کد خبر: ۱۳۹۷۰۱
۰۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۶
فرارو- سجادزند؛واکنش‌های سه‌گانه به اظهارات حبیب‌الله عسگراولادی هم‌چنان ادامه دارد. از یک‌طرف عده‌ای سخنان وی را به کلی رد می‌کنند، عده‌ای دیگر محتاطانه نه رد می‌کنند نه تائید و سعی می‌کنند با یادآوری فعالیت های عسگر اولادی در اوایل انقلاب منزلت و شان وی را حفظ نمایند، عده‌ای هم به او "آفرین" می گویند و به دفاع تمام‌قد از سخنانش می‌پردازند.

به گزارش فرارو، پس از آن که پیرموتلفه در سخنانی متفاوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی را سران فتنه ندانست و بلکه رفتار آن‌ها را ناشی از "فتنه زدگی" دانست، در کانون توجه‌ها قرار گرفت. سخنان حبیب الله عسگراردوگاه اصولگرایان را به لرزه درآورد و اصلاح‌طلبان را امیدوار و خوشحال کرد. حبیب الله عسگر اولادی که خود را "آفتاب لب بام" می‌داند سعی کرد که در کنار "جوالدوزهایی" که به جریان اصلاحات، زده می شود "سوزنی" به جریان اصولگرا بزند.

پس از این که دبیرکل سابق موتلفه  موسوی و کروبی را سران فتنه ندانست، بخشی از اصولگرایان سکوت پیشه کردند به این امید که او سخنان خود را اصلاح کند، بخشی دیگر هم حرفی نزدند، از این بیم داشتند که او سخنانش را اصلاح کند. اما این چهره با سابقه انقلاب چنین نکرد. وی بارها و بارها این موضع خود را تکرار کرد و برای درستی آن دلایلی  ذکرکرد.

عسگراولادی
گفت: «بنده موسوی و کروبی را که تبلیغات زهرآگین دشمن آن‌ها را فتنه‌زده نه فتنه‌گر کرد را به عنوان یک شهروند مجرم نمی‌شناسم. با موسوی و کروبی سال‌ها کار کرده‌ام و در همین جریان فتنه آن‌ها را تنها نگذاشتم اما متاسفانه اطرافیانشان آن‌ها را به جای دیگری بردند. موسوی رئیس ما بوده و فتنه‌ساز نیست اما باید هر دو ـ موسوی و کروبی ـ از فتنه تبری بجویند. این که مقامات امنیتی راجع به حصر موسوی و کروبی چه می‌کنند نمی‌دانم اما من به عنوان هیئت منصفه آن‌ها را مجرم در فتنه نمی‌شناسم اما گرفتار در فتنه می‌دانم.»


عسگر اولادی این سخنان صریح را اواخر دی ماه در جلسه هفتگی دبیران حزب موئتلفه عنوان کرد. خیال همه راحت شد.  او کسی نیست که به راحتی سخنانش را پس بگیرد. بعد از انتشار این سخنان  حمله علیه عسگر اولادی آغاز شد. برخی چهره های اصولگرا و حتی برخی افراد عضو موتلفه نیز به سخنان وی انتقاد کردند. رسانه‌های تندرو اصولگرایان تلاش وی را "تبرئه کردن سران فتنه" خواندند.

حجت الاسلام احمد خاتمی پس از این سخنان عسگر اولادی در خطبه های نماز جمعه هشدار داد که "«تطهیر فتنه‌گران» در حال تبدیل شدن به یک «جریان» است". این سخن خاتمی با واکنش عسگر اولادی روبه رو شد. پیر موئتلفه در نامه‌ای به خطیب جمعه تهران  نوشت: «بنده در اظهاراتم به هیچ عنوان قصد تطهیر یا تخفیف در جرم یا رفع حصر مفتون‌ها را نداشته و ندارم. این در حیطه اختیارات قوه قضاییه و دستگاه‌های امنیتی می‌باشد. با شناختی که از آقایان موسوی و کروبی دارم اینها را سران اصلی فتنه نمی‌دانم. عوامل فتنه اطراف آنان را گرفته و مع‌الاسف مفتون شده‌اند.»

وی در ادامه نامه خود خطیبان نماز جمعه را به "دوری از برخورد تند" با کسانی که خطا کردند و غافلانه با نظام زاویه پیدا کردند، توصیه کرد و نوشت خطیبان " با دید رأفت، هدایت و رحمت برخورد کنند تا از رهگذر این اقدام خیرخواهانه موجبات جذب و دلبستگی آنان را نسبت به انقلاب و نظام فراهم کنند."

احمد خاتمی نیز به نامه عسگر اولادی پاسخ داد و عنوان کرد: «اینجانب ضمن احترام به شخصیت جناب عسگراولادی به دلایلی که در نماز جمعه مطرح کردم، آقای موسوی و کروبی را از سران فتنه دانستم و معتقدم آنان باید پاسخگوی حوادث پس از خرداد 88 باشند.»

وی تاکید کرد: «از این‌که جناب عسگراولادی آبروی خویش در مسیر انقلاب قرار می‌دهند ستودنی است اما به نظر می‌رسد ایشان مطمئنا ملاحظه آبروی انقلاب را هم می‌کند و اینکه ضدانقلاب از اظهارات ایشان استقبال کردند گویای آن است که آن اظهارات پسند آن‌هاست که خوشبختانه ایشان جواب بسیار مناسبی به آنان دادند.»

آیت الله ممدوحی چهره شاخص جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیزبا بیان جزییاتی از جلسه جامعه مدرسین درباره سخنان عسگر اولادی، گفت که در جلسه جامعه مدرسین "این مسأله محکوم شد و عده‌ای هم تبری جستند و برخی نیز گفتند این اظهارات نظر شخصی عسگر اولادی بوده است." در این بین اکثریت اعضای موتلفه سکوت کردند تا این که حمیدرضا ترقی سخنان عسگر اولادی را موضع شخصی وی دانست و به انتقاد از آن پرداخت.

با وجود این که آیت الله ممدوحی از محکومیت سخنان عسگر اولادی توسط جامعه مدرسین  خبر داده بود آیت الله غروی یکم بهمن ماه این سخنان را رد کرد گفت: «در جلسه جامعه مدرسین دیدگاه‌های آقای عسگراولادی طرح و مورد بحث و بررسی قرار گرفت ولی هیچ تصمیمی در مورد آن گرفته نشد.»

این عضو جامعه مدرسین حوزه با تأکید بر اینکه هیچ کسی دارای عصمت نیست، عنوان کرد: «آقای عسگراولادی یک مطلبی را اظهار کرده‌اند هر چند مورد پسند ما نباشد ولی آن را از روی صدق و صفا و با نیت خوب گفته‌اند. نبایستی به خاطر این اظهارات به شخصیت ایشان جسارت شود.»

یکی دیگر چهره هایی که به نقد تند اظهارات عسگر اولادی پرداخته است حسین شریعتمداری مدیر‌مسئول روزنامه کیهان است. شریعتمداری روز دوم بهمن با نگارش سرمقاله‌ای در روزنامه کیهان عسگراولادی را "استاد" خطاب کرد و وی را یکی از "استوانه‌های پایدار و ماندگار نظام و انقلاب" دانست،  اما تاکید کرد "براساس واقعیت‌ها و اسناد غیرقابل انکار، سران فتنه 88 و مدیران آمریکایی و اسرائیلی و انگلیسی و در یک کلمه مدیران غربی و عبری و عربی آن‌ها، سروته یک کرباسند."

این اظهارنظر مدیر مسئول کیهان امروز با واکنش عسگر اولادی روبه رو شد، وی در نامه‌ای خطاب به شریعتمداری رویکرد حضرت علی (ع) را در ماجرای جمل به او یادآوری کرد و نوشت: «این‌كه از آن سوی تیری پرتاب نمی شود نشان می دهد ممكن است گوش شنوایی باشد لذا مهار فتنه و جلوگیری از باز تولید آن می‌تواند راه حل‌های دیگری هم داشته باشد. اجازه می‌خواهم ضمن احترام به این دیدگاه كه آنها «سر و ته یك كرباسند» دیدگاه دیگری هم وجود داشته باشد لایه‌های متفاوت فتنه بازشناسی شود اگر امكانی برای گفتگو وجود دارد با همین منطق علی(ع) در جمل خود را از آن گفتگوها محروم نكنیم.»

وی تاکید کرد: «بنده تصمیم گرفتم از آبرویی كه برخی فكر می‌كنند از همراهی با نظام و امام(ره) و رهبری دارم باب گفتگو را با كسانی كه در این فتنه به نوعی گرفتار شدند با ادبیاتی متفاوت آغاز كنم. ممكن است این رویكرد هیچ دستاوردی نداشته باشد لذا بنده به تنها چیزی كه در این دنیا به عنوان آبرو دارم باقی خواهم گذاشت و ان شاء الله امیدوار به لطف و مرحمت الهی بزودی نقاب در خاك خواهم كشید. اگر هم دستاوردی داشت و آن این‌كه بتوانیم دوباره دوستانمان را زیرخیمه انقلاب و زیر سایه پر مهر ولایت جمع كنیم خوب این تیرخلاص به آخرین ترفندهای جنگ نرم دشمن علیه انقلاب است.»

اما مدیر مسئول کیهان به سخنان عسگراولادی پاسخ داد و عنوان کرد: «اگر سران فتنه را فقط «فتنه‌زده» بدانیم ضمن آن‌كه واقعیات موجود را نادیده گرفته‌ایم، جنایات آنان را كه وطن‌فروشی و ایفای نقش ستون‌پنجم  دشمن از جمله آن‌هاست، در حد و اندازه افراد فریب خورده پائین آورده و از خیانت‌های یاد شده تبرئه كرده‌ایم! در این حالت جناب عسگراولادی - با عرض پوزش و بی آن‌كه بخواهند- برای كاستن از جرم و جنایت سران فتنه، به افراد ساده دل كه فریب آنها را خورده بودند جفا كرده‌اند.»

در همین رابطه روز گذشته نیز حجت الاسلام صدیقی امام جمعه موقت تهران در گفت‌وگویی با سایت رجا نیوز بدون آن که نامی از حبیب‌الله عسگراولادی ببرد تاکید کرد "افرادی که به دنبال تطهیر اصحاب فتنه و سران آنان هستند بدانند این کارشان تأسف‌برانگیز است."

صدیقی گفت: «برداشت مردم از کار این افراد این خواهد بود که خود این افراد در فتنه دست داشته‌اند و این بسیار برای‌شان بد است. این مواضع جدیدی که برخی از افراد گرفته‌اند را حمل بر غفلت می‌کنیم، حیف است که به این افراد با سوابق درخشانی که دارند، انگ مقابله با نظام بچسبد، بلکه آنان ندانسته خطی را تأیید می‌کنند که مقابله با نظام است.»

دفاع از موضع سابقون السابقون!

در سوی دیگر واکنش‌های به سخنان عسگراولادی چهره‌های‌اند که سعی می‌کنند موضع میانه را اتخاذ کنند. نه به دفاع تمام‌قد از پیر موتلفه برخواستند و نه توهین به او را برتافتند. این افراد سعی دارند موضع محطاطانه اتخاذ کنند. علی لاریجانی رییس مجلس، اسدالله بادمچیان و محمد نبی حبیبی از چهره‌های شاخص موتلفه از این دسته افرادند.

علی لاریجانی روز گذشته در سخنانی به دفاع از شخص عسگراولادی پرداخت و گفت که نباید عسگراولادی را به عنوان فردی با سابقه طولانی در انقلاب مورد آماج حمله قرار داد. وی همچنین تاکید کرد که نمی داند چرا مواضع اینچنینی در کشور مطرح می‌شود.

رییس مجلس همچنین در واکنش به اظهارات عسگراولادی مبنی بر این‌که موسوی و کروبی را سران فتنه نمی‌داند و در مقابل برخی که معتقدند جریانی می‌خواهد موسوی و کروبی را تطهیر کند، گفت: «فکر نمی‌کنم آقای عسگراولادی بخواهد چنین چیزی را بگوید که دیگران را بلاوجه تطهیر کند. آقای عسگراولادی فردی خبیر در مسائل سیاسی و همچنین متدین و با سابقه طولانی مبارزه است. نباید آقای عسگراولادی را که شخصیتی مبارز، صاحب نظر، متدین و سابقون السابقون انقلاب است بلاوجه مورد آماج قرار داد.»

محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت‌ نظام نیز از همین موضع انتقاد از عسگر اولادی را رد کرد. رضایی در پاسخ به این پرسش که "چرا اظهارات اخیر حبیب‌الله عسگراولادی درباره موسوی و کروبی با واکنش اصولگرایان مواجه شده است؟" گفت: «آقای عسگراولادی نظرات خود را بیان کرد. ما باید به جای تقابل، به سمت تعامل و گفت‌وگو برویم و اینچنین برخوردهایی با آقای عسگراولادی مناسب نیست.»

محمد نبی حبیبی دبیر کل موئتلفه به دفاع تمام قد از هم حزبی خود نپرداخت و به این نکته اکتفا کرد که عسگر اولادی باب گفت‌وگو با جریان‌های سیاسی کشور را گشوده است.  اسدالله بادامچیان عضو شاخص موئتلفه نیز تاکید کرد که گروه‌های مخاطب عسگراولادی از راهی که این انقلابی متعهد و متدین برایشان باز کرده است، برای تصیح اشتباهات و بازگشت از خطاها استفاده کنند که فرصت‌ها همواره کوتاه مدت هستند.

دفاع تمام قد برخی  اصولگرایان و تشکر برخی اصلاح‌طلبان
اما سومین طیف از واکنش‌ها هم  از سوی اردوگاه اصولگرایان بود و هم از سوی اردوگاه اصلاح‌طلبان. 26 دی ماه هفت فعال سیاسی اصلاح‌طلب با نگارش نامه به عسگراولادی از مواضع وی تشکر کردند و وی را از سرمایه‌های نظام خواندند که در این شرایط خطیر کشور باید به کار آینده مملکت آید.

 ابراهیم اصغرزاده، الیاس حضرتی، محمدجواد حق شناس، اسماعیل دوستی، مسعود سلطانی فر،سعید لیلاز، سیدرضا نوروززاده در نامه خود مواضع پیر موتلفه را ناشی از خردگرایی، اعتدال و دلسوزی دانستند. اما عسگر اولادی در پاسخ به این اصلاح طلبان به انتقاد از عملکرد جریان اصلاحات پرداخت و نوشت: «بنده در دوران دولت اصلاحات باب گفت‌وگویی را با ارگان دولت و نیز با دبیرکل حزب حاکم باز کردم امّا متاسفانه آن باب را بستند؛ کار بجایی رسید که در انتخابات سال 88 باب اردوکشی خیابانی باز شد.»

در طیف اصولگرایان نیز برای اولین بار عباس سلیمی نمین به دفاع تمام قد از عسگراولادی پرداخت. وی موضع‌گیری‌های عسگراولادی را نشات گرفته از انجام وظیفه وانجام تكلیف دانست و گفت: «به نظر من آقای عسگراولادی در تلاش هستند تا فضای گفت‌وگو میان خودی‌های نظام را فراهم آورند كه سیاسیون بتوانند با یكدیگر گفت‌وگو و تعامل كنند.»

سلیمی نمین  با بیان این که "عسگراولادی انسانی آزاده است"، تاکید کرد: «مباحثی كه آقای عسگراولادی امروز می‌گویند را رهبری گفته بودند و حرف آقای عسگراولادی حرف تازه‌یی نیست. رهبری نظام گفته بودند كه این آقایان سران فتنه نیستند و سران فتنه خارج از ایران هستند.»

در کنار دفاع تمام قد سلیمی نمین از عسگر اولادی، علی مطهری نماینده مردم تهران نیز به دفاع از مواضع پیر موتلفه پرداخت. مطهری به عسگراولادی "آفرین" گفت و اقدام وی را "هم‌چون برقی در تاریکی" دانست که "عده‌ای را از خواب غفلت" بیدار کرد.

مطهری در نامه خود به دبیرکل سایق موتلفه نوشت: «دیدگاه جناب عالی دیدگاه زجرکشیدگان انقلاب از خرداد 42 تا بهمن 57 و بعد از آن است، کسانی که می‌دانند این انقلاب با چه زحمتی به دست‌آمده و اگر از بین برود تکرار آن امری نزدیک به محال است.»

چهارم بهمن ماه نیز سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای سازمان جوانان مجمع نیروهای خط امام (ره) گفت: «من تشکر می‌کنم از بعضی شخصیت‌های متین و با سابقه‌ای که شجاعت می‌کنند در این موقعیت دم از نزدیکی دل‌ها به همدیگر می‌زنند و از این نفرت‌افکنی موجود جلوگیری می‌کنند. می‌دانم هزینه هم می‌پردازند. اما این نشانه ایمانشان و ظرفیت آن‌ها است که این کار را می‌کنند چراکه این کار کار درستی است.»

اما جالب ترین موضع گیری از سوی عطا الله مهاجرانی وزیر ارشاد دوره اصلاحات اتخاذ گردید. وی که اکنون در انگلستان به سر می برد در وبلاگ خود به تمجید از سخنان عسگر اولادی پرداخت که باعث شد انتقادات به عسگراولادی از سوی برخی از رسانه‌های اصولگرا افزایش یابد.

این واکنش‌ها عسگراولادی را وادار به پاسخگویی کرد وی در نامه‌ای به مدیر مسئول سایت رجانیوز نوشت: «نه از ستایش‌های امثال آدم‌های ره گم كرده‌ای چون مهاجرانی مغرور می‌شوم و نه از نقدها و ایرادات شما عزیزان گله‌مندم.»
کد خبر: ۱۳۹۷۸۳
۰۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۲
 رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: باید هوشیار باشیم غرب به سرکردگی آمریکا می خواهد امت اسلام را لقمه لقمه کند تا راحت ببلعد.

به گزارش ایسنا، حبیب الله عسگراولادی که در نشست مشترک شورای مرکزی، دبیران استان‌های حزب مؤتلفه اسلامی و هیات اجرایی این حزب سخن می‌گفت، با تبریک فرارسیدن هفته وحدت، ولادت پیامبر اعظم و میلاد امام جعفر صادق (ع)، افزود: بیداری اسلامی در منطقه، اسلامی شدن کشورهای اسلامی و رهایی از سلطه کفر، الحاد و نفاق است و ما در آستانه جهانی شدن اسلام و مکتب نجات بخش پیامبر اعظم اسلام هستیم همه جا عطر حضور ملت‌ها و ظهور مولایمان امام زمان (عج) را حس می‌کنیم.

وی تصریح کرد: مسلمانان یک خدا، یک قبله، یک کتاب و یک پیامبر دارند و با همین می‌توانند به سوی همگرایی و وحدت بروند و ندای توحید، اسلام و پرستش خداوند بزرگ و پرهیز از طاغوت‌های زمان را جهانی کنند.

عسگر اولادی طرح اسلام ایرانی و مکتب ایرانی را یک انحراف دانست و اظهارداشت:برجسته کردن ایران قبل از اسلام، تجلیل از داریوش و کورش در این شرایط یک رویکرد انحرافی است و ما را از روند تحولات در جهان اسلام از یکپارچگی امت اسلام دور می‌کند.

آمریکایی‌ها می‌خواهند عرب‌ها را با اسلام عربی، ترک‌ها را با اسلام ترکی و عثمانی‌، ایرانی ها را با اسلام ایرانی و شاهنشاهی و دیگر ملل اسلامی را با اسلام سکولار شقه شقه و لقمه لقمه کند و با چاشنی تروریسم ، سلفی گری و اسلام تکفیری به سمت واگرایی و نابودی کشاند.

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با اشاره به امنیت ایران اسلامی و اقتدار ملت ایران بیان داشت: امروز در ایران حکومت مردم سالاری دینی مستقر است که چون کوه در برابر توطئه‌های غرب در جهان اسلام ایستاده است. امروز حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای چون خورشیدی فروزان در ایران و جهان اسلام می درخشد و نور هدایت امامت امت اسلامی، چشم های دشمنان اسلام بویژه آمریکا را خیره کرده است. امروز در ایران یک دولت مقتدر با ثبات مستقر است و ملت پشتیبان آن است.

وی تصریح کرد: ما بزودی مشکلات کنونی را پشت سر خواهیم گذارد، ان‌شاءالله تهدیدها و تحریم‌های غرب را به فرصت تبدیل کرده و خواهیم کرد.

وی افزود: بنده چندی پیش طی نوشته‌ای سخن از برخی انحرافات به میان آوردم و گفتم انحراف چیست و منحرف کیست و گله هایی کردم. از آن جمله گفتم طرح مکتب ایرانی و اسلام ایرانی یک انحراف است. اینجا می‌خواهم تصریح کنم این به معنای آن نیست که رئیس جمهور عزیز ما جزو منحرفین است. دولت ما دولت انحراف است. وزرای عزیز ما که شب و روز در تلاش هستند و مشغول به خدمت هستند خدای ناکرده منحرف هستند.  ما گله هایی که از آقای احمدی نژاد داریم صریح می گوئیم امّا نباید در طرح نقدها و گله ها افراط و تفریط کنیم.

وی افزود: دولت نهم و دهم همانند دولت های گذشته در تاریخ پر افتخار جمهوری اسلامی خدماتی به اسلام و ایران و ملت بزرگ ما کرده که ستودنی است و رکوردهای جدیدی از خدمت و پیشرفت کشور ارایه کرده است. طبیعی است با این حجم عظیم خدمات ارائه شده، ضعف ها و نقاط منفی نیز در کارنامه وجود دارد.

وی تاکید کرد: نباید به فضای سوءظن در گفت‌وگوهای سیاسی دامن زد. نقدها باید مشفقانه و در جهت اصلاح جامعه باشد.

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به سئوالات دبیران استان‌ها و نقد برخی دلسوزان به ویژه اهل رسانه درباره مواضع اخیر خود خاطر نشان کرد: فتنه گران و فتنه سازان می‌خواهند، شکاف ها و گسل‌های اجتماعی در جامعه را فعال نگه دارند و گسل های جدیدی در آستانه انتخابات پدید آورند.

وی تاکید کرد: ما بر اساس یک رهنمود قرآنی باید با بندگان خدا به بهترین روش سخن بگوئیم و اجازه ندهیم شیطان بین ما فتنه و فساد پدید آورد. رهبری انقلاب اسلامی و مردم هوشمند ما فتنه را مهار کردند و آنرا دور زدند. مطالبی که گفتم ناظر به آینده است ما باید از گذشته عبور کنیم و جلوی بازتولید فتنه جدید را بگیریم. ما باید راهی بازکنیم آنها که غافلانه رفته‌اند هوشمندانه و متواضعانه بازگردند و اینها که در خیمه امام و انقلاب مانده‌اند مومنانه راهی که امام راحل گشودند و رهبری انقلاب با صلابت هدایت می فرمایند را تا پایان به سلامت طی کنند.

عسگر اولادی تاکید کرد: باید فضایی ایجاد کنیم همه احساس تنفس کنند و راه تنفس سرویس‌های جاسوسی و افراطیون را در گفت‌وگوهای سیاسی ببندیم. فضای سیاسی کشور را باید تلطیف کرد تا همه حرف خودشان را بزنند، مطمئن باشید در این فضا صدای تبری از دشمن بویژه آمریکا هم شنیده خواهد شد.

وی افزود: در این مدت نقدهای مشفقانه‌ای از طرف دوستان مطرح شد، بنده بسیار آنها را سودمند یافتم، ما باید تواصی به حق و تواصی به صبر داشته باشیم. منطق بنده در این مواضع فراحزبی و فراجناحی است و نوعی دغدغه اسلامی و ملی است برخی دوستان اصرار دارند بخشی از مواضع مرا نادیده بگیرند و با بزرگ کردن برخی مسائل یک کیفر خواست علیه اهل فتنه را تکرار کنند. این تکرار حرف های گذشته است ما باید برای برون رفت از فضای کنونی حرف جدید بزنیم.

عسگر اولادی تاکید کرد: من در صدد تطهیر و تبرئه و تخفیف و رفع حصر هیچکس نیستم این مسئله صاحب دارد به مقامات قضایی و امنیتی مربوط است.

وی همچنین تصریح کرد: فتنه ساز و فتنه گر اصلی آمریکای شیطان، رژیم صهیونیستی غاصب و انگلیس مکار هستند و برخی هم در داخل برای این فتنه گری بسترسازی کردند. برخی از اصلاح طلبان با این فتنه همراهی کردند، برخی سکوت کردند و برخی هم رضایت به آن ندادند بنابر این مرز بین فتنه و جریان اصلاح طلبی باید دیده شود. اکنون باید راهی پیدا کرد این همراهی و بسترسازی متوقف شود، نخبگان جامعه این توانایی را دارند که توطئه فتنه سازی را متوقف کنند و فضا را به نحوی تلطیف کنند تا با سلامت و موفقیت از پیچ تند تاریخی عبور کنیم. ما تاریخ انقلاب اسلامی را با همه فراز و فرودهایش، برای نسل های بعد حفظ کنیم و ان‌شاءالله این نظام الهی را به صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بوسیله نایب برحقش تحویل نمائیم.

وی با اشاره به فرارسیدن ایام دهه فجر گفت: آموزه های امام خمینی(ره) چون نوری در قلوب همه ما هنوز نورافشانی دارد، ما باید از این نور ؛ ظلمت اختلافات و مشکلات را بشکافیم و جلو برویم توقف در گذشته کمکی به ما نخواهد کرد. ما باید به آینده روشن کشور و انقلاب فکر کنیم. با مدد خداوند رژیم های استکباری و ابرقدرت‌ها امروز با بحران‌ها و مشکلات زیادی روبرو هستند که یکی از آنها خیزش جوانان مستضعف در برابر سرمایه داری متجاوز و ستم پیشه است و چون کوه یخی در حال ذوب شدن در برابر عظمت انقلاب جهانی اسلام هستند و حرارت و شور انقلابی مردم مسلمان ایران ذوب انها را تسریع می‌کند . فروپاشی شوروی آغاز این راه بود جوامع غربی و لیبرالیسم در آستانه یک پرتگاه تاریخی قرار دارند. اگر وحدت خود را حفظ کنیم ان‌شاءالله شاهد اضمحلال آنها هم خواهیم بود.
کد خبر: ۱۳۹۸۶۴
۰۹ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۹
خبرگزاری فارس نوشت:
تعدادی از مدعوین با دستبندهای سبز در جلسه حضور یافته بودند و این حضور البته سخنرانان را به وجد آورد تا در خلال حرف‌هایشان فرصت را برای ذکر نام و یاد برخی زندانیان 88 و محکومان امنیتی غنیمت بدانند.

عصر دیروز جمعی از خبرنگاران و وبلاگ نویسان دوم خردادی برای دعوت از آیت‌الله 78 ساله جهت نامزدی در انتخایات ریاست جمهوری 92 به دیدار اکبر هاشمی رفسنجانی رفتند.

دعوت سازماندهی شده از هاشمی رفسنجانی اما همه محور این ملاقات نبود بلکه مدعوین - به جز معدودی خبرنگار رسانه‌های اصولگرا - آمده بودند تا با طرح برخی حرف‌ها، حمایت خود را از دولت وحدت ملی اعلام کنند.

این دیدار حاشیه‌های فراوانی داشت که برخی از آنها از منظر خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس به شرح ذیل است.

* گفته بودند خبرنگاران برای ملاقات با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که مجری برنامه آن را حرکتی خودجوش عنوان کرد، ساعت 14:45 در ساختمان قدس حضور یابند.

* خبرنگاران این بار برخلاف شغل حرفه‌ای خود به حکم کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد در بدو ورود به مجمع تشخیص مصلحت نظام به درخواست مسئولان روابط عمومی مجمع ضبط‌ها و تلفن‌های همراه خود را به مسئولان حفاظت تحویل دادند.

* قبل از شروع مراسم اعلام شد از جمع حاضر 15 نفر تقاضای صحبت کردند که در نهایت از میان آنها 8 خبرنگار و وبلاگ نویس همسو اجازه طرح دیدگاه‌ها و سؤالاتشان را یافتند و از این منظر فعالان رسانه‌ای اصولگرا در اقلیتی نجیب قرار گرفتند.

* مجری برنامه پیش از ورود هاشمی رفسنجانی  به محل نشست از حاضران خواست در بدو ورود آیت‌الله شعار غیر استاندارد سر ندهند اما فراموش کرده بود یا دوست داشت که فراموش کرده باشد به حاضران سفارش کند حرف‌های غیر استاندارد نیز نزنند و به خاطر همین هر 8 سخنران جلسه راه جاده خاکی را در پیش گرفتند.

* عقربه‌های ساعت حدودا 15:15 را نشان می‌داد که هاشمی رفسنجانی با سلام و صلوات وارد محل برنامه شد و بعد از استقرار او روی صندلی‌ که برچسب «بیت‌المال مسلمین» را داشت، قرائت سوره مبارکه کوثر به جلسه رسمیت بخشید.

* تعدادی از مدعوین با دستبندهای سبز در جلسه حضور یافته بودند و این حضور البته سخنرانان را به وجد آورد تا در خلال حرف‌هایشان فرصت را برای ذکر نام و یاد برخی زندانیان 88 و محکومان امنیتی غنیمت بدانند.

* قدرت‌الله علیخانی مشاور هاشمی رفسنجانی از جمله حاضران این جلسه بود و البته غلامعلی رجایی هم که از او به عنوان یکی از مشاورین آیت‌الله یاد می‌شود برای لحظه‌ای خود را به خبرنگاران نشان داد اما بلافاصله محل برگزاری نشست را ترک کرد.

* تک مضراب سخن همه سخنرانان جلسه دعوت از هاشمی رفسنجانی برای ورود به صحنه انتخابات جهت خروج از وضع موجود بود و البته رئیس مجمع تشخیص مصلحت هم این دعوت را رد نکرد و اگرچه گفت فعلا بنای ورود ندارم اما گفت که اگر اطمینان یابد فقط او می‌تواند در شرایط موجود تغییر ایجاد کند، لحظه‌ای تردید نکرده و نامزد انتخابات ریاست جمهوری می‌شود.

* «بحرانی نشان دادن کشور و قرار داشتن در شرایطی مشابه وضعیت جنگی» مطلع کلام سخنرانان این جلسه بود که از هاشمی به عنوان «فرمانده کل قوا در زمان جنگ»، «سردار سازندگی پس از جنگ»، «یکی از ستون‌های اصلی نظام اگر گفته نشود ستون اصلی نظام»، «بزرگ قوم»، «مبدع و محور دولت وحدت ملی» خواستند که برای تغییر در این شرایط با کمک خاتمی، حسن خمینی، ناطق نوری، حسن روحانی و عبدالله نوری مجمعی را تشکیل دهند و مدیریت انتخابات آینده را در دست گیرند.

* یکی از سخنرانان با تاریخی خواندن مقطع فعلی کشور ادعا کرد که «اقتدارگرایی و انحصارطلبی» نظام سیاسی را در برگرفته و در ادامه، عامه مردم ایران را به 21 خصلت رذیله از جمله دروغگویی و ریاکاری و سوء‌استفاده از دین و مقدسات و ناسازگاری و نداشتن روحیه جمعی متهم کرد.

* یکی از سخنرانان نیز هاشمی را مردی در کنار مردم و سخنگوی جنبش اعتراضی در شرایط حصر رهبران این جنبش معرفی کرد و نقش وی را در تنفس بخشی به معترضان در این ایام تاریخی دانست و از هاشمی خواست به جای بحث‌های تئوریک، عملا اقدامی برای تغییر وضع موجود انجام دهد!

* سخنران دیگری خود را برآمده از متن جامعه معرفی کرد و بدون اشاره به منبع اطلاعاتی خود به هاشمی رفسنجانی گفت که نه تنها محبوبیت وی در بین مردم کم نشده بلکه برخی محدودیت‌ها و زندانی شدن فرزندانش [به اتهامات امنیتی و مالی] برای وی آبرو آورده است!

 این فرد از هاشمی رفسنجانی به عنوان «آخرین شانس مردم ایران در انتخابات آینده!» یاد کرد و سخن خود را اینگونه پایان داد: ماه درخشنده چو پنهان شود/ شب‌پره بازیگر میدان شود؛ حضرت آیت‌الله! پنهان نشوید.

* یکی دیگر از سخنرانان با بیان اینکه اصلاح طلبان و اصولگرایان هر دو انحصارطلبند، هاشمی را نماد اعتدال‌ گرایی در جامعه معرفی کرد و البته گریزی هم به گذشته وی زد و گفت: شما نماد فاصله گرفتن حاکمیت از مردم بودید اما اکنون همراه مردم هستید و آنها را درک می کنید.

 

وی البته در خلال سخنانش ادعای سران فتنه مبنی بر تقلب در انتخابات 88 را تکرار کرد و از قول روزنامه‌نگاران دوم خردادی اعلام کرد که هنوز نمی‌دانند تکلیف انتخابات گذشته چه شد و رای آنها کجا رفت و لذا چشمداشتی هم به انتخابات آینده ندارد.

 این فرد که از هاشمی رفسنجانی خواست تکلیف او را برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات یازدهم روشن کند، سخنانش را اینگونه تمام کرد که «آقای هاشمی! اگر حوادث گذشته دوباره تکرار شد، چه کار کنیم؟ آیا به خدا پناه ببریم یا شیوه دیگری در پیش بگیریم؟

 هاشمی رفسنجانی البته در جواب سخنان این فعال رسانه‌ای دوم خردادی بدون اشاره به نام کسی گفت که راه او تفاوت دارد و او بهترین کار را همکاری و صحبت با رهبری می‌داند.

* هاشمی رفسنجانی هنگامی که می‌خواست از سیاست خارجی دولت خود در برابر سیاست خارجی دولت احمدی‌نژاد دفاع کند، خاطره جالبی تعریف کرد: در دولت ما با کشورهای عربی منطقه که در زمان جنگ حامی صدام بودند، ارتباط خوبی برقرار شد و ما به گونه‌ای با آنها رفتار کردیم که من برادر بزرگ آنها بودم!

* رئیس مجمع تشخیص مصلحت همچنین آغاز فعالیت‌های هسته‌ای در کشور را به دوران مسئولیت خود منتسب کرد و خاطره‌ای نیز در این زمینه گفت: آن روزها هم ما با آژانس مذاکره داشتیم و هر وقت بحثی پیش می‌آمد آقای امرالهی [رئیس وقت سازمان انرژی اتمی] می‌رفت و با زبان یزدی با آنها صحبت می‌کرد و حوصله‌شان را هم سر نمی‌برد و موضوع حل می‌شد اما از وقتی گفتیم عضو باشگاه اتمی شدیم، مشکلات آغاز شد!

* در پایان این دیدار یک بسته لوح فشرده حاوی خاطرات هاشمی رفسنجانی از سال 57 تا 67، تفسیر راهنمای فرهنگ قرآن وی و گزارش مصور سفرش به عربستان (فدک و عراق) به خبرنگاران اهدا شد.
صالحی: ۱+۵ مذاکرات را معلق کرد
کد خبر: ۱۴۰۰۳۴
۱۱ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۳
رئیس دستگاه دیپلماسی با بیان اینکه جمهوری اسلامی هیچ‌گاه خواستار توقف مذاکرات با 1+5 نبوده،‌ گفت: همواره طرف مقابل مذاکرات را معلق کرده است.

به گزارش فارس، علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان امروز (چهارشنبه) پس از دیدار و گفت‌وگو با یوسف بن علوی همتای عمانی خود در نشست خبری مشترک روابط جمهوری اسلامی ایران و سلطنت عمان را ویژه خواند و افزود: ما به طور مستمر در خصوص مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی در رایزنی و تبادل نظر هستیم.

وی با بیان اینکه در بسیاری از موارد اتفاق نظر داریم، یادآور شد: البته مثل دیگر کشورها ممکن است در مواردی نیز نظرات متفاوتی داشته باشیم ولی علیرغم برخی اختلاف نظرها ما شاهد روزافزون روابط سیاسی، اقتصادی و تجاری و همچنین مراودات مردمی هستیم.

رئیس دستگاه دیپلماسی از سلطان قابوس پادشاه عمان که در مواردی به درخواست جمهوری اسلامی ورود پیدا کرده و برخی از مسائل و پرونده‌های موجود را با درایت خود و دولتش حل کرده از جمله آزادی نصرت الله تاجیک سفیر اسبق ایران در اردن که به بهانه واهی خرید 10 عدد دوربین در شب به مدت 6 سال در انگلستان در حصر خانگی به سر می‌برد، قدردانی کرد.

صالحی با اشاره به تحولات منطقه‌ یادآور شد: این تحولات نیازمند رایزنی‌های مستمر بین کشورهای منطقه است. تمام تلاش ما این است که این تحولات به نحوی پیش برود که صلح، ثبات و امنیت منطقه را تضمین کند.

به گفته وی کشورهای منطقه قادرند بدون نیاز به دیگران خارج از منطقه، مسائل خود را حل و فصل کنند.

رئیس دستگاه دیپلماسی برقراری خط پرواز مستقیم بین تهران و مسقط را گویای توسعه و تعمیق روابط در همه زمینه‌ها دانست.

وزیر خارجه کشورمان در پاسخ به سؤالی درباره مکان و زمان مذاکرات ایران و گروه 1+5 با بیان اینکه رایزنی‌ها بین دو طرف در حال انجام است، یادآور شد: ما بارها اعلام کردیم که هیچ‌گاه خواستار توقف مذاکرات نبوده‌ایم و از همان ابتدا همواره بر این عقیده بوده‌ایم که مذاکرات باید ادامه یابد تا به نتیجه مرضی الطرفینی برسد.

صالحی عنوان کرد: همواره طرف مقابل بوده که مذاکرات را معلق کرده و ما همواره اعلام کرده‌ایم که آماده مذاکره هستیم ولی آنها با استفاده از قدرت رسانه‌ای به افکار عمومی جهان القا می‌کنند که این ایران است که از مذاکره فرار می‌کند تا بدین صورت ایران را وادار به مذاکره کنند اما افکار عمومی جهان متوجه این مسئله شده‌اند.

وی با اشاره به برگزاری مذاکرات قبلی در ژنو، استانبول، بغداد و مسکو اظهار داشت: کشورهای متعددی علاقمند میزبانی این دور از گفت‌وگوها هستند از جمله قزاقستان، ترکیه، سوئد و سوئیس.

وزیر خارجه با اشاره به سفر اخیرش به قاهره عنوان کرد: به درخواست سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی به مقامات مصری اعلام کردیم با توجه به جایگاه مصر در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی، قاهره می‌تواند در صورت آمادگی مکان مناسبی برای این دور از مذاکرات باشد که دوستان مصری پذیرفتند و آمادگی خود را اعلام کردند که البته ضرورت داشت طرف مقابل (1+5) نیز بپذیرد که گویا طرف مقابل بنا به ملاحظاتی تا به امروز با این پیشنهاد موافقت نکرده است.

رئیس دستگاه دیپلماسی در خصوص اخبار منتشره مبنی بر برگزاری این دور از مذاکرات در هفته آخر فوریه در قزاقستان گفت: اطلاعی در این زمینه ندارم اما به نظر می‌آید تا این لحظه مکان و زمان مذاکرات مشخص نشده است.

صالحی ابراز امیدواری کرد که هر چه سریع‌تر مکان و زمان مذاکرات مشخص شود.

وزیر خارجه در تشریح اقدامات جمهوری اسلامی برای حل بحران سوریه که سؤال یکی از خبرنگاران بود، اظهار داشت: ما در رایزنی مستمر و فراگیر با تعداد زیادی از کشورها هستیم. در سفر اخیر من به آدیس آبابا فرصتی پیش آمد تا با برخی از مقامات کشورها در این زمینه گفت‌وگو کنیم.

وی افزود: به اعتقاد ما راه حل این است که معارضه و حکومت سوریه با یکدیگر گفت‌وگو کرده و دولت انتقالی تشکیل شود و مسئله را به صورت سوری- سوری حل کنند.

صالحی با بیان اینکه دو سال از بحران سوریه می‌گذرد و مردم این کشور متحمل مسائل و مصائب زیادی شده‌اند، گفت: در حال حاضر روشن شده است  کسانی که در سوریه فجایع را به بار می‌آورند مزدورانی هستند که از خارج از این کشور به سوریه آمده‌اند و مسلح شده‌اند و نه تنها در مقابل حکومت می‌جنگند بلکه فجایع و خرابی‌های زیادی را برای مردم بی‌گناه ایجاد کرده‌اند.

وزیر خارجه با اشاره به تخریب نیروگاه‌ها و سیلوهای گندم در سوریه پرسید اگر کسی دلش به حال مردم سوخته باشد آیا حاضر است کابل‌های برق و سیلوهای گندم را تخریب کند؟ این چه گونه اظهار علاقه به مردم است؟ برای همه روشن شده که این گونه اقدامات در راستای اغراض سیاسی است.

وی ادامه داد: برای مردم سوریه روشن شده که چه کسی به نفع آنها کار می‌کند و چه کسی به ضررشان.

صالحی به نشست ژنو اشاره کرد و افزود: در حال حاضر شاهد رشد معارضه مسالمت جو در سوریه هستیم که به دنبال راه حل عقلانی عملگرا و در جهت منافع مردم خود هستند. امیدواریم این معارضه مسالمت‌جو به گونه‌ای اقدام کند که در راستای منافع سوریه و مردم آن باشد.

رئیس دستگاه دیپلماسی در پاسخ به سؤال دیگری اظهار داشت: شرایط در سوریه در حال حاضر به گونه‌ای است که هیچ یک از طرفین نتوانستند به طرف دیگر غالب شود و تنها این مردم سوریه هستند که متضرر شده‌اند. البته مردم سوریه نسبت به حقایق جاری در کشورشان بیدارتر شده‌اند.

وی اضافه کرد: مردم سوریه مثل مردم دیگر کشورها حق دارند از حقوق شهروندی خود بهره‌مند شوند و ما هر آنچه در ارتباط با سوریه بیان می‌کنیم در مورد بحرین نیز عنوان می‌کنیم. اینکه می‌گوییم دولت‌ها خواسته‌های مردمشان را اجابت کنند هم برای حکومت سوریه واجب است و هم بحرین. ما نگفته‌ایم که حکومت‌ها ساقط شوند بلکه ما بر حاکمیت ملی و برقراری امنیت در کشورها از جمله سوریه و بحرین تأکید داریم.

صالحی با بیان اینکه باید خواسته‌های مشروع مردم اجابت شود، گفت: ولی در سوریه به خاطر اغراض خاص سیاسی یک بسیج بین‌المللی ایجاد شده که اعلام می‌کند حکومت سوریه باید ساقط شود اما در کشورهای دیگری که همان شرایط برقرار است، چنین اظهاراتی عنوان نمی‌شود.

رئیس دستگاه دیپلماسی در پاسخ به سؤالی درباره اختلاف نظر تهران و آنکارا درباره سوریه خاطرنشان کرد: ما در مورد سوریه با مسئولان ترکیه و همچنین کشورهای مجاور در رایزنی مستمر هستیم و فکر می‌کنیم افکار عمومی جهان به مرور با حقایق آشنا خواهند شد. تصورمان این است معارضه‌ای که به صورت مسالمت جویانه رشد و ظهور می‌کند در نهایت دست بالا را خواهد داشت و راهی نیست مگر اینکه معارضه و حکومت با هم گفت‌وگو کنند. اخضر ابراهیمی و برخی از کشورهای اروپایی نیز به این جمع‌بندی رسیدند که معارضه و دولت باید با یکدیگر گفت‌وگو کنند و به راه حلی سوری- سوری و مسالمت آمیز دست یابند.
کد خبر: ۱۴۰۳۰۲
۱۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۸
دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری با بیان اینکه بین فتنه ها باید تفاوت قائل شد و هیچ کدام از اینها که به نظر من مفتون هستند از جرم تبرئه نمی شوند، خاطر نشان کرد: امام همیشه سعی داشت که از افراد تواب درست کند و به دامن انقلاب برگرداند.

برنامه این هفته نگاه یک با موضوع ریزش ها و رویش ها در انقلاب با حضور حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان و حبیب الله عسگر اولادی دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری روی آنتن رفت.

در ابتدا مجری برنامه با اشاره به اینکه در یک حرکت اجتماعی مثل انقلاب عده ای حذف می شوند پرسید ایا این جمله درست است که انقلاب فرزندان خودش را می بلعد؟

عسگر اولادی در پاسخ با تاکید بر اینکه انقلاب نه تنها فرزندانش را نمی بلعد بلکه امتحان هایی را پیش می آورد که هر کس به اندازه آمادگی اش این راه را ادامه می دهد، تصریح کرد: ادامه ندادن راه انقلاب مربوط به عدم آمادگی است. امام در یکی از شبهای سال 41 در شرایطی گفتند ما در مدت سی سال نمی توانیم ایران را اسلامی کنیم اما می توانیم در این راه حرکت کنیم. ممکن است عده ای به ما پشت کنند اما شما باید حق را بیابید  مسیر حق هم رویش دارد و هم ریزش.

وی رویش ها و ریزش ها را امری غیر قابل پیش بینی در انقلاب عنوان کرد و گفت: در شرایط فشار تمام عناصر سست ایمان متوقف می شوند مگر مومنانی که همانند کوه استوارند این طبیعت حرکت انسان است.

وی افزود: این ریزش ها و رویش ها مربوط به دریافت از انقلاب است و اینکه افراد از انقلاب چه انتظاری دارد، این نیست که انقلاب فرزندانش را ببلعد.

شریعتمداری نیز در پاسخ با بیان اینکه انقلاب فرزندانش را نمی خورد بلکه فرزندان ناخلف خود را کنار می گذارد خاطر نشان کرد: ممکن است بعضی از انقلاب ها فرزند خوار باشند مثل انقلابهایی چون شوروی  که نسخه آن دست مردم نبود. اما نسخه  انقلاب اسلامی دست مردم است زمانی امام به مردم گفتند خدا شما را با شهدای بدر و احد محشور کند و مردم این ندای انقلاب و این شهدا را شنیده بودند.

وی افزود: مردم بستر انقلاب و مختصات آنرا می شناسند اگر کسی از این بستر بیرون بیافتد ناخود اگاه از خط بیرون افتاده است. اینها کسانی هستند که بعضا در پی تغییر مسیر انقلاب هستند و به  همان اندازه که زاویه می گیرند کنار گذاشته می شوند.

مدیر مسئول کیهان رویش های انقلاب اسلامی را بیشتر از ریزش های آن دانست و در ادامه بر دو نکته تاکید کرد اول ا ینکه نقد بر عملکردها به معنی ریزش نیست دوم ریزش بعضی ازخواص به معنی ریزش مردم نیست.

عسگر اولادی نیز درخصوص نامگذاری ریزش های انقلاب آنرا به بیگانگان نسبت داد وخطاب به شریعتمداری گفت: نمی توان در مورد کسانی که از قطار (انقلاب) پیاده شدند گفته شود اینها را بیرون کرده اند. اگر سال های 58 و بعد از ان را ورق بزنید می بینید که بعضی نتوانستد خود را همراه انقلاب نگه دارند انقلاب بر اساس ولایت فقیه است. مثلا در مورد بنی صدر انقلاب او را فراموش نکرده بلکه او فراموش کرده بود که انقلاب چه می خواست.

در ادامه شریعتمداری در پاسخ به این سوال که آیا هر فردی که در انقلاب حضور داشته باشد فرزند انقلاب است خاطر نشان کرد: باید دید فرد با  چه انگیزه ای آمده است در آغاز انقلاب عده ای با انگیزه و نگاه دیگری وارد شدند مثل بنی صدر نهضت آزادی و جریان لیبرالیسم و...

وی در توضیح دیدگاه این جریانات گفت: آنها تلاطم های بعدی را در نظام نپذیرفتند مثلا وقتی جنگ شروع شد نهضت آزادی امریکا را به شیر تشبیه کرد و گفت خدا در مقابل شیر به آهو پای گریز داده است و ما نباید در برابر شیر بایستیم. بعد از این ماجرا امام امریکا را به شیر بی یال و دم تشبیه کرد.

وی در ادامه گفت: ریزش معلوم نیست فاعلش کیست یا به این معناست که (قطار) انقلاب افراد را پیاده کرده است یا خودشان پیاده شده اند؟ اما به این معنا که اینها از انقلاب دور شده اند ریزش است.

وی با اشاره به فتنه 88 و نام بردن از اسامی افرادی که از خارج کشور درطول چندین سال قبل به ایران آمده بودند گفت: در جریان فتنه 88 عده ای خریده شدند رفت و آمدهای فراوانی صورت گرفت و نظریه پردازانی از MI6-CIAو موساد به ایران آمدند.

عسگر اولادی هم  در واکنش به شریعتمداری با بیان اینکه تایید می کنم که همه این ریزش ها با دشمنان پیوند داشته اند، گفت: اما این موضوع عامی است و در بعضی جاها تخصیص می خورد. من بین فتنه 78 تا 88 تفاوت قائلم در فتتنه 88 غیر از زمینه سازی بیگانگان در داخل هم زمینه فتنه فراهم شد ساعت 10 شب اعلام شد که موسوی در تهران اصفهان وشیراز رای  بیشتری دارد.

وی افزود: اما خبر ندادند که از یک شب به بعد رای ها تغییر کرده است و آن خبر اول ایشان را مفتون وفتنه زده کرد.

دبیر کل جبهه پیروان خط امام ورهبری با برشمردن فتنه ها از انقلاب تاکنون از فتنه بنی صدر نهضت آزادی و منافقین یاد کرد و گفت: نهمین فتنه فتنه 78 و دهمین فتنه 88 بود که دشمن برای این فتنه ها خیلی برنامه ریزی کرد.

وی اضافه کرد: ما فتنه را ساده  و مطلق نگاه نکنیم باید فتنه ها را بدون مقایسه با یکدیگر آسیب شناسی کرد مثلا اطرافیان آقای هاشمی برای ایشان فتنه ای به پا کردند که باید دید این فتنه برای چه بوده است.

شریعتمداری در واکنش به عسگر اولادی اظهار داشت: استاد تاکید کرد که اینها(سران فتنه) مجرمند اینها با بیگانگان زد وبند داشتند و فقط این دو نبودند خیلی  بیشترند.

وی با اشاره به یپش بینی مرحله به مرحله فتنه 88 در روزنامه کیهان گفت: ما از کجا می دانستیم وقتی یکی از آقایان اعلام کرد مراقب باشید در انتخابات تقلب نشود کمیته این تحت عنوان صیانت و بررسی  آراء درست می کنند و این را از قبل در روزنامه نوشته بودیم. حتی گفته بودیم که اینها حتما رنگی را برای خود انتخاب می کنند.

در ادامه عسگر اولادی در پاسخ به شریعتمداری بیان کرد: من مهارت تجربه و تخصص سردار قلم (شریعتمداری) را قبول دارم. تفصیل شما از واقعیات فتنه 88 درست است. بین فتنه ها باید تفاوت قائل شد البته در فتنه 88 هیچ کدام از اینها که به نظر من مفتون هستند از جرم تبرئه نمی شوند.

وی در ادامه در خصوص موضع گیری های اخیرش گفت: سه دلیل وجود دارد که من با آقای شریعتمداری تفاوت دارم. یکی اینکه امام به من گفتند شما برای تصفیه حضورتان واجب است باید سعی کنید باقی بمانید و مثل ریگ آلودگی های آب را بگیرید. دوم اینکه من عضوهیات منصفه تهرانم و تحت عنوان یک منصف وظیفه ام درمقابل سردار قلم این است که بگویم چند درصد این فتنه انگلیسی و امریکایی است وچند درصد آن در داخل انجام شد.

وی با بیان اینکه من نه می خواهم حصر را از آقایان بردارم و نه برایشان تخفیف و عفو بخواهم، در خصوص دلیل سوم گفت: من امین مقام معظم رهبری هستم و ایشان به من حکم داده است از طرف دیگر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هستم منبع مصلحتم. من مقابل آقای شریعتمداری نیستم اما باید تقاضا کنم که مسئولین کشور جانب مصلحت را بگیرند.

شریعتمداری نیز با بیان اینکه استاد به اختلاف خود با من اشاره کردند اما من می خواهم از اشتراکات بگویم تصریح کرد: استاد هم اینها را مجرم می داند حالا مفتون یا از سران فتنه؛ مهم این است که مرتکب جرم شده اند و جنایت آنها هم از جنایات بزرگ است.

وی با اشاره به سه دلیلی که عسگر اولادی بیان کرد، گفت: امام به شما گفته اند اگر از در بیرونتان کردند از پنجره وارد شوید. اما نگفتند اگر شخص خیانتکاری را بیرون کردند باید بازگرداند.

مدیر مسئول روزنامه کیهان افزود: عسگر اولادی ریگ ته جوی است و آمده اصلاح کند اما بعضی آمده اند افساد کنند. آیا تا حالا هیچ کدام از آنها از کاری که کرده اند ابراز ندامت کرده اند؟ خیر طلبکار هم هستند.

وی در ادامه گفت: شما عضو هیات منصفه تهران هستید و نگاه منصفانه شما روی چشم ما جا دارد اما شما هیات منصفه مطبوعات هستید و این مسئله با مطبوعات فرق می کند.

شریعتمداری همچنین در خصوص مفتون شدن سران فتنه گفت: کسی که خواب آلوده است با نهیب بیدار می شود اما در مورد کسی که خودش را به خواب زده است نمی توان کاری کرد. اگر اینها را مفتون بدانیم یا از سران فتنه اما مجرم بدانیم هر دو اشتراک داریم اما مفتون دانستن با اینکه به نظام برگردند تفاوت دارد.

وی گفت: امام به شما گفتند که بمانید و آلودگی ها را بگیرید مگر اینها آلوده نیستند؟ من نگاه قانونی دارم و شما نگاه مصلحتی. مصلحت نظام را نمی توان فدای اشخاص کرد.

عسگر اولادی در ادامه با بیان اینکه من در عاشورا در روزهایی نزدیک به 9 دی به سید الشهدا متوسل شدم که در این انتخابات چه کار باید کرد؟ گفت: ما می خواهیم انتخابات 92 میدان رقابت باشد و از اینکه میدان جنگ باشد جلوگیری کنیم.

وی در پاسخ به سوال مجری برنامه که پرسید حد مدارا کجاست؟ گفت: این را رهبری معین می کند اما بنده باید جوری صحبت کنم که تک صدایی در جامعه نباشد. من حرف خالص بخشی از مردم را می زنم.

شریعتمداری در واکنش به سخنان عسگر اولادی گفت: اگر بحث این است که در جامعه صدای دیگری باشد باید گفت اینها صدها نشریه دارندکه برای آنها کار می کنند و این صدای مظلوم حزب الله است که کسی آنرا نمی شنود. یورو نیوز، بی بی سی، رادیو فردا، رادیو زمانه، VOAهمه رادیوهای بیگانه هستندکه برای این افراد کار می کنند حزب الله از شما توقع دارد که صدای آنها را برسانید.

در ادامه برنامه عسگر اولادی با بیان اینکه طبق نظر رهبری این همه رویش را پس از انقلاب نمی توانستیم پیش بینی کنیم، گفت: نسل سوم معتقدتر از نسل دوم است. در سال 88 نسل جوان طالب یک نامزد  بودند اما بعد از اینکه توضیحات را شنیدند ریزشی اطراف اینها صورت  گرفت و در مقابل در برابر رهبر انقلاب رویش پیدا شد.

وی با یاد آوری خاطراتی از امام خاطر نشان کرد: امام همیشه سعی داشت که از افراد تواب درست کند و به دامن انقلاب برگرداند.

وی اضافه کرد: هم اکنون تعدادی زندانی داریم که می شود  گفت سران فتنه اند اما باید راه را باز کنیم تا انتخابات به یک جشن ملی تبدیل شود.

شریعتمداری هم با تاکید بر اینکه تعداد رویش ها زیاد بوده است، گفت: هیچ انقلابی را سراغ نداریم که حتی یک بار شریعت خود را دوباره به مردم عرضه کرده باشد. ریزش ها هم اندک بوده است و در این مورد هم باید گفت دیگر نگاه مردم به خواص نیست بلکه به رهبری است.

در ادامه عسگراولادی با اشاره به فتح مکه و اینکه پیامبر اعلام کرد که خانه ابوسفیان امن است، گفت: ما باید بدانیم که جنبش های بیداری اسلامی و خیزش مستضعفان در جهان به ما نگاه می کند و از ما الگو می گیرد که در سال سی و چهارم انقلاب چه وضعیتی داریم. باید بدانیم غیر از قانون مسئله مصلحت برای نظام مهم است.

در پایان شریعتمداری نیز در واکنش به سخنان عسگر اولادی گفت: هیچ کس نمی تواند مصلحت را نفی کند اما مهم این است که مصلحت چیست. درست است که در فتح مکه پیامبر خانه ابوسفیان را خانه امن قرار داد و  حتی گفته شده که اگر وسط جنگ مشرکین پناه بخواهند باید به آنها پناه داد اما مسئله این است که بعد از 30 خرداد منافقین دست به اسلحه بردند.
 
کد خبر: ۱۴۱۱۸۴
۲۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۷
>خبرگزاری فارس نوشت:
عباس عبدی معتقد است این بحث‌هایی که چرا اصلاح‌طلبان مرز خود را با منافقین و دشمنان اعلام نکردند یک موضوع سیاسی و فرعی در قبال اصل دعواست.

عباس عبدی عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت و عضو شورای سردبیری روزنامه‌های سلام و صبح امروز بوده است؛ وی که از تئورسین‌های جبهه اصلاحات محسوب می‌شود در گفت‌و‌گویی با خبرگزاری فارس به مسائلی از قبیل کاندیداتوری خاتمی و وضعیت اصلاح‌طلبان برای اجماع آنها پاسخ داد که متن کامل این گفت‌و‌گو در ادامه می‌آید:

نظر شما درباره کاندیداتوری خاتمی در انتخابات آینده از سوی جریان اصلاحات چیست؟
این جریان سیاسی باید رهبر داشته باشد و اینکه رهبر نمی‌خواهد امری بی معنا است. رهبری این جریان نیز باید قدرت و مسئولیتش متناسب باشد و به میزانی که قدرت پیدا می‌کند درباره رفتارها و کنش‌هایش باید مسئولیت داشته باشد و این نیاز امروز جریان اصلاحات است. اگر آقای خاتمی خودش آمادگی دارد که به تنهایی این کار را انجام دهد می‌تواند این کار (رهبری جریان اصلاحات) را انجام دهد و خیلی هم خوب است و شاید بهتر از بقیه هم بتواند این کار را انجام دهد. آنچه جنبش اصلاحات کم دارد ایده و اراده‌ای است که مبتنی بر شرایط روز باشد و بتواند برای انتخابات آینده کار آمد و موثر باشد و پشت این ایده امضای یک فرد معتبر وجود داشته باشد.اکثریت اصلاح طلبان ولو اینکه به طرح‌ها و نظرات آنها انتقاد داشته باشند از این ایده‌ها حمایت می‌کنند چرا که این وضعیت از اراده و ایده نامعین بهتر است.

درباره رهبری جریان اصلاحات همواره این بحث وجود داشته که برخی افراد در اصلاح طلبان می‌توانند رهبری این جریان را بر عهده بگیرند. اما در حال حاضر برخی معتقدند رهبری اصلاحات با موسوی و کروبی است اما برخی می‌گویند که ما می‌خواهیم با چهره‌های معتدل‌تری همچون خاتمی کار کنیم. به نظر شما رهبری جریان اصلاحات را چه فردی و با چه ویژگی‌های می‌تواند بر عهده بگیرد.
آنچه که در واقعیت وجود دارد و ما درباره آن بحث می‌کنیم اینکه کسی در حصر است از خود رفع مسئولیت می‌کند و این درست هم است چرا که آنها در موقعیتی نیستند که این نقش را ایفا کنند. در بین نیروهای موجود اگر آقای خاتمی نمی‌خواهد به تنهایی بیاید می‌تواند هر طوری که صلاح می‌داند ورود کند. به جای اینکه در پی آن باشند که بگویند چه کسی می‌تواند این سنگ را از روی زمین بردارد معتقدم هر کس آمادگی خود را برای بلند کردن این سنگ اعلام کند ما از وی حمایت می‌کنیم.


در دوره گذشته چطور؟ زمانی که اصلاحات دولت را در دست داشت آیا فکر می‌کنید این رهبری را کسی بر عهده گرفت و توانسته اصلاحات را به سرمنزلی برساند؟
مشکلی که در گذشته وجود داشت اینکه شاید به دلیل اینکه خاتمی در موقعیت ریاست جمهوری قرار داشت خیلی نمی‌خواست این کار را انجام دهد. ولی به هر حال این وضعیتی بود که به وجود آمد اما احزاب و گروه‌ها مسیر خود را می‌رفتند و اینکه چقدر موفق بودند بحث جداگانه‌ای است و به نظر بنده ایرادی ندارد که هر کس حزب خود را داشته باشد و در آن مسیر حرکت کند.


یعنی می‌توان گفت در آن دوره جریان اصلاحات سر نداشت؟
خیر؛ این را نمی‌توان گفت که جریان اصلاحات سر نداشت بلکه باید آن به گونه‌ دیگری گفت یعنی برخی موضوعات زمین می‌ماند؛ به این شکل که وظائف کمتر مشخص می‌شد و شاید بهتر بود خاتمی در آن زمان بیشتر مسئولیت این جریان را می‌پذیرفت. شاید وی مسئولیت نپذیرفت و قدرتی اعمال نکرد اما گذشته، گذشته است و ما با آن کاری نداریم.

نظر شما در خصوص مرزبندی بین جنبش سبز و جریان اصلاح طلبی چیست؟

اگر این مرز بندی به صفت افراد آن باشد، من مرزبندی نمی‌کنم بلکه با محتوا سر و کار دارم، ممکن است کسی خود را جنبش سبزی بداند ولی از زاویه اصلاحات به موضوع نگاه کند ما کاری به این نداریم و از این موضوع دفاع می‌کنیم. بنابراین ما کاری به افراد نداریم و آنچه برایمان مهم است خط مشی اصلاح طلبانه است. از این رو هر کسی که خود را جنبش سبز می‌داند حق دارد. اگر آنها جنبش سبز را همان اصلاحات می‌داند فبها المراد، ما هم به آنها ملحق می‌شویم. اما اگر چیز دیگری می‌داند او خودش را از اصلاحات متمایز می‌کند. این حق را برای هرکسی قائل هستیم که هر خطی را که می‌خواهد دنبال کند. اگر کسانی که جنبش سبز هستند و این جنبش را همان اصلاحات می‌دانند اگر به‌دلایلی اسم دیگری روی آن گذاشتند من سر اسم دعوا ندارم.

مشکل سر رسم جریانی است که بعد از انتخابات خلق شد شما درباره جریانی که به عنوان اصلاحات فعالیت می‌کند نظری ندارید؟
من با آن رسم موافق نیستم ولی معتقدم که آن رسم در خلأ و انتزاع شکل نگرفته است بلکه نحوه برخوردی که با مجموعه اصلاحات صورت گرفت این فضا را ایجاد کرد. این به این معنا نیست که طرفین ضعف و کاستی ندارند و این طور نیست که همواره یک نفر حق مطلق و باطل مطلق باشد. اما چون خیلی با آن رسم موافق نبودم با آن کاری ندارم اما اینکه رسم اصلاحات چیست در این جریان مشخص است.

اینکه تاکید دارید تفاوتی بین اصلاحات و جنبش سبز قائل نیستم چرا در عین حال می‌گویید با رسم جنبش سبز هم موافق نیستم؟
بنده نگفتم که بین آنها تفاوتی قائل نیستم؛ من گفتم که بین اصلاحات و جنبش سبز مرز بندی نمی‌کنم مسئله من دفاع از اصلاحات است؛ ممکن است یک فرد طرفدار جنبش سبز، اصلاحات را قبول داشته باشد ما چرا باید بگوییم جزئی از این جریان نیستیم. اگر آنها خودشان با اصلاحات مرز بندی کردند؛ اصلاح طلب نیست. من چرا به او بگویم که هست بنابراین من از اصلاحات دفاع می‌کنم و در جریان سبز هم برخی افراد اصلاح طلب هستند و برخی از آنها نیز ممکن است آن طرف خط باشند. من از اصلاحات با موازین و روش‌های خاص خودش دفاع می‌کنم. لذا کسی که سبز است باید خودش مشخص کند که آیا اصلاحات را قبول دارد یا خیر.

 نظرتان در مورد کسانی که می‌خواهند جنبش سبز را مصادره به مطلوب کنند چیست مانند منافقین که می‌گویند ما طرفدار جنبش سبزیم و این نوع طرفداری آنها به اصلاحات نیز ضربه زده است.

برای اولین بار این که این موضوع را می‌شنوم منافقین مغرور تر از این هستند که کسی را در این حد به رسمیت بشناسد که بگویند ما طرفدار آن هستیم.

پس چرا مسعود رجوی می‌گفت که به مبارزات اشرف نشان خود برای ساقط کردن نظام ادامه دهید و هیچ گاه سران جنبش سبز در این باره موضع گیری نکردند؟
مسعود رجوی اولین کسی بود که در سال 76 گفت فتنه خاتمی.


اما آنها در سال 88 از جنبش سبز حمایت کردند.
هر نیروی سیاسی به دنبال بهره برداری خود است اگر شما این را می‌گوید موضع کشورمان در قبال سوریه را هم ببینید و ممکن است کسی از این موضع ایران بهره برداری دیگری بکند. اگر با این استدلال پیش برویم هیچ کس نمی‌تواند درباره کسی حرف بزند. رفتار و کنش مسعود رجوی در 30 سال گذشته طوری بوده است که حتی نزدیکان وی نیز از او مبرا می‌شوند حالا ممکن است که آخر عمری جنبش سبزی شوند؟! نیرویی که درب و داغان شده و به نیروهای خود اجازه ندهد که از «لیبرتی» خارج شوند وقتی یک صدایی در ایران ایجاد شود طبیعی است که می‌گوید این ما بودیم لذا ما نباید فریب بخوریم.

نظر شما درباره بی تفاوتی سران جنبش سبز در قبال اقدامات مسلحانه منافقین در قبال حوادث و عاشورای سال 88 چیست؟
معنای این حرف این است که آنها برای ما تفسیر کنند که واقعیت چیست. اگر بخواهیم این منطق را بپذیریم آن زمان ایران هم اقداماتی انجام داد که اتحاد جماهیر شوروی بسیار استقبال کرد. بنابراین نمی‌توان گفت که ایران مزدور شوروی بود.

اما ایران همیشه این مرز بندی را در قبال شرق و غرب تاکید کرده است همان زمان هم مطرح شد که چرا اصلاح طلبان با گروه‌های این چنینی و ضد انقلابی‌ها نگفتند که ما نیازی به حمایت شما نداریم؟
فحش‌های که آنها به مجاهدین خلق دادند بسیار تند‌تر از فحش‌هایی است که این وری‌ها به مجاهدین خلق دادند. این بحث‌های سیاسی که چرا مرز خود را اعلام نکردید با واقعیت موجود فرق دارد. من از جنبش اصلاحات دفاع می‌کنم.

آیا می‌توانید از این جریان اصلاحات تعریف دقیقی ارائه کنید و تفاوت آن را با جنبش سبز نیز بگویید؟

تعریف اصلاحات در قانون 12 ماده‌ای خاتمی آماده است و آنها به تک تک این موارد پایبندبودند. توجه به حرف مریم و مسعود رجوی بازی دادن حکومت است. لذا این نحوه نقد شایسته حکومت نیست.

در بین ضد انقلاب این فقط منافقین نبودند که از جنبش سبز حمایت کردند بلکه طیف وسیعی از بهائیی‌ها، سلطنت‌طلبان و سران رژیم صهیونیستی را داشتیم.
این موضوع بسیار روشن است دلیل آن نیز این است که آنها فرصتی برای اختلاف با حکومت ایران پیدا کردند و کاری نداریم که این اختلاف حق یا باطل بود در این جریان باید به این اختلاف توجه کرد که چقدر ساختگی یا اصیل است. فرض کنید که این اختلاف ساختگی و ناحق است، اینکه دیگران از آن حمایت کنند به آن ایراد اصلی اضافه می‌شود و خودش ایراد اصلی نیست. اینکه دیگران از جنبش سبز استفاده کردند یا خیر می‌تواند مورد بحث قرار گیرد و می‌توان بررسی کرد که آنها چطور می‌توانستند عمل کنند که این حرکت مورد استفاده قرار نگیرد.این مسئله فرع است و همانند دیس غذایی است که تزئینی هم دارد.

شما فرعی بودن این مسئله را در حالی مطرح می‌کنید که به فرموده رهبر معظم انقلاب  فتنه‌گران بزرگترین ضربه را به نظام زده و خیانت بزرگی مرتکب شدند و حتی به جریان اصلاحات هم ضربه زدند.

اگر من مواضع موسوی و کروبی را که علیه این جریانات همچون مجاهدین خلق موضع گیری کردند را برای شما بیاورم موضوع حل می‌شود؟

اگر آنها چنین مواضعی داشتند قطعا همه از آن باخبر می‌شدند.
اگر بود که بود و ما باید بیاوریم و نشان دهیم که این موضع گیری‌ها بوده است اینکه در جامعه پخش شده یا خیر من نمی‌توانم سنجش کنم، من می‌خواهم  بگویم مسئله با این چیزها حل نمی‌شود چرا که این یک موضوع فرعی در قبال اصل دعوا است. من در عین حال نیز از آن طرف نیز دفاع نمی‌کنم و این انتقادات را دارم اما درباره حمایت مجاهدین خلق نیست بلکه نوع انتقادات من نیز فرق می‌کند.

انتقادات شما به آنها چیست؟
قرار نیست به شما بگویم.

چرا این انتقادات را در فضای رسانه‌ای مطرح نمی‌کنید؟
من اگر انتقاداتی را که به جنبش سبز به حق وارد می‌دانم به شما بگویم و خبرگزاری فارس آن را منتشر کند، آنها نیز مثل شما فکر خواهند کرد و می‌گویند چون خبرگزاری فارس گفته پس بی‌ربط است.لذا من برای اینکه دچار این بحران نشوم نمی‌گویم. ممکن است مقابل شما از جنبش سبز هم دفاع کنم چرا که انتقادات من با اعتراض شما فرق می‌کند. من اعتراض خود را در جرس مطرح می‌کنم. اما شما می‌خواهید که من به شما این انتقادات را بگویم. لذا اگر این کار را انجام دهم انتقاداتم بی اعتبار می‌شود. من این نکته را رعایت می‌کنم اما آنها این را رعایت نکرده و به این روز افتادند.

اما آقای عبدی مواضع شما مشخص است؟
بله؛ اما رسانه‌ای که آن را مطرح می‌کند مهم است؛ ما به حامی مخالف و موافق کار داریم. اما برای اینکه به این بازی نیفتم انتقادم را به شما نمی‌گویم.

با این صحبت‌های که مطرح کردید چقدر افرادی همچون سروش، کدیور و مهاجرانی را اصلاح طلب می‌دانید؟
من به عنوان یک کنشگر سیاسی به این سؤال پاسخ نمی‌دهم. شما باید به جایگاه من توجه کنید؛ ممکن است یک فردی قاضی باشد و مجبور شود که حکم دهد اما من در مقام قضاوت نیستم. بلکه در صدد بسط ایده‌ها و اندیشه‌ها هستم، می‌توانید شرایط آنها را با صحبت‌هایی که من مطرح کردم انطباق دهید.

مسئله من دعوا و دوستی با دو جریان خاصی نیست بلکه دغدغه من این است که اگر فکر می‌کنم یک ایده و طرحی درست است اجزاء آن را بشکافم و با کسی که ممکن است از این موضوع متضرر شود همدلی کنم. ممکن است آقای مهاجرانی موضوعی را مطرح کند که من به آن نقد داشته باشم اما هیچ‌گاه این نقد خود را در خبرگزاری فارس مطرح نمی‌کنم.

اما اگر ما بخواهیم صحبت‌های شما به صورت تحلیلی نگاه کنیم می‌توان گفت که آنها را اصلاح طلب نمی‌دانید؟
شما می‌توانید این حلقه‌ها را پر کنید؛ فردی که سیاسی صحبت می‌کند باید به آثار حرفش توجه کند، همیشه در رسانه‌های آن طرفی انتقادهای خود را مطرح می‌کنم چرا که مخاطبش آنها هستند.

به نظر شما اصلاحات مرده است؟

استفاده از اصطلاح مردن کار درستی نیست و نمی‌توانم این را بگویم اما معتقدم راه حل برون رفت از مشکلات فعلی جنبش اصلاحات است و باید خود را باز سازی کرده و درست تصمیم بگیرند.

می‌خواستیم به همین جا و مسئله بازسازی اصلاحات برسیم؛ برای احیای جنبش اصلاحات چه تئوری و نظری را کار ساز می‌دانید؟
این کار یک اراده و ایده می‌خواهد چرا که متاسفانه به مخالفان اصلاحات هیچ امیدی نیست. اصلاح طلبان باید اعتماد به نفس داشته باشند و بدانند که آنها می‌توانند آینده را درست کنند. لذا باید بین وضع موجود و توانایی‌های خود توازن برقرار کنند.
کد خبر: ۱۴۳۰۷۸
۱۳ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۶
غلامحسین کرباسچی چه به عنوان دبیرکل حزب کارگزاران و چه به عنوان پشتیبان مادی و معنوی طیفی از نشریات دگراندیش چون شهروند امروز، آسمان، مهرنامه و تجربه و چه به عنوان شهردار سابق کلان شهرهای تهران و اصفهان، چند ویژگی مشخص دارد. چندان اهل گفتگو و مصاحبه نیست اما وقتی پای آن می نشیند صریح و بی پرده سخن می گوید.

او نماینده و شاید نماد طیفی از مدیران جمهوری اسلامی نیز هست که مدیران دوره سازندگی مشهورند. منتقدان این دوره کرباسچی و سایر هم قطارانش را مدیران لیبرال مسلکی می دانند که مدل توسعه غربی را بر همه چیز حتی هنجارهای انقلابی دهه شصت ترجیح می دادند.

کرباسچی بنا به سوابق طولانی در تاسیس و اداره کلان روزنامه ها و نشریات متعدد، شناخت خوبی از رسانه دارد و به همین دلیل با هوشمندی با سوالات ما که بعضا انتقادات تندی را متوجه وی و یا جریان متبوعش می کرد مواجه می شد.

غلامحسین کرباسچی بنا به سابقه تحصیل علوم حوزوی پس از پیروزی انقلاب اولین نماینده ولی فقیه در ژاندارمری جمهوری اسلامی و در دوران جنگ تحمیلی بود، او سپس به استانداری اصفهان منصوب شد و در پی آن بلافاصله پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۸ به شهرداری تهران منتقل شد.

او در دوران شهرداری و در جریان اقدامات خود از حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی بر خوردار بود و اولین شهرداری بود که در هیات دولت در کنار وزرا و معاونان رییس جمهور حضور می یافت.

گرچه او در سال ۱۳۷۷ در دومین سال دورهٔ اول ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، به اتهام جرایم مالی محاکمه و به ۳ سال حبس، ۱۰ سال محرومیت از مشاغل دولتی و پرداخت جزای نقدی محکوم شد که پس از تحمل نزدیک به 2 سال حبس از زندان آزاد شد. وی همچنین متهم به استفاده از امکانات شهرداری تهران در جهت حمایت از کاندیدای خاص در انتخابات هفتم ریاست جمهوری بود.

کرباسچی همچنین در آستانه برگزاری انتخابات مجلس پنجم، به همراه تعدادی دیگر از وزرا و معاونان هاشمی رفسنجانی، حزب کارگزاران سازندگی را تاسیس و در کنار جامعهٔ روحانیت مبارز تهران به ارائه لیست انتخاباتی پرداخت. او همچنین برخلاف مشی و نظر حزب متبوعش در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از نامزدی حجت الاسلام مهدی کروبی حمایت کرد و مقرر شده بود که در صورت پیروزی به عنوان معاون اول او معرفی شود.

کرباسچی پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 در روز ۲۳ خرداد در مصاحبه ای با شبکه بی بی سی فارسی با استناد به تعداد اعضای کاندیدای متبوعش نتایج انتخابات را زیر سوال برد.

آنچه در ادامه می خوانید گفتگوی مشروح غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی با خبرنگار مهر در خصوص تقسیم بندی جریان اصلاحات، رفتارهای اصولگرایان و اصلاح طلبان پس از برگزاری اانتخابات سال 88، دلایل گرایش وی به مهدی کروبی در انتخابات گذشته و ... است.

در حال حاضر دو طیف اصلاح طلب در فضای سیاسی کشور حضور دارند که از دید اصولگریان اصلاح طلبان میانه رو و اصلاح طلبان تند رو و ساختار شكن، و از دید خود اصلاح طلبان، اصلاح طلبان و اصلاح طلبان بدلی خوانده می شوند. مشخصا هم اختلاف عمده این دو طیف به انتخابات سال 88 مربوط می شود. شخص جنابعالی و كارگزاران در كدام طیف قرار می گیرید؟ چرا كه بخشی از رفتار شما معنایش میانه روی بوده در انتخابات 88 موضع گیری نداشته اید و دعوت به راهپیمایی نکردید و از طرفی با بخش تندروی اصلاح طلب مثل مشاركت و مجاهدین نزدیكی داشته و حتی شنیده می شود كه دیدارهایی هم برگزار می كنید. شما در كدامیك از دو تعریف قرار می گیرید؟
من اصل طیف بندی را به این شكلی كه شما می گویید، اصلا قبول ندارم. البته این می‌تواند یک تحلیل سیاسی باشد،  اما در عالم واقع هیچ كدام از این افراد و گروه‌هایی كه اسم بردید تندرو، خارج از نظام و ساختار شكن نیستند. مگر كسانی كه خارج از كشور از گروه‌های سلطنت طلب و مجاهدین خلق هستند كه البته آنها هم بیشترین موضع گیری‌ها را علیه گروه‌های اصلاح طلب دارند،  و جالب هم اینجاست كه اصلاح طلبان از دو طرف ناسزا می‌شنوند.

عده ای به جمعی از نیروهای داخل كشور اتهام ساختار شكنی و اتهاماتی مشابه این می زنند، من با این رویکرد موافق نیستم. فرض كنید تندترین آدمی كه داخل كشور و یا خارج از كشور كه اطلاق اصلاح طلب به او می شود واز نیروهایی است كه با مجموعه اصلاح طلبان در طی سال‌های بعد از انقلاب كار كرده و حالا به هر دلیلی از كار بركنار شدند یا نیستند، كدامیك به دنبال این هستند كه نظام را بر هم بزنند و یك نظام دیگری بر سر كار بیاورند؟ قطعاچنین چیزی نیست. حتی آنهایی كه ممكن است به قانون اساسی و برخی بندهای آن درباره اختیارات نهادهایی مثل شورای نگهبان و اختیارات آن ایراد داشته باشند چنین خواسته‌های که مبنی بر برهم زدن و از بین بردن نظام باشد، ندارند، چرا که اگر چنین خواسته‌هایی داشته باشند، هیچ گاه به سراغ اختیارات شورای نگهبان نمی روند، بلكه كل آن را نمی پذیرد. مثلا: سلطنت طلبان به شورای نگهبان و اختیارات آن كاری ندارند، بلكه با نظام جمهوری اسلامی مخالفند. این تعبیر‌ها كار تبلیغاتی و غیر اخلاقی است.

برای تحلیل درست باید واقعیت‌ها را ببینیم؛حتی در مورد آن نیروها وافرادی كه حالا به هر دلیلی به زندان افتادند، برایشان پرونده درست كردند، پرونده دارند و یا یك جایی بعضا حرفی زده اند كه من نمی خواهم وارد این بحث‌ها و موضوعات قضایی اش شوم. چه بسا با یک بررسی درست واقعا بی‌گناه هستند و تخلفی هم از آنها سر نزده است. حالا فرض كنید كه صحبتی كرده اند و یك قاضی با برداشتی از آن حرف تبلیغ علیه نظام به او نسبت داده است اما كدامیك از اینها   می‌گویند که مخالف این نظام هستند و یا اینكه در ساختار نظام باید ولایت فقیه را در قانون اساسی از بین ببریم؟

ممكن است كسی در این نظام باشد و آن را قبول داشته باشد، اما نسبت به بندهایی از قانون اساسی ایراد بگیرد و خواهان اصلاح آن باشد، این به معنای براندازی نیست. نظام هم به كسی كه احیانا خواستار تغییر و تحولی در جهت تثبیت نظام، بهبود اوضاع و شرایط و مسائلی از این دست است، ساختار شكن و برانداز نمی‌گوید، این دسته بندی‌هایی است که توسط برخی جریان‌ها و افراد ایجاد شده است.

ما معتقدیم كه مشكلات كشور بایدبا روش‌هایی بدون خشونت و معقول حل و فصل شود، بر این اساس نباید مسائل را روی لجبازی سیاسی پیش برد که از همه برخوردها و مسائل در کشور برداشت گروهی و جناحی شود. اگر تخلفی در جایی احساس می شود، راه‌های قانونی وجود دارد كه باید بر اساس ان عمل کرد. اگر هم راهی برای حل مشکل موجود، نباشد، بالاخره می توان تخلف را از طریق برخوردهای معقول، توضیح دادن و صحبت كردن هم در ذهن مردم و هم در ذهن مسئولان حل و فصل كرد.

اگر ما در قبال یك تخلف، برخوردی سیاسی و غیرمعقول بكنیم چه بسا همان مردمی كه ما از آنها می خواهیم در قبال یک مساله واكنش نشان بدهند، بگویند اینها دعواها و عكس العمل‌های سیاسی است. ولی اگر ما درست به قضیه بپردازیم حتی در ذهن مردم هم بهتر جا می افتد و تاثیرش بیشتر است.  مردم برخوردهای سیاسی را نمی پسندند؛  آنها به دنبال رفع مشكلات كشور و اداره بی غل و غش زندگی هستند و حاضر نیستند برای دعواهای سیاسی گروه‌ها وارد میدان شوند. این دعواها باید بین خود گروه‌ها حل و فصل شود؛ چرا كه هرگاه مردم احساس  كنند كه دعواهای گروهی در جریان است حضورشان ضعیف می شود و احساس سرخوردگی می‎کنند.

من اصل جوابم را نگرفتم. شما با هر نام و عنوانی قبول دارید 2 روش در جریان اصلاح طلبی وجود دارد و اگر می پذیرید، به نظر می رسد شما به گروه دوم نزدیك تر هستید؟
من این تقسیم بندی شما را قبول ندارم؛ شما می گویید یك عدهاز نیروهای باسابقه انقلاب ساختار شكن هستند و من قبول ندارم.

نه من تاكید كردم كه اصولگرایان اینگونه تقسیم بندی می كنند و اصلاح طلبان هم به بخشی از جریان خودشان عنوان بدلی اطلاق می كنند.
این بحثی است كه همیشه در نحوه عمل وروش اجرائی  برای اصلاحات طرح بوده است.  فرض كنید در مجلس ششم آقای كروبی معتقد بود كه اگر مشكلی با یك دستگاه داریم،باید با بحث دوستانه وگفتگو و کدحدامنشی آن را حل کرد  یك عده ای هم اعتقاد داشتند كه برخورد صریح تری باید در آن موضوع انجام شود.

در همان مجلس درباره برخی طرح‌ها و لوایح، با وجود اینكه یك اكثریت خیلی قوی اصلاح طلب داشت، گروهی‌ نظرشان این بود كه آبستراكسیون كنند و نگذارند طرح و موضوعی به سرانجام برسد، ولی بعضی آقایان نظرشان این بود كه مجلس نظرش را بدهد حالا اگر رفت و شورای نگهبان نظر دیگری داد مسیر خودش را طی كند.

یک مثال دیگر که می توان به آن اشاره کرد، این است که درباره رد صلاحیت‌هایی هم كه در مجلس ششم انجام و منجر به برخوردهای پس از آن شد، بعضی دوستان نظرشان این بود كه در مقابل این رد صلاحیت‌ها یك موضعگیری واعتراض جدی تری کنند، این به معنای ساختار شكنی نبود،  عده ای از نمایندگان نظرشان این بود که اگر صلاحیت کاندیداتوری در انتخابات ندارند خوب در آن زمان هم صلاحیت حضور در مجلس را ندارند و بهتر است استعفا بدهند و در مجلس نباشند، حالا این استدلالی بود که مطرح می شد، ضمن اینكه استعفا حقی است که برای هر نماینده در نظر گرفته شده است. البته دیدید که با آن استعفاها هم موافقت نشد.

توجه كنید كه همه این كارها در قالب ساز و كار نظام انجام شده است و بنابراین نمی توان به آن برچسب ساختار شكنی زد. من كاری ندارم كه این كار درست بود یا غلط، خوب بود یا بد، نتیجه داد یا نداد، كسی از آن ناراحت شد یا نه، می خواهم بگویم اینكه ما یك خط پررنگی می كشیم و می گوییم یك عده ساختار شكن هستند یا تند هستند، این اشتباه است.

مجلس فعلی هم درباره خیلی از طرح‌ها، اختلافاتی بین خیلی از اصولگرایان وجود دارد. یك عده به یك ساز و كار و عده ای دیگر به روش دیگری معتقدند. آیا با استناد به این رویه می توان یك خط بین اصولگرایان كشید و گفت یك عده ساختار شكن و برانداز هستند؟ شما كه این طور چیزی نمی گویید.

بله، حتی بین اصولگرایان 2 سلیقه وجود دارد.
یعنی شما به یك سلیقه اصولگرایی برانداز می گویید؟

نه. اما قبول داریم که 2 سلیقه وجود دارد.
خوب، پس 2 سلیقه ای که داخل اصولگرایان وجود دارد را می توان به 2 گروه معتدل و ساختار شکن یا اصولگرایان و اصولگرایان بدلی تقسیم کرد؟

عرض كردم روی عنوان اصلاً بحث ندارم.
نه این خیلی مهم است. اینكه نگاه مان به یك جریان داخل نظام، نگاه افراطی باشد اما در مورد جریانی دیگر از معیارهای دیگری استفاده کنیم. آیا كسی كه معتقد است به یك برخورد تند، باید او یا جریانش را خارج از نظام، برانداز و افراطی تلقی كنیم یا اینکه بگوییم 2 سلیقه است؟

درباره 2 سلیقه همچنان به جواب نرسیدم، در واقع اینكه اساساً شما وجود 2 سلیقه را با هر عنوانی كه تعریف كنید، می پذیرید؟
اتفاقاً من هم همین را می خواهم بگویم. ما  با هر 2 سلیقه اصلاح طلب در ارتباطیم و هر کدام  را در برخی مواضع و تصمیم گیری‌ها درست می دانیم و در برخی مواردغلط. اگر شما در گروه‌های سیاسی  مثلاً حزب اعتدال و توسعه را معتدل و معقول و مجاهدین و مشاركت را تند می دانید، كارگزاران معتقد است در برخی جاها حرفی كه اعتدال و توسعه می گوید به نفع كشور، نظام و مردم است و در برخی جاها مواضع دوستان دیگر.

این طور نیست كه كارگزاران خطی بكشد و بگوید به طور كلی یك طرف هر چه می گوید غلط و طرف دیگر حرفهایش درست است. حرف ما این است « اقدام مجموعه ای كه خواهان بهبود شرایط كشور، نظام و مردم است، حتی اگر در بین  اصولگرایان باشد باید به عنوان اصلاح طلبی پذیرفته شود.» قبلاً در مصاحبه ای گفته ام روش‌هایی كه دولت در این مدت به كار برده خیلی اصولگرایان را اصلاح طلب كرده است. یعنی خیلی از اصولگرایان به این نتیجه رسیده اند كه بسیاری از این رفتارها و برخوردهای دولت نتیجه مثبتی در پی ندارد. مثلاً اگر در سیاست خارجی دولت هرچه به دهانش می‌آید،می‌گوید و رفتارش شبیه دعوای 2 نفر است که در خیابان یقه یكدیگر را گرفته‌اند.یا در جایی  می گوید، تحریم‌ها كاغذ پاره است. در سال‌های اخیر برخی اصولگرایان منتقدتر از اصلاح طلبان شده اند و نقدشان به دولت این است، شما كه تحریم‌ها را كاغذ پاره می دانستید چرا هر موضوعی را و حتی آنچه كه مربوط به سیستم داخلی خودت است، به تحریم‌ها و كاغذ پاره‌ها منتسب می‌كنید؟

 می خواهم بگویم اینكه ما به وضع جاری كشور انتقاد داشته باشیم، رفتاری است که الان در بین برخی اصولگرایان هم وجود دارد و آنها هم منتقد شرایط موجود هستند. كارگزاران اصلاً به این شکل به مسایل نگاه نمی كند كه یك گروه را جدا كند و بگوید اصلاً نباید با اینها حرف زد. ما اینها را نیروهای انقلاب می دانیم. یك جاهایی حرف‌ها درست است و در برخی جاها حرف‌ها و عمل‌ها نادرست . ما  تلاش می كنیم هم داخل خودمان اشتباهات را برطرف كنیم و هم با همه اصلاح طلبان در ارتباط باشیم و حرف‌های درست آن‌ها را بپذیریم.

افرادی مثل آقای عارف و در سطحی دیگرآقایان كواكبیان، خباز و علیخانی در مجلس هشتم در جریان انتخابات سال 88 از وقایع بعد از انتخابات دفاع نكردند و موضعی هم نگرفتند. این افراد به دلیل در پیش گرفتن این رویه، از سوی برخی اصلاح طلبان، اصلاح طلب بدلی خوانده می شوند. جنس برخورد و سیاست حزب كارگزاران در انتخابات شبیه این افراد بود و مواضع تان شبیه مواضع موجود و مشخصاً 2 كاندیدای حاضر نبود، اما هیچكس الان نمی گوید كرباسچی و حزب كارگزاران، بدلی هستند.این تناقض چطور قابل هضم است؟ حتی می شود از میزان برخوردی كه از سوی نظام با كارگزاران در انتخابات شد، این را دریافت.
درباره اینكه نظام چطور برخورد كرده است، باافرادی برخوردکرده یابا 2 حزب مشارکت و مجاهدین برخوردی از چه جنس صورت گرفته  من نمی دانم دستگاه قضائی چه ملاكی برای برخورد داشته است. باافراد كارگزاران هم برخوردهایی  شد و از رده‌های مختلف حزب هم دوستانی را دستگیر كردند.مثل آقایان خانجانی، مرعشی، آقایی و عطریان فر.

اما درباره بخش اول سئوالتان چون آقایان عارف و كواكبیان را مثال زدید، فكر نمی كنیم هیچ اصلاح طلبی این 2 نفر را اصلاح طلب بدلی بخواند. آقای عارف معاون اول دولت اصلاحات و رئیس ستاد خاتمی در انتخابات 88 بوده است، اصلا ًآقای عارف با آقای خاتمی بالا آمده است. انتصاب چنین صفتی به  آقای كواكبیان هم صحیح نیست. آقای کواکبیان بعد از انتخابات سال 88، چند مرحله به تلویزیون آمد و اتفاقا حرف‌های خوبی هم زد. در مجموع گمان نمی كنم كسی آقای كواكبیان را هم اصلاح طلب بدلی بخواند.

اما یك نكته اساسی در این بین وجود دارد. بالاخره اصلاح طلبان به خصوص در شرایط فعلی معتقدند حركتی كه قرار است به نام این طیف در انتخابات آتی انجام شود، باید حركت جمعی و از سوی همه اعضای این طیف باشد. اگر چنین حرکت جمعی هم شکل نگرفت لااقل این حرکت از سوی افراد شاخصی كه همه اصلاح طلبان آنها را قبول دارند، تایید شود. مثلا آقای عارف - البته من ایشان را به این دلیل مثال می زنم كه نقل كرده است كه اگر خاتمی به من بگوید، نیایم نمی آیم، البته من با خود آقای عارف صحبتی نكرده ام و بر اساس اظهارات وی نقل قول می كنم- قطعا به این حرکت و نحوه عمل کردن اصلاح طلبان در این روند پایبند خواهد بود.

البته ظاهرا از آقای عارف نقل قول است كه « در انتخابات سال‌های 84 و 88 به خاطر خاتمی نیامدم» لذا انتظار دارد كه این بار خاتمی از كاندیداتوری وی حمایت كند؟
حالا انتظار غیر از این است كه در عمل اقدامی انجام دهد. آقای عارف نمی خواهد بگوید كه من یك اصلاح طلبم، یا آقای خاتمی تندرو است. وی پیشتر هم در مصاحبه ای گفته « اگر اصلاح طلبان اجماع نكنند، من نمی آیم» بالاخره خود آقای عارف هم می داند اگر بخواهد بیاید چه كسی باید به او رای بدهد. اگر طیف روشنفكر و اصلاح طلب و هر چه می خواهیم اسمش را بگذاریم درباره کاندیداتوری یک اصلاح طلب وحدت نظر نداشته باشند خوب اصولگرایان که نمی خواهند به آن فرد رای بدهند، بنابراین آقایان عارف  و کواکبیان این موضوع را قطعا قبول داشته و می پذیرند. البته این دوستان بالاخره فعال هستند، می خواهند فضای انتخابات را گرم كنند، حرف‌هایی بزنند و انتقاداتی از دولت دارند كه می خواهند بیان كنند. اینها بد نیست، خیلی هم خوبِ است ولی اینكه در نهایت کسی بیاید در مقابل مجموعه جریان اصلاح طلبان  بایستد و با وجود نهی آنها بگوید من كاندیدا می شوم من چنین باوری ندارم.  اصلاح طلب بدلی هم اگر گفته می شود، هیچ گاه به این نیروها نمی گویند.

در مورد بحث بعد از انتخابات هم به عنوان عضوی از كارگزاران باید بگویم  همه از اتفاقاتی كه بعد از انتخابات سال 88 افتاد، ناراحتیم. نه ما که همه گروه‌ها در دو طرف جریان و حتی جریانی كه برخورد كرده ناراحت و پشیمان است و می داند اگر این اتفاقات نمی افتاد خیلی بهتر بود، این طرف هم قائل به این نیست كه از مجموع اتفاقات سال 88 یك برد 100 درصدی کسب كرده است، حالا با هر تحلیلی که می خواهیم حساب كنیم. ما اگر به شرایط قبل از سال 88 برگردیم همه راضی تر خواهند بود؛  این اتفاقات یك شرایط برد - برد یا برد - باختی صددرصدبرای هیچكدام از طرفین نبوده است.

پشیمان كه گفتند منظورتان چه كسانی است؟
من می گویم همه. پشیمان بودن به معنای این که بخواهیم اظهار ندامت كنیم که شعار و ژست تبلیغاتی است. اما به لحاظ تحلیلی ما الان با خیلی از دوستان اصولگرا كه صحبت می كنیم اظهار ناراحتی می كنند از اتفاقات بعد از انتخابات سال 88. مثلا شخصیتی مثل آقای ناطق، شما كه نمی توانید بگویید آقای ناطق خارج نظام است یا اصولگرا نیست. بالاخره ایشان همراه نظام، داخل نظام، همراه اصولگرایان و عضو جامعه روحانیت مبارز است. با آقای ناطق صحبت كنید، ببینید خیلی خوشحال است از اتفاقات سال 88.

 نه آنكه مشخص است، اما شما گفتید افرادی كه آن طرف بوده اند و برخورد كرده اند. این حزف شما این تلقی را بوجود می آورد که اصولگرایان برخورد کرده و پشیمان هستند.
بله من همان‌ها را می گویم.

خوب آقای ناطق كه اصلا برخورد نكردند، بلكه خودشان جزو افرادی بودند كه با ایشان برخورد شد.
نه. مجموعه اصولگراهایی كه آن طرف بودند را می گویم. خیلی از نیروهایی كه در دستگاه‌های امنیتی بودند از شرایطی كه بوجود آمده ابراز ناراحتی می كنند. یعنی در حال حاضر هیچ کدام از طرفین ماجرا از  اینكه یك عده ای از اصلاح طلبان در زندان و آقایان موسوی و كروبی در حصر هستند، خوشحال نیستند، چرا که جدا شدن عده ای از بدنه نظام یا جدا كردن آنان توسط عده ای خاص جای خوشحالی ندارد. یك سری اتفاقات پس از انتخابات سال 88 افتاده است، در اینكه چه برخوردهایی برای این اتفاقات معقول بود هم در آن زمان اختلاف نظر وجود داشت.

عده ای مثل اصلاح طلبان آن رفتارها را قبول نداشتند. من همیشه اعتقاد داشته و دارم كه هر نوع برخوردی كه در یك اختلاف می خواهد انجام شود اگر برخورد طرف مقابل عكس العملی باشد، الزاما نتیجه رضایت بخشی نخواهد داشت. در آن زمان هم باید با نگاه به مصالح كشور شرایط موجود و مصالح مردم برخورد صورت می گرفت مثلا اگر امروز بیایند به دفتر روزنامه یا مجله و برخوردی با افرادی انجام دهند من اصل این موضوع را قبول ندارم. چرا كه اگر کسی  تخلفی مرتكب شده است باید برخورد قانونمند و معقولی با او صورت گیرد كه جوی برای اینگونه موضوعات درست نشود، ولی اگر این اتفاق به هر دلیلی افتاد آیا با داد و فریاد كردن  و احساساتی برخورد كردن كار درست می شود؟

خدا رحمت كند مرحوم بازرگان را. در سفری به خارج كشور رفته بود حتی حاضر نشد به سئوال خبرنگاران به بیرون رفتن از كشور، شرایط كشور و ماندن در كشور پاسخ بدهد. جمله وی این بود كه فعالیت و مبارزه سیاسی وحرف‌های ما در داخل كشور خواهد بود. گویا در آن سفر برای شرکت در یك سمینار علمی و قرآنی رفته بود. یعنی واقعا اگر بخواهیم در فضایی برخوردی صورت دهیم اگر من با شما دعوایی داشته باشم، شما یقه من را می گیرد، چون این دعوای ماست دیگر و به بیرون ارتباطی ندارد. برای همین ما هیچ وقت نمی رویم به آدمی متوسل شویم كه نه ما را می خواهد و نه شما را.

بله عده ای هستند كه سالهای سال دیدگاهشان افراطی بود  به دنبال این بودند که بگویند فلانی ساختارشکن یا خارج از نظام است. مسائلی پیش آمد که اینها بتوانند اینگونه مسائل را در بوق و کرنا کنند که چه بسا آن آدم اصلا نظرش این نیست و در آن مسائلی که بوجود آمد، اصلا نظرش این نبوده است.

گفتید که در این جریان بحث ساختارشکنی را قبول ندارید حتی درباره آنهایی که به خارج از کشور رفته اند به غیر از سلطنت طلب‌ها، منافقین و کسانی که علیه نظام فعالیت دارند، این مرز این جریان کجاست، از این زاویه که اشاره کردید رفتار باید قانونی باشد و برای آن مثال آقای بازرگان را اشاره کردید. مثلا آقای عطا الله مهاجرانی به نظرم گزینه ای است که با این تعریف شما مشخص نمی شود که کجای داستان است، حتما وی سلطنت طلب نیست، بلکه فردی است که سابقه جدی در نظام داشته، از بدنه اصلاحات برخواسته و وزیر آقای خاتمی بوده و الان در خارج از کشور فعالیت می کند، اما رفتار وی با هیچ متری به عنوان داخل نظام قابل اندازه گیری نیست. این 2 را چطور می توان با هم جمع کرد؟
یعنی آقای مهاجرانی جایی علیه نظام به معنای نظام نه به معنای انتقاد از افراد و رفتار آنها، علیه قانون اساسی، علیه ولایت فقیه و برای براندازی نظام فعالیت کرده است؟

یعنی شما می گویید این کارها را نکرده است؟
نه.

آن ماجرای اسب تروای آقای مهاجرانی که معروف است دیگر.

ماجرای اسب تروا چیست؟

روز 22 بهمن درخواست کرد که یک عده ای در قالب و شکل و شمایل مردم وارد راهپیمایی 22 بهمن شده و پس از ورود به میدان آزادی تهران راهپیمایی را برهم بزنند. این درخواست هم در گفتگو با یک رسانه خارجی معاند نظام صورت گرفت.
ببینید یک عده ای از شخصیت‌های سیاسی اصلاح طلب ایران خارج کشور هستند.

یعنی شما واقعا آقای مهاجرانی را هنوز یک اصلاح طلب درون نظام می‌دانید؟
من مشخصا در مورد شخص آقای مهاجرانی صحبت نمی‌کنم، شما در مورد ایشان خوبست از خودشان بپرسید. اما به طور کلی خیلی از افرادی که خارج هستند را می توان اصلاح طلب درون نظام دانست. الزاما هر کسی از ایران خارج می شود از نظام خارج نمی‌شود اما طبیعتا افرادی که خارج از کشور زندگی می کنند، شرایطشان با  داخل کشور متفاوت است.

ولی شما الان در مثالی صحبت نکردن آقای بازرگان با رسانه‌های خارجی را مورد اشاره قرار دادید؟
آقای بازرگان رفته بود که برگردد، ولی کسانی هستند که انتخاب می کنند خارج کشور بمانند و فعالیت‌ها و برنامه‌هایشان را بر مبنای محیط شرایط خارج از کشور انجام می دهد.نمی توان به آنها گفت که با فلان رسانه گفتگو نکن یا در فلان سمینار حضور نداشته باش. ممکن است داخل کشور این انتظار وجود داشته باشد که شخصیت‌های سیاسی و حزبی بر اساس قوانین موجود کشور عمل کند. مثلا بر مبنای قانون وزارت خارجه، بنده به عنوان مسئول یک حزب اگر بخواهم با فلان دیپلمات دیدار کنم باید به وزارتخانه اطلاع دهم.اما کسی که می رود و خارج از کشور ماندگار می شود، دیگر همچنین تقیدی ندارد. به نظر من، باید رفتارهای شخصی فردی را که انتخاب کرده در خارج از کشور به زندگی ادامه دهد با سلایق سیاسی آن فرد جدا کرد.

همکاری با رسانه دولتی انگلیس بی بی سی هم از نظر شما ایرادی ندارد؟!
توضیح دادم این برای کسی است که داخل کشور باشد، اما در مورد افرادی که انتخاب کردند خارج از کشور زندگی کند ممکن است این قوانین داخلی صدق نکند.

من الان بحث داخل و خارج را ندارم، اما به عنوان کسی که چهره شاخص اصلاح طلب هست، سابقه نمایندگی مجلس، وزارت و مشاوره رئیس جمهور دولت اصلاحات را دارد و به قول شما داخل جریان اصلاح طلبی تعریف می شود، این رفتارها نمی تواند درست باشد؟
بلا تشبیه مثالی می‌زنم، حضرت امام (ره) زمانی که به فرانسه رفتند از همه رسانه‌های مخالف و موافق اسلام برای بیان و ترویج تفکراتشان، استفاده کردند، معنای این کار ایشان  همکاری با رسانه‌های بیگانه نیست، البته این قیاس خیلی مع الفارق است و من برای روشن شدن موضوع به آن اشاره کردم.حرف من این است که هرکسی که با بی بی سی مصاحبه کرده برانداز نیست، به این معنا نیست که بی بی سی مدافع منافع ایران است اما ممکن است کسی خارج از کشور با رسانه ای مثل بی بی سی مصاحبه کند و علیه مقاصد این رسانه صحبت کند، آن موقع چی؟ بله ما هم می دانیم رسانه‌هایی مانند بی بی سی طرفدار نظام اسلامی نیستندآنها معیارها وارزشهای خودرادارند.  ولی اگر کسی بنا به دلایلی به خارج از کشور رفت و درهمه فعالیتهایش از نظام پشتیبانی کرد، حالا اگر با یک رسانه هم صحبت کرد، نمی توان او را برانداز خواند. من حتی یک عضو از اعضای مجاهدین انقلاب اسلامی و مشارکت را نمی شناسم که قصد براندازی  نظام جمهوری اسلامی را داشته باشد.

از سوی دیگر رفتارها و قضاوت‌ها معطوف به قانون است ولی ساختار شکنی مربوط به تحلیل و اعتقاد است. من الان اصلاح طلب هستم اگر روزی در در خیابان تصادف کرده و کسی را کشتم یا قتل نفس کردم،  نمی توان گفت از اصلاح طلبی خارج شده یا ساختار شکن شده ام. این یک اتفاق است که امکان دارد برای هر کسی بیفتد. گفتگو با رسانه بیگانه در صورتی تخلف است که محرز شود یک فرد برای براندازی نظام ، تبلیغ مستقیم علیه قانون اساسی و حضرت امام(ره) و موضوعات مشابه از آن رسانه استفاده ابزاری کرده باشد.

اما معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد این همکاری با اینگونه رسانه‌ها را جرم اعلام کرده است؟
اولاحرف معاونت مطبوعاتی قانون نیست ، قانون باید در مجلس به تصویب برسد، ثانیا، این موضوع در صورت پذیرش برای افرادی است که در داخل کشور فعالیت می‌کنند و نمی توان برای هر ایرانی که خارج از کشور زندگی می‌کند این موضوع را یک وظیفه دانست.نگاه به مجموعه فعالیت رسانه‌ای در دنیای امروز باید یک نگاه عقلانی و همه جانبه باشد و برخوردهای هیجانی و احساسی غیر قابل دفاع و برچسب زدن‌ها و اتهام پراکنی‌هایی که با اخلاق سیاسی و اسلامی مغایر است و برخی سایت‌ها و رسانه‌ها دنبال می‌کنند در نهایت نتایجی به بار می‌آورد که چه بسا هزینه‌های آن به مراتب بیشتر از انتشار اظهار نظر یک نفر در رسانه‌ای مثل بی بی سی یا امثال آن باشد.

مطلبی از شما در یکی از روزنامه‌ها منتشر شده بود که در آن گفته اید، اگر مملکت قانون دارد نباید در نماز جمعه کسی را محکوم کرد و به آن فرد فحش داد. شما که قائل به این رفتارها هستید چرا پس از انتخابات سال 88 به برخی هم طیف‌های خودتان نگفتید با راهپیمایی جواب نمی گیرید و بهتر است از طریق قانون عمل کنید؟
کلا اصلاح طلبان به دنبال روش غیر قانونی نبودند. منظور شما کدام راهپیمایی است؟

بعد از سخنان مقام معظم رهبری در نماز جمعه 29 خرداد 88 که فرمودند بحث را به خیابان‌ها نکشانید، آقایان موسوی و کروبی از معترضین حمایت کردند؟
حمایت یعنی چه؟ آقای موسوی و کروبی هیچ یک از کسی دعوت نکردند که به خیابان‌ها بیایندوکار خلاف قانون انجام دهند. در تظاهرات روز عاشورا هم که اشاره کردید  مگر برای همه دسته‌ها از وزارت کشورمجوز گرفته می شود؟ راهپیمایی مذهبی است و همه انجام می دهند. حالا اگر مجموعه از حوادث آن روز اتفاق افتاد، مگر مسئولیت آن بر عهده آقایان موسوی و کروبی است؟ من با قاطعیت می‌گویم کروبی و موسوی هیچ وقت درخواست خلاف قانون از مردم برای مقابله با نظام نکردند. شما که استناد می کنید به سخنان رهبری؛ با دیدگاه شما پس الان آقایان لاریجانی و احمدی نژاد هر 2 خارج از نظام هستند ! مگر رهبری دستور ندادند اختلاف نکنید و هرکس پس از این این اقدامات را انجام بدهد به ملت خیانت کرده است؟ پس این چه بساطی بود که آقایان در روز یکشنبه استیضاح درآوردند؟سخنان رهبری کلی بود و ایشان نصیحت کردند که نباید لشکر کشی خیابانی کنید. لشکر کشی خیابانی 2 طرفه بود. شما دیدید که حتی مجمع روحانیون مبارز  از وزارت کشور درخواست مجوز راهپیمایی کرد.نه اینکه کاری بدون مجوز انجام دهد

مجموعه حوادث بعد از انتخابات باید بازنگری شود. انتخاباتی برگزار شده و جریاناتی نیزدر آن درگیر بودند. در همه انتخابات‌ها حتی انتخابات دوره‌های مختلف مجلس در زمان امام (ره)، یک عده که نماینده شان انتخاب نمی شد، در حوزه‌های انتخابیه خود تظاهرات می کردند. البته در مقابل برخوردی صورت می گرفت و سپس موضوع تمام می شد. اگر در برخوردهای پس از انتخابات کسی خواسته اش خلاف میل جریانی بود که برخورد کردند، آیا باید همه این‌ها را ساختار شکن تلقی کنیم؟

یعنی شما می گویید آقایان کروبی  و موسوی موافق شعارهای علیه نظام پس از انتخابات 88 نبودند؟
قطعا نه!در آن عصبانیت‌ها ممکن است که شعارهایی هم داده شود. شما الان از آقایان موسوی و کروبی بپرسید شعارهایی که علیه نظام، ولایت فقیه و قانون اساسی در حوادث پس از انتخابات 88 سر داده می شد را قبول دارید؟ قطعا پاسخشان منفی است.همان موقع تحیل آقای کروبی و شاید آقای موسوی این بود که این نوع شعارها ی افراطی ممکن است از طرف مقابل طرح یا تقویت و برجسته شود که همین برچسب ها را بزنند.

من باورم این است که هیچ کدام از این 2 نفر علیه نظام نبودند و نگاه براندازانه نداشتند.کسی هم که برانداز است، قاضی درباره اش قضاوت می کند و حکم می دهد، مگر می شود در نماز جمعه یک طرفه علیه فرد یا افرادی اعلام جرم کرد و حتی آن‌ها را به اعدام محکوم کرد؟ جای قضاوت در دادگاه است. اگر کسی بگوید اسم شخص را آوردن خلاف نیست، پس چرا برای یک جرم کوچک گفته می شود "خ، ب و ..." و اسم آورده نمی شود؟ الان هم که کسی مدعی نیست که آقایان کروبی و موسوی محکوم هستند، بلکه عنوان می شود این افراد در حصر قرار گرفته اند، چون جان شان در خطر است و امکان دارد عده ای حرکت غیرقانونی علیه آنان صورت دهد، بنابراین شورای تامین یا امنیت مقرر کرده که از این 2 نفر حفاظت شود. حرف آقایان این است ما در حال حاضر از این افراد حفاظت می کنیم و گرنه آن‌ها در هیچ دادگاهی محکوم نشده اند.

شما گفتید قبلا درباره انتخابات مجلس نیز اختلافات و اعتراضاتی شکل می گرفت، اما بعد از یک  هفته تمام می شد. اما راهپیمایی‌های بعد از انتخابات تا ماه‌ها بعد و حتی تا 2 سال بعد از انتخابات ادامه یافت که اصلی ترین آن راهپیمایی 25 بهمن بود.
راهپیمایی 25 بهمن برای حمایت از22 بهمن بود. در راهپیمایی 22 بهمن سلایق مختلف می آیند. وقتی آیت الله‌هاشمی رفسنجانی در راهپیمایی حاضر می شود و یک عده به او حمله می کنند و با آن‌ها هیچ برخوردی نمی شود، شما چه انتظاری دارید؟

ولی آیت الله‌هاشمی رفسنجانی با وجود همین شعارهایی که بعضا علیه ایشان سر داده می شود و به قول شما برخوردی هم نمی شود، بازهم در راهپیمایی شرکت می کنند.
هر کس سلیقه ای دارد و شدت عمل‌ها فرق می کند. کروبی در 22 بهمن کتک خورد و بدنش سیاه شد. وقتی نمی گذارند او در تظاهرات 22 بهمن شرکت کند و بگوید من طرفدار انقلاب هستم در صورتی که باید از این موضوع استقبال شود. اگر یک تظاهرات با مسئولیت یک نفر اتفاق بیفتد و شعار‌ها تحت کنترل یک نفر باشد و تظاهرات کنندگان بگویند پای نظام، قانون اساسی، انقلاب، امام(ره) و رهبری ایستاده اند، معنای این تظاهرات  تقویت نظام است و باعث می شود دنیا هم بفهمد در داخل ایران  یک عده چپ و یک عده راست هستند و با وجود اختلافات، نظام، رهبری و قانون اساسی را قبول دارند. اما متاسفانه عده ای سنگ اندازی کرده و می کنند و نمی گذارند چنین اتفاقی بیفتد و سعی در منحرف کردن مسیر اینگونه حرکت‌ها دارند.

خوب اگر کسانی که بعد از انتخابات 88 به خیابان‌ها ریختند، قانون اساسی را قبول داشتند، نظر شورای نگهبان را  می پذیرفتند.
شما فکر می کنید اگر کسی فرضا به شورای نگهبان انتقاد داشته باشد، قانون اساسی را قبول ندارد؟ انتقاد به اصل شورای نگهبان نیست، بلکه به رفتار این شورا است. آقای جنتی به عنوان دبیر و عضو شورای نگهبان نباید از یک نامزد خاص طرفداری می کرد. این انتقاد به رفتار وی به معنای نفی قانون اساسی نیست.

رفتار فردی یک عضو شورای نگهبان را نمی توان به کلیت این نهاد قانونی تعمیم داد.
یک عضو شورای نگهبان حتی در روز رای گیری از یک کاندیدای خاص طرفداری و برای او سخنرانی می کند و سالهاست شاهد این رفتارها هستیم. آیا آقایان کروبی و موسوی گفته اند ما شورای نگهبان را قبول نداریم یا رفتار‌های آن‌ها را نمی پذیریم؟ این دو را باید از هم جدا کرد. اگر کسی گفت من شورای نگهبان را قبول ندارم، بله یک اصل قانون اساسی را قبول ندارد اما این فرق می کند با کسی که می گوید، نسبت به 2 نفر از اعضای شورای نگهبان مدعی هستم. اصلا می توانید بگویید کسی که چنین ادعایی دارد به چه کسی باید شکایت کند؟ آقای تاج زاده در زندان است و بارها نسبت به رفتار آقای جنتی شکایت کرده است و بالاخره باید دادگاهی باشد که به این شکایت رسیدگی کند.

پس بهتر نبود که طبق قانون به آراء سال 88 تن می دادید و البته اعتراضات خود را از مجاری قانونی دنبال می کردید؟
تن دادن یعنی چه؟ آقایان موسوی و کروبی که در خانه نشسته و اعتراض می کردند، آنها که نرفتند ساختمان ریاست جمهوری را اشغال کنند یا این که به پاستور لشکر کشی کنند. اگر این کار را کرده بودند، یعنی تن ندادن به آراء و دنبال کردن خواسته‌ها به صورت غیرقانونی، نه این که فردی در جایی نشسته باشد و اعتراض کند، نامه بنویسد اما بازهم او را ساختار شکن و ... بخوانیم.

در مصاحبه ای که با آقای کواکبیان چندی قبل داشتیم، وی مثال جالبی مطرح کرد مبنی بر اینکه  در مسابقه فوتبال وقتی بازی پایان پیدا می کند می توانیم به داور اعتراض کنیم اما وقتی سوت پایان زده شد، نتیجه را باید بپذیریم.
بله، در اینصورت می توان به نتیجه بازی و داور اعتراض کرد.

اما اگر تلقی حمله به داور و عدم پذیرش نتیجه بوجود آید، تیم و بازیکن خاطی جریمه و محروم می شوند.
حرف شما درست است، اما از طرفی فیفا هم داور مسابقه را که جانبدارانه داوری کرده است را محروم می کند.

با این حال دیدیم که بعد از انتخابات سال 88 آقای موسوی شامگاه 22 خرداد گفت، من این انتخابات را قبول ندارم و به غیر از ابطال به هیچ چیز دیگر رضایت نمی دهم.
آقای موسوی وقتی شامگاه 22 خرداد مصاحبه کرد، چنین حرف هایی را نزد.

اما آقای موسوی در مصاحبه مطبوعاتی اش در روز 22 خرداد رسما اعلام کرد که  من این انتخابات را قبول ندارم، بنده رئیس جمهور قانونی این مملکت هستم و هر نتیجه ای جز این باید منجر به ابطال انتخابات شود؟
من که از کلمه کلمه رفتار آقای موسوی دفاع نمی کنم.

شما می گویید حمایتی از این نوع رفتارها نکردید، چراکه معتقدید باید رفتارها قانونی و مسالمت آمیز باشد.اما الان از رفتارهای غیر قانونی انجام شده دفاع می کنید؟
آقایان موسوی و کروبی رفتار خلاف قانون نداشته اند. حرف های آن ها اعتراض به شرایط  وضع  موجود بود.

اما در رسانه های داخلی و خارجی گفتند من رییس جمهور قانونی هستم و انتخابات باطل است.به نظر می آید این از تسخیر نهاد رئیس جمهوری یک پله بالاتر است. به این معنی که یکی از کاندیداها اصل انتخابات را زیر سوال می برد و برای پیروزی در انتخابات تنها یک شرط می گذارد و آن هم پیروزی خودش در انتخابات است.
از قول آقای موسوی حرف‌های زیادی گفته شده است. به نظر من ایشان باید خودشان درباره این گفته‌ها توضیح دهند. ایشان هنوز درباره این اتهامات آنچه به وی نسبت داده شده دفاعی نکرده‌اند. فضای روزهای انتخابات فضای تبلیغات است و باید در این بین هر 2 طرف را در این فضا دید. اگر این حرف از سوی آقای موسوی گفته شد و آنها اعتراضی به نتیجه انتخابات کردند قبل از تائید شورای نگهبان بود ، در طرف مقابل هم شما شاهد بودید که قبل از تایید انتخابات از سوی شورای نگهبان آقایان میتینگ بزرگ تبلیغاتی  و جشن پیروزی در میدان ولی عصر(عج) برگزار کردند که این هم نوعی لشکرکشی خیابانی بود.

این حرکت در همان زمان هم از سوی اصولگرایان نقد شد. یعنی اصولگرایان می گویند در برابر چنین اقداماتی از سوی افراد یا گروه های خود موضع گرفتند، اما شما الان هم از رفتارهای آقایان موسوی و کروبی حمایت می کنید. آقای کرباسچی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته از آقای کروبی حمایت کرد که البته اصلاح طلبان می گفتند گزینه جدی نیست و رای نمی آورد. یک نکته ای که در آن زمان مطرح شد این بود که بعضا حتی به شوخی هم عنوان می کردند که انگار خود کرباسچی کاندیدا شده است. در فیلم تبلیغاتی آقای کروبی هم شما دقایق بیشتری نسبت به وی حضور داشتید. آیا این حمایت شما از آقای کروبی به دلیل عدم حمایت آقای خاتمی از شما در اتفاقاتی که در شهرداری برایتان افتاد، بود؟ دلیل این که به سمت آقای کروبی رفتید، چه بود؟
نه این‌ها همه کذب و نمایش تبلیغاتی است. بنده اگر به آقای خاتمی انتقاد داشته باشم، کلیاتی است که به خیلی از مسائل باز می گردد و ممکن است این موضوع هم در آن بگنجد، ولی قطعا بحث شخصی نیست. واقعیت  این بود که در سال 88 آقای کروبی زودتر از آقایان خاتمی و موسوی کاندیدا شد و زمانی که او کاندیدا شد، بحث آقای  موسوی هنوز مطرح نشده بود.

نکته مهم دیگری که  وجود داشت، این بود که آقای کروبی یک شخصیت معقول و داخل نظام بود که یقین داشتم صلاحیتش مورد تایید شورای نگهبان قرار می گیرد. در آن زمان آقای کروبی از بنده خواست  تا با او همکاری کنم، در جلساتی مشترک به این نتیجه رسیدیم که در فضای انتخاباتی با این شرایط کار کنیم. این کل ماجرا بود. در سال 88 من در فضایی وارد انتخابات شدم که آقای خاتمی حضور نداشت.

اما از ابتدا هم مشخص بود که آقای خاتمی موافق کاندیداتوری آقای کروبی نیست.
در جلسات متعددی با آقای خاتمی گفتگو شد که از آقای کروبی حمایت کند، چون بالاخره اصلاح طلبان در آن انتخابات باید کاندیدا معرفی می کردند و من هم موافق بودم که آن کاندیدا، آقای کروبی باشد. استدلال  برای کاندیداتوری آقای کروبی این بود که رییس جمهوری باید با مجموعه نظام تعامل خوبی داشته باشد نه اینکه برداشت از رییس جمهور این باشد که در نظام تقابل ایجاد کند. اقای کروبی  شخصیتی داشت که ضمن انتقادات و برخوردهایی که می کرد، اصلاح طلب بود روش تعامل را به جای تقابل با نظام انتخاب کرده بود. من از سال 76 نیز معتقد بودم خاتمی در مقام رییس جمهوری نباید شیوه اش تقابلی باشد. به خود ایشان هم گفتم اولین قدم این است که در نظام حالت تقابلی ایجاد نکرده و رویکرد تعاملی داشته باشید. کروبی چنین شخصیتی بود و این رویکرد را دنبال می کرد. به نظر ما اگر این کار صورت می گرفت خیلی از وقایع و اتفاقات شکل دیگری می گرفت.

یعنی اگر بخشی از اصلاح طلبان در انتخابات از کروبی حمایت می کردند، اتفاقات سال 88 رخ نمی داد؟
چرا بخشی از اصلاح طلبان، بلکه همه آنها باید حمایت می کردند. در سال 84 هم شرایط به همین شکل بود، عده ای معتقد بودند که اگر اصلاح طلبان معین را نمی آوردند، دنبال مهرعلیزاده نمی رفتند، افرادی مثل ما هم دنبال‌هاشمی نمی رفتیم و همه جمع می شدیم و از کروبی حمایت می کردیم. او انتخاب می شد و شرایط کشور امروز خیلی فرق می کرد.

* اما مجموع این سخنان هم نشان می دهد که بین شما و خاتمی فاصله ایجاد شده است؟
این‌ها همه پیش داوری است؛ مگر هرکس از آقای خاتمی حمایت کرد، در آن دوران به پست و مقامی رسید و یا حمایت ویژه ای از وی صورت گرفت. آن موقع به آقای خاتمی ایراد داشتم که در مقام رییس جمهوری برخوردها، حرف‌ها و نگاهش به قضایا باید شفاف باشد و اگر چارچوب‌ها تعیین شود خیلی از مسائل حل می شود. خاتمی که می خواست در انتخابات مجلس نهم بعد از ماجراهای انتخابات سال 88 شرکت کند، چرا اینگونه شرکت کرد که هم چوب را بخورد و هم پیاز را؟ اگر ایشان معتقد به شرکت در انتخابات بودند شاید بهتر این بود خیلی شفاف و واضح می گفتند « من می خواهم در انتخابات شرکت کنم و بهتر است  اصلاح طلبان هم در انتخابات حضور یابند البته عده  ای را رد صلاحیت کرده اند که ما منتقد آن هستیم».

عدم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات مجلس سبب شد تعداد اصلاح طلبان از مجموعه‌ای که در مجلس گذشته بودند نیزکم تر شود. خیلی از کسانی که کاندیدا بودند به این دلیل در انتخابات مجلس رای نیاوردند که اصلاح طلبان در این انتخابات شرکت نکردند. اگر اصلاح طلبان حضور پررنگی در انتخابات داشتند قطعا بخشی از این افراد در حوزه‌های انتخابیه خود رای می آوردند. قطعا حتی حضور یک نفر از اصلاح طلبان در مجلس بهتر از این است  که هیچ صدایی نباشد.من همچنان معتقدیم اگر آقای خاتمی می آمد، حرفش را می زد و رای می داد قطعا بهتر از شیوه ای که برای رای دادن انتخاب کرد، بود.شرکت در انتخابات هم به معنی پذیرفتن و موافق بودن با همه شرائط موجود و عملکردها نیست.

در دوره دوم کاندیداتوری سید محمد خاتمی برای انتخابات ریاست جمهوری، عده ای از زندانیان مثل گنجی، باقی، و شمس الواعظین و... می‌خواستند ایشان را برای انتخابات ریاست جمهوری تایید کنند. به همین منظور از داخل زندان خطاب به مردم می گفتند بروید و به خاتمی رأی بدهید. اینها وقتی دیدند در زندان نمی شود قانونا نامه نوشت و فعالیت سیاسی انجام دادند، نامه سفید امضا شده ای  بیرون دادند تا از این طریق حمایت خود را از کاندیداتوری خاتمی اعلام کنند.نمی توانیم بگوییم حالا که به زندان رفته ایم کار سیاسی را تعطیل کنیم. برخوردی شد که غلط یا درست ما به آن انتقاد داریم. الان  در شرایط فعلی برخورد اصلاح طلبانه و انتقادی مثلا حدود 100 نفر نماینده مجلس از دولت واز شرایط موجود بهتر است یا اینکه هیچ صدایی بلند نشود؟

در شرایط فعلی که صدای همه در انتقاد از اقدامات نادرست و مشکلات موجود بلند می شود.
نه صدای اصولگرایان فرق می کند.

اتفاقا اصولگرایان خیلی جدی خودشان را نقد می کنند، اما در اصلاح طلبان اینگونه نیست. مثلا خود شما در تئوری نقد می کنید، اما به مصداق که می رسید، دفاع می کنید.
شما از براندازی و ساختارشکنی سخن گفتید و من دفاع کردم. من می خواهم بگویم این رفتار ساختارشکنی نیست ولی ما به آن نقد داخلی داریم.

من نگفتم یک خبرنگارم و قرار نیست قضاوت داشته باشم، بنابراین من اطلاق برانداز را نداشتم و فقط نقل قول کردم. شما گفتید «اعتراض‌ها باید قانونی و مستندگونه باشد به این دلیل ما سکوت کردیم و حرف نزدیم»، اما در بسیاری از موارد سخنانتان متعارض بود . (یعنی می گویید چون اعتراض باید قانونی باشد، سکوت کردیم و از طرفی وقتی می گوییم رفتارهای آقایان موسوی و کروبی، شما حمایت می کنید.
اولا من نگفتم سکوت کردیم، من گفتم در مسائل بعد از انتخابات در مورد آقایان کروبی و موسوی گفته شد که کار خلاف قانون کردند و من پرسیدم کدام کار خلاف قانون؟ این که به جریانی بگوییم برانداز و ساختارشکن یا این که بگوییم به آن نوع رفتار انتقاد داریم، دو گزاره متفاوت است.

* آیا شما به این رفتار انتقاد دارید؟
انتقاد به کدام رفتار؟

به رفتارهای پس از انتخابات آقایان موسوی و کروبی انتقاد دارید یا خیر؟
این که گفته شود بعد از انتخابات هر رفتاری که شده باید به آن انتقاد شود، درست نیست. من مقصر اصلی را سیستمی می دانم که خواست این اتفاق واقع شود. به نظر من دولت آقای احمدی نژاد و شاید شخص ایشان و مجموعه همراهشان خواستند عده ای از نیروها را با عناوین مختلف از صحنه خارج کنند. آقای‌هاشمی را به نحوی، کروبی را به نحوی دیگر و همچنین سایر اصلاح طلبان را. اگر بخواهیم کالبدشکافی کنیم باید برگردیم و ببینیم ریشه این اختلافات و دوگانگی‌هااز کجا نشات گرفت وشروع شدوحالا به کجا می رسد و چه کسی روی حساسیت‌هایی که از اساس دروغ است، مانور تبلیغاتی داد و خواست آن را در تلویزیون برجسته کند.

در انتخابات 88 حضور شما در تبلیغات آقای کروبی بسیار پررنگ بود، تا حدی که گفته می شد گویی کاندیدای اصلی آقای کرباسچی است. در تمامی پوسترهای تبلیغاتی شما در کنار آقای کروبی حضور داشتید و حتی در برخی از این تبلیغات شما برجستگی بیشتری داشتید. این موضوع تا جایی بود که حتی در فیلم تبلیغاتی آقای کروبی بخش قابل توجهی به شما اختصاص داشت. هدف از این اقدام چه بود؟
نه اینطور نیست، از من صرفا دعوت شده بود. آقای کروبی فکر می کردند که به لحاظ اجرایی این قضیه (حضور من) در برنامه‌های تبلیغاتی و انتخاباتی برای ایشان بـرد تبلیغاتی محسوب شود. با اینکه من دست اندرکار برنامه‌های انتخاباتی و مشاور بودم، اما در زمینه عکس و انتخاب فیلم هیچ نقشی نداشتم و حتی در بسیاری از جاها درباره انتخاب عکس و فیلم مشورت هایی می دادم که بعضی کارها انجام نشود، اما طبیعتا به دلایلی نمی توانستم مخالفت کنم، در این زمینه گروهی بودند که تصمیم می‌گرفتند و من به تنهایی تصمیم گیرنده نبودم. درباره موضوع معاون اولی من مخالف بودم، اما به من گفتند که مخالفت نکنم، چون می خواهند آن را اعلام کنند. با همه این حرف‌ها، من به آقای کروبی علاقه داشتم الان هم علاقه دارم. بنا بر شرایط آن زمان نتوانستم با برخی موضوعات که به آن اشاره شد، مخالفت کنم تصمیم گیرنده آقای کروبی بود و ما هم نظر ایشان را می‌پذیرفتیم.

در یکی از صحنه‌های فیلم تبلیغاتی آقای کروبی ظاهرا شما گریه کردید. این موضوع سروصدای زیادی بپا کرد و در برخی رسانه های اصولگرا در همین رابطه نوشته شد که اصلاح‌طلبان دوباره در فیلم تبلیغاتیشان اشک ریختند و این اتفاق در آستانه هر انتخاباتی تکرار می شود، مانند دوره ای که  خاتمی هنگام کاندیداتوری خود در انتخابات ریاست جمهوری و یا زمانیکه آقای‌هاشمی در مجلس بود، گریه کردند.  پاسخ شما به این انتقادات چیست؟
اگر آدم هنرپیشه نباشد و پیاز در مقابل خود نگیرد، گریه امری اختیاری نیست. بله، من در آن انتخابات به یاد گرفتاری‌های مردم و مشکلاتی که برای دوستانمان در دوره شهرداری در زندان‌ها پیش آمد، افتادم و متاثر شدم. هر کسی هم که این فیلم را نگاه کند می تواند بفهمد که این کار اختیاری بوده یا فیلم بوده است، بعد از آن هم خیلی اصرار کردم که آن صحنه‌ها را حذف کنند. غیر از این فیلم، فیلم‌های دیگری هم هست که من در جلسات انتخابات هم بارها متاثر شدم. آقای جنتی هم گاهی اوقات در نماز جمعه وقتی از مستضعفین حرف می زنند، گریه می‌کند. نمی شود همه اینها را به حقه‌بازی ربط داد.

ما نگفتیم اینها حقه‌‎بازی است.
وقتی گفته می شود برای تبلیغات انتخاباتی یعنی حقه‌بازی.

نه، بحث بر سر این است که چرا این قضیه دائما در هر دوره و در تبلیغات انتخاباتی تکرار می شود؟
خوب، مگر پیش از این زمان دیگری هم ما را به تلویزیون دعوت کرده بودند؟

به هرحال آقای خاتمی در سال 80 و به عنوان رئیس جمهور هر شب در تلویزیون حضور داشت و سخنرانی‌هایش پخش می شد، اما زمان ثبت نام در تلویزیون که گفتند مردم خواستار کاندیداتوری‌شان شده بودند و یا آقای هاشمی به عنوان رئیس جمهور، بهره هایی از آنتن تلویزیون داشتند و هنگامی‌که در مجلس در مورد اموال فرزندان‌شان صحبت کردند، گریه کردند.
هر کسی یک آستانه تحملی دارد. وقتی چهره برجسته ای مثلا هنرپیشه بنامی در یکی از جلسات آقای خاتمی حضور دارد، بلند می‌شود و می‌گوید «بیا تا ما بیش از این تحقیر نشویم» ایشان تحت تاثیر قرار می گیرد و گریه می کند.
کد خبر: ۱۴۳۷۳۴
۱۹ اسفند ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۱

به گزارش فرارو مشاور رییس جمهور دوره اصلاحات در گفت و گویی مفصل  با روزنامه بهار ضمن تاکید بر این که مخالف معرفی نامزد اصلاح طلبان در انتخابات است، گفت: «اصلاح اجتماعی از طریق سازماندهی اجتماعی اتفاق می‌افتد و قدرت برای تسهیل این کار است و نه ماده اولیه.»

وی افزود: «برای این‌که جامعه متوجه شود در چه وضعیتی هست و احتمالا به چه وضعیتی می‌تواند برسد باید با آن ارتباط برقرار کرد. این ارتباط نیازمند یکسری نهادسازی است و این نهادها لزوما نهادهای سیاسی هم نیستند. به نظر من جریان اصلاحات تا سال‌ها باید این روند را طی کند و قید حضور در قدرت را بزند.»

پور نجاتی در پاسخ به این سوال که "وقتی که قدرت به شما این اجازه را نمی‌دهد چطور می‌توانید تا سال‌ها نهادسازی کنید؟" عنوان کرد: «به دلیل این‌که اصلاح‌طلبان تا حالا به صورت ابزاری با نهادسازی برخورد کرده‌اند؛ یعنی روزنامه‌ هم که منتشر کردند تبدیل شد به سکوی پرش برای رسیدن به قدرت. یعنی اصلاح‌طلبان باید خیال جامعه و قدرت را راحت کنند که میلی به قدرت ندارند. باید به حاکمیت بگویند که ما کار خسرو را به خسرو و قیصر را به قیصر واگذار کردیم؛ در واقع یک‌جور بی‌میلی اصلاح‌طلبانه را در دستور کار قرار دهند.»

مشاور سید محمد خاتمی افزود: «به نظر من ارزیابی غیرمنصفانه‌ای است که بگوییم طرف مقابل اجازه فعالیت به اصلاح‌طلبان نمی‌دهد. اصلا حاکمیت نمی‌تواند به اصلاح‌طلبان اجازه نهاد‌سازی ندهد.»

این فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید کرد: «ما اصلاح‌طلبان اولین کاری که باید بکنیم این است که وزن و واقعیت خودمان را درست تشخیص دهیم. نه خیلی بیش از آن چیزی که واقعیت اصلاح‌طلبی است و نه کمتر. ما با هر دو چالش مواجه هستیم. افرادی در جبهه اصلاحات هستند که احساس می‌کنند اگر الان یک سوت بزنند تمام جامعه ایران از سروکول اصلاح‌طلبان بالا می‌رود و هیچ نوع مهندسی انتخاباتی هم جلو‌دار این طرفداران اصلاحات نیست و توهم خودبزرگ‌بینی دارند.»

وی با بیان این که انتخابات سال 92 برای اصلاح‌طلبان حتی از انتخابات سال 76 هم حساس‌تر و البته مفید‌تر است، گفت: «اصلاح‌طلبان باید با انتخابات سال 92 مانند بچه‌ای که از سر سفره قهر کرده برخورد کنند؛ یعنی بگویند ما که غذا نمی‌خواهیم اما این سهمی که برای ما نگه داشته‌اید هم کم است.»

مشاور سید محمد خاتمی درباره احتمال کاندیدا توری رییس جمهور پیشین کشورمان در انتخابات گفت: «آقای خاتمی در جمع می‌گوید من تابع عقل جمعی هستم و هرچه تصمیم گرفتید من عمل می‌کنم. یعنی اگر تصمیم به این برسد که او نامزد انتخابات شود، در انتخابات ثبت‌نام می‌کند. اما جوری تمهید می‌کند که به این نرسد و نامزد انتخابات نشود.»

وی پیش بینی کرد که "خاتمی نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 نمی‌شود" و گفت: «در واقع آقای خاتمی با تحلیل در انتخابات سال 92 نامزد نمی‌شود.»

پورنجاتی در تحلیل این که چرا خاتمی نامزد انتخابات نمی‌شود، تصریح کرد: «اصلاح‌طلبان و جامعه به یک دوره آرامش و استقرار نیاز دارند؛ حتی طرف مقابل اصلاحات هم به این آرامش نیاز دارد تا به این نتیجه برسد که باید فشار امنیتی را کم کند. سال 88 یک طرف ممکن بود این را بخواهد و یک طرف نخواهد؟ اما الان هر دو طرف خسته هستند، هر چند یکی دست بالا دارد. البته به نظر من سال‌های 88 تا 92 یکی از دوره‌های پرافتخار و پرسود برای اصلاح‌طلبان است. چون به شکل بسیار غیرمنصفانه‌ای مورد عنایت قرار گرفتند. و خب نجابت و متانت و استواری و پایمردی جواب می‌دهد. دیر یا زود دارد ولی جواب می‌دهد. یعنی محدودیت‌ها و حصر دیر یا زود به ثمر می‌نشیند. اصلاح‌طلبان برای رسیدن به قدرت تلاش نکنند برای کشور اتفاقات بهتری می‌افتد.»
کد خبر: ۱۴۴۵۲۳
۲۶ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۳
خوش‌بینی یا خوش‌خیالی؛ هرچه هست بنیان دیدگاه «محمدجواد حق‌شناس» برای تغییر وضعیت است؛ بنیانگذار و عضو حزب معلق اعتمادملی؛ همان حزبی که دبیرکلش در دسترس نیست. اعضایش هم بساط را جمع کردند و هرکس به طریقی راه می‌پیماید؛ یا اصلا نمی‌پیماید.
 
راهکار او مذاکره است؛ می‌گوید 92 را باید از 88 و وقایع بعد از آن جدا کرد، آن هم با کشیدن یک خط. بعد اصلاح‌طلبان بپرند وسط بازی انتخابات و بگویند ما هم بازی. هرکس نامه‌ای برای شروع یک مذاکره نوشته، حق‌شناس هم امضایی پای آن انداخته است. 
 
حق شناس در گفتگویی درباره نامه نگاری با رهبر انقلاب و عسگراولادی می گوید و دلایل و شرایط نوشتن این نامه را تشریح می کند. در ادامه گفتگوی "حق شناس" با روزنامه بهار را می خوانیم: 
 
نامه می‌نویسید؟
بله!
 
نامه انتخاباتی؟
بله!
 
گویا از وضعیتی که در آن هستید خیلی خسته شدید و احساس نامطلوبی دارید؟
اصلا. 
 
پس چرا نامه می‌نویسید؟ 
چون سیاست حرفه من است؛ مثل دوچرخه‌سواری که از سربالایی بالا می‌رود و هرچه بیشتر پا می‌زند به هدفش نزدیک‌تر می‌شود؛ این امید را بیشتر می‌کند. 
 
پرسیدم اگر خسته نشدید چرا نامه می‌نویسید، شما از رکاب زدن می گویید.
ما برای این‌که بتوانیم حرکت کنیم باید مسیری را باز کنیم و بازکردن مسیر در حوزه سیاست راهکارهای خاص خودش را دارد؛ یکی از امکاناتی که پیش‌روی ماست استفاده از فرصت گفت‌وگو است؛ نامه‌نوشتن هم یکی از راهکارهاست؛ البته گفت‌وگوی مکتوب.
 
درواقع فضای موجود برایتان مطلوب نیست. 
به‌هیچ‌وجه. 
 
و اگر فضای موجود مطلوب نیست، یعنی شما در شرایط مناسبی قرار ندارید. پس چرا می گویید شرایطتان بد نیست؟ 
معتقدم وقتی فضا مطلوب نیست، ازنظر منطقی چند راه‌حل بیشتر برای بهبود آن وجود ندارد؛ یکی از آن‌ها انفعال است؛ وقتی شما کنشی نداشته باشید، با قندان روی میز فرقی ندارید. راه دیگرش این است که خودتان را در مسیر باد قرار دهید و درویش‌وار، خودتان را به بی‌خیالی بزنید؛ راه دیگر ماجرا هم که پیش پای شماست تغییر این فضاست. 
 
یعنی اصلاحگری؟ 
اصلاحگری خودش به دو بخش تقسیم می‌شود؛ تلاش برای ایجاد تغییر با شیوه‌های قانونمند که به‌عنوان اصلاح‌طلبی آرام از آن یاد می‌شود و تغییر به‌کمک هر وسیله و احتمالا با چاشنی خشونت که در بخش سخت‌ترش شاید با پدیده انقلاب همراهی بکند.
 
الان کسانی که از آنان به عنوان اصلاح‌طلب یاد می‌شود قندان روی میزند یا درویش...
اصلاح‌طلبان طیف وسیعی هستند که به تمام این چهار راهکار فکر می‌کنند. 
 
و این خوب است یا بد؟ پتانسیل اصلاح‌طلبان را نشان می‌دهد یا ازهم‌گسسیختگی‌شان را در تاکتیک؟ 
نمی‌توانم واقعیت‌ها را کتمان کنم. مجموعه اصلاحات، به‌قول اصولگرایان، از گوگوش تا سروش را دربرمی‌گیرد؛ اما بیشتر اصلاح‌طلبان طرفدار تغییر بدون خشونت‌ در فضای سیاسی کشورند. 
 
از نظر شما این‌که اصلاح‌طلبان از گوگوش تا سروش را شامل می‌شوند پتانسیل و انعطاف ویژه است یا یک ضعف؟ 
واقعیتی است کتمان‌ناپذیر. درعین‌حال اگر بخواهید ارزش‌گذاری کنید، مطمئنا این از هم‌گسستگی نمره چندان مثبتی نمی‌گیرد؛ یعنی اصلاح‌طلبان زمانی می‌توانند اثرگذار باشند که بتوانند چهار طیفی را که خواستار تغییر وضع موجودند به‌سمتی ببرند که در یک مسیر متمرکز شوند؛ اما فعلا نمره مثبتی به این دو سرنمی‌دهم. 
 
با بخش «سروش» بیشتر مشکل دارید یا با بخش «گوگوش»؟ 
من با ازهم‌گسستگی عمل این دو سر مشکل دارم و اصلاح‌طلبان باید چهار راهکار موردنظر را در یک راه خلاصه کنند.
 
اصلاح‌طلبان می‌توانند چنین کاری بکنند؟ 
بر این باورم که در فضای اصلاح‌طلبی کم‌کاری شده و این کم‌کاری آثار خودش را گذاشته و موج‌آفرینی و نگاه به جلو را از اصلاح‌طلبان گرفته است؛ مثلا نگاه اصلاح‌طلبان به انتخابات۹۲ از تحریم تا شرکت جدی را دربرمی‌گیرد و این خوب نیست. 
 
خب برای همین می‌‌گویند «جبهه اصلاحات»، وگرنه اسمش را می‌گذاشتند حزب« الف»یا«‌ب».
من با اسمش مشکل ندارم؛ اصلاحات در حال حاضر دریایی به عمق یک بند انگشت است و برای این‌که اصلاح‌طلبان بتوانند از این دریا استفاده کنند، باید به دریاچه‌ای تبدیل شوند که عمق مناسبی داشته باشد تا بشود در آن شنا کرد؛ آبی که با عمق کم در یک دریا پهن شود با یک تابش خورشید بخار می‌شود. 
 
خب چرا این کار را نمی‌کنید؟ 
این سوال درستی نیست.
 
این سوال درست است. 
اصلاح‌طلبان تلاش می‌کنند یک دریا اعتراض را به دریاچه انتخابات منتقل کنند.
 
کدام تلاش؟ چرا لباس کسی خیس نشده؟ 
حداقل بخشی جدی از جریان اصلاحات تلاش می‌کنند این گفتمان را به یک راهبرد تبدیل کنند. 

کدام بخش جدی اصلاحات؛ منظورتان خودتان و اطرافیان کم‌شمارتان هستید؟
البته هنوز بخشی از نیروهای مجموعه اصلاحات نتوانسته‌اند در درون جبهه اصلاحات به یک گفتمان مشترک در مواجهه با انتخابات 92 دست یابند. 
 
که چه شود؟ 
که اصلاح‌طلبان به یک راهبرد مناسب برای خروج از بحران برسند. ما با یک بحران بزرگ سیاسی‌ـ‌اجتماعی درگیریم. طبیعتا چون اصلاح‌طلبان بخشی جدی از نیروهای سیاسی کشورند. این بحران در درون خود مجموعه اصلاح‌طلبی هم وجود دارد و نمی‌شود از آن خارج شد. 
 
مصداق‌های بحران را بگویید؟ 
همچنان سایه انتخابات سال ۸۸ بر فضای سیاسی‌ـ‌اجتماعی کشور سنگینی می‌کند و تا کشور از این فاصله نگیرد، وضع بر همین منوال است. شکاف‌هایی در جامعه افتاده که بسیار نگران‌کننده است. این شکاف‌ها حداقل در سه سطح جدی توجه‌برانگیز است؛ یکی در سطح مسئولان است. به‌هیچ‌وجه در میان مسئولان این شکاف مسبوق‌ به‌ سابقه نبود، به‌جز ماجرای بنی‌صدر؛ اما در انتخابات می‌بینید که چهره شاخص این ماجرا، یعنی آقای احمدی‌نژاد که دو نقش رییس‌جمهوری و نامزد ریاست‌جمهوری دوره بعد را داشت، در رسانه‌ها خطی می‌کشد و خودش را این طرف خط و دیگران را آن طرف خط می‌گذارد؛ یعنی ۳۰سال گذشته جمهوری‌اسلامی یک طرف، احمدی‌نژاد یک طرف؛ آن طرف خط آقای هاشمی در راس این ماجراست که همان مقطع رییس مجمع است و ۱۰سال هم رییس مجلس و هشت سال رییس‌جمهور بوده است، آقای ناطق‌نوری با دو دوره ریاست‌مجلس، آقای خاتمی با دو دوره ریاست‌جمهوری، آقای میرحسین موسوی با دو دوره نخست‌وزیری و آقای مهدی کروبی هم با دو دوره ریاست مجلس؛ حالا سوابق دیگرشان به‌کنار. شکاف بعدی بین دولت و مردم است. به‌هرحال در این مملکت ما ۳۴ـ۳۳دوره انتخابات داشتیم و همیشه هم مردم نتیجه انتخابات را پذیرفتند؛ اما بعد از انتخابات۸۸ بی‌هیچ دعوت رسمی، در پایتخت کشور جمعیتی به خیابان آمد و اعترض کرد که خود جریان اصولگرایی آن را سه ‌میلیون نفر اعلام کرد. 
 
یعنی عدد خیابان به عدد صندوق نزدیک بود؟ 
بله. حالا بخشی از آن‌هایی که آمدند در خیابان لزوما به نامزد اصلاح‌طلب رای ندادند. این را می‌شود فهمید، ولی به‌هرحال موجی اعتراضی راه افتاد نسبت‌به آنچه رسما اعلام شد. کاری ندارم که درست فکر می‌کنند یا نادرست، اما ازنظر جامعه‌شناسی بحث‌انگیز است؛ نپذیرفتن آن نتیجه رسمی، یک شکاف است. حالا ممکن است دوستان اصولگرا بگویند این‌ها ضدانقلابند، من به آن دوستان می‌گویم اگر شما این را بگویید و ما هم بپذیریم، بسیار بد است که سه میلیون ضدانقلاب در تهران تظاهرات می‌کنند؛ شکاف بعدی به حوادث بعد از انتخابات ‌مربوط می‌شود که به برخورد با معترضان منجر شد.
 
در نقاط بالای شهر و بخش‌های متوسط‌نشین اعتراض‌ها ادامه پیدا کرد، اما در پایین‌شهر همراهی‌ها کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شد. این هم شکافی است که من آن را شکاف بین‌مردمی می‌دانم؛ چیزی که از دو شکاف دیگر نگران‌کننده‌تر است.
 
برای چه کسی نگران‌کننده‌تر است؟
بیشتر برای کسانی که کشور را مدیریت می‌کنند؛ اگر آنان به شکاف بین مردمی توجه نکنند، ممکن است این شکاف به رودررویی مردم با هم منجر شود. 
 
شما می‌گویید اصلاح‌طلبان برای پرکردن شکاف‌ها راهکاری بیابند و آب دریا را با روش‌هایی بریزند داخل دریاچه‌ای؛ آن هم در چارچوب جنبش اصلاحات؟ 
من اینجا با شما اختلاف دارم؛ این‌که ما بخواهیم جنبش را با اصلاحات یکی کنیم کمی سخت است.
 
فرقشان چیست؟ 
من جنبش را دارای ویژگی‌های جنبشی می‌دانم، اما اصلاحات یک جریان است؛ جریانی که مجموعه‌ای از احزاب سیاسی شناخته‌شده و شناسنامه‌‌دار، با اساسنامه و مرامنامه مشخص، و همچنین نخبگان سیاسی در آن فعالند؛ نخبگان سیاسی که شاید در قالب حزبی نگنجند، ولی به‌عنوان تک‌ستاره‌‌های این جریان، موقعیت شناخته‌شده‌ای دارند؛ یعنی جنبش یک جنبش غیرساختاری است، اما جریان اصلاحات ساختار دارد. 
 
اما همین احزاب شناسنامه‌دار را هم بعد از انتخابات۸۸ یا منحل اعلام کردند یا ساکت شدند؛ این یعنی اصلاحات هم تاحدی ساختارمندی خود را از دست داد.
بله! اما اصلاحات همچنان نیمچه ساختاری دارد؛ در حالی که جنبش عملا از متن خیابان است و سر ندارد. 
 
یکی از تفاوت‌هایشان این است که جریان اصلاحات بیشتر بر کنش سیاست‌مدارانه و جنبش بر کنش مقاومت‌مدارانه مبتنی است. الان شما می‌گویید جریان اصلاحات باید راهش را از جنبش جدا کند؟ 
جریان و جنبش دو دایره متداخلند؛ بخش‌هایی از جنش از جریان اصلاحات بیرون است و بخش‌هایی از جریان اصلاحات بیرون از جنبش. عده‌ای این دایره متداخل را بزرگ و عده‌ای کوچک می‌دانند. 
 
شما معتقدید تداخل را باید بزرگ‌تر کرد یا کوچک‌تر؟ 
تداخل را باید بیشتر کرد.
 
و چطور باید تداخل این دو دایره را بیشتر کرد؟
آن بخشی که ماهیت جنبشی دارد بیاید در قاعده رفتار و بازی سیاسی قرار بگیرد؛ جایی که طبیعتا معقول‌تر عمل می‌کند.
 
اما می‌خواهید معیار و ابتکارعمل در دست جریان اصلاحات باشد؟ 
دقیقا. اصلا جز این نمی‌تواند باشد. جنبش اصلاحات باید ابتکارعمل معترضان را در دست بگیرد.
و شما معتقدید اگر ابتکار عمل در دست جریان اصلاحات باشد تداخل جنبش سبز و جریان اصلاحات خوب است، در غیر این‌صورت به یک بحران و چالش امنیتی تبدیل می‌شود. 
بله. من این را که ابتکارعمل در دست اصلاح‌طلبان باشد برای فضای سیاسی کشور مفید می‌دانم. در غیر این‌صورت هرچه به‌سمت امنیتی‌شدن فضا برویم، فضای کشور مخل اداره مناسب جامعه می‌شود و ضرر اصلی به مردم تحمیل می‌شود؛ اما معتقدم در افزایش تداخل جنبش و جریان اصلاحات، بخش تندرو جنبش دقیقا به‌مانند بخش تندرو محافظه‌کاران رفتار می‌کند؛ علاقه محافظه‌کاران تندرو این است که فضای کشور را امنیتی نگه دارند؛ خصوصا در آستانه انتخابات. و این امنیتی نگه‌داشتن فضا مستلزم این است که معترضان به وضع موجود بهانه لازم را به‌دست طرف مقابل بدهند ممکن است آن بخش رادیکال جنبش آگاهانه یا ناآگاهانه برای این‌که فضا به‌سمت تعادل و موازنه مثبت نرود این بهانه را به طرف مقابل بدهد. 

و چه کسانی در جریان اصلاحات مثل شما فکر می‌کنند؟ 
این را شما باید بگویید. 
 
البته شما باید بگویید؛ شما می‌خواهید جریان اصلاحات بتواند جنبش را مدیریت کنید که دست‌کم ازنظر کمی از جریان اصلاحات بزرگ‌تر است. 
در بعد از انتخابات ۸۸ این تفکر طرفداران چندانی نداشت، اما الان بسیاری از فعالان اصلاح‌طلب به این فکر می‌کنند که چطور می‌شود جنبش را مدیریت کرد. وقتی ما می‌گوییم جریان اعتدالگرا وخردمحور باید پا بگیرد، رادیکال‌ها با این تفکر مشکل پیدا می‌کنند. در خود جریان اصلاحات هم، عده‌ای هستند که به‌جای مدیریت فضا از جنبش متأثرند؛ یعنی می‌خواهم بگویم در یک مقطع، جریان سیاسی اصلاحات به‌جای پرچمداری و هدایتگری، منفعل شد و خودش در مسیر قرار گرفت. متاسفانه بخشی از نیروهای سیاسی جریان اصلاح‌طلب به جای این‌که هدایتگر شوند، هدایت شدند و می‌شوند. 
 
شاید چون اجازه هدایتگری به آن‌ها نداده‌اند. هدایت‌کردن ابزار می‌خواهد؛ حزب‌، رسانه‌ و.... 
یکی از دلایلش همین است. می‌خواهم بگویم وقتی شما در موضع فعال سیاسی قرار می‌گیرید، طبیعتا ورود در این بحران‌ها جزو حوزه کاری شماست؛ مثلا وظیفه یک آتش‌نشان این است که برود به دل آتش و آن را خاموش کند؛ از آتش‌نشان پذیرفته است بگوید رفتم آنجا و آتش به من حمله کرد؟ نه! حضور در این عرصه با سوختن برابر است. 
 
یک مقدار رمانتیک نگاه نمی‌کنید؟ 
شما از شهرداری تهران تعداد آتش‌نشان‌هایی را بگیرید که تن به مرگ می‌دهند. حوزه سیاست هم همین است؛ یعنی سیاستمداران آتش‌نشان جامعه هستند. سیاستمدار ایرانی و اصلاح‌طلب وظیفه‌اش این است که در آتش بماند. 
 
می‌گویید اگر حزب‌های اصلاح‌طلبان را منحل می‌کنند، اگر با آنان برخورد می‌کنند و... باید در میدان بمانند و هزینه‌اش را بدهند؟ 
بله ! اما دیدیم که در شروع ماجراهای سال 88 نیروهای اصلاح‌طلب نتوانستند جنبش را مهار کنند. 
 
مهار به چه معنا؟ ابزاری در اختیار نگاه رسمی و حکومت یا... 
خیر. قاعده کلی‌ام این است که در این ماجرا باید منافع ملی بر منافع جریانی‌ و منافع جریانی‌ بر منافع حزبی‌ ارجحیت داشته باشد. اصلاح‌طلبان نباید اجازه می‌دادند اعتراض‌ها به خیابان بکشد؛ چون هزینه اصلاح‌طلبی و کار حزبی و... را بالا برد و جز این دستاوردی نداشت. 
 
این دستاورد را داشت که اگر به خیابان نمی‌آمدند الان شما می‌گفتید این انتخابات نیز مانند تمام انتخابات‌های گذشته بوده و مردم تمکین کردند. 
معتقدم پتانسیل اعتراض به نتیجه انتخابات به‌جای این‌که به خیابان کشیده شود باید توسط اصلاح‌طلبان مدیریت می‌شد.
 
و چگونه اصلاح‌طلبان این کار را می‌کردند؛ با کدام حزب سازمان‌یافته یا رسانه تاثیرگذار؟ 
مدیریت برای آسیب حداقلی هنر سیاستمدار است.
 
وقتی قبل از این‌که مردم به خیابان بیایند بیشتر فعالان اصلاح‌طلب بازداشت شدند مجالی برای مدیریت نمی‌ماند.
همه سیاستمداران اصلاح‌طلب که بازداشت نشدند؛ سیاستمداران اصلی بیرون بودند. 
 
منظورتان از سیاستمداران اصلی کروبی و موسوی و خاتمی است؟ 
بله. اینان رهبران شاخص این مجموعه‌اند. اینجاست که کنشگر سیاسی باید وارد گفت‌وگو بشود. در همان زمان من ۵ـ۴بار با آقای کروبی و آقای خاتمی و حتی یک‌بار هم با آقای موسوی دیدار داشتم و تمام تلاش این بود که بتوانیم با مذاکره فضا را در این مجموعه مدیریت کنیم. اگرچه طرف مقابل هم بسیار بد عمل کرد؛ یعنی آتش‌نشان‌‌های طرف مقابل که باید از موضع حاکمیتی نگاه کنند، از موضع رقابت‌های بین دو جریان سیاسی اصلی وارد شدند؛ درحالی‌که جایگاه 
 
آتش‌نشان‌های حاکمیت جایگاه داوری است و بزرگ‌ترین اشتباه را در این داستان مرتکب شدند. اینجا بود که مدیریت بحران از دست رفت. 
 
اگر بزرگ‌ترین اشتباه را طرف مقابل کرد، چرا شما می‌گویید باید یقه طرف اصلاح‌طلب را چسبید؟ 
وقتی شما می‌خواهید موضوع را حل کنید، طبیعتا نمی‌توانید در بخشی از ماجرا قرار بگیرید؛ یعنی وقتی به گفت‌وگو با جنبش می‌نشینید، موضعتان دفاع از منافع ملی و حاکمیت است؛ اما وقتی با حاکمیت صحبت می‌کنید موضعتان دفاع از مردم است؛ دفاع از کسانی که نباید به زندان بیفتند. 
 
الان چند نفر مثل شما در جریان اصلاحات این‌گونه فکر می‌کنند. 
من نمی‌دانم. سوالتان مبهم است. 

می‌خواهم بگویم شما و عده‌ای از دوستانتان کنش‌هایی انجام می‌دهید که با دیگران متفاوت است و البته تعدادتان هم کم است گویا؛ مثلا یکی از آن کنش‌ها پاسخ‌دادن شما و شش نفر دیگر به نامه‌های حبیب‌الله عسگراولادی است. 
بله. نامه ما به آقای عسگراولادی در راستای همین موضع من است.
 
کار دیگرتان نامه‌ای است که به راس نظام نوشته‌اید آیا اصلاح‌طلب‌های دیگر، مثلا مشارکتی‌ها، سازمان‌مجاهدین‌‌ها، ملی‌ـ‌ ‌مذهبی‌ها، کارگزارانی‌هاو... با این کار شما موافقند. 
من خودم حداقل در این ۴‌ـ‌۳سال اخیر بسیار مورد اعتراض دوستان اصلاح‌طلب بودم. از همان روزهای بعد از انتخابات۸۸ این بحث را داشتم که باید بتوانیم در درون اصلاحات هماهنگی لازم برای کنشی سیاسی داشته باشیم. به‌هرحال درست است انتخابات 88 ‌گیر داشت، اما کنشی که برای رفع این گیر انجام می‌شد باید از جنس همین ماجرا بود نه کنشی در سطح خیابان. حرف من این است که در این ماجرا، آن بخش قوی اصلاح‌طلبان که می‌توانست گفت‌وگو کند، می‌توانست مذاکره کند و پیش ببرد، متاسفانه، از میدان مدیریت خارج شد. 
بخشی را طرف مقابل خارج کرد و بخشی خودش خارج شد. 
یعنی عملا کنترل از دست اصلاح‌طلبان خارج شد. یک جوان در Facebook آدم‌ها را دعوت کرد و عده‌ای هم ‌آمدند و....

فعلا که خیلی از کنش‌های دنیا بر همین مبنا اتفاق می‌افتد. 
می‌خواهم بگویم این جنس کار، یک رودررویی بزرگ اجتماعی و سیاسی را باعث می‌شود. این‌که جوان‌ها از یک‌طرف می‌آیند در خیابان و از آن‌طرف هم نیروهای طرف مقابل وارد میدان می‌شوند خوب نیست؛ دو نیرویی که هر دو جوان هستند، هر دو پراحساس هستند، هر دو کنترل‌شدنی نیستند و هر دو ایدئولوژیک هستند؛ یعنی آن بخش‌هایی که باید میدان‌دار باشند و با هم گفت‌وگو کنند و موضوع را مدیریت کنند عملا از میدان خارج می‌شوند. 

من پرسیدم چه تعداد آدم مثل شما در جریان اصلاحات فکر می‌کند؟
چه اهمیتی دارد.
 
می‌خواهم ببینم راهکارهای مورد نظر شما شدنی است یا خیر؟ شما می‌گویید اصلاح‌طلبان مذاکره کنندتا خطی که به‌قول شما احمدی‌نژاد کشید پاک و شکاف‌های پر شود؛ جریان اصلاحات تداخلش را با جنبش بیشتر کند و بخش بیرونی را کوچک. این روی کاغذ شدنی است، اما در وضعیت موجود جامعه ایران چه؟ مثل این می‌ماند که یک تیم درجه۳ در شهرستان بخواهد تیم بارسلون را ببرد؛ روی کاغذ می‌گوید شماره سه به هشت و هشت به ده پاس بدهد و ۱۰ هم توپ را بفرستد برای 11 و بعد هم توی دروازه... 
کار بسیار سختی است، قبول دارم؛ ما یک شطرنج داریم. طرف مقابل ۱۶مهره دارد و شما بنا به هر دلیلی ۸مهره از ۱۶مهره‌ات از بازی بیرون رفته، یعنی بخشی را حاکمیت کنار گذاشته است، اما در صفحه شطرنج یک این سرباز می‌تواند وزیر شود. آتش بسیار بزرگ است، اما می‌توان عواملی برای مهار آتش پیدا کرد؛ لازمه‌اش این نیست که حتما آب باشد؛ یک‌جا شما می‌توانی روی آتش خاک بپاشی یا یک‌جا می‌توانی مسیر ورود بنزین را قطع کنی... 
 
می‌گویید اصلاح‌طلبان از آتش روبه‌رو نترسند؟ 
بله. تمام بحثم همین است. می‌گویم ما آب نداشتیم روی آتش بریزیم، اما می‌توانستیم مسیر بنزین را قطع کنیم. الان هم می‌توانیم. 

اگر رفتید و سوختید، بعد حتما برایمان شعر می‌خوانید که «در میان آتش نشستن کار آسانی نبود.» 
وظیفه آتش‌نشان نیست که بگوید من می‌سوزم پس به دورن آتش نمی‌روم. من اصلا این را نمی‌پذیرم. من می‌گویم وقتی قبول کردی که در حوزه عملی وارد عرصه سیاست شوی باید تلاشت را بکنی. 
 
شما اگر بخواهید این تلاش را بکنید باید تیمی این کار را بکنید. 
بله. 

الان چند نفر حاضرند با شما در یک تیم قرار بگیرند و به‌قول شما، در دل آتش بروند؛ هر چند که این شاید دور ماندن از آتش باشد البته.
در سال 88 با مجموعه حزب اعتمادملی رفتیم پیش آقای کروبی و پیشنهاد دادیم خوب است شما مذاکره کنید. 

بعد از انتخابات؟ 
بله! گفتیم به‌جای این‌که بیانیه بدهید می‌توانید بروید حرف بزنید؛ حتی می‌توانید در آن جلسه خصوصی حرف‌هایتان را محکم‌تر بزنید.
 
خب چرا کروبی به این دیدار نرفت؟
من احساس کردم آقای کروبی راحت نبودند. 
 
کدام طرف به این مذاکره مایل نبود؟ 
من که از آن طرف خبر نداشتم. 
 
شاید اقدام کردند، اما با مذاکره موافقت نشد. 
آقای کروبی چیزی در این زمینه نگفت. یک‌بار به دیدار آقای کروبی رفتم. ایشان به ما گفت قبل از شما آقای نبی‌حبیبی با همسرش آمده بود برای این‌که بتواند فضای گفت‌وگویی را دنبال کند. 

چه مقطعی؟ 
در همان اوج بیانیه‌ها، زمانش را دقیقا یادم نیست. وقتی به آقای کروبی اصرار می‌کردم برای گفت‌وگو بروند، سکوت می‌کرد. 
 
شاید چون کروبی بارها از راه مذاکره رفته بود، ولی جوابی نگرفته بود.
شاید می‌توانست قصه را جمع بکند. به‌هرحال ما در مجموعه اصلاح‌طلب آدم‌های شاخصی داشتیم که می‌توانستند خوب مذاکره کنند. من همچنان آقای کروبی را یکی از قوی‌ترین مذاکره‌کننده‌های جمهوری اسلامی در حوزه مسائل داخلی می‌دانم. ایشان قدرتش در این بخش واقعا فوق‌العاده است و اگر آقای کروبی با مشکل روبه‌رو نمی‌شد، به‌نظرم امروز سرمایه بزرگی برای حل مشکل‌ها از طریق مذاکره بود.
 
و الان تلاش برای گفت‌وگو، را جدی‌تر دنبال می‌کنید؟
بله.
 
چرا یک‌دفعه بعد از چهار سال یادتان افتاد که تلاشتان را برای مذاکره جدی‌تر کنید. 
من همیشه دنبال مذاکره بودم. 
 
شما کی به مقام معظم رهبری نامه نوشتید؟ 
یک‌ماه پیش. 
 
چرا بعد از چهار سال، الان، این نامه را نوشتید؟ 
شما باید به موقعیت و جایگاه بازیگران توجه کنید. وقتی، در همان زمان اوج وقایع ۸۸، به آقای خاتمی گفتم برو و مذاکره کن که ایشان می‌گفت موقعیت مناسب نیست؛ من در این مدت دو بار این پیشنهاد را به آقای خاتمی دادم. 
 
خاتمی چه ‌گفت؟ 
می‌گفت موقعیت مناسبی نیست. 
 
یعنی‌چه موقعیت مناسب نیست؟ 
خیلی توضیح ندادند. 
 
یعنی حرفتان را جدی نمی‌گرفتند. 
اتفاقا به‌نظر من ایشان اهمیت ماجرا را می‌دانست، اما بحث انتظار بود. این‌که برای گفت‌وگو دعوت شدند. بخش دیگر هم این است که شاید انتظار آن‌طرف هم این بود که آقای خاتمی درخواست گفت‌وگو بکند.
 
اما خواستتان مبتنی‌بر واقعیت به‌نظر نمی‌آید؟ 
چرا؟ مگر ایرانی نیستیم؟ 

چه ربطی به ایرانی‌بودن دارد.
بازمی‌گردم به همان مثالی که درباره آتش‌نشان زدم؛ شما می‌گویید محافظه‌کاران از این گرما بدشان نمی‌آید و احساس می‌کنند یک جایی زباله می‌سوزد، اما آیا من هم مثل آنان فکر می‌کنم و اینجا را زباله می‌دانم؟ من می‌گویم این طلاست. می‌گویم وظیفه من سیاستمدار حرفه‌ای این نیست بگویم طرف مقابل چطور فکر می‌کند؛ باید تلاشم را بکنم. برای این‌که بتوانید آتش را خاموش کنید باید از روی پل رد شوید و در این‌جا این پلْ گفت‌و‌گو است. از موضع یک سیاستمدار حرفه‌ای اشکالی ندارد برای گفت‌وگو پیش‌قدم شوم؛ حتی اگر به سازش متهم شوم. 
 
نامه‌ا‌ی که برای «مقام معظم رهبری» نوشتید چند امضا دارد؟
این نامه را دو جبهه ‌اصلاح‌طلب نوشته است.
 
کدام جبهه‌ها؟
یک جبهه‌اش ۱۸ـ۱۷حزب است و دیگری هم ۱۶ـ۱۵حزب. 
 
نام ندارند این دو جبهه؟ 
جبهه اصلاح‌طلبان و جبهه اعتدالگرایان. 
 
اصلاح‌طلبان یعنی همین شورای هماهنگی؟ 
نه این جدای از آن است. 
 
و جبهه‌ اصلاح‌طلبان چه حزب‌هایی را شامل می‌شود؟ 
احزاب شناسنامه‌داری هستند که چندان بزرگ نیستند و در سال‌های اصلاحات و سازندگی مجوز گرفتند؛ بیشتر احزاب منطقه‌ای و صنفی هستند. 
 
شناخته‌شده‌ها را نام ببرید؟ 
مثلا حزب آزادی، حزب مردم‌سالاری، حزب‌ آذری‌زبانان، جبهه فعالان آذری‌زبان، حزبی از استان بوشهر و گلستان، حزب فرزندان ایران، حزب اقتدار ملت ایران. 
 
و جبهه دوم نامش چیست؟
جبهه اعتدال‌گرایان که مجموعه‌ای از ۱۶ـ۱۵حزب است که در انتخابات۸۴ از آقای هاشمی حمایت کردند. آن‌ها اعتدالگرایان هستند و عنصر شاخص آن‌ها مجموعه آقای محمدباقر نوبخت است. 
 
خب آن‌ها ناشناخته‌اند؟ 
احزابی هستند که اساسنامه دارند، اما مشی و نگرششان اصلاح‌طلبانه است. 
 
این نامه را چه کسی نوشت؟ 
هر دو جبهه با هم. 
 
چه کسی نوشت؟ 
شخصیت حقوقی مهم است و فرد چندان مهم نیست. معتقدم نام‌بردن نویسنده نامه موضوعیت ندارد. 
 
و شخص شما که عضو حزب اعتمادملی بودید با چه عنوانی این نامه را امضا کردید؟
انجمن دانش‌‌آموختگان استان بوشهر.
 
شخص شما هم در نوشتن دخیل بودید؟ 
بله. اصلا این مهم نیست چه کسی نامه را نوشته است. این یک کار تشکیلاتی است. دو جبهه تصمیم‌ گرفتند با ایشان دیدار داشته باشند. ما تقاضا کردیم که برای صحبت درباره مباحث رقابتی و رسیدن به فضای مطلوب انتخابات۹۲ و دغدغه‌هایی که داریم با ایشان دیدار داشته باشیم. 
 
یعنی نامه‌تان کلا همین است؟ 
بله. وقت خواستیم تا از موضع اصلاح‌طلبی دغدغه‌های مجموعه اصلاح‌طلبان را درباره انتخابات و فضای موجود کشور با ایشان در میان بگذاریم. 
 
نامه‌تان چند صفحه است. 
حدود پنج صفحه. 
 
و کل پنج صفحه به همین درخواست اختصاص دارد؟
دغدغه‌ها و دیدگاه‌هایمان را گفته‌ایم. 
 
و آن دغدغه‌ها چیست؟ 
عمدتا این است ‌که بتوانیم از فرصت انتخابات ریاست‌جمهوری 92 برای نیل به تامین منافع ملی استفاده کنیم و نقش احزاب را در انتخابات توضیح دهیم. گفتیم احزاب اصلاح‌طلب هستیم و می‌خواهیم دغدغه‌هایمان را درباره کار حزبی در میان بگذاریم. 
 
در نامه نقدی هم به وضعیت موجود داشتید؟ 
نه، اصلا به نقد وارد نشدیم. ما می‌خواهیم گفت‌وگو کنیم، دنبال این نبودیم که بیانیه بدهیم. ما به آقای کروبی و آقای میرحسین نقد داشتیم که به‌جای این‌که حرف‌هایتان را در بیانیه بگویید ما بروید گفت‌وگو کنید؛ پس قصد گفت‌وگو است، نه بیانیه‌دادن.
 
این امکان وجود دارد که شما نسخه‌ای از آن نامه را در اختیار «بهار» بگذارید تا آن را منتشر کنیم.
نه. 
چرا؟ 
انتشار این نامه را مفید نمی‌دانیم. 

مگر چیز بدی نوشتید؟ 
نه. وقتی نامه خطاب به یک فرد نوشته می‌شود، انتشارش قاعده دارد و این قاعده باید رعایت شود. مثل این‌که شما برای مدیرتان یک نامه اداری بنویسید. وقتی شما نامه‌ای به مدیرمسئولتان می‌نویسید می‌گوید اگر برای من نوشتید، من پیگیرم، ولی نباید آن را منتشر کنید؛ مگر آن‌که بخواهید جهت‌گیری کنید. اتفاقا این نامه را از موضع منافع ملی نوشته‌ایم. درباره جایگاه تحزب در انتخابات، اهمیت انتخابات و اهمیت جایگاه اصلاح‌طلبی و تفکر اصلاح‌طلبی در کشور و انتخابات آینده نوشتیم. 
 
و شما به این هم اشاره کردید که بعضی از احزاب اصلاح‌طلب منحل شدند؛ به هزینه‌هایی که اصلاح‌طلبان دادند اشاره کردید؟ 
نه. تمام بحث ما این است که انتخابات را یک فرصت می‌دانیم، اما عده‌ای می‌خواهند این انتخابات را به هزینه تبدیل کنند. 
 
یعنی چه کسانی؟ 
جریان‌های رادیکال دوطرف.
 
ایده اولیه این نامه را چه کسی مطرح کرد؟ 
همین احزاب جبهه اصلاح‌طلب. 

بالاخره یک نفر می‌آید این ایده را ارائه می‌کند. 
آن فرد در خود جبهه است؛ به‌هرحال کار جمعی است. 
 
با سران اصلاحات برای نوشتن این نامه هماهنگ کردید؟ 
با چهره‌های شاخص جریان اصلاح‌طلب مشورت کردم. 
 
چه کسانی؟ 
نمی توانم بگویم، به ایشان قول دادم. چهره شاخص جریان اصلاح‌طلبی است. 
 
شما با خاتمی هماهنگ کردید؟ 
درواقع به آن فرد قول دادیم اسمشان برده نشود. 
 
هاشمی، خاتمی یا موسوی‌خویینی‌ها؟ 
یکی از این‌هاست. انتشار نام آن فرد را خلاف اخلاق می‌دانم. 
 
و آن فرد موافق بود؟ 
بله. نگاه ایشان به‌شدت مثبت بود و حتی گفتند که می‌توانید این کار را در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم مطرح کنید. ما نامه را سه هفته عقب انداختیم که با دوستان شورای هماهنگی جبهه اصلاحات کار مشترکی انجام دهیم. اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم گفتند ایده خوب است و مشورت کنیم، ولی بعد گفتند از امضای نامه معذورند. 
 
چرا؟ 
نگفتند چرا. 

مذاکره کردید. 
سه جلسه با آنان مذاکره کردیم. 

چه گفتند؟ 
گفتند این ایده خوب است، ما هم پیگیری می‌کنیم، اما بعد عذرخواهی کردند. 

چطور یک نفر در راس جریان اصلاحات از این کسانی که نام بردم موافق این نامه‌نگاری است و گفته کار بسیار خوبی است و حتما این کار را بکنید، بعد شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با این کار شما هماهنگی نکرده است.
در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تا یک ایده به تصمیم برسد شاید یک‌ماه طول بکشد. تصمیم‌گیری در مجموعه کار سختی است. 
 
بعد از نوشتن این نامه جوابی به شما داده شد؟
هنوز خیر. 
 
نامه را به دفتر تحویل دادید؟ 
نه. یک رابط داشتیم. برای ما مهم بود کسی نامه را شخصا به‌دست خود ایشان برساند؛ یعنی در مسیر معمول نرفت و شاید علت این‌که که هنوز جواب نگرفتم این است که نامه از روال معمول تحویل دفتر نشد. 
 
نامه را چه کسی برد؟ 
یکی از امضا‌کنندگان نامه که در دفتر ارتباطات مردمی ایشان هستند. 
 
نامه را پیش از ارسال به‌ هاشمی ندادید؟ 
نه. 
 
چرا نامه با اقبال مواجه نشد؟ 
اصل نگرش نویسندگان نامه این بود که به‌هرحال سوءتفاهمی وجود دارد و رادیکال‌های دوطرف آن را دامن می‌زنند. بخشی رادیکال‌های اصلاح‌طلب هستند که می‌گویند اصلاح‌طلبان نباید به انتخابات وارد شوند؛ افراد شاخصی که شاید شما هم با آنان در همین صفحه زیر رادیکال روزنامه بهار گفت‌وگو کردید و با خود من چندین‌بار جلسه گذاشتند و دیدگاهایشان را مطرح کردند. نگاهشان این است که ورود به انتخابات به‌ضرر گفتمان اصلاح‌طلبی است. می‌گویند در درون جریان اصولگرایی یک شکاف هست که حضور اصلاح‌طلبان باعث می‌شود این شکاف بسته شود. درواقع معتقدند حضور اصلاح‌طلبان موجب انسجام اصولگرایان می‌شود و بنابراین به شدت با حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات مخالفند. 
 
و می‌‌گویند چکار کنید؟ 
می‌گویند هر چقدر از انتخابات بیشتر کنار بکشیم تضاد اصولگرایان تشدید می شود.می‌‌گویند اصلاح‌طلبان نامزد انتخاباتی معرفی نکنند و منفعلانه بایستند گوشه‌ای و انتخابات را از دور تماشا کنند. 
چرا نامه‌تان با اقبال مواجه نشد؟ 
این را من نباید جواب دهم. 
 
شما از یک‌ماه پیش تا الان انتظار داشتید که به این نامه به‌سرعت جواب داده شود؟ 
به‌سرعت نه، ولی در روال معمول فکر می‌کنیم اگر این دیدار اتفاق بیفتد، خیلی خوب است و کمک می‌کند به ایجاد یک تعادل و محدودیت رادیکال‌های دوطرف. حتی زمانی که خبر نگارش این نامه منتشر شد، دیدیم که رسانه‌های خارجی بسیار روی آن مانور منفی دادند و علیه آن برنامه ساختند که نگرانی آن‌ها را نشان می‌دهد. امنیتی‌دیدن مسائل سیاسی در حال گسترش است و این به‌شدت برای یک انتخابات پرشور مضر است. در امنیتی‌شدن فضا دوطرف رادیکال موثرند؛ یعنی آن‌طرفی که می‌آید مباحث خارج از عرف را مطرح می‌کند و حسین شریعتمداری که در تلویزیون از هر فرصتی استفاده می‌کند و می‌گوید آقای خاتمی عامل کذاست و... آن‌طرف ماجرا، شما در جنبش سبز آدم‌هایی جدی دارید که حضور آقای خاتمی را منع می کنند و این طرف کیهان را علیه حضور خاتمی. 
 
بین این دو تشابهی هست؟ 
کارکرد جفتش یکی است. 
 
کارکردش هم به نظریکی نیست. بخشی از یک جریان سیاسی می‌گوید در انتخابات شرکت نکند، به‌نفع تفکرش است؛ حق دارد این‌طور ببیند و این کنش را در دستورکارش قرار دهد، اما...
کجای این کنش است که تا زمزمه می‌شود ممکن است آقای خاتمی در انتخابات شرکت ‌کند فحش عالم‌و‌آدم را نصیب او می‌کنند؟ چه حقی دارند این کار را بکنند؟ می‌تواند بگوید من شرکت نمی‌کنم، اما ‌هزاران فحشی که در فضای مجازی نصیب خاتمی می‌کند نشان از عصبیت می‌دهد. فحش آقای شریعتمداری بد است، فحش جنبش سبزی خوب است؟ 
 
شما جواب سوال من را بدهید؛ مشارکت در انتخابات وقتی کنش محسوب می‌شود که مشارکت‌نکردن هم به‌عنوان یک راهکار به‌حساب بیاید. 
هر دو کار بد است؛ چه کسانی که آقای خاتمی را به سازش متهم می‌کنند و چه کسانی که او را متهم می‌کنند به عامل بیگانه بودن. اگر منظورتان این است که بخشی هستند که از ۸۸ به‌بعد هنوز برای مشارکت در انتخابات سوال دارند و می‌گویند ما رای دادیم، ولی فلان و بهمان شد، این اشکالی ندارد؛ اما با ناسزاگفتن به خاتمی احتمال کنش او کم می‌شود، چه این ناسزا را اصلاح‌طلبان بگویند چه شریعتمداری کیهان. 
 
اما هم نگاه شریعتمداری وجود دارد و تاثیر می‌گذارد، هم انتقادهای مردمی به خبر جعلی نامه انتخاباتی خاتمی. نظر برخی از اصلاح‌طلبان درباره رای‌دادن خاتمی در انتخابات مجلس نهم نشان می‌دهد رای‌دادنش با اقبال مواجه نشد؛ پس وای به حال نامزدشدنش. 
اتفاقا این‌طور نیست. 
 
شما برای کنش موردنظرتان دست زیر نمی‌گیرید. 
آن زمانی که اعلام کردم اصلاح‌طلبان باید در انتخابات مجلس حاضر شوند بسیاری به من فحش دادند. چند نفر از دوستانم که از مدیران سابق وزارت کشورند، یقه‌ام را گرفتند گفتند اگر تو را نمی‌شناختیم حتما تو را عامل آن طرف می‌دانستیم؛ گفتند ادامه نده.
 
منظورتان این است که به شما می‌گفتند نقش غضنفر اصلاحات را بازی نکنید.
ته حرفشان این بود که شما حرف طرف مقابل را می‌زنی. اما ما باید سعی می‌کردیم تعدادی اصلاح‌طلب به مجلس بفرستیم.
 
وقتی سران بعضی از احزاب در زندان‌اند چطور انتظار داشتید مردم به شما رای دهند. اگر مردم به شما رای نمی‌دادند چه‌کار می‌کردید؟
سران احزاب برای چه زندان رفته‌اند؟

برای این‌که به نتیجه و روال انتخابات ریاست جمهوری دهم اعتراض کردند.
برای چه در آن انتخابات شرکت کردند؟
 
برای این‌که در انتخابات پیروز شوند.
که چه شود؟
 
که کشور به‌سمت شرایط مطلوب حرکت کند.
پس اگر شما دنبال ایجاد تغییر هستید، باید از روشش پیش بروید. 
 
اما آنان می‌گویند وقتی طرف مقابل نهاد انتخابات را منتفی کرده است! 
شما که قبول ندارید طرف مقابل مهندسی کند، پس باید با مهندسی مقابله کرد.
 
مقابله یعنی چه؟
چهار راه برای مقابله دارید؛ اول این‌که قندان باشید، دوم این‌که همراه شوید، سوم مقاومت غیراصلاح‌طلبانه کنید و چهارم این‌که با رفتار درست جلوی این کار را بگیرید.
 
و از نظر شما الزاما رفتار درست شرکت در انتخابات است؟
می‌خواهم بگویم در دنیا مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین راه برای تغییر حضور در انتخابات است.
 
و چالش شمارش رای را چه می‌کنید؟
این چالش را قبول ندارم. من در زمان انتخابات مجلس نهم راهکار داشتم. آقای خاتمی باید می‌گفت من در انتخابات شرکت می‌کنم، بعد می‌آمد در حسینیه ارشاد به یک نفر رای می‌داد یا رای سفید می‌داد یا فرضا می‌نوشت جمهوری اسلامی ایران.
 
بعد هم در حین این‌که از حسینیه بیرون می‌آمد، از این‌طرف و آن‌طرف فحش می‌خورد.
بله، خب فحش بخورد. خاتمی به محبوبیت راحت‌الحلقوم عادت کرده است؛ این محبوبیت به چه دردی می‌خورد؟ طبیعتا یک بخش کار سیاسی هم فحش‌خوردن است.

گویا کلا دنبال فحش‌خوردن هستید؟
نه. من معتقدم اصلاح‌طلبان باید در انتخابات حضور می‌داشتند تا پیروز شوند. 
 
نامزدهایتان را ردصلاحیت می‌کردند، چه می کردید؟
در حوزه‌هایی که ردصلاحیت می‌شدند در انتخابات شرکت نمی کردیم؛ ولی گسترده ثبت‌نام می‌کردیم تا رد صلاحیت‌ها تاثیر نگذارد.
 
اگر به‌صورت گسترده ثبت‌نام می‌کردید به شما می‌گفتند «نهضت ثبت‌نام» راه انداختید.
چه اشکالی دارد.
 
اشکالش این است که شما را سناریو می‌دیدند و همه را رد می‌کردند.
نمی‌توانستند رد کنند.
 
چطور در زمانی که دولت، دولت اصلاحات بود و مجلس ششم هم اصلاح‌طلب بود، توانستند همه را ردصلاحیت کنند، آب هم از آب تکان نخورد. 
پیشنهاد مشخصی داشتم. حرفم این بود که ما ۲۹۰کرسی در مجلس داریم و حدود 200حوزه انتخابی. در این حوزه‌ها وظیفه اصلاح‌طلب‌ها بود که آدم‌های شاخص را نامزد انتخابات کنند؛ کلی هم آدم داشتیم، چون من دوران اصلاحات را فقط دوران هشت‌ساله نمی‌دانم. من ۲۴سال منتهی به دولت آقای احمدی‌نژاد را دوران اصلاحات می‌دانم، حالا هریک با طعمی خاص؛ اصلاح‌طلبی با طعم خاتمی، طعم هاشمی و طعم میرحسین.
 
پس باید به اصلاح‌طلبان یک دست‌مریزاد بزرگ گفت؛ چون بعد از ۲۴سال به نقطه‌ای رسیدند که یا در زندان و یا فراری هستند یا در خانه‌هایشان حصر شدند...
بله. جاهایی اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان ضعف به خرج دادند که نتیجه این شده است. 
 
و این ضعف بیشتر در سطح سران اصلاحات است؟
عمده‌اش مربوط به آن است. ما اصلاح‌طلبان باید به سیستم بازگردیم، خودمان نباید خودمان را حذف کنیم و نباید از ترس مرگ، خودکشی کنیم. ما می‌توانستیم نمایندگان اصلاح‌طلب بسیاری به مجلس بفرستیم.
 
همین که الان «نمایندگان اصلاح‌طلب بسیاری» در مجلس ندارید نشان می‌دهد دیدگاه شما طرفداری ندارد.
نداشته باشد. من دیدگاه خودم را می‌گویم. خواننده‌هایتان می‌خوانند و می‌بینند حرف من درست است یا حرف آن‌ها. ما در تمام 200حوزه می‌توانستیم نه به تعداد ۲۹۰نفر، بلکه به تعداد ۱۲۹۰نفر نامزد داشته باشیم. در دوران اصلاح‌طلب‌ها، حدود 5‌هزار نفر مدیر داشتیم. به ۱۲۹۰نفر می‌گفتیم بروید ثبت‌نام بکنید؛ فرض کنید مثلا در کرمانشاه آقای زنگنه نامزد می‌شد، آقای جنتی می‌خواست زنگنه را در کرمانشاه ردصلاحیت کند؟
 
نمی‌تواند؟
نه، امکان ندارد این اتفاق بیفتد.
 
چرا؟
برای این‌که آقای زنگنه در مجمع‌تشخیص قرار دارد؛ کسی که ۲۰سال در جمهوری‌اسلامی وزیر بوده است. آقای جنتی می‌خواهد بگوید این آدمی که ۲۰سال در این مملکت وزیر بوده نمی‌تواند نماینده باشد؟
 
هاشمی‌رفسنجانی دو دوره رییس‌جمهوری بوده، رییس خبرگان رهبری بوده، رییس مجمع تشخیص‌مصلحت نظام است، هر روز از بالا تا پایین خانواده‌اش را شستشو می‌دهند.
این‌ها حرف است، درعمل کسی نمی‌تواند کاری کند.
 
گویا در جریان نیستید در مملکت چه اتفاقی افتاده و چه خبر است. به شما می‌گویم اگر ردصلاحیتتان می‌کردند چه می‌کردید، شما می‌گویید رد نمی‌کردند؛ به شما می‌گویم چالش شمارش رای را چه می‌کردید، می‌گویید مشکلی در این بخش نبود و... 
من می‌گویم وقتی ۱۲۹۰نامزد برای ۲۹۰کرسی ثبت‌نام می‌کردند، نمی‌توانستند همه را ردصلایحت کنند.
 
خود شما در زمان انتخابات مجلس هفتم در نهضت ثبت‌نامی که اصلاح‌طلبان راه انداختند، برای انتخابات نامزد شدید؟
بله، و ردصلاحیت شدم. 
 
خب حساب مجلس نهم، آن‌هم بعد از وقایع۸۸، واضح است؛ آن‌هم با علنی‌شدن بحث‌هایی مانند مهندسی انتخابات.
خب اصلاح‌طلبان هم مهندسی کنند؛ مگر اصلاح‌طلبان ازنظر مغزی عقب‌افتاده‌اند. 
 
وقتی سیل می‌آید شما باید مهندسی کنید و جلوی سیل را بگیرید. اگر خاتمی در مجلس نهم در حوزه دماوند رای داد برای این بود که پایبندیش را نشان دهد و جلوی مهندسی را بگیرد، اما باید پرسید این رای چه فایده‌ای داشت.

لابد فایده‌اش این بود که خاتمی همچنان حصر نشده است. 
این چه کمکی می‌کند. 
 
کمکش این است که الان فرصت هست تا شما از خاتمی بخواهید در انتخابات شرکت کند. 
بله. خاتمی می‌توانست به‌گونه‌ای عمل کند که به‌جای این‌که امروز ۱۰نماینده مجلس داشته باشیم ۴۰نماینده داشته باشیم.
 
اصلاح‌طلبان امروز ۱۰نماینده در مجلس دارند.
حدود ۱۲ـ۱۰نفر اصلاح‌طلب در مجلس هست.
 
منظورتان آن ۹نفری است که عده‌ای از اصلاح‌طلبان آن‌ها را اصلاح‌طلب می نامند، اما برخی از آنان، خودشان، می‌گویند اصلاح‌طلب نیستند؟ 
بله! مثلا شما آقای پزشکیان را که وزیر خاتمی بود اصلاح‌طلب نمی‌دانید؟ 
 
پزشکیان خودش می‌گوید اصلاح‌طلب نیست. 
من همان‌قدر آقای پزشکیان را اصلاح‌طلب می‌دانم که آقای عارف را و این دو را همان‌قدر اصلاح‌طلب می‌دانم که دوستان بیرون از سیستم را. من آقای علی مطهری، آقای افروغ و حتی آقای سبحانی را هم اصلاح‌طلب می‌دانم. 
 
تعارف نکنید! چند نام دیگر را هم ببرید و همه را اصلاح‌طلب اعلام کنید.
اصلاح‌طلبی مراتب دارد؛ من حتی امروز آقای ناطق‌نوری را هم اصلاح‌طلب می‌دانم. اصلاح‌طلبی این است که ما قبول کنیم در چارچوب قانون‌اساسی براساس محور منافع ملی و احترام به رای مردم حرکت کنیم و به‌سمتی برویم که انتخابات مهندسی نشود.
 
پس با تعریف شما الان در حال حاضر اصلاح‌طلب‌ترین مسئول کشور احمدی‌نژاد است. 
بله. احمدی‌نژاد هم از منظری اصلاح‌طلب است. وقتی به آقای عسگراولادی نامه می‌نویسیم، برای این است که موضع آقای عسگراولادی را درباره آقای کروبی و آقای موسوی اصلاح‌طلبانه دیدیم. 
شما الان باید احمدی‌نژاد را اصلاح‌طلبانه‌ترین فرد بدانید، به دلیل این‌که احمدی‌نژاد بیشترین موضع را علیه مهندسی انتخابات به زبان آورده است؟ 
 
کسی که قائل به مهندسی انتخابات نیست و با آن مقابله می‌کند اصلاح‌طلب می‌دانم، حالا شما بگو این حسین‌قلی‌ خان فلان جاست. 
 
حالا شما احمدی‌نژاد را اصلاح‌طلب می‌دانید؟ 
احمدی‌نژاد الان در موضع مقابله با مهندسی انتخابات، اصلاح‌طلب است، اما شاخص‌ترین چهره اصلاح‌طلبی که در زندان نشسته و بیانیه صادر می‌کند و من هم بسیار دوستش دارم اصلاح‌طلب نمی‌دانم. 
 
چرا؟ مگر وقتی شما خلاف موضع آنان موضع گرفتید کسی گفت شما اصلاح‌طلب نیستید؛ آن فرد هم موضعش این است. 
موضعش برای خودش محترم است، اما او را اصلاح‌طلب نمی‌دانم. من به حضور در انتخابات معتقد و برای همین نامه می‌نویسم.
 
شما الان با چالش دو نامه مواجهید؛ یعنی هر جا بروید باید بابت دو جور نامه پاسخ بدهید؛ نامه به «مقام‌معظم رهبری» و نامه حبیب‌الله عسگراولادی.
بله!
 
آن فردی که در راس اصلاحات است از قبل محتوای نامه را خواند؟
بله. گفت خیلی خوب است. 
 
با دفتر «مقام معظم رهبری» برای نوشتن این نامه هماهنگ کردید؟ 
خیر. 

در آن دیدار می‌خواهید چه بگویید؟ 
همین حرف‌هایی که به شما می‌زنم. 

حرف محرمانه‌ای می‌خواهید بزنید؟ 
نه ما حرف محرمانه‌ای نداریم. 
 
اگر محرمانه نیست چرا نامه را منتشر نمی‌کنید؟ 
گفت‌وگو با دادن بیانیه متفاوت است. تمام بحثی که ما داریم این است که در این وضعیت کشور انتخاباتی پرشور فراهم شود. 
 
اگر به این نامه هیچ‌وقت پاسخی داده نشود این تز شما شکست خورده است؟
نه ما اصلا قائل به شکست نیستیم.
 
فکر نمی‌کنید علت این‌که نامه شما جواب نگرفته این است که به دو جبهه‌ای که گفتید ۳۴ـ۳۳حزب استانی می‌شوند، به عنوان تشکیلات اصیل اصلاح‌طلب یا تشکیلاتی که می‌تواند اصلاح‌طلبان را هدایت کند نگاه نمی‌شود. 
ممکن است هزارویک دلیل داشته باشد؛ یکی هم همین نگاه شماست. 
 
و چرا به عسگراولادی نامه نوشتید؟ مگر او چه گفته بود؟ 
وقتی در سه‌سال‌ونیم گذشته بعضی از نگاه‌ها بر طبل و داستان فتنه کوبیده‌اند و دو نفر از نامزدهای اصلی انتخابات را که سوابق روشن و درخشانی در ۳۰سال گذشته دارند فتنه‌گر می‌دانند، اما آقای عسگراولادی در مقابل این مسیر مقاومت می‌کند و همه را باطل می‌داند، معلوم است که باید به او نامه نوشت.
 
عسگراولادی این کاری را که شما می‌گویید نکرد. 
چرا، دقیقا همین کار را انجام داده است. 
 
عسگراولادی که نمی‌گوید فتنه وجود ندارد. 
گفت این‌ها سران فتنه نیستند. 
 
پس معتقد است فتنه‌ وجود دارد، اما میرحسین و کروبی فریب‌خورده هستند؟ 
از نظر ما موضع عسگراولادی شجاعانه است. 
 
کجای این شجاعانه است؟ 
این‌که عسگر اولادی برخلاف جریان رسمی می‌گوید این دو سران فتنه نیستند، شجاعانه است. 
 
این مقدمات هزینه‌افزایی برای عده‌ای از آدم‌های رده‌‌‌های میانی اصلاحات نیست؟
شما هرطور نگاهش کنید این موضع آقای عسگراولادی عدول از یک گفتمان جدی است که طرف مقابل برای آن بسیار هزینه کرده است. 

من عدولش را متوجه نمی‌شوم. 
عدول کرده دیگر.
 
و شما بسیار ساده و خوشبینانه با موضوع برخورد نمی‌کنید!
منطقی نگاه می‌کنم. دیدید در تلويزيون آقاي عسگراولادي و آقاي حسین شريعتمداری در این باره بر سروكله هم زدند؟
 
کدام سروکله؟ شریعتمداری عسگراولادی را «حضرت استاد» خطاب می‌کرد و عسگراولادی هم او را «سردار قلم».
يك پنبه‌اي روی اختلافشان درباره وقایع ۸۸ کشیدندكه اشكالي ندارد؛ به‌هرحال آقاي عسگراولادي زیر فشار است و وقتي كه مثلا حمید رضا ترقي با او برخورد مي‌كند، وقتي حزبش با او مشكل پيدا مي‌كند، وقتي جامعه مدرسين مي‌گويد موتلفه تكليفش را با آقاي عسگراولادي روشن كند، یعنی فشار سنگيني روی آقای عسگراولادی است. اصلاح‌طلبان باید در این میان نشان دهند این مواضع متفاوت را قدر می‌دانند و به عسگراولادی دست‌مریزاد بگویند؛ همین‌طور باید علي مطهري را به‌عنوان یکی از شاخص‌هاي نظام پارلماني قدر بدانند.
 
شما مي‌‌خواهيد بگوييد در همين حد عقب‌نشيني هم غنيمت است؟
مي‌خواهم بگويم آن‌طرف ديدگاه‌هايي وجود دارد؛ مثل ديدگاه علي مطهري.
 
دیدگاه‌های مطهري و عسگراولادي به هم شبيه نيست؛ مطهری هم دیگر چندان آن‌طرف نیست. گویا در جریان مواضع متفاوت این روزها نیستید؟
نه، شبیه نیستند.
 
اگر شما راه اصلاح را انتخابات مي‌دانيد، پس بايد راي مردم براي شما مهم باشد.
حتما مهم است.
 
وقتي كاري مي‌كنيد كه خلاف نظر مردم باشد، شايد به شما راي ندهند.
فوقش مي‌گويیم اشتباه کردیم و مردم هم مي‌پذيرند؛ اما تا قبل از راي وظيفه من اين است كه گفتمان خودم را با قوت پيش ببرم.
 
گفتمان مذاكره‌محور.
بله. الان زمان ما قبل راي‌گیری است. ما بايد ديدگاه‌هايمان را با شدت‌وحدت بيان كنيم و منتظر واکنش مردم باشیم.

شما مي‌خواستيد براي مذاكره برويد؟
شأن ما شأن مذاکره نيست. اگر كسي بخواهد از طرف اصلاحات مذاكره كند، آن فرد آقاي خاتمي است. ما می‌خواهیم دیدار کنیم تا مشکل‌های فعالیت حزبی را بگوییم.
 
چرا فكر مي‌كنيد رفتن شما تأثير مي‌گذارد؟
مطمئن هستيم اثر دارد.
 
چه اثري؟ بعد از يك‌ماه هنوز جواب نامه شما را ندادند.
اثر دارد.
 
از اصلاح‌طلبان چه كسي را در جايگاه مذاكره‌كننده‌ می‌دانید؟
همين سه نفر که چند هفته پیش به دیدار مقام معظم رهبری رفتند.
 
كدام سه نفر؟
آقاي موسوي لاري، آقاي جهانگيري و آقاي انصاري.
 
اين‌ها براي مذاكره رفتند؟
پس براي چه رفته بودند؟
 
از طرف چه كسي رفته بودند؟
از طرف جريان اصلاحات.
 
يعني از طرف خاتمي؟
حتما نظر آقاي خاتمي تاثیر داشته است.
 
اما گفتند كه درباره انتخابات حرفی نزدند.
لازم نيست بحث انتخابات باشد. ما روي مسائل كلان كشور بحث داريم كه يك بخشش انتخابات است.
پس درباره چه بوده است؟
درباره مسائل كشور.
 
آن سه نفر به شما گفتند درباره چه چيزي حرف زدند؟
ما ايراني هستيم و سكاندار كشتي نظام جمهوري اسلامي فقط يك نفر است و حتما باید بتوانيد با ايشان صحبت و گفت‌وگو كنيد و ديدگاه خودتان را بگوييد. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم، سوار اين كشتي هستيم. اگر اين كشتي سر سلامت ببرد ما بهره‌مند مي‌شويم و اگر به صخره بخورد ما متضرر مي‌شويم.
 
آن سه نفر آنجا چه گفتند؟
نبود ارتباطي كه در اين سه‌سال‌ونيم اخير حاكم بوده يكي از مشكلات جدي جريان اصلاح‌طلبي برای کشور است .
 
رفتند چه گفتند؟
درباره مسائل اقتصادي و مسائل اجتماعي و... صحبت كردند.
 
گزارش دادند؟
بله. گفتند ما مشكلات را اين‌طور مي‌بينيم.
 
به نمايندگي از اصلاح‌طلبان؟
طبيعتا اين‌ها اصلاح‌طلب هستند. لازم نيست كه پرچم دستشان بگیرند.
گفتند ايشان هم شنيده و اتفاقا كاملا فضاي مناسبي هم بوده و حتي شنيدم كه اين فضا آن‌قدر مناسب بوده كه بازخوردش در جامعه و فضاي بين‌المللي باعث شده است بخش راديكال دوطرف نگران شود. اصلاح‌طلبان به اين نتيجه رسيدند كه این گفت‌وگو را تكرار كنند.
امروز گفت‌وگو، راهبرد جریان اصلاحات است؛ حتي من دو نقد به نگاه اصلاح‌طلبان درباره مذاکره دارم؛ يكي اين‌كه دير آغاز شد و دوم این‌که این گفت‌وگو باید با سران اصولگرا هم انجام شود؛ چه اشکالی دارد آقاي خاتمي با آقاي ناطق‌نوری مذاکره کند.
 
آن سه نفر برای تست راهبرد مذاکره پیش‌قدم شدند؟
این مذاکره در فضايي سرشار از بيم‌واميد انجام شد و در نهایت معلوم شد از آنان استقبال شده است؛ حتی زودتر از زمان موردنظر به این سه نفر وقت ملاقات داده شده است.
 
يعني چقدر طول كشيد؟
حدود یک‌ونیم ساعت.
 
از چه كانالي درخواست كردند؟
مستقيم تماس گرفتند.
 
و اين سه نفر واجد چه شرايطي بودند که برای این کار انتخاب شدند؟
اولاً دو نفر آن‌ها جزو مجمع هستند (آقاي موسوي‌لاري و آقاي انصاري)؛ بعد هم آقاي موسوي‌لاري چهره نزديك به آقاي خاتمي است و آقاي انصاري چهره مشتركي بين آقاي هاشمي و آقاي خاتمي و رابطه‌اش با بيت امام هم خوب است. آقاي جهانگيري هم چهره‌اي است كه در كارگزاران حضور دارد و نماد مديريت اجرايي متعادل كشور است.
 
شما مي‌دانيد آن جلسه چقدر زمان برد؟
حدود یک‌و‌نیم‌ساعت. 
 
آيا درباره هزینه‌های فعالیت سیاسی حرفي زدند؟
نه. اصلا به اين مقولات وارد نشدند، اما فضاي مثبتي بوده و بسیاری از صحبت‌ها را تاييد كردند؛ اما معتقدم هم بايد سطح این گفت‌وگوها ارتقا پيدا كند و هم حوزه‌اش وسيع شود. آقاي خاتمي يكي از چهره‌هاي جدي برای ارتقا سطح و آقای هاشمی هم كاتاليزور و كمك‌كننده است. من آقاي هاشمي را سرمايه‌ای ملي مي‌دانم كه امروز مي‌تواند هم در كنار رهبري تعريف شود، هم در كنار اصلاح‌طلبان، هم در كنار اصولگرایان.
 
و مي‌گوييد خاتمي مذاكره كند تا فضاي سياسي باز شود؟
الان باید بر انتخابات رقابتي و شفاف متمرکز شویم.
 
چطور يك انتخابات شفاف برگزار می‌‌شود درحالي‌كه دو نامزد اصلي انتخابات قبلي همچنان در حصرند؟
من براي اين قصه يك ديدگاه دارم.
 
اين چالش است.
حتما هست و واقعيتي است كه نمي‌شود ناديده گرفت. معتقدم براي ورود به انتخابات ۹۲ بايد يك خط بكشيم بين ۸۸ تا ۹۲؛ ۸۸ پروژه خودش را دارد كه بايد به‌هرحال به‌سمت حل‌وفصل آن پيش رفت. 
 
خب خط بکشید اگر می‌توانید مردم را قانع کنید.
آقاي خاتمي دير مذاكره را دنبال مي‌كند. بخشي از جريان اصلاح‌طلب بايد تا الان برای کم‌کردن هزينه‌ فعالیت سیاسی اقدام می‌کرد؛ اگر كروبي بود حتما اين كار را مي‌كرد، كمااين‌كه يادمان مي‌آيد آقاي كروبي براي آزاد‌كردن زندانيان ملي‌ـ‌مذهبي چگونه تلاشی موفق را به سرانجام رساند. 

شما مي‌گوييد اگر كروبي در حصر نبود تا الان مذاكره كرده بود؟
جنس آقاي كروبي جنس چانه‌زني و مذاكره است. به‌نظر من يكي از هزينه‌هاي بالايي كه اصلاح‌طلبان دادند حصر آقاي كروبي بود.
ما بايد به‌سمتي برويم كه انتخابات ۹۲ را از وقایع ۸۸ به‌بعد، منفك ببينيم. 

اما شاید شما نتوانيد تحولات اجتماعي و سياسي را از هم منفك كنيد.
وقتي ما امروز مي‌بينيم عبدالله نوري معتقد به حضور بی‌قيد‌وشرط در انتخابات است و وقتي به او مي‌گويند حصر را مي‌خواهيد چكار كنيد، جواب مي‌دهد زماني كه آقاي منتظري حصر بود مگر ما انتخابات نداشتيم، پس می‌شود به‌سمت این خط‌کشی رفت.
 
عبدالله نوری می‌گوید که بگوید، مردم باید بپذیرند که گویا نمي‌پذيرند.
مگر شما از مردم نمايندگي داريد؟ من مي‌گويم آقاي عبدلله نوري ديدگاهش را بگويد و ببينيم مردم به چه نتيجه‌اي مي‌رسند. آقاي خاتمي اگر درباره برگزاری یک انتخابات شفاف و رقابتی مذاکره کند، اصلاح‌طلبان موفق می‌شوند.
 
اما به این وابسته است که طرف مقابل هم مسائل انتخابات 88 را بپذيرد.
دوطرف ديدگاه خودشان را دارند، اما معتقدم براي پيگيري ديدگاهشان باید گفت‌وگو كنند. 
 
برای ارتقای سطح گفت‌وگو صحبتی میان اصلاح‌طلبان انجام شده است؟
نه، فعلا هيچ بحثي نشده، اما برخورد مناسب با آن سه نفر همه را به گفت‌وگو امیدوار کرده است.
 
به‌نظر شما اين گفت‌وگو‌ها تا قبل از انتخابات ۹۲ به نتيجه مي‌رسد؟ 
بله.
 
فكر مي‌كنيد در اين صورت اصلاح‌طلبان پيروز انتخابات بعدي هستند؟
بله.
 
شما مديرمسئول روزنامه اعتمادملي بوديد. زماني روزنامه مي‌نوشتيد حالا نامه مي‌نويسيد. روزنامه شما تحمل نشد حالا نامه مي‌نويسید و جالب اين است كه نامه‌تان هم با اقبال مواجه نمي‌‌شود. 
نشود. من دنبال تاثيرگذاري اصلاح‌طلبان هستم. زماني فضا دست اصلاح‌طلبان بود و از آن فضا خوب استفاده نكردند. در فضاي ورزشگاه استاديوم آزادي بازي مي‌كرديم، الان آنجا را نمي‌دهند و مي‌گويند برو در زمین‌خاکی بازی کن؛ من اگر بخواهم فوتبال بازي كنم، لاجرم بايد به زمين‌خاكي بروم.
 
نوشتن نامه جديدي در برنامه شما هست؟
هنوز در گروه جلسه تشكيل نداديم. بايد آنجا مطرح كنيم.
 
وقتي به آن سه نفر در يك هفته وقت مي‌دهند، ولي به شما نه، شاید معنی‌اش این است که جمع شما را نماينده واقعی اصلاح‌طلبان نمي‌دانند.
ما به يك تعريف رسیدیم و براساس آن موقعيت خودمان را مي‌سنجيم.

شما چرا این دو جبهه اعتدال و جبهه اصلاح‌طلبان در شوراي هماهنگي اصلاحات را تعريف نمی‌كنيد تا هماهنگ با آن‌ها عمل كنيد.
شوراي هماهنگي اصلاحات فعلا قائل به گفت‌وگو نیست.
 
شوراي هماهنگي که با خاتمي هماهنگ است و شما هم می‌گویید خاتمی با مذاکره موافق بوده است.
اين‌طور نيست. ممكن است آقاي خاتمي به آن‌ها توصيه كند، اما آن سه نفری که برای گفت‌وگو رفتند با خاتمي مرتبط هستند و وزير خاتمي بودند، اما درباره شورای هماهنگی جبهه اصلاحات این‌گونه نیست.
 
براي مذاكره‌كردن و تاثيرگذاشتن روي انتخابات سال ۹۲ اندکی دير نيست؟
من كه از اول گفتم دير شروع كردند. معتقدم همين امروز مذاکره را انجام دهيم بهتر از فرداست. مردان سياست در جمهوري اسلامي فرصت‌سوزي را ياد گرفته‌اند و اين بدترين كار است.
کد خبر: ۱۴۴۵۵۱
۲۶ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۳:۲۶
 مصطفی کواکبیان، با اعلام کاندیداتوری خود برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تصریح کرد که شرط حضور ما در انتخابات اجرای دقیق قانون است.

به گزارش ایسنا، دبیرکل حزب مردمسالاری در ادامه کنفرانس مطبوعاتی خود با اشاره به این‌که برای حضور در انتخابات هیچ شرطی جز اجرای دقیق قانون انتخابات نداریم، گفت: ما خوشحال می‌شویم که حبس‌ها و حصر‌ها به پایان برسد و دیگر زندانی سیاسی نداشته باشیم، اما آزادی زندانیان سیاسی شرط ما برای حضور در انتخابات نیست.

دبیرکل حزب مردم سالاری با اشاره به این که باید از هرگونه سوءاستفاده از امکانات دولتی و عمومی جلوگیری شود، اظهار کرد: نامزدها‌، ناظران، مجریان، معتمدان صندوق‌های رای، نیروهای انتظامی و صاحبان نفوذ باید اخلاق انتخاباتی را مدنظر داشته باشند.

به گفته وی صدا وسیما باید از هم اکنون خود را موظف بداند که انتخابات پرشور و بی‌طرفی را اجرا کند و امکانات تبلیغاتی خود را به طور مساوی در اختیار نامزدها قرار دهد.

این فعال سیاسی همچنین با بیان این‌که روح حاکم بر دولت آینده قانون اساسی است، اظهار کرد: دولت آینده مقام معظم رهبری را فصل‌الخطاب می‌داند و معقتد است اگر اختلافی بین قوای سه‌گانه پیش آید، برطبق قانون اساسی رهبری تنظیم کننده قوا است.

کواکبیان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این‌که حوادث پس از انتخابات سال 88 ریشه در بداخلاقی‌های مناظره‌های انتخاباتی داشت، گفت:من نمی‌گویم که قدرت‌های جهانی درپی ایجاد فتنه نبودند، اما اعتقادم این است که ریشه فتنه دربداخلاقی‌ها بود.

این فعال سیاسی با انتقاد از شرایط اقتصادی کشور، افزود: مشکلات امروز کشورناشی از افزایش نقدینگی، درست اجرا نشدن قانون هدفمندی یارانه‌ها و تضعیف طبقه متوسط شهری است. من معتقدم سیستم توزیع یارانه‌ها باید تغییر کند و به جای پول نقد کارت اعتباری در اختیار مردم قرار بگیرد.

وی همچنین با انتقاد از روند خصوصی‌سازی اظهار کرد: در دولت آینده نباید هیچگونه از فساد‌های مالی و بانکی وجود داشته باشد.

کواکبیان همچنین با اشاره به این‌که در دولت آینده امور اقتصادی باید در اختیار کارشناسان قرار بگیرد، افزود: سازمان برنامه و بودجه باید احیا شود و در زمینه اقتصادی باید به طرف توسعه پایدار وسازندگی متوازن حرکت کند.

به گفته وی برای حل مشکلات اقتصادی کشور بازار ارز باید کنترل شود.

دبیرکل حزب مردم سالاری در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این‌که دولت آینده نباید برای اطرافیان خود خط قرمز ایجاد کند، تصریح کرد: در دولت آینده باید عدالت واقعی در عرصه سیستم اداری خود را نشان دهد و کرامت انسانی مدنظر قرار بگیرد.

به گفته وی انواع تحریم‌های اشخاص،‌ سیستم بانکی باید سریع‌تر توسط دیپلماسی فعال و منطقی لغو شود.

کواکبیان با بیان این که طرفدار مذاکره با آمریکا است، افزود: اما زمان مذاکره را باید مقام معظم رهبری مشخص کند.

این فعال سیاسی در ادامه گفت: اصلاحات برمنبای خط امام و مطالبات مردم، نه تنها متوقف نمی‌شود، بلکه باید با سرعت بیشتری اجرا شود.

وی همچنین با تاکید براین‌که باید کانال‌های خصوصی تلویزیون راه‌اندازی شود، گفت:‌اگر این شبکه‌ها راه‌اندازی شود، نیاز به BBCو VOA برطرف می‌شود.

این فعال سیاسی با اشاره به این‌که دولت آینده فرزند مجلس است، گفت: معتقدیم باید حرمت مجلس و قانون پاس داشته شود.

به گفته وی باید جرم سیاسی تعریف شود و توقیف افراد براساس قانون صورت بگیرد. و هیچ روزنامه‌ای نباید توقیف شود، بلکه در صورت تخلف باید جریمه شود.

کواکبیان در پاسخ به این سوال که چرا حزب شما در میان اصلاح‌طلبان پیشگام انتخابات شده است و شما با چه محاسباتی وارد انتخابات شده‌اید؟ گفت: من برای پیروزی در انتخابات آمده‌ام و تا آخر خواهم ایستاد، مگر این‌که توسط اصلاح‌طلبان اجماعی صورت بگیرد که در آن صورت تابع اصلاح‌طلبان خواهیم بود. ما برای گرم کردن فضای انتخابان نیامده‌ایم، چون اصولگرایان به اندازه کافی فضا را گرم کرده‌اند. به نظر من اگر اجماعی توسط اصلاح‌طلبان صورت بگیرد حتما پیروز انتخابات خواهیم بود و این که بعضی اصلاح‌طلبان معتقدند که ما در انتخابات نامزدی معرفی نکنیم و به یکی از نامزدها‌ی اصولگرایان رای بدهیم، توهین به اصلاح‌طلبان است.

به گفته وی با وجود این‌که در تعیین نتایج انتخابات مجلس بعضی نهادها سهیم بودند، اما قهر کردن با صندوق انتخابات نتیجه برای اصلاح‌طلبان ندارد.

دبیرکل حزب مردم سالاری در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری مبنی براین‌که چه گروه‌ها و طیف‌های سیاسی از شما دعوت به عمل آورده‌اند؟ پاسخ داد که من به عنوان یک تکلیف حزبی نامزد شده‌ام. در عین حال حدود 13 یا 18 گروه اصلاح‌طلبان با ما رای‌زنی داشته‌اند و با اقشار مختلف دانشجویی رایزنی داشته‌ایم.

وی در پاسخ به این سوال که درصورت حضور هاشمی و خاتمی آیا کناره‌گیری خواهید کرد؟ گفت:‌ من حضور هاشمی و خاتمی را در انتخابات تکذیب می‌کنم. برنامه حزب ما این بود که کاندیدای اول حزب آقای خاتمی باشد و پس از این‌که ایشان درخواست ما را قبول نکردند، طرح را مناسک را اجرا کردیم و پس از طرح مناسک کاندیدای اختصاصی حزب را معرفی کردیم من اصراری ندارم با خاتمی رقابت کنم با این وجود من تابع حزب مردم سالاری هستم.

دبیرکل حزب مردم سالاری در پاسخ به این سوال که آیا برای منافع اصلاح‌طلبان به نفع عارف و شریعتمداری از انتخابات کناره‌گیری می‌کنید؟ پاسخ داد که ما سه راه‌حل پیشنهاد کردیم اول این‌که یک هیات بی‌طرف و کارشناس نظرسنجی انجام دهد، دوم این‌که در این باره بزرگان حکمیت کنند و راه‌حل سوم هم این که احزابی که طرفدار حضور در انتخابات هستند به اجماع برسند، من تابع نتیجه این نظرسنجی‌ها هستم، اما خواهش می‌کنیم که دیگران به نفع من کنار بروند.

وی رایزنی‌های دولت با اصلاح‌طلبان در انتخابات شوراهای شهر و روستا را تکذیب کرد و گفت: ما با این دولت همکاری نمی‌کنیم و آمده‌ایم که این دولت را تغییر دهیم، اصولگرایان برای این که پاسخ‌گوی اقدامات دولت نباشند این اقدامات را مطرح می‌کنند.

کواکبیان در پاسخ به این سوال که تعدد نامزدهای اصلاح‌طلبان به ضرر این جناح خواهد بود؟ پاسخ داد: پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات سال 84 حاصل تعدد کاندیداهای اصلاح‌طلبان بود، من فکر می‌کنم قطعا این تجربه تکرار نمی‌شود.

وی در پاسخ به سوال دیگری در مورد این که در میان کاندیداهای اصلاح‌طلبان به چه میزان رای دارید؟ اظهار کرد: من برای خود پایگاه اجتماعی قائل هستم اما اگر طبق نظرسنجی آرای کمتری داشتم درخدمت تصمیم هیات بی‌طرف که نظرسنجی را انجام داده هستم.

وی در مورد منابع مالی فعالیت خود در انتخابات گفت: من با پشتوانه تشکیلاتی و حزبی فعالیت می‌کنم و سلامت مالی برای من مهم است و یک ریال از رانت و سوءاستفاده مالی استفاده نمی‌کنم حزب مردم سالاری در سراسر کشور دفاتری دارد که بخشی از هزینه‌ها را تقبل می‌کند همچنین روزنامه مردم سالاری می‌تواند عهده‌دار بخشی از هزینه‌ها باشد.

وی در پاسخ به این سوال که موضع شورای نگهبان در مورد صلاحیت شما چیست؟ گفت: من در سال 84 توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت نشدم، اما نمی‌توانم برای این شورا تعیین تکلیف کنم، امیدوارم همانطور که ما پاسخگوی اقدامات خود در این دنیا هستیم در آخرت هم پاسخگو باشیم.

کواکبیان در پاسخ به این سوال که برنامه‌های حزب مردم سالاری برای انتخابات شوراهای شهر و روستا چیست؟ اظهار کرد: برای شهرهای بالای 100 هزار نفر در انتخابات شهر و روستا نامزد معرفی می‌کنیم.

دبیرکل حزب مردم سالاری در پاسخ به این سوال که آیا شما گفته‌اید که موسوی و کروبی اصلاح‌طلبان نیستند؟ پاسخ داد: من این حرف را نزدم و این حرف مرا جعل کرده است، تنها چیزی که گفته‌ام این است که موسوی و کروبی مرزبندی‌های خود را با جریان برانداز شفاف‌تر اعلام می‌کردند.

در ابتدای این نشست گزارشی درمورد عملکرد حزب مردم سالاری و نحوه تعیین مصطفی کواکبیان دبیرکل این حزب به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری ارائه شد.
کد خبر: ۱۴۵۶۱۱
۱۷ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۳
فرارو- برخی روزنامه‌های صبح امروز کشور عناوین خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.
 
جوان
- آمریکا برای حل قضایا دست از دشمنی بردارد وگرنه از ملت ایران شکست خواهد خورد
 
- خوش بینی روی میز آلماتی 2
 
- قانون اساسی در بحث تأخیر بودجه خلاء دارد
 
- اعطای مجوز به ارتش کره شمالی برای رویارویی اتمی با آمریکا
 
همشهری
- الزامات تحقق حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی
 
- پیشنهادهای مشخص ایران برای همکاری با 1 + 5
 
- سیاست‌های تنظیم بازار به تعطیلات رفت
 
- فردا؛ تشییع پیکر بازیگر
 
- افزایش 25 درصدی حقوق برای کارمندان و بازنشستگان
 
ایران
- ثبت بزرگ‌ترین رویداد گردشگری در نوروز 92
 
- عسل بدیعی به 7 انسان زندگی بخشید
 
- رکورد جدید بورس در 6 روز کاری
 
- حقوق‌ها 25 درصد افزایش یافت
 
جام جم
- حماسه سیاسی و اقتصادی چگونه خلق می‌شود؟
 
- ارائه پیشنهادهای مشخص ایران به 1 +5 در آلماتی
 
- نمی‌خواستیم اشک تماشاگر را در آوریم
 
- انتخاب مردم «پایتخت» را اول کرد
 
وطن امروز
- رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی مهم‌ترین رئوس راهبردی سال 92 در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی را تشریح فرمودند
 
- افزایش سفرها،؛ کاهش تصادفات
 
- تنابنده بازیگر برگزیده بینندگان
 
- پیشنهادهای جدید ایران در آلماتی
 
هفت صبح
- رکورد زنی پردردسر در بام تهران
 
- افزایش 25 درصدی حقوق کارمندان
 
- چگونه پایتخت و نفی اول شدند؟
 
- تأثیر انتخابات بر قیمت مسکن
 
- جنجال‌های مرگ یک بازیگر خوب کم حاشیه
 
جهان اقتصاد
- استقبال 1 + 5 از پیشنهاد جدید ایران
 
- تثبیت رکورد جدیدی از افزایش قیمت‌ها در بازار عید 92
 
- مزد کارگران قربانی مسئولیت گریزی دولت
 
- راه‌اندازی بورس‌های متعدد بر اساس کدام منطق و تجارت جهانی
 
مردم سالاری
- عبور تورم کشور از مرز 40 درصد
 
انتخابات مخصوص یک جریان خاص نیست
 
- تحقق شعار سال 92 نیازمند تغییر است
 
- پیشنهاد ایران در قالب طرح گام به گام مسکو پس از چند دور مذاکره
 
تهران امروز
 
- فرهنگ جهاد و شهادت، نجات بخش کشور
 
- تبیین راهبردهای کشور در سال 92
 
- بررسی پیشنهادات نهایی در نشست آلماتی
 
- رکورد 17 ساله تورم شکست
 
 رسالت
 
- مرکز اصلی توطئه‌ها بر ضد ملت ایران، آمریکاست
 
- کره شمالی: جنگ امروز یا فردا آغاز می‌شود
 
- خاتمی در برزخ درون ساختار بودن و حمایت از ساختار شکنان است
 
- توبه شرط شکستن حصر موسوی و کروبی است
 
بانی فیلم
- افتتاحیه میلیاردی سینمای ایران در سال 92
 
- کلاه قرمزی همچنان محبوب برنامه‌های نوروزی بود
 
- احمدی‌نژاد سر پروژه «لاله» می‌رود
 
- درگذشت عسل بدیعی اولین شوک سینما در سال 92
 
- اثر کلاسیک ماندگارتر از تقلید کورکورانه است
 
دنیای اقتصاد
- طوفان نوروزی بورس تهران
 
- ارزیابی اولیه از دور جدید مذاکرات آلماتی
 
- سال حماسه در سیاست و اقتصاد
 
- قطب نمای ارزی سال جدید
 
شرق
- برنامه اصلاح طلبان برای مهار چالش‌ها
 
- سال 92؛ «سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی»
 
- تحقق شعار سال 92 نیازمند تغییر است
 
- پیشنهاد جدید ایران روی میز
 
جمهوری اسلامی
- گزارش غیر رسمی از احتمال توافق در مذاکرات ایران و 1 +5
 
- بهر‌ه‌برداری از «سد مخزنی ارداک» مشهد با حضور رئیس جمهور
 
- واکنش مراجع عظام تقلید به دادگاه شیخ نمر
 
- کرزای: طالبان وسیله دست خارجی‌ها هستند
 
کیهان
- چالش در آلماتی به امروز کشیده شد
 
- جابجایی 122 میلیون مسافر نوروزی
 
- ارتش سوریه حومه دمشق را از تروریست‌ها پاکسازی کرد
 
- موشک‌ها آماده شلیک شدند آمریکا و کره‌شمالی در آستانه جنگ
کد خبر: ۱۴۵۷۸۹
۱۸ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۷
دبیرکل حزب مردم‌سالاری گفت: افرادی همچون مهرعلیزاده،‌ معین، کروبی و هاشمی که در سال 84 اختلاف کردند و گفتند می‌خواهیم وزن‌کشی سیاسی کنیم یعنی به صورت جداگانه در انتخابات شرکت کردند اصلاح طلبان بدلی هستند.
 
به گزارش فارس، مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب اصلاح‌طلب مردم‌سالاری و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی است؛ کواکبیان همچنین به صورت رسمی خود را به عنوان یکی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری آینده اعلام کرد.
 
متن کامل گفتگوی کواکبیان درباره انتخابات ریاست‌جمهوری آینده، حضور خاتمی در انتخابات و ... به شرح زیر است: 
 
سرانجام طرح مناسک به کجا رسید؟
حدود 8 ماه قبل طرحی را آماده کردیم مبنی بر اینکه در این دوره انتخابات، اصلاح‌طلبان اولاً وارد شوند، ثانیاً از خودشان کاندیدا داشته و‌ ثالثاً بین خودشان اجماع داشته باشند؛ این سه پایه اصلی این طرح بود.
 
مشارکت انتخابات، ‌داشتن کاندیدا از درون اصلاح‌طلبان و اجماع بر سر یک کاندیدا از مباحث اصلی بود؛ از این رو ما گفتیم اگر خاتمی بیاید حزب اختصاصاً کاندیدا نخواهد داشت و اگر نیاید آن وقت اجماع ‌صورت گیرد؛ در واقع طرح مناسک این بود که سه چهار هزار نفر از سراسر کشور منتخبانی جمع شده و روی افراد به اجماع برسیم؛ مفهوم اجماع این است که یک نفر بیاید تا تعدد کاندیدا نداشته باشیم از این رو سه مرحله در حزب تعریف کردیم تا اجماع صورت گیرد و اگر این اتفاق نیفتاد حزب نامزد اختصاصی داشته باشد.
 
مجمع روحانیون طرح شما را قبول کرده؟
خیر؛ عده‌ای گفتند اصلاح‌طلب‌ها نیامدند، این به این معنی نیست که با این طرح مخالف بودند بلکه با اصل حضور در انتخابات مشکل دارند.
 
اینکه قبول دارید در انتخابات شرکت کنید یعنی چه؟
حزب مردم‌سالاری و خیلی از احزاب اصلاح‌طلب در درون شورای هماهنگی و شورای مرکزی جبهه اصلاح‌طلب درکل ایران که 35 حزب هستند معتقد نیستیم که در انتخابات شرکت نکنیم بلکه همه این احزاب معتقدند باید از فرصت انتخابات برای دستیابی به اهداف اصلاح‌طلبانه استفاده کرد.
 
شما اعلام کردید،‌ اگرخاتمی بیاید از وی حمایت می‌کنید؛ با توجه به شرایط فعلی کشور و با تاکید بر اینکه سران فتنه و کسانی که در فتنه دست داشتند باید اعلام برائت کنند، آیا آقای خاتمی اعلام برائت کرده که می‌خواهید روی او سرمایه‌گذاری کنید و اولویت اول‌تان را وی قرار دادید؟
اولاً اینکه ‌ایشان که هر وقت پیش‌شان رفتیم گفت شرایط آماده نیست و اعلام آمادگی نکرد؛ ما بحث‌مان این بود باتوجه به اینکه بیشترین منافع را برای جمهوری اسلامی ایجاد کنیم و باتوجه به شعار جذب حداکثری و دفع حداقلی اوج مشارکت را داشته باشیم.
 
البته مسئله خاتمی فعلاً منتفی است؛ در یکی از دانشگاه‌ها هم که بنده رفته بودم گفتند که شورای نگهبان می‌خواهد وی را رد کند ما هم در جواب گفتیم شما که هنوز نشنیده‌اید که وی می‌آید؛ نه ایشان آمده و نه بحثش مطرح شده از این رو این بحث آن موقع مطرح شد و الان خیلی جدی نیست.
 
منظور از اینکه خاتمی می‌گوید شرایط آماده نیست، یعنی چه؟
برای ورود شخص خودشان عرض کردم؛ برای ورود خیلی رغبت نداشت.
 
شما چه شاخص‌هایی برای اصلاح‌طلبی مدنظر دارید؟
اصلاح‌طلب‌ها با براندازان و فتنه‌گران تفاوت دارند؛ بحث این است ما در چارچوب نظام می‌خواهیم اصلاحات ایجاد کنیم یعنی ما اصل نظام و حکومت را قبول داریم و نظام و قانون اساسی را پذیرفته‌ایم؛ ساختار را می‌پذیریم و بعد می‌گوییم اینجا عیب دارد و باید اصلاح شود اما براندازان اصل نظام را قبول ندارند.
 
اخیراً بحث اصلاح‌طلب اصلی و بدلی مطرح می‌شود این بدلی‌ها چه کسانی هستند؟
کدام اصلاح‌طلبی که الان فعالیت می‌کند این تدبیر را به کار برده است؟ این موضوع را سایت‌ها می‌نویسند؛ ما اصلاً اصلاح‌طلب اصلی و بدلی نداریم؛ اما اگر هم اصلاح‌طلب بدلی باشد آنهایی هستند که آقای احمدی‌نژاد را روی کار آوردند؛ یعنی کسانی که در سال 84 اختلاف کردند و گفتند می‌خواهیم وزن‌کشی سیاسی کنیم یعنی مهرعلیزاده،‌ معین، کروبی و هاشمی که به صورت جداگانه در انتخابات شرکت کردند.
 
یعنی اصلاح‌طلب بدلی به سال 84 برمی‌گردد؟
در واقع باید بگوییم آنهایی که زمینه را برای اینکه آقای احمدی‌نژاد افتخار به ما بدهند و تشریف بیاورند، فراهم کردند وگرنه الان کسی اصلاح‌طلب بدلی نیست.
 
بعضی از گروه‌ها چه در داخل و چه در خارج می‌گویند انتخابات سال 92 باید آزاد و شفاف باشد، آیا در این روند انتخاباتی که در کشور برگزار شده، انتخاباتی بوده که آزاد و شفاف نباشد؟
ما نباید از واژه انتخابات آزاد وحشت داشته باشیم؛ معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد، اما این لفظ ممکن است موجب سوءاستفاده بعضی از دشمنان شود و این شائبه را ایجاد ‌کند که گویا این سی و چند سال ما انتخابات آزاد نداشتیم؛ اصل واژه اشکالی ندارد یعنی اگر انتخابات در چارچوب قانون باشد، آزاد است؛ واقعیت این است که خیلی از انتخابات‌ها در زمان خود اصلاح‌طلبان انجام شده آیا می‌شود گفت آن انتخابات آزاد نبوده است؟
 
بنده بعد از پیروزی احمدی‌نژاد و در انتخابات 88 مطرح کردم در انتخابات‌های ما باید سه نکته رعایت شود، یکی بین معترضان به انتخابات و براندازان تفکیک قائل شویم که متاسفانه دو گروه نخواستند تفکیک کنند و آن افراطیون دو طرف بودند؛ یک گروه وقتی گفتند به صورت سالم به نتایج انتخابات اعتراض دارند تا به آن رسیدگی شود سریعاً گفته می‌شد اینها قصد براندازی دارند و به همه اصلاح‌طلبان برانداز می‌گفتند در حالی که باید تفکیک قائل شد.
 
آن گروه تندرو و انجمن پادشاهی و منافقینی که می‌خواهند از این نمد کلاهی برای خود درست کنند فرق می‌کنند با کسانی که طرفدار نظام هستند و می‌خواهند در نظام باشند، از آن طرف آب هم فکر می‌کردند هر کسی هر چیزی بگوید جزء طرفداران ماست از این رو باید تفکیک می‌کردیم.
 
نکته دوم اینکه من از اول گفتم نمی‌شود یازده میلیون تقلب صورت گیرد اما تخلفات زیادی صورت گرفته و الان هم به این مسئله معتقدم و سه چهار بار هشدار دادم که در انتخابات بعدی تخلف می‌شود و جلوی این تخلفات را بگیرید.
 
چه تخلفاتی؟
الان در پربیننده‌ترین ساعت‌ها در تلویزیون مطرح می‌کنند که می‌خواهیم یارانه‌ها را 5 برابر کنیم، در حالی‌که مجلس نگفته و قانونی هم تصویب نشده است؛ معلوم است این مسئله مصرف انتخاباتی دارد؛ یا گفته می‌شود 500 هزار نفر را می‌خواهیم استخدام کنیم، معلوم است این مصرف انتخاباتی دارد، یا سهام عدالت که بنده در مجلس هشتم گفتم می‌توانستند 6 ماه زودتر آن را مطرح کنند چرا از شب انتخابات شروع می‌شود؟ که باید جلوی این مسائل را گرفت تا قانون دقیقاً اجرا شود.
 
بارها از من سوال شده شما برای انتخابات شرطی دارید گفتم نه شرطی ندارم،‌ قانون باید اجرا شود؛ خیلی‌ها بین تقلب و تخلف را نتوانستند تشخیص دهند و من الان هم می‌گویم قانون باید در تمام زمینه‌ها اجرا شود.
 
این تخلفاتی که در انتخابات 88 پیش آمد به صورت مصداقی چیست؟
من در آن زمان هم گفتم؛ دوشنبه، سه‌شنبه‌ قبل از 22 خرداد صف طولانی جلوی بانک‌ها شکل گرفت و گفتند می‌خواهند سهام عدالت بدهند؛ حالا  چه عجله‌ای بود قبل از انتخابات سهام عدالت بدهند؟ این کارها درست نیست؛ من می‌گویم از امکانات عمومی نباید سوءاستفاده شود؛ آن کسی که امکانات دولتی دستش است باید خیلی مواظب باشد رعایت کند و آن ناظرانی که می‌خواهند نظارت کنند باید تک‌تک این موارد را مد نظر داشته باشند.
 
تفاوت جنبش سبز با اصلاح‌طلبان را در چه می‌بینید؟
قطعاً با کسی که با اصل ولایت فقیه، مشکل داشته باشد مرزبندی دارم، چون من نظام و قانون اساسی را قبول دارم؛ یا کسی بگوید جمهوری ایرانی، معنا ندارد؛ امام خمینی به ما یاد داده است جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد یا اینکه بگویند غزه و لبنان را قبول نداریم این مسائل درست نیست؛ اگر جنبش سبز بگوید جمهوری ایرانی، آن وقت من جنبش سبز را قبول ندارم؛ لذا باید راه اصلاح‌طلبان  از راه جنبش سبز که بخواهد شعارهای خارج از معیارهای ما را سر بدهد تفکیک کرد.
 
لذا من معتقدم که اصلاح‌طلبان نظام را قبول دارند در چهارچوب نظام فعالیت می‌کنند و قانون اساسی را می‌پذیرند و هر شعاری که ساختارشکنانه بوده و ضدیت با نظام و اصل جمهوری اسلامی داشته باشد حتماً با آن موضع و مرزبندی داریم.
 
درباره روندی که جنبش سبز در انتخابات 88 پیش برد،‌ نظر شما چیست؟
فضای غبارآلودی شکل گرفت.
 
چه کسی غبارآلود کرد؟
در کمیسیون امنیت ملی مجلس هشتم، بعضی از دوستان گفتند می‌شود خیلی از این مسائل را به بهترین راه حل کرد. خود آقای احمدی‌نژاد در راس شورای امنیت ملی بود؛ ایشان از خیلی جاها خودشان را کنار می‌کشیدند که جا خالی بدهند، این هم یک ترفند است.
 
بالاخره در آن فضای غبارآلود، خیلی‌ها هم سوءاستفاده کردند، برخی آمدند و گفتند ما جنبش سبز هستیم، دسترسی به آقای موسوی و کروبی هم بعد از حصر؛ نبود؛ لذا باید جنبش سبز ماهیت و افرادش مشخص شوند، چه گروهی هستند و ما آدم‌های این را بشناسیم و اینکه حرف‌شان چقدر می‌تواند مبنا باشد.
 
من معتقد هستم هر کسی غیر از چارچوب نظام بحث بکند، قطعاً اصلاح‌طلب نیست، اصلاح‌طلب بدلی هم اینهایی هستند که در خارج از چهارچوب نظام بخواهند یک اقدام شورش‌گرانه و یا انقلابی‌گری داشته باشند.
 
الان مهمترین مشکل اصلاح‌طلبان را برای حضور در انتخابات چه می‌دانید؟
 یک عده از اصولگرایان هستند که می‌گویند ما می‌خواهیم سر به تن اصلاح‌طلبان نباشد!
 
اصلاح‌طلبان یا فتنه‌گران؟
نه،‌ اصلاح‌طلبان؛ اگر بگویند ما می‌خواهیم براندازان را از بین ببریم، ما می‌گوییم دست‌تان درد نکند؛ من خودم از بعضی‌ها شنیدم که می‌گویند در انتخابات آینده می‌خواهیم آخرین میخ را بر تابوت اصلاحات بکوبیم، چرا ما واقعاً از همه ‌نیروهای دلسوز کشور و نیروهای نخبه کشور استفاده نکنیم؟ چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا. همه می‌خواهند به کشور خدمت کنند.
 
واقعیت این است که، من در مجلس بودم و برخی که به عنوان جبهه پایداری فعالیت می‌کردند نوع نگاهشان این است که ما خودمان اصولگرا داریم، چندین جبهه و حزب و کاندیدا داریم و اصلاً نیاز به شما نیست این تفکر افراطی را باید از بین ببریم؛ ما که نمی‌توانیم به  این 14 میلیون نفر که به آقای احمدی‌نژاد به هر دلیلی رای ندادند بگوییم که در انتخابات شرکت نکنند یا نامزد نداشته باشند؟ بالاخره باید اعتقاد خود را بروز و ظهور دهند. 
 
به نظر شما اتفاقاتی که بعد از انتخابات سال 88 افتاد و درگیری‌ها و تلخی‌هایی که برای کشور ما از نظر بعد بین‌المللی و اقتصادی داشت آیا نظام باید به اینها اعتماد کند و فرصت بدهد؟
آن طرف هم همین را می‌گویند؛ چیزی که عوض نشده، شورای نگهبان همان است، نظام همان است، الان یک کسی واجد شرایط قانونی است به او اجازه دهیم بیاید. یا اینکه واجد شرایط نیست به هر دلیلی، تشخیص‌اش با شورای نگهبان است. چرا از قبل قدّاره‌کشی کنیم.
 
مثلا شورای نگهبان بگوید آقای فلانی نیاید اصلاح‌طلبان قبول می‌کنند؟
براساس قانون تصمیم‌گیری می‌شود؛ هنوز که کسی ثبت‌نام نکرده است این حرفهای افراطی را می‌زنند؛ ما نیاییم از قبل فضاسازی کنیم چه این طرف و آن طرف و شرایط را تلخ‌تر و مردم را دلسرد کنیم؛ بگذاریم نشاط و معنویت و آن فعالیت‌های سرزنده سیاسی در کشور ما بالاخره بیشتر شود و بتوانیم یک انتخابات پرشوری را داشته باشیم.
 
پیش‌بینی‌تان از انتخابات آتی چیست؟ چه کسی از بین کسانی که در حال حاضر مطرح هستند شانس بیشتری دارد؟
تاکسی انتخاب و تایید نشده ما نمی‌توانیم از الان آرایش سیاسی را بگوییم چه می‌شود؛ لذا باید یک مقدار زمان جلو برود تا ببینیم چه کسی می‌آید و چه کسی ثبت‌نام می‌کند؛ الان فقط آقای شریعتمداری آمده‌اند و عارف هم جدی است.
 
آیا هدف داغ‌ کردن تنور انتخابات است؟ یا واقعاً کسی می‌گوید من می‌خواهم نامزد شوم؟
من معتقد هستم که اگر شرایط به همین وضع باشد قطعاً در مرحله اول انتخابات پیروز نخواهیم شد؛ حتماً دو مرحله‌ای خواهد شد و در مرحله دوم هم بستگی دارد چه کسانی بالا بیایند و چه مسائلی پیش بیاید.
 
به نظر شما انتخابات آتی چند قطبی است؟
معلوم نیست چه کسانی بالا بیایند؛ من تصورم این است که اصلاح‌طلبان حضور دارند و کسی هم نمی‌تواند آنها را حذف کند و اینطوری نیست که خودشان نیایند.
کد خبر: ۱۴۷۶۲۲
۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۳
 یک کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری گفت: سوزاندن سرمایه هنر نیست، اگر سرمایه‌ای هست باید آن را به نحوی به کار برد که مشکلات‌مان را اندک اندک حل کند.

به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی در دیدار اعضای ستاد جوانان اصلاح‌طلب که از وی خواستند تا با در نظر گرفتن آینده ایران به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آینده در صحنه حضور داشته باشد، اظهار کرد: خواست تاریخی ملت ما و انقلاب‌مان این بوده است که صاحب نظامی مردم‌سالار و پیشرو باشیم. از این رو نیز مردم ما به جمهوری اسلامی رأی داده‌اند و جمهوری مقتضای عصر ماست.

وی خاطرنشان کرد: ذهن بشر در دنیای پیشرفته امروز جز حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را نمی‌پذیرد. جمهوری مستلزم این است که افراد اعم از حاکم و غیرحاکم در درجه اول شهروند باشند و شهروند بودن را بپذیرند و آن را در خود احساس کنند و فرهنگ متناسب با مردم‌سالاری و جمهوریت شکل بگیرد. و این کاری است اصیل و زمان‌گیر که نخبگان و روشنفکران باید انجام دهند.

وی ادامه داد: تحقق جمهوری مستلزم تبدیل رعیت به شهروند است. امیر المؤمنین علیه السلام در مقام حاکم نخستین کسی است که در مقابل حق والی از حق رعیت صحبت و مردمان را به مطالبه آن حق تشویق می‌کند. احساس این‌که تک تک افراد در مقابل والی و حاکم حق دارند و حاکم در مقابل مردم مسوولیت. مسأله‌ای بسیار حیاتی و مهم است اگر مردم به این نتیجه نرسند حاکمان خیلی زود می‌توانند بساط استبداد را بگسترانند و اگر حاکمان این حس را نداشته باشند جامعه با موانع متعددی برای استقرار جمهوری مواجه می‌شود و جمهوری اسلامی از این حکم مستثنی نیست.

این کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری افزود: کانت فیلسوف نام‌آور قرن هجدهم میلادی مطلب مهمی دارد که به مطلب امیرالمؤمنین علیه‌السلام نزدیک است. ضابطه اخلاق چیست؟ آن چیزی که می‌خواهی و انجام می‌دهی، باید به گونه‌ای باشد که بپذیری به صورت قانون عام درآید. اگر می‌خواهی دروغ بگویی برو به وجدانت رجوع کن؛ آیا حاضری که دروغگویی قانون عام باشد؟ اگر می‌خواهی خیانت و نقض عهد کنی، حاضری همه نیز این کار را بکنند؟ قطعاً حاضر نیستی؟ باید به حاکمان مستبد گفت که استبداد اگر دائمی شود و عام شود طبعاً اگر شخص دیگری هم به جای آنان بیاید بتواند استبداد کند؛ آیا این را می‌پسندند؟ به کسی که شکنجه می‌کند اگر بگویند شهروند دیگری به جای تو بنشیند می‌پسندی که او هم شکنجه‌گر باشد؟ این حس اگر در میان مردم و حاکمیت جا افتاد گام اول جمهوری و دموکراسی را برداشته‌ایم.

وی گفت: من بر این باورم که امروز ما شاهد حضور دوگونه تفکر و رویکرد هستیم که از درون یکی استبداد در می‌آید و دیگری حاکمی را می‌پسندد که در درجه اول شهروند و مسوولیت‌پذیر باشد و بعد حاکم. کار بزرگ، رواج و ترویج تفکر درست در جامعه و تبدیل آن به گفتمان است. اگر جامعه به این رشد برسد دیگر دغدغه این‌که چه کسی حاکم باشد را نخواهیم داشت؟ می‌خواهم بگویم که به اصلاحات به این صورت می‌نگرم که باید در این زمینه و به این صورت کار کرد. اگر قانونی را نمی‌پسندیم تلاش کنیم به صورت مسالمت‌آمیز و در مسیر رسمی آن قانون به قانون بهتری تبدیل شود. اگر نابسامانی و ناهنجاری است بکوشیم به سازوکاری برسیم که به صورت مدنی قابل اصلاح باشد. این را محور کار قرار دهیم چشم‌انداز بهتری پیش‌رو خواهیم داشت. مهم این است که کاری کنیم که زمینه چنین کار و مسوولیتی فراهم شود.

وی یادآور شد: در انتخابات دوره قبل گفتم که دل‌مان می‌خواهد جمع کثیری، به خصوص از جوانان که گرد هم آمده‌اند آزادانه دور هم جمع باشند و بحث و گفت‌وگو کنیم و سازوکار فعالیت‌های مسوولانه اجتماعی و سیاسی را پیدا کنیم، ولی نتیجه کار این شد که بسیاری از همین بچه‌ها الان گرفتار مشکلات متعددند. آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد همچنان در حصر به سر می‌برند؟ باید همه تلاش ما این باشد که شرایط مزبور ادامه پیدا نکند و دوباره تکرار نشود.

خاتمی با بیان این‌که «الان قصد ندارم در باب نامزدی خود برای ریاست جمهوری اعلام نظر کنم» سوال کرد که اگر به هر دلیل شرط حضورش فراهم نباشد، آن روز آنان که امیدوار بودند چه حالی پیدا می‌کنند؟ و ادامه داد: بعضی می‌گویند بیایید، همه چیز روشن می‌شود، ما پشت شما می‌ایستیم. من به فکر اصلاحات و به فکر جماعتی هستم که به هر حال به من لطف دارند.

وی با بیان این‌که «موقعیت حساسی است و کار دشوار و در عین حال مردم طبعاً مطالباتی دارند» ابراز عقیده کرد: اگر تمام ارکان نظام و نهادهای مسوول یا غیرمسوول و قدرتمند همه همراهی کنند سال‌ها طول می‌کشد که به نقطه صفر برنامه چهارم برگردیم، یعنی شرایط سال ۸۴. مردم می‌خواهند تورم، بیکاری، تحریم‌ها رفع شود، ولی چه کسی می‌تواند قول بدهد که اگر کارشکنی ها و موانع باشد می‌تواند چنین کاری را بکند. اگر منصفانه برخورد کنند، می‌توان کاری کرد، اما اگر همه در مقابل هم قرار بگیرند، به کشور لطمه جدی وارد می‌شود.

وی در بخش دیگری از سخنانش نیز اظهار کرد: آیا می‌توان این انتخابات را تبدیل به فضایی کرد که دشمنی‌ها بیشتر نشود و زمینه ایجاد دیالوگ فراهم آید؟ باید رویه‌ها عوض شود.

این کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری گفت: من خودم را کسی یا سرمایه‌ای نمی‌دانم، ولی از نظر اجتماعی و بین‌المللی وجهه و پتانسیل‌هایی ایجاد شده است. سوزاندن سرمایه هنر نیست، اگر سرمایه‌ای هست باید آن را به نحوی به کار برد که مشکلات‌مان را اندک اندک حل کند و این امر نه راحت‌طلبی است، نه شانه از زیر بار مسوولیت خالی کردن، ولی در هر حال باز هم می‌اندیشم و امیدوارم همه ما درست بیاندیشیم.
کد خبر: ۱۴۷۷۴۶
۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۸
«مدام می‌گفتم بپر بپر. بلیت‌های آن شش نفر صادر شد. خانمی که بلیت‌ها را صادر کرد خیلی لفتش داد. گیت امنیتی اول را رد شدند. نگران بودم تا به گیت آخر رسیدند. آنجا اما کارگره خورد. چند جوان انقلابی جلوی گروه را گرفتند و آه از نهادم بلند شد. تلفن که زنگ می‌خورد مدام می‌گفتم ‌ای کاش یک‌نفر گوشی را در آن استودیوی هالیودی بردارد و تایید کند این شش‌نفر عوامل یک فیلم سینمایی هالیوودی هستند. در‌نهایت یکی گوشی را برداشت و من خلاص شدم از این مرحله. از این گیت هم رد شدند. آنان که روی صندلی هواپیما نشستند، من مدام روی صندلی جا‌به‌جا می‌شدم. خلبان خیلی طولش داد. بالاخره تیکاف کرد. تصویر فرودگاه مهر‌آباد از پنجره هواپیمایی که شش کارمند لانه جاسوسی آمریکا در آن نشسته بودند خیلی زیبا بود. نیم‌ساعت آخر فیلم ارگو، منِ تسخیر‌کننده سفارت آمریکا مدام دلم می‌خواست آن شش‌نفری که سال 58، بعد از ورود ما به سفارت فرار کردند بتوانند از ایران بیرون بروند.»
 
«ابراهیم اصغرزاده» این حس خود را سرچشمه گرفته از فضا‌سازی سازندگان فیلم« ارگو» می‌داند؛ فیلمی که داستان شش آمریکایی را روایت می کند که در حمله به سفارت آمریکا در تهران توانستند از این سفارتخانه خارج شوند.
 
فیلمی آمریکایی که جایزه آمریکایی اسکار سال 2012 را هم برد؛ لابد چون منتقدان و تصمیم‌گیران اسکار در مهد لیبرالیسم دنیا مانند اصغرزاده چپ‌گرا در ایران فکر می‌کردند.
 
اصغرزاده می‌گوید: در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم باید چنان فضا‌سازی کرد که رقیبان محافظه‌کار هم دعا کنند نامزد انتخاباتی اصلاح‌طلبان از تمام گیت‌های امنیتی رد شود. داخل هواپیما بنشیند، هواپیمایش را هم با ‌هزار سلام و صلوات و دعا بدرقه کنند تا برسد به «پاستور». دلیل این کار محافظه‌کاران سنتی را هم توضیح می‌دهد: «محافظه‌کاران با تیم دولت تنها شوند کارشان تمام است.»
 
اصغرزاده می‌گوید اصلاح‌طلبان در انتخابات سال 92 از دنده چپ بلند شوند تا چپ برآمده از دنده راست را زمین‌گیر کنند. این‌که محافظه‌کاران سنتی چقدر با اصغرزاده همراه هستند همین «فردا» مشخص می‌شود؛ تا« امروز» که صدای «بپر بپر»ی بلند نشده است. در ادامه گفتگوی روزنامه بهار با ابراهیم اصغرزاده را می خوانیم:
 
تسخیر شدید؟ 
بدجوری! 

از دیوارتان بالا رفتند؛ حذف شدید. 
شد قضیه «دیدی که گور بهرام گرفت!» تازه دوستان خودزنی هم می‌کنند؛ یعنی خودشان هم باورشان شده که برای همیشه حذف می‌شوند. اشخاص شاید حذف‌شدنی باشند ولی در صد سال گذشته هیچ‌گاه از قاموس و فرهنگ این ملت، نفس اصلاح‌طلبی و اصلاح‌دوستی حذف‌ نشده، تنها از دوره‌ای به دوره دیگر تغییر فرم و قالب داده؛ پس بعید است حالاحالاها اصلاح‌طلبی حذف شدنی باشد. 
بالاخره حذف شده‌اید یا نه؟ 
از صحنه اجرایی و حکومت آری، از عرصه اجتماع و فرهنگ هرگز! 
 
چطور ادعا می‌کنید اصلاح‌طلبان از صحنه اجتماعی حذف نشده‌اند؛ در حالی که به نظر می‌رسد نه اصلاحات به آن معنا که در سال ۷۶ انجام شد در اولویت مردم است و نه حاکمیت دنبال اصلاحات است. دلیل هر دو هم نوعی تندروی است؛ یعنی سطح مطالبات مردم از پتانسیل اصلاحاتی که از ۷۶ به‌بعد تند شد گذشته و طرف مقابل هم تندروی‌اش به‌حدی رسیده است که اصلاح‌طلبان را حتی در موقعیت خفیف‌تر از ۷۶ هم قبول نمی‌کند. پس اصلاح‌طلبی به‌عنوان یک راهکار برای تغییر وضع موجود در موقعیت مطلوبی قرار ندارد. 
پس چرا این همه اصلاحات‌هراسی وجود دارد؟ اگر تابوت اصلاحات بی‌جنازه است که این همه شیون و زاری ندارد. پرونده‌سازی و هیاهوی زیاد اتفاقا نشان می‌دهد اگر اصلاح‌طلبان کبریت بی‌خطر هم شده باشند، کار ویژه نهضت‌سازی را از دست نداده‌اند. اصلاح‌طلبان بنابه دلایل درون‌جناحی یا فشارهای محیطی شاید از رویدادهای سیاسی جا مانده باشند اما همچنان آلترناتیوی برای تغییرات مسالمت‌آمیز به‌حساب می‌آیند. ضعف درونی‌شان بیشتر از غرور و نزدیک‌بینی است؛ چیزی که خصیصه روشنفکری است ولی فشار محیطی ناشی از ساختار شبه‌ایدئولوژیک حاکمیت از یک سو و تزلزل و بی‌ثباتی طبقه متوسط از سوی دیگر وجود دارد.
 
طبقه متوسط شهری به‌عنوان خاستگاه اجتماعی اصلاح‌طلبی مثل پاندولی میان دو قطب سنتی و ‌مدرن جامعه در نوسان است. زندگی این‌ها بیش از دیگر طبقات، به سیاست‌های دولتی مشروط شده‌ است. خیلی وقت‌ها هم طبقه متوسط به لاک محافظه‌کاری فرو می‌رود. قبلا هم گفته‌ام، محافظه‌کاری در خلاء به وجود نمی‌آید. در همین انقلاب خودمان که انقلابی شهری بود، نیروهای محافظه‌کار و مخصوصا روحانیت مقدم بر نیروهای اصلاح‌طلب و انقلابی موتور محرک آن بودند. آنان خیلی قبل‌تر از انقلاب در عرصه اجتماع حضور داشتند. نقطه ضعف محافظه‌کاران اصولگرا در اداره کشور به پیدایی اصلاح‌طلبان منجر شد. در واقع اصلاح‌طلبان از پهلوی چپ محافظه‌کاران سزارین شدند. 
 
یعنی چه اصلاح‌طلبی از نقطه‌ضعف اصولگرایان بیرون ‌آمد؟ 
اگر اندیشه محافظه‌کار سنتی توان پاسخگویی به پرسش‌ها و مطالبات جامعه انقلاب‌کرده را داشت که ظهور چپ خط امامی ضرورت نمی‌یافت. اصلاح‌طلبی ورژن مدرن‌تر همان اندیشه چپ خط امامی دهه 60 است. چپ خط امامی در مقطعی چتر حمایت خود را به تمامی بخش‌های مورد غفلت واقع‌شده گسترش داد و از مشارکت تمامی شهروندان در عرصه سیاست حمایت کرد و تبدیل شد به اصلاح‌طلب. اصلاح‌طلبان کنونی نسبت خود با چپ تاریخی را تلاش برای اجتهاد در خط امام می‌دانند؛ نوعی اجتهاد مبتنی بر اصول. اصلاح‌طلبان هرگز هویت تاریخی خود را انکار نمی‌کنند. اصولگرایان فعلی هم همان محافظه‌کاران سنتی بازسازی‌شده‌اند. البته باید افزود ساختار حکومت نسبت به دیگر حکومت‌های مشابه از مرتبه و ضریب همبستگی بالاتری برخوردار است. 

خب همین راه مقبول افتادن اصلاحات را سخت می‌کند دیگر. 
تاثیر دوگانه و متضادی دارد. این وضعیت از یک طرف‌ راه اصلاح اجتماعی را طاقت‌فرسا می‌کند و از طرف دیگر اصلاح‌طلبی و رفرم را به‌عنوان راهکار، برجسته‌تر نمایان. 

با «سختی» موافقم، اما با به چشم آمدن و برجسته شدن اصلاحات برای طرف مقابل نه. 
این‌جا کره‌شمالی نیست. حکومت ایران هم سیستم بسته مطلقی نیست که نیازمند تعامل و تبادل با محیط خارجی نباشد؛ جامعه هم یکدست و یکپارچه نیست. فرهنگ ایرانی هم در عین وحدت، ساختی موزاییکی و متنوع دارد. 
 
به‌هر حال عناصر تشکیل‌دهنده این مجموعه اجازه ایزوله شدن را نمی‌دهد. خیلی‌ها سعی کردند از جمهوری اسلامی، مفهومی ایدئولوژیک و خلافتی مراد کنند ولی به در بسته خوردند. تاسیس مجمع تشخیص مصلحت و تاکید رهبر فقید انقلاب مبنی بر واقعی‌بودن رای مردم و لزوم بازگشت همگان به قانون جلو پیشرفت خلافت‌گرایان را گرفت و همین می‌شود اصلاحات. سال‌های بعد هم بارها بر اثر رویدادهای سیاسی فضای کشور دچار قبض و بسط شده است. دوم خرداد 76، انتخابات 88 و اتفاق‌های متعاقب آن؛ به‌خصوص راهپیمایی سکوت ۲۵خرداد. جملگی نشان می‌دهد که سیستم سیاسی ایران قابل مقایسه با سیستم‌های بسته تمامیت‌خواه نیست. 
 
اما بعد از همان راهپیمایی سکوت در 25 خرداد 1388 دیدیم که خشونت بالا گرفت و... 
بعد از راهپیمایی سکوت 25 خرداد سال 1388 جبهه اصلاحات وحدت عملی خود را از کف داد و از درون دو‌پاره شد. میان اصلاح‌طلبان در نحوه و تداوم اعتراضات شکاف افتاد. بخش قابل توجهی از اصلاح‌طلبان معتقد بودند باید اعتراضات را کنترل کرد تا به همبستگی ملی و امنیت کشور لطمه نخورد. پاییز سال 88 بود که مرحوم مهندس سحابی را دیدم. به‌شدت نگران وضعیت پیش‌آمده بود. می‌گفت می‌خواهد کاری در این زمینه بکند و بعدا هم دیدم نامه‌ای خطاب به ایرانیان خارج کشور نوشته و نگرانی خود را از رادیکال‌شدن فضا ابراز کرده است. 
 
و نتیجه چه شد؟ معترضان می‌گویند طرف مقابل باعث خشن شدن اعتراض‌ها شد. 
اصلاح‌طلبان همواره بر روش و منش مسالمت‌جویانه حکم کرده‌اند. روش اصلاح‌طلبانه مهم‌تر از اندیشه اصلاح‌طلبانه داشتن است. نمی‌شود با روش‌های غیردموکراتیک به دموکراسی دست یافت. چرخه تشدید خشونتی که پس از انتخابات پدید آمد معلول عوامل متعددی از جمله ضعف مدیریت دوستان ما بود. در سال 88 لایه‌های تندرو اصلاح‌طلب در تله شعارهای رادیکال افتادند؛ نیروهای افراطی راست هم با بیانات تحریک‌آمیز بر آن ‌افزودند. 
 
به‌نظر می‌رسد همان‌طور که شما بعد از ۷۶ منتقد عملکردهای بیشتر اصلاح‌طلبان در دولت و مجلس بودید و در واقع خلاف جهت آب شنا می‌کردید الان هم منتقد جریان اصلاحاتی هستید که به گمان شما از ۸۸ به‌بعد سعی نکرد ابتکار عمل را دست بگیرد. 
هر نیروی سیاسی باید نسبت به پیامد حوادث آمادگی داشته باشد. رادیکا‌ل‌شدن فضای سیاسی هیچ‌گاه به‌نفع ما نبوده است. جریان اصلاح‌طلبی در حوزه عمومی نباید اجازه دهد چهره رادیکال و فراواقع‌گرایی از او به‌نمایش گذاشته شود؛ یعنی نباید کاری کنند که هزینه سیاست‌ورزی به‌شدت افزایش یابد و بخش‌های میانی و حد وسط جامعه بهراسند. 
 
اما شعار انتخاباتی‌ میرحسین موسوی اجرای بدون تنازل قانون اساسی بود؛ شعاری که بارها در بیانیه‌های بعد از انتخاباتش هم بیان شد. 
بله، قطعا همین‌طور است. هنوز هم قابل تصور نیست که آقایان موسوی و کروبی و خاتمی اندک زاویه‌ای با اندیشه‌های بنیان‌گذار جمهوری اسلامی پیدا کرده باشند و به‌نظرم الان هم حاضر نمی‌شوند سال‌های ابتدای انقلاب را نقد کنند؛ اما تصور برخی جوانان معترض در خیابان این نبود. آنان از ما می‌خواستند نسبت به گذشته ابراز ندامت کنیم. می‌دانید دیدگاه آقای مهندس موسوی از قدیم هم حقوق هسته‌ای ایران را معادل حقوق سرچشمه گرفته از ملی شدن نفت می‌دانست یا قضیه دادن یارانه نقدی به مردم که دولت فعلی مدال افتخار آن را به سینه می‌زند برای اولین بار در برنامه تبلیغاتی آقای کروبی عنوان شد. به‌هرصورت هیچ یک از سران اصلاح‌طلب به شعار عبور از قانون اساسی تن ندادند و تبار و نسبت خود با اندیشه‌های امام و آرمان‌های انقلاب را انکار نکردند. 
 
شما می‌گویید جریان اصلاح‌طلبی باید از همان ابتدا روشن می‌کرد پایبند به آرمان‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی است؛ تبارش چیست و نسبش به کجا باز می‌گردد، اما مردمی که سال 88 در خیابان بودند بیشتر «سبب» برایشان مهم بود. 
میان سبب و نسب رابطه ارگانیک برقرار است. اتفاقاتی که بعد از 88 رخ داد خارج از کنترل و اراده اصلاح‌طلبان بود. بازی خشونت باید با تدبیر دو طرف جمع می‌شد. حتما داستان سه گاو را شنیده‌اید. سه گاو در بیشه‌ای زندگی می‌کردند. شیر درنده‌ای با لطایف‌الحیل میانشان تفرقه انداخت و با سکوت و حمایت ضمنی هر یک، دیگری را درید. وقتی سراغ آخرین بازمانده رفت تا او را بدرد گاو بی‌پناه گفت من وقتی خورده شدم که گاو اولی خورده شد. اگر کسی بخواهد از آزادی و آزادیخواهی با خشونت پاسداری کند، نمی‌تواند خود را انسانی اصلاح‌طلب و آزادیخواه بخواند. سران جریان اصلاحات در سال 88 نباید از تحولات خیابانی عقب می‌افتادند. 
 
می‌خواهید بگویید سران اصلاحات در خیابان در نسل سوم هضم شدند؟ 
شتاب تحولات آن قدر زیاد بود که سر از بدنه جدا ماند و بدن از رأس برید. در سال 88 سران به‌جای رهبری سیاسی به رهروی اجتماعی و به جای ابتکار عمل به عکس‌العمل روی آوردند. این وضعیت هم ریشه در رفتار کسانی داشت که با فراهم‌کردن و حتی از بین بردن زمینه‌های قانونی حیات جریان سیاسی اصلاح‌طلب، آن را به سوی رادیکالیسم بی‌هدف سوق دادند. 

اما این خاصیت جنبش‌های امروزی است؛ ابن‌وقت‌اند. 
در سال 88 همه چیز از جمله مفاهیم اصلاح‌طلبی دچار آشفتگی و لغزندگی شده بود. در جنبش‌های رمانتیک مردم فکر می‌کنند می‌توانند به‌سرعت و فوریت بهشت آرمانی خود را ایجاد کنند؛ باید از عدم رهبری سران اصلاحات در سال 88 گله کرد. 
 
گلایه از چه کسی؟ شما خودتان از کسانی هستید که باید نسبت به عملکردتان پاسخگو باشید، حالا بعد گلایه می‌کنید. 
من هم به نوبه خودم باید پاسخگو باشم. ولی مسئولیت نیروی لنگری و تعادل‌بخش که می‌تواند جبهه اصلاح‌طلبان را مدیریت کند بیشتر است؛ مثلا همین وضعیت فعلی را بنگرید. برای برون‌رفت از بلاتکلیفی و سردرگمی انتخابات آینده سران اصلاحات باید فکری بکنند. 
 
یعنی چه کسانی؟ نگرانی خاصی دارید که مدام در لفافه حرف می‌زنید.
نه. منظورم مجمع روحانیون مبارز است. غیبت مجمع روحانیون مبارز در فضای سیاسی کشور باعث شده سازوکار تصمیم‌گیری در جناح اصلاحات یعنی جناح‌ ما دچار اختلال و محفل‌گرایی شود. آقای خاتمی همواره از این‌که محور و مرکز جناح اصلاح‌طلب باشد پرهیز داشته است. اما فکر می‌کنم در شرایط فعلی، خاتمی موقعیت منحصربه‌فردی دارد. آقای خاتمی هر کاستی‌‌ای که داشته باشد، نماد امید و سرمایه اجتماعی طبقه نوگرا و مدافع آزادی و دموکراسی‌خواه است. 
 
شما موافقید اصلاح‌طلبان به قدرت بازگردند؟ 
قطعا! ولی نه به هر قیمتی یا با دستانی بالا به علامت تسلیم. اصلاح‌طلبان در حال حاضر امکان تشکل‌یابی و سازماندهی گسترده ندارند اما پرنفوذترین گفتمان سیاسی را دارند که قابلیت تاثیرگذاری بر قواعد تحمیلی دارا‌ ست. اصلاح‌طلبان نباید انتخابات پیش رو را به بازی مرگ و زندگی تبدیل کنند؛ یعنی در شرایطی که از ابزار تبلیغاتی و پشتیبانی مالی و تشکیلاتی کافی برخوردار نیستند مشت خود را باز کنند و تمام هستی خود را روی دایره انتخابات بریزند تا در صورت شکست، تمامت جریان اصلاح‌طلبی را برای سال‌های سال به محاق بفرستند. آن‌ها باید محاسبه کنند که با چه شعار و چه روشی می‌توانند بدنه اجتماعی خود را به مشارکت در انتخابات دعوت کنند و مهم‌تر این‌که چگونه می‌توانند اعتماد دوباره آن‌ها را جلب کنند؟ روشن است که در هر صورت در انتخابات ریاست‌جمهوری 92 بدنه اجتماعی اصولگرایان به آن‌ها رای می‌دهند؛ چراکه آن‌ها تاکنون ادعای تقلب نداشته‌اند؛ اما ما باید برآورد داشته باشیم که آیا هواداران و بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان به ما رای می‌دهند یا از ما عبور می‌کنند؟ این در حالی است که وجه تمایز جریان ما به‌عنوان اصلاح‌طلب نسبت به جریان‌های محافظه‌کار و افراطی که خود را ولایتی می‌خوانند، طرح انتخابات به عنوان یک استراتژی و نه یک تاکتیک است. اصلاح‌طلبان راهبردی جز انتخابات نمی‌شناسیم و نداریم. 
 
پرسیدم موافقید اصلاح‌طلبان به قدرت بازگردند؟ 
بله! راهی جز بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت نمی‌بینم و وقتی می‌گویم اصلاح‌طلبان باید به قدرت بازگردند دقیقا منظورم به‌چنگ آوردن آن با استفاده از مکانیسم‌های انتخاباتی و صندوق‌های رای است. 
 
چطور موافق بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت هستید؛ آن هم از نوعی که محورش مجمع روحانیون باشد؛ در حالی که نتیجه این بازگشت تکرار اصلاح‌طلبی سال ۷۶ است که شما مدام به آن انتقاد داشتید؟ 
مجمع روحانیون در حقیقت با اشاره و تایید حضرت امام تاسیس شد و در شرایط فعلی ریشه‌دارترین گروه دینی اصلاح‌طلب و میراث‌دار بخش نوگرا و عدالت‌محور آرای فقهی امام است. البته این مجموعه در برابر سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها سکوت کرده ولی در عین حال در حوزه‌های فرهنگی و سیاسی و به‌خصوص قرائت متفاوت از انقلاب اسلامی و آرای امام جدی‌ترین رقیب روحانیت سنتی و محافظه‌کار تلقی می‌شود. مجمع روحانیون در شرایط فعلی اصلی‌ترین سرمایه اصلاح‌طلبان است و حیات سیاسی بسیاری اشخاص اصلاح‌طلب مدیون آن‌ است. چرا مدافع آنان نباشم؟ 
 
چون شما جزو اولین اصلاح‌طلبانی بودید که پس از دوم خرداد 1376 از درون جبهه اصلاحات منتقد اصلاح‌طلبی دوم خردادی به جلوداری مجمع روحانیون شدید. 
درباره تغییرات اصلاح‌طلبانه... 
 
از تغییر نپرسیدم؛ تضاد را جواب بدهید. 
هنوز که حرفم را کامل نکرده‌ام؛ معتقدم اصلاح‌طلبان باید به قدرت بازگردند. اما نحوه بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت بسیار مهم است. اهمیت این چگونگی بازگشت به ما دیکته می‌کند که اصلاحات را وارد بازی صفر و صد نکنیم. اگر شرایط انتخابات ریاست‌جمهوری 92 به‌گونه‌ای باشد که موجب تخریب حیثیت اصلاح‌طلبانه‌مان شود نباید شرکت کنیم؛ به همین ‌دلیل هم وقتی برخی از دوستان ما می‌گویند برای بازگشت به قدرت می‌توانیم از یک نامزد اصلاح‌طلب با دوز صفر یا نامزد نیابتی محافظه‌کار استفاده کنیم به آن‌ها گفتم این کار به تولید مثل از طریق «رحم اجاره‌ای» می‌ماند. اگر اصلاح‌طلبان بازی را به آمدن یا نیامدن آقای خاتمی خلاصه کنند دچار مشکل می‌شویم. 
 
خب مدل شما برای بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت چیست؛ اصلا مدلی دارید یا فقط مخالف نامزدی خاتمی هستید؟ 
اتفاقا آقای خاتمی برای نامزدی در انتخابات ایده‌آل است ولی شرایط فعلی چنان است که به تضعیف نقش او در جامعه می‌انجامد. ایده‌ام را قبل از عید نوروز با ایشان در میان گذاشتم. 
 
شما هنوز خاتمی را می‌بینید؟ 
بله، البته گاهی. 
 
از آن روی می‌پرسم که در شورای مشاوران ایشان نیستید. 
خیر، اساسا من اهل حلقه نیستم، ولی ایشان خود ارباب حلقه‌هایند. 
 
شما اصلا در حلقه نمی‌گنجید گویا؛ همیشه معترض، همیشه منتقد همیشه تک‌رو. 
نه، حلقه ما حلقه حافظ است که گفت «با دوستان مروت با دشمنان مدارا». انتقادات من از بابت خیرخواهی بوده است. فشاری که روی آقای خاتمی در آمدن یا نیامدن در انتخابات است. 
 
خب!
موقعیت تراژیکی فراهم کرده است. از یک طرف انتظاری عمومی به بدنه اصلاح‌طلبان وجود دارد که آقای خاتمی وارد میدان شود؛ از آن طرف آقای خاتمی هم می‌داند اگر شرط ورودش تقلیل سطح مطالبات و شعارها به زیر توقع کنونی جامعه باشد موجب گلایه خواهد شد و اگر به‌عنوان مدافع وضع موجود و بازار‌گرمی انتخاباتی حضور یابد به ریزش هواداران اصلاح‌طلب منجر می‌شود. 
آن وقت می‌گویند آقای احمدی‌نژاد اصلاح‌طلب‌تر از خاتمی است. 
 
و خب اگر متناسب با خواست‌های سال 88 به بعد طرفداران اصلاحات حرف بزند که تحملش از طرف حکومت بعید است. 
بله! بخشی از گفتمانی که آقای خاتمی در انتخابات 92 مطرح می‌کند در تعارض با وضعیت موجود خواهد بود که حاکمیت مدافع آن است. حاکمیت عقیده دارد وضع کشور بسیار خوب است، ایران در دنیا اعتبار دارد و این‌که بشار اسد هنوز سقوط نکرده به پشتوانه حمایت ماست؛ بنابراین آقای خاتمی برایش چه می‌ماند که آن را نقد کند و دلایل آمدنش را با آن توجیه کند. باید بیاید به‌گونه‌ای حرف بزند که حرف‌هایش از نظر حاکمیت تعارض تلقی نشود و آن‌گاه پایگاه اجتماعی‌اش از کف می‌رود؛ این تایید خواسته محافظه‌کاران است که سران اصلاحات توبه کنند؛ آقای خاتمی هنوز رای دادنش در انتخابات مجلس نهم در دماوند را نتوانسته برای بدنه اصلاح‌طلبان توجیه کند؛ وای به روزی که ابتکارات سیاسی‌اش نزد دوستانش توبه قلمداد شود. این همان موقعیت تراژیکی است که می‌گویم. 
 
و به‌نظرتان خاتمی ازاین موقعیت دشوار بیرون می‌آید یا مانند بازی‌های رایانه‌ای «می‌سوزد» و در همین مرحله می‌ماند. 
خاتمی از این شرایط عبور خواهد کرد. 
 
عُرضه و عرصه‌‌اش را دارد؟ 
او را دست‌کم نگیرید؛ خاتمی سیاوش اصلاحات است؛ توان این کار را دارد. 
 
چرا؟ دارد یا پیدا کرده است؟ اگر داشته که انتقادهای روز‌افزون شما از او در اوج دوران دولت اصلاحات برای چه بود؟ 
شرایط از خاتمی شخصیتی قابل احترام همگان ساخته است. بیرون می‌آید چون موقعیتش منحصر‌به‌فرد است. آقای خاتمی الان قهرمان اصلاح‌طلبان است. در آینده روند امور دوگانه‌ای تاریخی فراهم می‌کند که او می‌تواند در آن دوگانه به‌خوبی نقش‌آفرینی کند. 
 
و آن دوگانه چیست؟ 
دوگانه سنت‌گرایی و نوگرایی دینی. خاتمی و مجمع روحانیون مبارز به‌عنوان پشتیبان او در مقابل مجموعه‌ای از اصولگرایان روحانی که در سنت‌زدگی ایدئولوژیک عمل می‌کنند، مانند‌ دار و دسته آقای مصباح. حضور موثر مجمع روحانیون مبارز به‌عنوان مدافع گفتمان اصلاح‌طلبی می‌تواند تا حدودی خلاء وجود احزاب و سازمان‌های سیاسی تاثیرگذار در جبهه اصلاحات را بپوشاند. حضور فعالانه مجمع باعث می‌شود جبهه پایداری و بخش تندرو جامعه روحانیت مبارز که درحقیقت بستر معنوی اصولگرایی افراطی را تامین می‌کند بی‌پرده وارد بازی شوند. این دوگانه به‌نظرم مهم‌ترین شکاف نظری و تئوریکی است که منشاء حرکت سیاسی اصلاح‌طلبان خواهد شد و خاتمی در آن نقش برجسته‌ای خواهد داشت. آقای مصباح همان نظریه‌پرداز تندرویی است که در ابتدای برآمدن احمدی‌نژاد آشکارا اعلام عمومی کرد اطاعت از احمدی‌نژاد اطاعت از خداست و حالا باید در تضاد با آن به میدان وارد شود.
 
از نظر من اصلاح‌طلبی مجمع روحانیون بازخوانی و بازفهمی جناح چپ اسلامی یا چپ خط امامی دهه 60 است که بدون هیچ شک و تردیدی تحت نفوذ آرای رهبر فقید انقلاب بود. بدیهی است داوری آن‌ها درباره میراثی که از امام خمینی به آنان رسیده دچار کمترین دگردیسی نشده است. در عین حال نسبت خود با رهبر فقید انقلاب اسلامی را تلاش برای اجتهاد در راه امام می‌دانند. با جدایی دین و سیاست مخالف‌اند گرچه مخالف اسلام حکومتی هستند، اما از حکومت اسلامی دفاع می‌کنند و مدافع مشارکت تمامی شهروندان در عرصه سیاست‌اند. هویت تاریخی خود را تحت هیچ شرایطی انکار نمی‌کنند و امکان ادغام آن‌ها در لیبرالیسم ادعایی حکومت وجود ندارند. گفتمان نوگرای مجمع قرائت دموکراتیک‌تری از حکومت دینی پیش پای نسل جوان می‌گذارد. 
 
با کدام پشتوانه تشکیلاتی نبرد در چنین دوگانه‌ای را پیشنهاد می‌کنید؟ 
البته اصلاح‌طلبان از به‌هم‌ریختگی سازمانی رنج می‌برند. در فصل انتخابات کاهش چتر امنیتی به آن‌ها فرصتی می‌دهد تا با هواداران رابطه برقرار کنند. نباید شرایط کشور را انقلابی کرد. می‌گویند هیچ انقلابی با خود دموکراسی نیاورده است؛ البته درجوامع توده‌وار، قدرت شخصی است و منطق خود را دارد. دموکراسی، امری که امروز مشروعیت‌بخش هر دولتی است، یک عمل سیاسی و جمعی است که مقدمات و مفروضاتش انتخابات آزاد، نهادهای مدنی، آزادی اندیشه، بیان و نوشتار، آزادی بعد از بیان، دولت پاسخگو و مسئول، توازن نیروها و مدیریت جمعی است. حتما انتظار ندارید بنشینیم تا سر فرصت این‌ مفاهیم بیایند سراغمان. 
 
کاری هم در راستای برآورده کردن این مفاهیم نکردید؛ البته شاید چندان انتظاری هم نباشد! انتخابات محل استفاده از سازمان است و نه سازمان‌سازی؛ نعل وارونه می‌زنید. 
درست است! اما به لطف انتخابات هم که شده فضا باز‌تر می‌شود. تحرکات اجتماعی زیادتر می‌شود و جنبش‌های موسمی مختلفی شکل می‌گیرد. نیروهای اجتماعی پایه که درحقیقت زندگی خود را درگیر نتایج انتخابات می‌بینند منتظر سازمان‌سازی نمی‌مانند؛ بلکه نگاه می‌کنند ببینند کدام نامزدها منافع آنان را نمایندگی می‌کند؛ در واقع باید از میان گروه‌ها و نیروهای اجتماعی که به‌مناسبت انتخابات دنبال نفوذ در حکومت‌اند یارگیری کرد. 
 
پیش‌فرضتان این است چون گروه‌های اجتماعی دنبال نفوذ در حکومت‌اند پس می‌شود اصلاح‌طلبان از میان آنان یارگیری کنند تا نیمچه سازمانی دست و پا کنند. از کجا می‌دانید این‌ گروه‌ها می‌خواهند این کار را بکنند؛ در حالی که وضعیت جامعه به‌گونه‌ای است که بعد از ۸۸ تلاشی برای نفوذ گروه‌های اجتماعی اصلاح‌طلب مثل زنان و... در حکومت دیده نمی‌شود؛ نه در مجلس نهم دیدیم و نه تا الان. 
نه شما نماینده این مردم هستید و نه من. 
 
این پاسخ چه ربطی به سوال من دارد. 
نه نه! ربطش اینجاست. وقتی در انتخابات مجلس در اسفند ۹۰، گروه‌هایی از دوستان اصلاح‌طلب به یک وحدت عملی رسیدند که در انتخابات مجلس نامزد ندهند مردم رفتند سراغ دیگران. البته 
من مخالف بودم... 
 
البته این بیشتر به «روغن ریخته را نذر امامزاده کردن» شبیه است؛ چون حاکمیت در انتخابات مجلس نهم اجازه نمی‌داد اصلاح‌طلبان به آن معنا کنشی داشته باشند. 
بالاخره مجلس نهم اولین انتخاباتی بود که پس از حوادث انتخابات 88 برگزار می‌شد و بیش از 60‌درصد مردم در آن شرکت کردند. «آمدن یا نیامدن» کسی آن‌قدر مهم نیست که «چگونه آمدن یا چگونه نیامدنش» مهم است. منتقدان چپ و اصلاح‌طلب که تا این زمان چند بار از تمامی ارکان کشور پاکسازی شده‌اند هیچ‌گاه از ایشان شنیده نشده است که درباره اصلاح‌ناپذیری حکومت و انسداد سیاسی سخنی بر زبان آورند و به همین علت هیچ‌گاه به استراتژی تغییر حکومت یا انقلاب‌های رنگین تن نداده‌اند. اصلاح‌طلبان انتخابات‌گرا هستند و در مبارزات انتخابات ریاست‌جمهوری در سه دوره 76، 84 و 88 حضور موثر داشته‌اند و در هر سه انتخابات به اعتراف موافق و مخالف منشاء پیدایش فرصت و ظرفیت‌های جدید شده‌اند. انتخابات سال ۹۲ هم هم‌زمان با انتخابات شوراهاست؛ یعنی اگر بگوییم انتخابات مجلس جنس متفاوتی دارد هم‌زمانی انتخابات ریاست‌جمهوری با انتخابات شوراها باعث حضور بیشتر پای صندوق رای می‌شود.
 
دولت احمدی‌نژاد جامعه را به‌‌شدت توده‌وار کرده و سیاست را به لایه‌های پایین‌دستی تسری و تعمیم داده است. بسیاری از شبکه‌ها، اتحادیه‌ها و نهادهای مدنی منهدم شده‌اند و احزاب‌ سیاسی و گروه‌های فرهنگی و مطبوعات از فعالیت باز‌مانده‌اند. ولی جامعه به نوعی سیاسی‌تر شده است؛ سیاست توده‌وار و از جمله عواملی که جامعه مدنی خاتمی را در برابر جامعه توده‌وار مورد تشویق دولت احمدی‌نژاد به رکود و درماندگی کشاند استقلال عمل پولی و مالی دولت از نظارت و کنترل نهادهای مردمی و قانونی بود که از همان روز‌های نخست در دستور کار دولت احمدی‌نژاد قرار گرفت. این آزادی عمل نه‌تنها به انضباط و شفافیت نینجامید که بیشتر موجب کدورت و فساد شد. انحلال سازمان برنامه و بودجه و استقلال عمل مالی و برنامه‌ای دولت به ساختار متمرکز قدرت سیاسی در دست شخص رییس‌جمهوری و دفتر ایشان انجامید. این سیستم وارونه نه‌تنها وابسته به طبقات اجتماعی نیست که خود طبقه‌ساز است و اقشار و لایه‌های توده‌وار حامی خود را می‌پروراند و گسترش می‌دهد. از این رو بخشی از درآمد که از فروش منابع و ذخایر ملی به دست آمده به نسبت میزان نزدیکی گروه‌ها و خودی‌تر بودن لایه‌های اجتماعی به دولت باز‌توزیع ‌شد و طبیعتا سهم کمتری به غیرخودی‌ها و شهروندان درجه‌دو ‌رسید. 
در واقع هرچه ادعا می‌‌کنید اصلاحات ساخته، با یارانه و سفر استانی خاکستر شد. 
 
خراب کردن پل‌های پشت سر به‌عبارتی کاهش مستمر هر نوع امکان بازگشت به وضعیت قبلی و کاهش مستمر پیش‌بینی‌پذیری سیستم دو پیامد هولناک توده‌وار شدن جامعه در سال‌های گذشته بوده است. در دولت آقای احمدی‌نژاد شاهد شیوع پوپولیسم دولتی در حد بالایی بودیم. پرداخت یارانه به صورت نقدی متاسفانه رفتار بخش‌های تهیدست جامعه را مشروط کرده است به‌گونه‌ای که در شعارهای انتخاباتی نامزدها اثری از کاهش یا حذف یارانه‌ها به‌چشم نمی‌خورد. 
 
مردمی که با یک حساب بانکی الکترونیکی پول یارانه دریافت می‌کنند در شبکه‌ای گسترده وابسته به جیب دولت فعلی شده‌اند و حرف او را جدی‌تر از هر آرمان و مقصود دیگری می‌بینند. تیم دولت فعلی فرا‌تر از چارچوب مقررات در قامت یک حزب به تمام معنا فراگیر و یکه‌تاز عمل می‌کند و برای انتخابات نسخه می‌پیچد. بارها گفته‌ام حذف احزاب و نهادهای سیاسی از یک طرف و آشوب‌سازی و بحران‌آفرینی خود‌خواسته دولت او را به استثنایی‌ترین و در عین حال رها‌ترین دولت پس از انقلاب تبدیل کرده است. همین ویژگی است که به خودشیفتگی و استقلال عمل دولتمردان فعلی از قوانین و عرف حاکم منجر می‌شود. اگر بخواهم صورت‌مسئله را ساده‌تر بیان کنم باید به چهار رکن اساسی که رفتار دولت را تعیین می‌کند اشاره کنم؛ کینه‌ای که اول وجود قرائت ایدئولوژیک جدای از حاکمیت مبنی بر دولت موعودگرا و واجد رسالت تاریخی؛ دوم مانور مالی و پولی ناشی از اقتصاد دولتی و رانت نفتی بدون الزام به پاسخگویی. سوم بسیج‌گری توده‌ای در غیاب جامعه مدنی و سازمان‌های خودگردان که من نام آن را لشکر ذخیره الکترونیکی گذاشته‌ام؛ 
 
چهارم استراتژی ضد سیستم یا افزایش آنتروپی سیستم است که به بی‌نظمی و آشوب در بوروکراسی لخت و دیوانسالاری فرسوده می‌انجامد و توده‌ها را به صورت کاذب به این نتیجه می‌رساند که گویا همه چیز سهل‌الوصول شده است. فقدان نظم حقوقی سیستماتیک و تاویل‌ناپذیر و ناتوانی دستگاه‌های نظارتی در الزام دولت به شفافیت و رعایت حدود و ثغور قانونی از دولت فعلی دولتی سرکش و جسور ساخته است. حالا دولت پایش را توی یک کفش کرده که دقیقا همین جا که ایستاده است وسط کره زمین است و فراتر از آن ادعا می‌کند که خودش نماینده مطلق خدا و تفسیر‌کننده دین اوست. طبیعی است چنین دولتی منافع ملی را مال خود‌ می‌کند. رفتار انتخاباتی دولت را هم باید در همین مختصات ارزیابی کرد. البته بخش مهمی از این وضعیت متوجه محافظه‌کارانی است که اصلاحات‌ستیزی را دستور کار خود کردند. 
 
خب آن‌ها در حال حاضر از این منتفع‌اند. 
اصولگرایان خود در حال حاضر دچار مشکل شده‌اند. چون احمدی‌نژاد یک فرقه دینی خلق کرده است؛ تفکری دینی منهای روحانیت و منهای آن چیزی که اصولگرایان به آن اعتقاد داشتند. او به اندیشه ‌هزاره‌گرایی اعتقاد داشت است؛ حضور او نتیجه کینه‌ای است که محافظه‌کاران سنتی از اصلاحات به دل راه داده بودند ؛ این امر آن‌ها را دچار بیماری راستیگماتیسم کرد. 
 
و می‌گویید اصلاح‌طلبان این توده‌های بی‌سازمان را سازماندهی کنند و به مسیری ببرند که مقدمات دولت اصلاحات به‌وجود بیاید و شرایط تغییر فراهم شود. 
این یک نقشه راه با برد بلند است. می‌گویم اصلاح‌طلبان باید از کمترین فرصت‌ها و کوچک‌ترین روزنه‌ها در فضای انتخاباتی برای آگاهی‌بخشی استفاده کنند. مدل‌های با برد کوتاه هم در بسیاری مواقع کارسازند. مدل دوگانه چپ و راست در سال‌های پس از انقلاب دایما به‌شکل‌های مختلف میان نیروهای هوادار انقلاب اسلامی بازتولید شد. شکاف ناشی از قرائت متضاد از جایگاه و نقش مردم در حکومت و شکاف دولت – ملت اصلی‌ترین و پایدار‌ترین محل منازعه بوده. نحوه خوانش اصول قانون اساسی- مخصوصا آن‌جایی که به مشروعیت نظام برمی‌گشت- حق و تکلیف ملت و دولت در برابر هم، تزیینی بودن یا اصالت رای مردم، دین حکومتی یا حکومت دینی، استقلال نهاد انتخابات راهبردهای اقتصادی، روابط خارجی و نحوه حل بحران‌ها، همواره محل و منشاء گفت‌وگو‌ها شده است؛ ولی سطح دعوا کاملا کنترل می‌شد تا سیستم دچار آنتروپی فزاینده و از هم‌گسیختگی نشود. یادتان نرود مجموعه حاکمیت تحت هیچ شرایطی به آلترناتیو غیرخودی اجازه وزن‌کشی و زورآزمایی و یارگیری نمی‌دهد. 
 
مدل کوتاه‌مدت چیست؟ 
دفاع از منافع واقعی توده‌ها. مدل کوتاه‌مدت این است که اصلاح‌طلبان گذشته خود را فراموش نکنند. واقعا یادشان بیاید که شعار‌های چپ دفاع از همین توده‌ها بود. عدالت توزیعی دستورکار چپ در اول انقلاب بود؛ چرا باید آن را فراموش کرد تا دیگران مصادره‌اش کنند؟ چرا باید از آن عبور کنیم و نسخه‌های بانک جهانی را بپیچیم و بعد هم فکر کنیم توده‌های مردم آن را می‌پذیرند؟ دیوانسالاری خردگرا و بوروکراسی عقلانی آری ولی کجاست؟ این‌هایی که ما داریم مظهر ورشکستگی و فساد است. یادمان باشد با احمدی‌نژادی طرف‌ایم که یک پوپولیست تمام عیار است. 
 
توده‌گرایی هرچه هست یک تفکر اصلاح‌طلبانه نیست. این نوع نگاه شما نوعی عوامفریبی ذاتی دارد؛ در حالی که اصلاح‌طلبی یعنی تلاش برای تغییر موجود به مطلوب. 
تا آنجایی که پوپولیسم عوامفریبی و دروغ‌گویی است می‌شود این حرف‌ها را زد اما توجه به توده‌ها منافاتی با اصلاح‌طلبی ندارد. اساسا شعار آقای احمدی‌نژاد تحقق عدالت توزیعی و بازگشت به دوران طلایی اول انقلاب بود. او حتی معتقد بود ما در عصر ظهور هستیم و فرقه جدیدی در بیان آرا‌ی هزاره‌ای و موعودگرایانه آفرید که با قرائت رسمی روحانیون و حوزه‌های علمیه تفاوت دارد. ابتکار عمل دولت در عوامفریبی تعجب‌برانگیز است. پوپولیسم پیش و بیش از آن‌که به استعمال‌کننده آن بازگردد متوجه مصرف‌کننده و در جهت برآوردن تقاضای موجود جامعه است.
 
به دو نمونه متفاوت از بازار مصرف اشاره می‌کنم؛ حتما شنیده‌اید سخنگوی سازمان اوقاف کشور اخیرا گفته تعداد امامزاده‌ها نسبت به سال نخست انقلاب، هفت برابر شده است؛ یعنی تعداد یک‌هزار و پانصد نفر امامزاده در اوایل انقلاب به بالغ بر یازده‌هزار نفر در سال گذشته رسیده است؛ یا می‌دانید ایران از معدود کشورهایی است که هنوز اعدام در ملاء عام در آن انجام می‌شود و ظاهرا اتخاذ این تصمیم مقامات به‌جهت بازدارندگی و عبرت‌آموزی است. متاسفانه باید اعتراف کرد مخصوص جامعه ایرانی است که اقشار گوناگون مردم و حتی کودکان برای تماشای اعدام مشتاقانه می‌شتابند. بیش از نیمی از اعدام‌های سال گذشته در ملاء‌عام انجام شده است. در مقابل چشمان کودکان و زنان و مردانی که برخی‌شان برای تماشای بهتر صحنه اعدام از تنه درخت‌ها هم بالا رفته بودند؛ زنانی که پا به استادیوم ورزشی گذاشتند، اما نه برای دیدن مسابقات ورزشی که از آن محروم هستند، بلکه برای مشاهده اجرای عمومی مجازات اعدام. یا دیده شده است برخی تماشاگران با خونسردی در حین مراسم تخمه می‌شکستند یا چای می‌نوشیدند.
 
تنها مردمانی که وجودشان لبریز از خشم و نفرت است با دیدن صحنه‌های این‌چنینی آرام می‌شوند. در حقیقت انسان‌ها در شرایط طبیعی حاضر به اذیت دیگران یا دیدن زجر کشیدن همنوع ‌خودشان نیستند؛ مگر بخواهند با این عمل بر استفاده از سازوکار مرگ، به‌منظور نمایش قدرت و التیام وجدان جمعی صحه گذارند. این دو نمونه را گفتم تا بدانید شما نمی‌توانید به‌سادگی از جامعه توده‌وار فعلی عبور کنید؛ مگر آن‌که خود را مسلح به ابزاری کنید که در خاطره جمعی و ناخودآگاه جمعی توده‌ها از 30سال پیش باقیمانده است. 
 
خُب اگر این‌گونه است چرا می‌گویید اصلاح‌طلبان از توده‌گرایی احمدی‌نژاد درس بگیرند. 
غرض من از همتراز کردن پوپولیسم و عوامفریبی آن نیست که بگویم اساس پوپولیسم یکسره بر باطل است؛ برعکس می‌خواهم از اطلاق واژه فریب به تمامی اقدامات افشاگرانه و آگاهی‌بخش جلوگیری کنم. تازه مگر همه مبارزان سیاسی فرشته خوی و خردورز و عقل‌گرایند؟ وقتی پای توزیع منابع محدود سیاست و قدرت در میان است رقابت پدید می‌آید آن‌ هم رقابت تنگاتنگ و حیثیتی. هر سیاست‌ورز و کنشگری برای جلب آرای مردم ناچار از عرضه شعار و کالای خود در پوشش باورپذیرتر و شورآفرین‌تر است. کدام مبارز سیاسی را در دنیا سراغ دارید که نخواهد روی ذهن و روان مخاطب کار کند؟ کدام جنبش آزادیخواهانه را رصد کرده‌اید که در پی سمپاتیزاسیون مخاطبان بر نیاید؟ همه جنبش‌های مدرن با درجاتی از روش‌های پوپولیستی بهره می‌برند. در عین حال داوری را باید به وجدان‌های بیدار و خرد جمعی سپرد و متعهد شد که مرز میان حقیقت و فریب را با هیچ توجیهی ولو مصلحت مخدوش نکرد. فریب و دروغ و ریاکاری نمی‌تواند در رسیدن به اهداف هرچند مقدس وسیله مشروع تلقی شود. بله اساسا توده‌گرایی و عوامفریبی چیز خوبی نیست ولی توجه به نیاز توده‌ها بسیار مهم است. اصلاح‌طلبان از روزی که پایگاه اجتماعی‌شان به‌سوی طبقه متوسط تغییر کرد باید به‌فکر امروز می‌بودند. به‌هر حال باید از فرصت انتخابات 92 برای دو چیز استفاده کنند؛ انسجام داخلی و بلوک‌بندی جامعه‌ای که بسیار توده‌وار شده است. 
 
باید دید چالش‌هایتان چیست. شما می‌گویید مجمع روحانیون مبارز مانند ۷۶ مجمع میدان‌دار باشد و در نهایت دوگانه‌ای ایجاد شود بین اصلاح‌طلبان میانه‌رو به نمایندگی از منتقدان و بخش تندروتری مثل جبهه پایداری جامعه روحانیت مبارز به نمایندگی از حافظان وضع موجود، تا دو جبهه ایجاد شود؛ جبهه خیر و شر و جامعه قطبی. خب چرا باید جریان محافظه‌کاری تن به این دوگانه بدهد؟ 
محافظه‌کاران مجبورند؛ چون محافظه‌کاران سنتی از پس احمدی‌نژاد برنمی‌آیند. 
 
شما مرد ویژه‌ای را در میان اصلاح‌طلبان انتظار دارید؛ مگر جریان احمدی‌نژاد چه می‌تواند سر محافظه‌کاران بیاورد که آن‌قدر نگران تنها ماندنشان هستید؟ 
می‌دانید چه بر سر کشور می‌آید؟ 

بگویید. 
کشور بدون مهار به جایی می‌رود که نباید. اصول‌گرایان اساسا نمی‌توانند دولت فعلی را به صورت جدی نقد کنند. 
 
اصلاح‌طلبان می‌گویند ما در بیانیه بیم‌ها و امیدهای خاتمی هشدار دادیم که فلان می‌شود و بهمان و توجه نکردید و خودشان را عزیز می‌کنند. 
اصلا نفس این‌که اصلاح‌طلبان مانیفست بدهند به‌نظرم ایدئولوژی‌سازی است. مهم بازگشت اصلاح‌طلبان به جامعه و توده‌های مردم است. اصلاح‌طلبان باید بین دلیل وجودی خود و معیشت مردم رابطه منطقی ایجاد کنند. دوره اول آقای خاتمی که تمام شد تصمیم گرفتم وارد انتخابات ریاست‌جمهوری شوم. اولین سخنم این بود که بیایید نفت را دوباره ملی کنیم و سهام مالکانه نفت را به توده‌های مردم بدهیم. دوم این‌که نظامیان را به پادگان‌ها بازگردانیم و انتظارم این بود که سخنان من دیده شود. 
 
یعنی اصلاح‌طلبان خاتمی را رها می‌کردند و می‌افتادند دنبال شما؛ انتظار عجیبی نبود؟ 
نه؛ آقای خاتمی جدا دچار تردید شده بود و نمی‌خواست نامزد انتخابات دوره دوم شود. لااقل برای بازگشت نظامیان به پادگان‌ها اقدامی قانونی می‌کردند. 
 
تردید خاتمی یک‌جور فیلم رمانتیک بود؛ یعنی جامعه آن را قبول نمی‌کرد. 
آقای خاتمی آدم صادقی است؛ اساسا فیلم بازی نمی‌کرد. بازگردیم سر اصل مطلب ، یعنی انتخابات. 
 
با چه هدفی اصلاح‌طلبان باید وارد انتخابات 92 شوند؟ 
همان‌طور که گفتم برای استفاده از فضا برای بازسازی حداقلی نیروهای اصلاح‌طلب. 
 
پس الزاما برای پیروزی نیست؟ 
هر انتخاباتی فارغ از بردن و باختن نیازمند مرزبندی جدید با وضع موجود است. این تمایزات و تفاوت‌هاست که رقابت ایجاد و جامعه را دچار درز و شکاف می‌کند. انرژی و تحرک درون همین شکاف‌ها تلنبار می‌شود و جامعه قطبی می‌کند. هر انتخاباتی محتاج یک پدیده یا پدیده‌هایی است تا موج ایجاد شود. اشخاص، شعارها، شرایط خاص تاریخی و سیاسی و مطالبات بهمن‌گونه توده‌ها هر یک می‌تواند موج ایجاد کند. جنبش‌های پوپولیستی می‌توانند از فضای هیجانی انتخابات سود ببرند و موج ایجاد کنند. به‌نظرم الان دولت فعلی کار را به‌جایی رسانده است که حامیان و مخالفان جدیی دارد؛ عده‌ای آن را سفید و پاک و عده‌ای آن را چرکین و ناپاک می‌دانند؛ بنابراین انتخابات آینده عملا رفراندومی است برای بقا یا مرگ روش و تفکر افراطی‌های اصولگرا و باند دولتی. همان‌طور که قبلا گفتم نباید انتخابات 92 را برای اصلاح‌طلبان به بازی مرگ و زندگی تبدیل کرد و خاتمی را هم هزینه این بازی. 
 
یعنی خاتمی را باید وارد بازی تضمینی کنید؟ 
ببینید دولت خاتمی از بحران نتیجه عینی و ملموس رنج می‌برد و مقاومت راست، کارآمدی اصلاح‌طلبان را تحلیل برد. یکی از کارویژه‌های هر دولتی قدرت پاسخگویی به نیازهای خدماتی کشور و برآوردن انتظارات فوری مردم است و اگر دائما به آینده دوردست ارجاع داده شود حوصله توده‌ها را سر می‌برد. نتیجه همان می‌شود که در سال 84 شد. ولی اینک جناح اصولگراست که به بی‌کفایتی متهم و دچار تفرقه شده است. اصلاح‌طلبان که در حاشیه قرار گرفته‌اند تاکنون انسجام در خور توجهی را از خود بروز داده و پتانسیل بزرگی برای حمایت از نامزدی واحد در خود ذخیره کرده‌اند؛ بنابراین یکی از اصلی‌ترین متغیرها و عوامل تعیین‌کننده سرنوشت انتخابات به‌شمار می‌روند. اعتماد عمومی و نگاه دوباره مردم به آن‌ها و کارآمدی آنان سرمایه اجتماعی بزرگی محسوب می‌شود. این سرمایه تعیین‌کننده است و اگر یک‌جا به حساب هر نامزدی واریز شود، بی‌تردید رای آبرومندی به او خواهد بخشید. 
 
اما کشور‌داری اداره سیرک نیست که فیلی رو دو پایش بایستد یا بشود بغل شیر راحت خوابید یا سر در دهان تمساح کرد و هیجان ایجاد کرد. 
امروز توده‌های مردم از سیرک و نمایش بیزارند. چون دارایی‌هایشان روزبه‌روز کمتر می‌شود. 
 
و این ضعف شماهاست که نتوانستید تغییرهای مثبت ساختاری دولت خاتمی در سال‌های 76 تا 84 را برای مردم ترجمه کنید. 
بله. 
بله یعنی چه؟ در دوران اصلاحات کم امکانات در اختیار نداشتید و شاید کم دستاورد نداشتید که به رخ بکشید. رشد اقتصادی 11‌درصدی، کنترل نقدینگی در سطح ۵۰- ۶۰‌ هزار میلیارد تومان و...؛ اگر برایتان مهم بود و توضیح می‌دادید شاید مردم هم به ادامه اصلاحات در سال ۸۴ قانع می‌شدند. به‌خاطر دارید سال ۸۴ وقتی اصلاح‌طلبان گفتند معین نامزد اصلاح‌طلبی است مردم با خنده از کنارش عبور می‌کردند. این به معین هم الزاما ربطی نداشت. مشکل این بود که آنجا بحث تشکیل یک جبهه بزرگ دموکراسی‌خواهی بود ولی مردمی که از نظر اقتصادی هم وضعیت بهتری پیدا کرده بودند با دو رویکرد نگاه می‌کردند؛ یک، به خاتمی می‌گفتند چرا در زمینه حقوق‌بشر کار بیشتری نکردید و از این دست حرف‌ها؛ دو، نتوانستید ترجمان اقتصادی توسعه سیاسی را به‌ زبان روز مردم دربیاورید. 
با نزدیک نود و هفت و نیم‌درصد حرف‌هایتان موافقم البته. 
 
تا حالا با کسی این قدر موافق ندیدمتان. 
من با هرکسی که جانانه و البته حقیقی از حقوق مردم دفاع کند، موافقم. 
 
می‌خواهید بگویید چپ اصلاح‌طلبانه در برابر مثلا چپی که از دنده راست بلند شد و پوپولیسم را رواج داد، بلند شود؟ 
بله! وقتی مجبورید بهتر است بگویید یارانه را به دلار می‌دهید تا توده‌ها را همراه کنید. 
 
بعد با رشد نقدینگی چه می‌کنید؟ این‌که استحاله شدن اصلاح‌طلبی است. 
اجازه بدهید؛ برای آن برنامه داریم. مردم صاحب و مالک نفت باشند و سهم خودشان را از نفت ببرند و به دولت مالیات بدهند. دولت حق ندارد بیرون از چارچوب مالیاتی از درآمد نفتی یا با چاپ پول به استقراض از بانک‌ مرکزی اقدام کند. بانک مرکزی را هم باید از این‌که کیسه خرج دولت باشد، درآورد. 
 
احمدی‌نژاد هم می‌خواست بشکه‌های نفت را سر سفره بیاورد؛ با نهادهایی که در این سال‌ها به حوزه اقتصاد به صورت جدی‌تری وارد شده‌اند و به پول‌سازی عادت کرده‌اند، چه می‌کنید؟ 
اصلاح‌طلبان مسیر سختی دارند.
 
اما این توده‌گرایی مد نظر شما در تنها سند رسمی‌ای که تا الان به نام اصلاح‌طلبان منتشر شده است یعنی بیانیه بیم‌ها و امیدهای مشاوران خاتمی وجود ندارد. 
کاری به حلقه آقای خاتمی ندارم؛ دوستان دانشمندی هم آنجا هستند. شما چیزی حدود شش ‌هفت‌هزار کادر اصلاح‌طلب در سراسر ایران دارید. افراد تحصیلکرده‌ و شناخته‌شده‌ای در استان‌های مختلف هستند، اما رابطه‌ای بین مدیریت و مرکزیت اصلاح‌طلبی به صورت سانترال دموکراتیک برقرار نشده است که از آنان بپرسد چه اتفاقی باید در این انتخابات بیفتد. بخش مهمی از این شش‌هفت‌هزار نفر آماده بودند در انتخابات مجلس شرکت کنند. حتی اگر‌هزار نفر یا دوهزارنفر از این‌ها را رد می‌کردند بخش مهمی می‌توانستند بیایند به مجلس و تاثیر بگذارند و از این تریبون استفاده کنند. ولی متاسفانه اصلاح‌طلبان به‌دلیل راهبرد غلط با انتخابات مجلس نهم تاکتیکی برخورد کردند. انتخابات عرصه راهبرد است. نمی‌شود ما بگوییم از انتخابات خوشمان می‌آید یا نمی‌آید. این حق مردم است که آن را به جناح‌های سیاسی واگذار نمی‌کنند. اصلاح‌طلبان برای شراکت در این حق باید مدعی باشند؛ این همان اصلاح‌طلبی چپ است. 
 
چرا فکر می‌کنید چپ اصلاح‌طلبانه قابل احیاست؛ چون شما به چپ اصلاح‌طلبانه علاقه دارید یا شرایط را به‌گونه‌ای می‌بینید که قابل احیاست؟ 
البته خب برایمان نوستالژیک هم هست. 
 
اما بخش بسیاری از نیروهای اصلاح‌طلب دیگر آن‌چنان به چپ اصلاح‌طلبی اعتقاد ندارند. بیشتر لیبرال بودن را می‌پسندند و طرفدار نوعی از جامعه مدنی‌اند که یونیزه شده است و چندان نمی‌تواند کارکرد چپ‌گرایانه داشته باشد؛ حتی اگر با چپ اسلامی نوستالژی فکری داشته باشند. 
اصلاح‌طلبان نیروهای پایه اجتماعی طبقه متوسط را هدف گرفتند و سعی کردند آنان را نمایندگی کنند. شعارهایی هم که دادند دندانگیر شهرنشینانی بود که دغدغه گرسنگی و بی‌نانی و بی‌مسکنی نداشتند؛ بر عکس فرصت کافی داشتند تا روزنامه بخوانند تفریح کنند و سرانجام مقداری هم درباره حقوق‌بشر و حقوق شهروندی نگران بشوند. تازه با نگاه اقتصادی مدیران تکنوکراتی که به دولت آقای خاتمی راه یافته بودند این پایگاه به طبقات متوسط بالا و شهروندان با تمکن مالی و سرمایه‌ای ارتقا یافته بود. خب! اصلاح‌طلبان ناچارند که به توده‌ها و طبقات تهیدست هم نگاه کنند. باید به چپ اسلامی باز گردند. 
 
اما شما با نیروهایی مواجه‌‌اید که عمدتا جوان هستند و خیلی دل به این مفاهیم جمع‌گرایانه‌ و توده‌وار شما ندارند. 
جوانان در کنار آزادیخواهی، عدالت هم می‌خواهند. از این منظر چپ با جوانان رابطه عمیق‌تری برقرار می‌کند؛ اما جامعه ایده‌آل ما جامعه‌ای است با سرمایه اجتماعی گسترده و ضریب تحمل و مدارای بالا. 
جوانان به سیاست همتراز اقتصاد اهمیت می‌دهند؛ هنوز در‌گیر بازار کار نشده‌اند ولی می‌دانند اشتغال رکن اقتصاد مولد است و آینده آنان گرو سیاست صحیح برای رشد و توسعه اقتصادی است. 
 
نگفتید رقم هفت‌هزار نیروی اصلاح‌طلب از کجا می‌آید؟ 
کسانی که در استان‌ها بار اصلاحات را به دوش می‌کشند؛ در واقع کنوانسیون‌های محلی هستند که در استان‌ها نماد اصلاح‌طلبی شناخته می‌شوند و باید به مرکزیت اصلاح‌طلبان بگویند مثلا اولویت‌های مردم این‌هاست؛ هزینه‌های اصلی را آن‌ها می‌پردازند.
 
کنوانسیون‌های محلی اصلاحات در استان‌ها پایه اصلی اصلاح‌طلبان هستند. در شهرستان‌ها نفوذ دارند و در هر شهری 20 تا 30 و در هر استانی لااقل حدود 200 تا 300 نفر هستند. احتیاج به سازمان‌دادن هم ندارند؛ این‌ها خودشان سازمان دارند. نیاز نیست همایش تشکیل دهیم که مارک امنیتی‌بودن یا براندازی به آن‌ها بچسبانند. فقط کافی است نظر‌شان را درباره شعارها و نامزدهایی که قادرند ماموریت اصلاح‌طلبانه را انجام دهند بپرسیم. 
 
خب این کنش چه سودی دارد؟ 
ترس و هراس فرو خواهد ریخت. 
 
مشکل شما اینجاست که چنین سازمانی ندارید؛ با خودتان عدد 31 استان را در تعدادی آدم ضرب کرده‌اید و می‌گویید 7هزار نفر فعال اصلاح‌طلب دارید و نتیجه خودتان را می‌گیرد. 
این سازمان نانوشته و بی‌اساسنامه در بطن جامعه وجود دارد. 
 
و چطور یک سازمان نا‌نوشته را فعال می‌کنید؟ 
یک برنامه تلویزیونی چگونه می‌تواند‌میلیون‌ها پیامک دریافت کند، آن‌هم در خارج از کشور. 
 
شما که تلویزیون ندارید تا آکادمی برگزاری کنید.
خاتمی یا مجمع روحانیون مبارز که داریم. 
 
و این یک پروژه امنیتی از طرف حاکمیت تلقی نمی‌شود؟ 
قطعا نه. 
 
چطور نه؟ می‌خواهید 7هزار اصلاح‌طلب را سازماندهی کنید، می‌گویید پروژه نمی‌شود. 
فکر می‌کنید این هفت‌هزار نفر را که عمدتا افراد ریشه‌دار و متشخص هر شهر هستند به زندان می‌اندازند؟ هفت‌هزار نفر را می‌خواهند زندانی کنند؟ اصلا امکان ندارد. 
 
خب این لویی جرگه اصلاح‌طلبی شکل گرفت و در نهایت نخبگان اصلاح‌طلب روی نظر آنان تصمیمی گرفتند و با یک گزینه وارد انتخابات شدند. آن وقت شما سه چالش دارید؛ چالش شمارش رای و مهندسی انتخابات و همراهی مردم. 
خب چون چند نوع چالش داریم باید برویم بمیریم. خودکشی قبل از مرگ؟ خودمان را تحمیل می‌کنیم.

خب چرا سال 88 نتوانستید خودتان را تحمیل کنید. الان چه شده‌ است که فکر می‌کنید توان تحمیل اصلاحات را دارید؟ 
اصلاح‌طلبان در سال 88 هم اصلاحات را به سیستم تحمیل کردند. آرای آقای مهندس موسوی که خوانده شد، حدود 14‌میلیون بود. 14‌میلیون رای برای مهندس موسوی که مظهر چپ خط امامی بود و توانست رای اعتماد اکثریت جوانان جامعه را به‌دست بیاورد، چیز کمی نیست. اما الان اصولگرایان خود از مهندسی انتخابات نگرانند. 
 
چرا؟ 
هزینه‌اش زیاد است. چون مقام معظم رهبری هم گفته‌اند همه سلیقه‌ها در انتخابات شرکت کنند و مکانیسم برگزاری انتخابات هم تغییر کرده و قرار است همه قوا در برگزاریش دخالت کنند. 
 
خب همین دخالت دیگر قوا در برگزاری انتخابات هم که چندان به کار شما نمی‌آید چون یک شرکت سهامی محافظه‌کارانه است برای برگزاری انتخابات. 
محافظه‌کاران مراقب هم هستند. ما باید اعتماد کنیم. همان‌طور که در سال 84 اصولگرایان به ما اعتماد کردند و یک اصولگرا رییس‌جمهوری شد. 
 
حالا انتظار دارید احمدی‌نژاد مثل خاتمی عمل کند؟ 
احمدی‌نژاد امکان مداخله در صندوق رای را ندارد؛ دخالت‌ها شاید مربوط به قبل از برگزاری انتخابات و با توزیع پول و سهام باشد. 

گزارش‌های دیوان محاسبات نشان می‌دهد مبالغ پول‌های اصطلاحا گمشده در حسابرسی بودجه‌های سالانه زیاد است؛ دلارهای نفتی اصطلاحا گمشده یا کسانی که با رانت دولت به نوایی رسیدند و امروز وام‌دار هستند هم زیاد است. 
درست است حالا می‌فهمیم چرا دولت اصرار داشت بودجه کشور را تنها در یک ورق کاغذ بدهد. کشور با نهضت پوپولیستی و توده‌پسند مواجه است که کار را سخت‌تر می‌کند. احمدی‌نژاد شاید چند صباحی مستقیما توده‌های محروم و تشنه عدالت را تحریک کند ولی مانع از محرومیت مضاعف ناشی از شکست ادعاها و انتظارات غلیان کرده نمی‌شود. با این‌که آقای خاتمی و متحدانش کمتر به پوپولیسم به عنوان روشی برای فریب توده‌ها تمسک می‌جستند، آقای احمدی‌نژاد در به کارگیری روش‌های عوامفریبانه تردید به‌خود راه نمی‌دهد. ایشان بدون درنگ کارشناسانه اعلام می‌کنند به هر خانوار ایرانی قطعات دو‌هزار متری زمین برای ساخت ویلا واگذار خواهند کرد. تاریخ از این ادعاها کم ندیده است؛ هویدا می‌گفت: «برای هر خانواده ایرانی یک پیکان» و دکتر پورشه به صدر اعظم وقت آلمان در سال 1935 قول می‌داد؛ «برای هر آلمانی یک فولکس واگن»؛ البته با یک تفاوت مختصر که ادعای آن‌ها براساس یک راهبرد سیاسی اقتصادی برای گسترش طبقه متوسط جدید و شهری متکی بر توسعه صنعتی بود، ولی عدالت باغ ویلایی دولت راهبردی ضداقتصادی برای تخریب‌میلیون‌ها متر مربع از اراضی حاصلخیز و جنگلی است. 
 
پس قبول دارید که احمدی‌نژاد می‌تواند انتخابات را با همین پول‌ها تحت‌تاثیر قرار دهد؟ 
البته شاید احتیاجی به این کار هم نداشته باشد؛ فرض کنید آقای مشایی را رد صلاحیت کنند در این صورت کلی رای به حساب تیم احمدی‌نژاد ریخته می‌شود؛ چون رای بخشی از اصلاح‌طلب‌ها، بخشی از خاکستری‌ها، بخشی از حاشیه‌نشین‌ها و منتقدان را هم با خودش همراه می‌کند. آقای احمدی‌نژاد خودش را سمبل منتقدان به نظام و معترضان به وضع موجود جا می‌زند؛ از طرفی معتقدم فعلا دولت لااقل 15 تا 20‌درصد آرای جامعه را بدون هیچ مشکلی در اختیار دارد. 
 
این خیلی زیاد است ... کدام دولت در پایان کارش 15درصد از رای مردم فعال را که به نظر شما در کل فعالان جامعه کم‌تر از 50 درصد هستند همراه داشته است. سال 84 و در پایان دولت اصلاحات نامزد مورد حمایت اکثر اصلاح‌طلبان، یعنی معین، بسیار کمتر از این‌ها مورد اقبال قرار گرفت. 
رفتار عوام‌گرا و توده‌وار این پایگاه را برای احمدی‌نژاد ایجاد کرده است. پایگاهی که احمدی‌نژاد علیه اصلاح‌طلبان و بیشتر علیه محافظه‌کاران به کار خواهد گرفت. 
احمدی‌نژاد مبتکر تصمیمات خلق‌الساعه است. او کسی است که در یکسال گذشته ده‌ها روستا را در چشم به هم زدنی به شهر تبدیل کرده یا یارانه داده است.
 
الان که می‌دانید محسن رضایی نرخ را بالا برده و گفته است ۵میلیون تومان به هر خانواده چهارنفره می‌دهد. 
این مهم نیست. همه این نامزدها بگویند ما 10برابر یارانه می‌دهیم. مهم این است که آن 15 تا 20‌درصدی که گفتم، می‌گویند احمدی‌نژاد کرد و شد؛ چرا دوباره به او اعتماد نکنیم؛ چرا باید نقد را بگذاریم به نسیه بچسبیم. 
 
خب سنتی‌های اصلاح‌طلب چالش جذب رای اصلاح‌طلبان را بیشتر می‌کنند. یک رقیب جدید به اسم دولت دارند که به قول شما ۱۵درصد از ۵۰درصد نیروهای فعال را در اختیار دارد و شعارهای اصلاح‌طلبانه هم می‌دهد. 
دقیقا. این همان نقطه ورود اصلاح‌طلبان است. حوزه‌ای که خود اصولگرایان هم معترف‌اند قادر به مبارزه سپید در آن نیستند؛ مگر رنگ مبارزه را قرمز کنند. 
 
خب چالش بعدی شما این است که در حالی می‌گویید اصلاح‌طلبان در انتخابات سال ۹۲ حاضر باشد که دو گزینه اصلاح‌طلبان برای انتخابات سال۸۸ در حصرند. 
مردم حق دارند این سوال را بپرسند ولی آقای عبدالله نوری پاسخ داد. 
 
گفتند منتظری هم در حصر بود، شورای امنیت به ریاست خاتمی حصر را رفع کرد. این را می‌خواهید بگویید دیگر؛ اما این حرف تکراری است و پیشا انتخاباتی. 
اگر شما همین الان از این دو بزرگوار در حصر و زندانیان سیاسی سوال کنید احتمالا می‌گویند در انتخابات 92 شرکت کنید. این افراد برای این زندان رفتند که گفتند باید شرایط را اصلاح‌ کرد و حالا مانع کنش انتخاباتی اصلاح‌طلبان نمی‌شوند. 
 
و با چالش رد صلاحیت چه می‌کنید؟ 
این امکان وجود ندارد که گزینه اصلاحات رد صلاحیت شود. 
 
چرا؟ 
شورای نگهبان در سال 88 برای اقدام یکی دو عضو خود که در کمپین انتخاباتی آقای احمدی‌نژاد حضور یافتند هزینه سنگینی پرداخت و بارها مورد ملامت قرار گرفت. حالا چه کسی را می‌خواهد رد صلاحیت کند، آقای خاتمی یا آقای هاشمی را که هر یک بخشی از تاریخ و هویت کشور و انقلاب‌اند؟ این رد صلاحیت‌ها برای نظام هزینه دارد و این هزینه بحران مشروعیت ایجاد می‌کند. وقتی درباره آقای احمدی‌نژاد می‌گویم رد صلاحیت نامزد اصلی‌اش باعث می‌شود مزیت تبلیغاتی‌اش افزایش یابد درباره اصلاح‌طلبان به‌طریق اولی این کار به محبوبیت آن‌ها خواهد افزود. آرای مردم ترکیبی است؛ ایجابی از حساب سود و زیان و سلبی بابت مقاومت و نه گفتن به دیگران. 
 
یعنی شما می‌خواهید بگویید مردم رایشان را به مزایده می‌گذارند؟ 
نه. 
همین را می‌گوییدکه... و تا کی این بازی منافع و رای ادامه پیدا می‌کند؟ 
تا قیام قیامت.
کد خبر: ۱۴۷۹۹۰
۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۸
کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری گفت: در صورت رئیس جمهور شدن با همه توان وضعیت میرحسین و کروبی را پیگیری می‌کنم و قطعا گام‌های مؤثری برخواهم داشت.

محمد شریعتمداری در حاشیه دیدار مردمی‌اش در جمع خبرنگاران و در پاسخ به سئوالی در مورد جدی بودن رقابت کاندیدای دولت با سایر کاندیداها اظهار کرد: برایم عجیب است که بخواهیم یک قطب انتخابات را کاندیدای معرفی شده از سوی مجری انتخابات تحت عنوان حامیان دولت تصور کنیم.

وزیر سابق بازرگانی دولت اصلاحات افزود: حال اگر احمدی‌نژاد از طریق یک حزب سیاسی رئیس جمهور می‌شد و امروز آن حزب کاندیدای دیگری معرفی می‌کرد قابل قبول بود ولی اینکه مجری انتخابات خود یک کاندیدا داشته باشد، عجیب و بدیع است.

شریعتمداری این اتفاق را نگران‌کننده و یک دغدغه خواند و گفت:‌ مجری انتخابات از امکانات اجرایی و دولتی برخوردار است که می‌تواند آن را به نفع کاندیدای خود به کار ببرد و برای همین است که همه داوطلبان این دوره از انتخابات، کاندیدای دولت را رقیب اصلی خود می‌دانند.

وی همچنین در پاسخ به سئوالی در مورد آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی از حصر خانگی در صورت موفقیت در انتخابات بیان کرد: اکنون آنچه از همه مهم‌تر است برگزاری یک انتخابات باشکوه و حداکثری است که در صورت این مهم، فضای امنیتی رنگ می‌بازد و فضای سیاسی پر رنگ‌تر می‌شود و در این صورت است که می‌توان در این مورد تصمیم گرفت.

شریعتمداری، پیگیری این موضوع را وظیفه جانبی رئیس جمهور دانست و تأکید کرد: در صورت رئیس جمهور شدن با همه توان وضعیت میرحسین و کروبی را پیگیری می‌کنم و قطعا گام‌های مؤثری برخواهم داشت.

* خادمین و دلسوزان از عرصه خدمت دور انداخته می‌شوند
وی در بخش دیگری از صحبت‌هایش با بیان اینکه همه انسان‌های خدوم و شایسته به بهانه‌هایی دور انداخته می‌شوند، ادامه داد: حجاب‌هایی در این کشور نمی‌گذارند که خادمین و دلسوزان دور هم بنشینند و خدمت کنند و وای از این حجاب‌ها.

شریعتمداری تصریح کرد: ساختار دیپلماسی کشور باید تغییر کند و از همه ظرفیت‌ها و توان نیروهای نخبه و دلسوز استفاده کنیم نه اینکه نیروهایی که نظام برای آن‌ها هزینه کرده و امروز صاحب تجربه و دانش هستند به بهانه‌های مختلف دور انداخته شوند.

کاندیدای احتمالی ریاست‌جمهوری خاطرنشان کرد: بسیاری از نخبگان، صاحب‌نظران و مسئولانی که در دولت شهید رجایی نیز مسئولیت داشتند اکنون در این مملکت در کارخانه‌هایی مانند کارخانه سس‌گوجه فعالیت می‌کنند که باید این افراد به ساختار اجرایی و سیاست‌گذاری‌ها برگردند.

وی گفت: اکنون شاهد هستیم فردی که سال‌ها امین رهبری است اکنون هیچ نقشی در تصمیم‌گیری‌ها ندارد و در واقع از خرد جمعی و توان این نیروهای ارزشمند استفاده‌ای نمی‌شود.
کد خبر: ۱۴۸۲۰۰
۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۹:۴۶
کاندیدای یازدهمین دوره ریاست جمهوری با بیان اینکه در رابطه با مبارزه با مفاسد اقتصادی کارنامه خوبی دارم گفت: طبق برنامه ریزی صورت گرفته با استفاده از نرم افزار و خدمات الکترونیک جلوی فساد اقتصادی را می گیرم.
 
به گزارش مهر، علی فلاحیان عصر سه شنبه در جمع دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در پاسخ به سئوال دانشجویی مبنی بر اینکه نظر شما در مورد مشائی و برخی از کاندیداها چیست؟، اظهار داشت: چون خود این افراد برای دفاع از خود حضور ندارند معذورم، اما در مورد نوع عملکرد یا دیدگاه آنها می توانم صحبت کنم.
 
وزیر اطلاعات بوده ام و به این سادگی ها زیر بار نمی روم
دانشجویی نیز در صحبت با وی گفت شما خیلی محافظه کار هستید و پاسخ روشن نمی دهید که فلاحیان در پاسخ به وی بیان کرد: بله من وزیر اطلاعات بوده ام و به این سادگی ها زیر بار نمی روم.
 
دانشجوی دیگری نیز نظر وی را در رابطه با سعید امامی پرسید که فلاحیان در پاسخ گفت: من قبلا در این مورد اظهار نظر کرده ام گرچه وی در وزارت من مسئولیتی نداشت و زمانی که آن قتل های زنجیره ای رقم خورد نیز چیزی به دست نیاوردم که وی دست داشته باشد.
 
کاندیدای یازدهمین دور ریاست جمهوری در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر اینکه چه فرقی با دیگر کاندیداها دارد به حالت مزاح گفت: آقا ما خیلی فرق داریم یکی از آنها میزان سن است اما اگر از زشتی و زیبایی می پرسید باید نظر بدهید.
 
طبق وظایفی که دولت و قانون وزارت اطلاعات اجازه می داد عمل کرده ام
فلاحیان افزود: من فکر می کنم در رابطه با خودم همه کارها را کرده ام و طبق وظایفی که دولت و قانون وزارت اطلاعات اجازه می داد و بر عهده ام گذاشته عمل نموده ام.
 
دست مایه اقتدار جمهوری اسلامی ایران عمل به اسلام است
کاندیدای یازدهمین دور ریاست جمهوری همچنین با بیان اینکه ایران باید کشور قدرتمندی باشد که دست مایه این اقتدار نیز عمل به اسلام است، گفت: نگاه ما باید نگاه پیشرفت جهان اسلام باشد که در این راستا باید برنامه مدون داشته باشیم.
 
وی در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه مشائی از نیروهای شما بوده و چه نظری در مورد جریان انحرافی دارید نیز بیان داشت: کل گروه احمدی نژاد نظیر تابش، زری بافان، علی ربیعی و ... از دانشگاه علم و صنعت بودند که به خاطر ناامنی در کردستان به آنجا رفتند و مشائی نیز در همین قالب در بخش فرهنگی در سنندج کار می کرد و سردبیر یک روزنامه محلی در انجا شد.
 
مشائی را به انجمن حجتیه نسبت دادند
فلاحیان افزود: مشائی بعدها در رابطه با گزینش وزارت اطلاعات مشکلاتی برایش پیش آمد و وی را به انجمن حجتیه نسبت دادند و گفتند نمی تواند به وزارت اطلاعات بیاید و بر همین مبنا نیز ماموریت گرفت به وزارتخانه های دیگر برود.
 
در رابطه با مبارزه با مفاسد اقتصادی کارنامه خوبی دارم
کاندیدای یازدهمین دور ریاست جمهوری در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر اینکه نحوه برخوردی تان با مفاسد اقتصادی و رانت خواری چیست نیز گفت: اگر رصد کنید متوجه می شوید که من کارنامه خوبی در این زمینه دارم در دوره خودم اما من مسئول دوره های بعد از خودم نیستم چون در زمان خودم در این زمینه خیلی کار کردم.
 
کاندیدای یازدهمین دور ریاست جمهوری ادامه داد: در صورت تدوین نرم افزار برای همه دستگاه های فعال در کشور حدود 80 درصد از مفاسد اقتصادی و رانت خواری ها برطرف خواهد شد.
 
وی تاکید کرد: در مواردی که فردی دچار تخلف اقتصادی می شود دستگاه باید مدارک روشنی ارائه کند تا قوه قضائیه به سرعت مجازات کند.
 
فلاحیان در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر اینکه تا چه میزان احتمال ریاست جمهوری را دارد به مزاح گفت: از احتمال سخن نگویید از قطعیت بگویید که من مطمئنا رئیس جمهور می شوم اما با توجه به اینکه هنوز فعالیت انتخاباتی شروع نشده نمی توان رصد کرد گفتمان من به چه میزان جا افتاده است.
 
روی موضوع تفکیک جنسیتی خیلی فکر نکرده ام
وی در پاسخ به سئوال دانشجوی دیگری مبنی بر اینکه نظر شما در مورد تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها چیست؟ نیز گفت: تفکیک جنسیتی چیست؟ در دانشگاه شهید بهشتی که تدریس می کردم در کلاس دختران یک طرف و پسران طرف دیگر می نشستند و مشکلی هم پیش نمی آمد اما من روی این موضوع خیلی فکر نکرده ام.
 
کاندیدای یازدهمین دور ریاست جمهوری در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر نظرش در مورد فتنه 88 و جریان انحرافی نیز گفت: در آن سال جنگ و کشتار و هیاهو فتنه بود چون فتنه یعنی دعوا و کسانی موجب این فتنه شدند که از نتایج انتخابات ناراضی بودند و مردم را به ریختن در خیابانها دعوت کردند.
 
تاکید بر مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلامی انحراف است
فلاحیان افزود: تاکید بر مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلامی انحراف است چون ایران و اسلام در تقابل با هم نیستند و از طرفی هم اینکه برخی بگویند با امام زمان(عج) فالوده خورده اند یا با وی ملاقات دارند، جریانی انحرافی است.
 
وی در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه حصر خانگی میرحسین موسوی و کروبی درست است یا خیر نیز بیان داشت: قرار شد سئوال های چالشی نپرسید تا فضا با نشاط باشد این سئوال ها ممکن است باعث شود اینها بعدا به ما رای ندهند و ممکن است این سئوال ها از طرف رقیبان ما باشد.
 
فلاحیان افزود: در مصاحبه هایم گفته ام هر کس جریان فتنه را محکوم  کند مشکلی ندارد و اگر کسی ارزشهای اسلامی و قانون اساسی و ولایت را قبول داشته باشد تابع ولایت فقیه خواهد شد و چون در جریان فتنه گروهی ضد انقلاب علیه رهبری شعار دادند که بر این اساس کروبی و موسوی نیز باید این جریان را محکوم کنند.
 
کاندیدای یازدهمین دور ریاست جمهوری در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر اینکه حال فرزندتان آقا محسن چگونه است؟ نیز گفت: حال او خوب و سرحال است اما اگر در مورد آن قضیه تیراندازی می پرسید باید بگویم آخر شب بود که چهار نفر نزدیک دفترم به من و محسن حمله کردند و تیراندازی شد و فرار کردند البته قبلا تهدید به حذف فیزیکی کرده بودند.
 
وی افزود: فردای آن روز گفتند یکی از آن دو نفر تیر خورده و محسن را به مراجع قضایی خواستند و سپس دیه خواستند ما نیز دادیم و سپس این قضیه را علیه ما تبلیغاتی کردند اما اشکال ندارد ما تحمل می کنیم.
 
فلاحیان در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر اینکه اگر نظرتان با نظر رهبری مغایرت داشت چه می کنی؟ نیز ابراز داشت: اگر به جایی برسم که نظرم با نظر رهبری متفاوت باشد طبق اصل پنجم قانون اساسی نظر رهبری اصل است.
 
اسلام هراسی که آمریکا از آن دم می زد عملا کاهش پیدا کرده است
دانشجوی دیگری با طرح این سئوال که بالاخره می خواهید با امریکا مذاکره کنید یا نه؟ خواستار دریافت پاسخی روشن شد و گفت: در پاسخ به این سئوال طفره نروید که کاندیدای یازدهمین دور ریاست جمهوری نیز در پاسخ به وی گفت: من خیلی بیشتر از خیلی طفره می روم اما باید بدانید که مقام معظم رهبری نیز در سخنان نوروز مخالفتشان را از مذاکره برداشتند و امریکا نیز متوجه شده که باید با نهضت های اسلامی کنار بیاید و باید گفت اسلام هراسی که از آن دم می زدند عملا کاهش پیدا کرده و ضرورت های نظامی ایجاب می کند امریکا از منطقه برود.
 
فلاحیان در پاسخ به چرایی اعطای وام های چند هزار میلیاردی و رانت خواری آقای "ز" در حوزه نفت نیز گفت: یک بخش رشوه خواری است و بخش دیگر رانت خواری و اینکه یک هزار میلیارد فردی برای سرمایه گذاری گرفته نیز مربوط به شورای اقتصاد است.
 
کاندیدای یازدهمین دور ریاست جمهوری ادامه داد: اگر فردی برای سرمایه گذاری در بخشی وام کلانی گرفته اما قادر به بازپرداخت آن نیست باید بررسی شود که آیا در زمان اخذ وام همه مبلغ را برای کار سرمایه گذاری کرده یا ساختمان سازی؟ اگر برای برج سازی یا ساختمان سازی هزینه کرده بود بهتر است بجای آن ساختمان را مصادره کنیم چون قیمتش چند برابر شده است.
 
پرداخت وام های کلان ساز و کار ندارد
وی با بیان اینکه پرداخت وام های کلان ساز و کار ندارد ابراز داشت: من در صورت اخذ رای لایحه ای تصویب می کنم تا این سیر مشخص تر شود اما در مورد آقای "ز" باید گفت تا زمانی که قوه قضائیه به نتیجه قطعی در زمینه مقصر یا قاصر بودنش نرسد نامش را معرفی نمی کند و به اول اسم وی اکتفا می کند.
 
من ابدا قبول ندارم در زمینه های اخلاقی برخورد خشونت آمیز صورت گیرد
فلاحیان در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر اینکه نحوه اجرای امر به معروف و نهی از منکر و برخوردهای خشونت آمیز در این زمینه از نظر وی چگونه است نیز گفت: من ابدا قبول ندارم در زمینه های اخلاقی برخورد خشونت آمیز صورت گیرد و راهکار این قضیه را نیز ایجاد فرهنگسراهای متنوع در عرصه های مختلف علمی و فرهنگی و ورزشی می دانم چون در این صورت نیازی به گشت ارشاد نخواهیم داشت.
 
کاندیدای یازدهمین دور ریاست جمهوری در پایان در رابطه با نحوه مزاکره با امریکا نیز با بیان اینکه دعوای اصلی بر سر اسلام است گفت: ما نمی خواهیم مذاکره ای ذلت آفرین با امریکا کنیم بلکه با اقتدار می رویم و این خیلی مهم است.
کد خبر: ۱۴۸۳۶۴
۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۵
یک کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست‌جمهوری با بیان اینکه "شعار ما زنده باد اصلاحات است"، گفت: عده‌ای اصلاحات را طاعون و سرطان می‌دانند ولی اصلاحات در واقع همان امر به معروف و نهی از منکر است.

مصطفی کواکبیان که شامگاه 11 اردیبهشت ماه در جمع نمازگزاران مسجد حضرت فاطمه زهرا (س) شهرستان ساری سخن می‌گفت با اشاره به مقام والای حضرت زهرا(س) در جایگاه ولایت اظهار داشت: مقام امامت از نبوت والاتر و مقام ولایت عرفانی از امامت نیز بالاتر است و حضرت فاطمه زهرا(س) با برخورداری از عصمت الهی صاحب مقام ولایت است.

وی با بیان اینکه باید جایگاه زنان را پررنگ ببینیم، افزود: متاسفانه هنوز در برخی جلسات جایگاه سیاسی زنان ایران در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و این در حالی است که نظم و انضباط بانوان کمتر از مردان نیست.

کواکبیان با یادآوری این مطلب که فقط یک سی ام نمایندگان ما را زنان تشکیل می دهند، ادامه داد:حضرت فاطمه زهرا(س) نیز یک فرد سیاسی بود و یکی از برنامه های آینده ما نیز ارتقاء جایگاه سیاسی زنان خواهد بود.

وی خاطرنشان کرد:حدود 43 روز تا انتخابات ریاست جمهوری فاصله داریم که همزمانی این انتخابات با انتخابات شوراها باعث ایجاد شور و هیجان بیشتر در 24 خردادماه خواهد شد. البته ما با حضور 6 ساله نمایندگان مخالف بودیم چرا که مردم برای چهار سال به نمایندگان رای داده بودند.

کواکبیان با تصریح این مطلب که "تا بخواهید در کشور مشکل داریم" تاکید کرد: اگر مردم پای صندوق ها نیایند وضعیت بهتر نخواهد شد بلکه بدتر می‌شود.

وی با بیان این مطلب که روند اجرایی کشور باید تغییر کند دولت خود را دولت اخلاق نامید و تاکید کرد که باید از قانون‌ناپذیری، بی‌برنامه بودن، عوام‌فریبی و بد اخلاقی در دولت دوری کرد.

دبیرکل حزب مردم سالاری یادآور شد: حضور رییس‌جمهور در استان‌های مختلف کشور و استفاده از امکانات دولتی نباید ماهیت تبلیغاتی داشته باشد.

کواکبیان تصریح کرد: پنج برابر شدن یارانه‌ها،برابر با بنزین 4500 تومانی است، قرار نیست اقتصاد ما با توزیع پول شکل بگیرد بلکه باید قدرت و توان خرید مردم افزایش یابد.

وی با اشاره به افزایش نقدینگی جامعه در سال‌های اخیر خاطرنشان کرد: هرچه نقدینگی جامعه افزایش یابد تورم نیز بیشتر خواهد شد.

کواکبیان همچنین ادعا کرد که تورم 17 درصدی گذشته امروز بر اساس آمار بانک مرکزی به 44 درصد تورم نقطه‌ای و 32 درصد میانگین تورم رسیده که بخشی از آن ناشی از اضافه کردن بی حساب و کتاب نقدینگی در جامعه است.

وی با بیان اینکه" هر یک دلار واردات مساوی با از دست رفتن یک شغل در کشور است"با بیان این ادعا که در خوشبینانه ترین حالت بیش از 11 میلیون نفر بیکار در کشور داریم، گفت: قرار نبود نظام جمهوری اسلامی به وضعیت این چنینی برسد.

کواکبیان با اشاره به این مطلب که "می خواستیم معنویت و اخلاق را به عنوان ارمغان انقلاب به جهان معرفی کنیم و باید در الگو معنویت و اخلاق موج بزند"، اظهار داشت: انقلاب اسلامی پیش قراول نظام تمدن ساز،فرهنگ ساز و اخلاق محور است و ما می خواهیم این مساله را به ملت های اسلامی بگوییم که واجب است این الگو را در داخل ایجاد کرده باشیم.

وی گفت: بنده هم که نماینده مجلس بودم اگر کاری می‌توانستم بکنم و انجام ندادم در مقابل وضعیت کارتن خواب‌ها،کودکان کار و مسائلی از این قبیل مسوول هستم.

کواکبیان شعار دولت خود را دولت اخلاق اعلام کرد به آن‌چه آن را بی‌اخلاقی‌هایی مانند روابط سه قوه عنوان کرد اشاره و افزود: این در حالی است که ذات انقلاب اسلامی، معنویت و اخلاق است.

این کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست‌جمهوری همچنین با اشاره به این مطلب که "اصلاح طلبان در حقیقت از بنیان‌گذاران و طرفداران اصلی این نظام هستند" تصریح کرد: کسی که تفکر براندازی دارد شورشگر است و جزء اصلاح طلبان به شمار نمی‌آید.چه کسی گفته خاتمی در فکر براندازی بوده، او 8 سال رییس‌جمهور این کشور بوده است.

وی با طرح این سوال که "چرا در کشوری که در روز عاشورا یک ارمنی هم نذری میدهد در تلویزیون اعلام می‌کنیم اصلاح طلبان پرچم امام حسین(ع) را آتش زدند؟"اذعان کرد:کسی که چنین کاری را انجام می‌دهد، مسلمان و اصلاح طلب نیست ولی متاسفانه این مسائل تفکیک نشده است.

کواکبیان با اشاره به اتفاقات رخ داده در سال 1388 گفت: اعتقاد داشتیم اعتراضات پس از انتخابات باید به روش قانونی پیگیری می شد و این مساله را تنها دو روز بعد از اعلام نتیجه در شبکه خبر تلویزیون اعلام کردیم، ما شورش را قبول نداریم.

وی ادامه داد:اصلاحات یعنی دانشجو، کارگر، روحانی، نماینده و روزنامه‌نگار باید فریاد بکشد و نابسامانی ها را بگوید،چون ما نظام را دوست داریم می گوییم باید مشکلات حل شود. اصلاحات یعنی در چارچوب مطالبات مردم و قانون اساسی نباید بگذاریم مشکلات در کشور تلمبار شود و همه خدمات دولت‌های قبلی را با بداخلاقی نادیده بگیریم.

کواکبیان افزود: البته احمدی نژاد ویژگی های مثبتی چون پشتکار، ساده زیستی و سفرهای استانی را نیز دارد و نباید منکر خدمات مثبت ایشان شد، ولی به شرطی که روح این سفرها خدمت به مردم باشد.

وی با بیان اینکه پشتکار هم باید در مسیر اصلی خود باشد به سفر اخیر رییس جمهور به آمریکا اشاره و به هیات همراه رییس‌جمهور در سفر به نیویورک که به گفته وی برخی از آنها نخبگان سیاسی نبودند انتقاد کرد.

کواکبیان با اشاره به این مطلب که برای دولت آینده 50 برنامه سیاسی،اقتصادی،فرهنگی،اخلاقی،بین المللی و امور زیربنایی آماده کرده‌ام، تصریح کرد: اگر برای تحقق این وعده ها تضمین بخواهید می‌گویم شما می‌توانید بنده را وادار کنید تا این حرف ها عملیاتی شود،اگر مردم دولت را هر روز پاسخگو بخواهند بسیاری از مشکلات ما حل می شود و نباید این گونه باشد که مردم امروز رای بدهند تا 4 سال بعد. باید از کسی که انتخاب می‌شود پاسخ بخواهیم.

وی با تاکید بر این مطلب که "امر به معروف یک اصل است که باید در برنامه های سیاسی،فرهنگی و اجتماعی احیاء شود" متذکر شد:امر به معروف تذکر دادن در خصوص آستین کوتاه نیست،بلکه امر به معروف یعنی ضعیف ترین فرد جامعه به بالاترین فرد اجرایی کشور مشکلات را متذکر شود.

کواکبیان ادعا کرد: امروز تا در ادارات زیرمیزی ندهی مشکلت حل نمی شود،مگر قرار ما این بود؟

به گزارش ایسنا، کواکبیان در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه امروز ما به دنبال اجماع هستیم، ادامه داد:اگر اصول گرایان راست می گویند چرا این تعداد کاندیدا را معرفی کرده اند؟ آیا این میز قدرت آن قدر مهم است که 40 کاندیدا معرفی کرده‌اید؟امروز باید جبهه ضد پوپولیسم در کشور شکل بگیرد.

وی با تاکید بر این مطلب که اصلاحان زمانی می تواند نتیجه بگیرد که خداوند کمک کند، تصریح کرد: توفیق باید از ناحیه خدا باشد،باید از خداوند استعانت بجوئیم تا به این ملت توانمندی برای اصلاح عنایت فرماید.

کواکبیان با بیان اینکه "در صورت اجازه مقام معظم رهبری می خواهیم طی 6 ماه با آمریکا رابطه برقرار کنیم"،اذعان داشت: هرکسی بتواند تحریم ها علیه ایران را برطرف کند به ملت ایران خدمت کرده است و اینکه هر روز تحریم‌ها بیشتر شود هنر نیست.

وی ادامه داد: در سال 1392 باید ارز کشور 1600 تومانی باشد نه 3600 تومان.

کواکبیان با اذعان به اینکه "مردم ما بسیار نجیب،فهیم و رشید هستند و پای انقلاب ایستاده اند"،یادآور شد:در 22 بهمن 91 همه مردم با شور و اشتیاق آمدند ولی می گفتند مشکلات وجود دارد.

وی بیان کرد: هرکس مردم را به هر عنوان از حضور در انتخابات مایوس کند به کشور خدمت نکرده است.

دبیر کل حزب مردم سالاری همچنین اظهار داشت:چه کسی گفته اصولگرایان باید اصلاح طلبان را بیرون کنند؟ما آنها را بیرون می کنیم.البته من اعلام کرده ام در دولت آینده از اصولگرایان نیز در کنار خود استفاده خواهم کرد.

کواکبیان با بیان این مطلب که باید برای لغو تحریم ها و مسائل هسته‌یی،برای رابطه ایران و آمریکا علاجی بیندیشیم،خاطرنشان کرد:با حفظ مصلحت،عزت،منافع ملی و خطوط قرمز رهبری می توانیم با آمریکا رابطه برقرار کنیم،البته فکر نکنید با برقراری رابطه با آمریکا همه مشکلات حل خواهد شد.

وی همچنین در پاسخ به سوال یکی از حاضرین با تصریح اینکه"اگر خاتمی بیاید بنده کناره گیری می کنم و قبلاً موضع خود را در این خصوص اعلام کرده ام"،افزود:بر اساس اطلاعاتی که دارم قطعاً آقای خاتمی و هاشمی در انتخابات حضور نخواهند داشت.

وی بهترین شرایط مذاکره را برد – برد دانست و افزود: اگر هم در مذاکرات امتیاز دادیم باید در چارچوب منافع ملی باشد.

کواکبیان در ادامه گفت: 21 نطق و800 تذکر کتبی و شفاهی در دوره اخیر مجلس داشتم که در تاریخ ادوار مجلس،هیچ نماینده ای در یک دوره این تعداد نطق نداشته است.

وی افزود: متعهد شده ام نرخ بیکاری را به زیر 10 درصد و تورم را به زیر 20 درصد کاهش دهم.

کواکبیان همچنین در پاسخ به سوالی گفت:در صورت رضایت رهبری،برای آزادی موسوی و کروبی از حصر خانگی نیز تلاش خواهم کرد.

وی در خاتمه سخنان خود اظهار داشت: اعتقاد داریم نظام بر پایه ولایت فقیه شکل گرفته و باید به ولایت فقیه احترام گذاشته شود، رییس جمهور هم باید با رهبری تعامل داشته باشد چراکه زیرمجموعه ولایت فقیه محسوب می‌شود.
کد خبر: ۱۴۸۳۷۳
۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۷
معاون اول دولت اصلاحات با بیان اینکه من هم معتقدم در سال 88 فتنه روی داد گفت:انتخاباتی که به دلیل حضور گسترده مردم باید از آن به عنوان حماسه حضور یاد می شد به دلایلی وارد بازی باخت باخت شد.

به گزارش خبرنگار مهر ارومیه، محمد رضا عارف چهارشنبه شب در نشست حماسه سیاسی با دانشجویان دانشگاه دولتی ارومیه گفت: امسال سال حماسه سیاسی نامگذاری شد همه قبول دارند تنها و مهمترین مصداق حماسه سیاسی انتخابات است و ما انتخابات مهمی در پیش داریم البته افتخار ما این است که نظام ما نظام جمهوری اسلامی است و تصمیمات کشور به اتکا و رای مردم صورت می گیرد.

عارف با طرح این سوال که هر چهار سال شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در کشور هستیم ولی چرا امسال و انتخابات ریاست جمهوری حماسه سیاسی گرفته است؟ افزود:اگر برگردیم به انتخابات سال 88 انتخاباتی که به دلیل حضور گسترده مردم باید از آن به عنوان حماسه حضور یاد می شد ولی به دلایلی وارد بازی باخت باخت شدیم شاید دو سال گذشته این موضوع برای خیلی ها روشن نبود اما امروز برای هیچ کس این بازی باخت پوشیده نیست.

معاون اول دولت اصلاحات و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: هفته گذشته یکی از فرماندهان ارشد نظامی کشور اعلام کرد: امیدواریم رئیس جمهوری سرکار بیاید که بتواند بحران فعلی کشور را حل و فصل کند.

عارف با بیان اینکه این واقعیتی است که ظرفیت کشور و توانایی مردم در بیش از سی سال گذشته تضمین کننده مقابله با هر بحرانی است اظهارداشت: هشت سال دفاع مقدس نمونه ای بازر است و می توانیم بگوییم در این دوران که مقابله با همه دشمنان نظام و استکبار بود با عزت و پشتوانه مردمی پشت سرگذاشتیم.

کاندیدای احتمالی دور یازدهم ریاست جمهوری با تاکید بر حضور گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری گفت: بالاخره این انتخابات برگزار می شود و شخصی نیز به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شود در این راستا مردمی راهی جز حضور ندارند اگر رئیس جمهور با پشتوانه قوی مردمی باشد هم می تواند برنامه های خود را در داخل کشور با قطعیت دنبال و اجرا کند و به صورت شایسته در مجامع بین المللی به حق مردم را نمایندگی کند.

وظیفه تشکل های دانشجویی بسترسازی برای مشارکت حداکثری مردم است
وی در ادامه با گلایه از آغاز فعالیت انتخاباتی دیرهنگام توسط تشکل های دانشجویی افزود: انجمن های اسلامی دانشجویی اگر چه دیرهنگام اما وارد فضای انتخابات شدند، فضای دانشگاه های کشور در طول سالهای اخیر امنیتی بود و مجال برای برگزاری نشست های دانشجویی نبود.

عارف تشکل های دانشجویی را به عدم جانبداری از کاندیدای خاص دعوت کرد و افزود: وظیفه تشکل های دانشجویی جانبداری از شخص خاصی نیست بلکه باید آرمان دانشجویی حفظ شود وظیفه تشکل ها وانجمن های دانشجویی بسترسازی و زمینه سازی حضور و مشارکت حداکثری مردم است.

وی با بیان اینکه هنوز بخشی از جامعه از حالت بی تفاوتی بیرون نیامده اند گفت: هنوز حالت بی تفاوتی در بین بخشی از جامعه حاکم است هنوز برخی از مردم هزینه هایی که در انتخابات سال 88 کرده اند را فراموش نکردند وظیفه تشکل های دانشجویی است با نگاه به آینده و امید زمینه حضور مردم را فراهم کنند.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهارداشت: تشکل های دانشجویی یک تشکل حزبی نیستند بلکه به عنوان تشکل های سیاسی و دانشجویی حق جانبداری از جریان یا کاندیدای خاصی را ندارند.

تحقق چشم انداز 20 ساله وظیفه تمام ایرانی هاست
وی یاد آور شد: بعد از حماسه حضور حماسه انتخابات است سند چشم انداز به عنوان میثاق ملی روی چشم همه ماست، تحقق سند چشم انداز وظیفه تک تک ایرانی هاست به نظر می رسد دیگر وقت انتخاب رئیس جمهور بر اساس شار به سر آمده در دهه های اول انقلاب چون از کاندیداها و منش رفتاری آنها شناخت کافی نداشتیم جای گله نیست اما در دهه چهارم انقلاب که اداره کشور از نسل اول به نسل دوم و سوم در حال انتقال است نباید بر پایه شعار عمل کنیم عموما شعارهایی که در عمل تحقق نمی یابند ومایه بد بینی مردم می شوند.

عارف با تاکید بر اینکه باید در انتخابات بر اساس عملکرد افراد عمل کرد اظهارداشت: باید کاندیداهایی که اعلام حضور کرده اند کارکردهایشان را مورد بررسی قرار دهیم آیا در محیطی بوده اند کاری که کرده اند موفق بودند، آیا در کاری که بوده اند به دلیل ضعف عملکرد کنار گذاشته شده اند یا ارتقا یافته اند آیا توانایی اداره کشور را داند.

معاون اول دولت اصلاحات با اشاره به اینکه وارد عملکرد ها نمی شوم گفت: برای مقایسه عملکردها تنها به بیان یک مثال اکتفا می کنم دولت اصلاحات با نفت هفت الی هشت دلاری کشور را داره می کرد اسفند 87 دولت اصلاحات حقوق معلمانان را نتوانست پرداخت کند، ذخایر استراتژیک کشور به شدت زیر خط قرمز قرار گرفته بود اما نتیجه عملکرد رشد اقتصادی 2.3 درصدی را تبدیل کردیم به رشد 5.7 درصد هدف گذاری برنامه سوم شش درصد بود در حالی که  رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس سال گذشته رشد اقتصادی را زیر سفر یا یک درصد عنوان کرد.

نرخ بیکاری دانشجویان و تحصیلکرده ها دو برابر شده است
عارف عنوان کرد: باید کسی بیاید که رشد هشت درصدی را تضمین کند، سالی یک میلیون فرصت شغلی را ایجاکند تا نرخ بیکاری را تثبت کنیم چرا که نرخ بیکاری در کشور غیرمنطقی است من آمارهای رسمی را اعلام می کنم  امروز نرخ بیکاری 13 الی 14 درصد است متاسفانه نرخ بیکاری دانشجویان و تحصیلکرده ها دو برابر است.

وی تاکید کرد: شما دانشجوها الان تنها دغدغه ای که دارید آینده شغلی است با این نرخ بیکاری چه امیدی می توان داشت متاسفانه امروز سرمایه های ملی و ارزشی  به دلیل مشکلات اقتصادی را از دست می دهیم چرا که به جای توجه و نگاه به مرکز کشور به خارج توجه دارند کسی باید انتخاب شود که این مسایل را ساماندهی کرده و رشد اقتصادی را به هشت درصد برساند بتواند دغدغه خانواده ها که گرانی است را سامان بخشد.

وی اضافه کرد: در بحث هدفمند کردن یارانه مقرر شد بخشی از مشکلات اقشار آسیب پذیر حل شود در حالی که 40 هزار تومان در جبیب ایرانی را رفت اما 90 الی 100 هزار تومان از جیب دیگرشان بیرون آوردید لذا بر این باورم به اتکای تجریه هشت ساله دولت اصلاحات و جمع بندی عملکردی که داریم این مشکلات را می توان سامان بخشید.

عارف اعلام کرد: در سال گذشته 700 میلیارد دلار درآمد داشتیم مقایسه کنید با درآمد دولت اصلاحات لذا عرض کنم ما می توانیم بیشتر از این عمل کنیم اما  باید باورمان باشد در چهارچوب قانون در چهارچوب ساختارها و برنامه عمل کنیم اگر این باورها را داشته باشیم به نظر می رسد به اتکای خداوند این مسایل را می توانیم حل کینم.

کاندیدای احتمالی دور یازدهم ریاست جمهوری گفت: این بخش از حماسه سیاسی به حماسه اقتصادی نیز منجر می شود حماسه اقتصادی یعنی حرکت و جهش برای سامان بخشی کشور مطمئنا باید بر این باورم بود کشور توانایی ایجاد حماسه در بعد اقتصادی را دارد.

در ادامه این نشست ضمن طرح سوال دانشجویان تربیون آزاد نیز برگزار شد.

عارف به سوالات دانشجویی مبنی بر اینکه اگر آقایان هاشمی یا خاتمی اعلام کاندیداتوری کنند شما کناره گیری می کنید یا نه؟برنامه کابینه آینده خود را بیان کنید؟آیا توانایی تشکیل دولت تکنوکرات را دارید؟ نظرات در مورد دانشجویان ستاره دار یا سیاسی چیست؟ آیا شما هم از پول نفت کشور را اداره خواهید کرد؟ توسعه سیاسی را در پیش می گیرد و برنامه شما در سیاست خارجی چیست پاسخ داد.

در صورت حضور خاتمی و هاشمی بلافاصله کنارمی کشم
وی گفت: این سوالاتی است که عموما در تمامی دانشگاه ها مطرح می شود و شما نیز مثل اینکه به نمایندگی از همه پرسیدید اما در مورد خاتمی و هاشمی با توجه به نگاه اخلاقی و فرهنگی که به این آقایان به خصوص خاتمی دارم بلافاصله کنار می کشم.

عارف افزود: کابینه من شایسته سالاری خواهد بود از هر فردی که شایسته تر باشد استفاده می کنم البته این حرف را همه می گویند اما من زمانی که ریاست دانشگاه را بر عهده داشتم معاون من یکی از افراد اصولگرا بود اما از بهترین معاونین من نیز به شمار می رفت لذا اعتقاد دارم عقلانیت حکم می کند از همه نیروها استفاده کنیم در این راستا شعاعی که می زنم نه به تنها اندازه تهران بلکه شعاع کار من همه کشور خواهد بود.

وی ادامه داد: در خصوص توسعه سیاسی نیز معتقدم باید توسعه در تمامی بخش های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی باید فراگیر شود یکی از اولویت های مردم معیشت مردم است مسایل اجتماعی متاسفانه نرخ طلاق به وضعیت زشت و زننده رسیده است امروز 30 درصد ازدواج ها در ماه های اول ازدواج به طلاق منجر می شود تمام این مسایل را در برنامه های خود را برای انتخابات دارم اعلام می کنم.

معاون اول دولت اصلاحات گفت: جهت گیری که در اصلاحات داشتیم نفت را نه تنها متعلق به همه مردم بلکه نسل های آینده می دانم و معتقدم حق نداریم به عنوان درآمد از آن استفاده کنیم ما فقط می توانیم بهره مالکانه از آن ببریم یعنی سود کار، با توجه به جهت گیری کل کشور باید وابستگی به بودجه نفت را در سالهای آتی به صفر برسانیم و دولت بر اساس درآمد خود کشور را اداره کند اگر دولتی عرضه اداره کشور از طریق بودجه را نداشته باشد حق استفاده از درآمد نفت را ندارد فروش نفت سرمایه ملی است.

عارف در پاسخ به سوال یکی دیگر از دانشجویان در خصوص که پرسید آیا بین آقایان هاشمی و خاتمی درگیری وجود دارد؟ آیا میان کاندیداهای اصلاح طلب نیز اختلاف وجود دارد؟ نظرتان در مورد کاندیداتوری روحانی چیست گفت: بین هاشمی و خاتمی درگیری وجود ندارد چون بر سر قدرت نیستند درگیری بین کسانی به وجود می آید که در راس قدرت باشند.

خود را در اردوگاه اصلاح طلبان تعریف می کنم
وی اضافه کرد: بنده خود را در اردوگاه اصلاح طلبان تعریف می کنم و به عنوان کاندیدای این گروه به میدان آمده ام.

عارف گفت: اما رهبر معظم انقلاب در قم با سخنرانی که داشتند فتنه ها را معرفی کردند. شما نیز حرف مابقی را پرت کنید برود چون اینجا جای این بحث ها نیست و من در مقامی نیستم که به این سوال شما پاسخ دهم.

وی با بیان اینکه موسوی زندانی سیاسی نیست تنها در حصر به سر می برد اعلام کرد: امیدوارم تا حد امکان قبل از انتخابات مشکل حصر موسوی و کروبی حل شود هر دو این آقایان از مهره های کلیدی بودند امیدوارم این مسئله به صورت آبرومندانه حل شود.

وی ادامه داد: من این مشکل را استخوان لای زخم می دانم رئیس جمهور مقتدر با رای بالا انتخاب شود می تواند این مشکل را به راحتی حل کند.

معاون اول دولت اصلاحات در خصوص آیا اختلاف بین اصلاح طلبان وجود دارد یا نه نیز گفت: رقابت بین دو انسان همیشه وجود دارد در بین اصلاح طلبان نیز رقابت است البته با حفظ رفاقت، رقابت حرکت ایجاد می کند اما معتقدم جریان های سیاسی باید هر چه زودتر به اجماع برسند امیدوارم هم اصلاح طلبان  و هم جریان رقیب اصولگریان با اجماع برسند تا مردم از بین دو الی سه کاندید بتواند با حضوری پرشور رئیس جمهور بعدی را انتخاب کند.

عارف در پاسخ به سوال یکی دیگر از دانشجویان مبنی بر اینکه اگر رد صلاحیت شدید چکارمی کنید گفت: اگر بنده رد صلاحیت شوم تمکین کرده و اعتراضی نخواهم داشت.

تکذیب رایزنی با مهر علیزاده
وی در ادامه وقتی یکی از دانشجویان عنوان کرد در طول چهار سال گذشته اولین اصلاح طلبی هستید که در دانشگاه ارومیه حضور یافته است گفت: بنده برای دانشگاه ارومیه حق آب و گل دارم چون پایه اول این دانشگاه را در سال 60 من بنا کرده ام وقتی در آن زمان که فضا امنیتی بود با یک جیب ژاندامری در جلو یکی از در عقب ماشینم برای آغاز طرح عمرانی دانشگاه نازلوی ارومیه بارها جاده سرو را طی کرده ام بنابراین چون حق آب و گل داشتم نمی توانستند مرا راه ندهند.

عارف به سوالی در زمینه چرا ائتلاف سه گانه را نپذیرفتید آیا هاشمی و خاتمی در حال رایزنی برای معرفی کاندیدای خود هستند گفت: من عادت به تکذیب ندارم اما تمامی صحبت های شما را تکذیب می کنم چرا که چنین بحث هایی اصلا صورت نگرفته متاسفانه بحث هایی نیز در خصوص رایزنی من با مهر علیزاده و دیگر آقایان می شود که من همه این موارد را تکذیب می کنم.

باید از دانشجویان ستاره دار عذرخواهی شود
در ادامه این دانشجو نامه یکی از دانشجویان که به دلیل اخراج شدن از دانشگاه به او حق اجازه ورود به جلسه را ندادند قرائت کرد متن این نامه در خصوص ستاره دار کردن دانشجویان بود عارف در این خصوص گفت: متاسفم هر کس این تصمیم را گرفته که از ورود دانشجو به این جلسه خود داری کند یک عده از همکاران ما در برخی دانشگاه های کشور مسئولیت دارند سعه صدر برخورد با دانشجو را ندارند.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: این افراد یا در دوران دانشجویی سیاسی نبوده و فعالیت نکرده اند یا برای خود شیرینی این کارها را می کنند دانشجویی به هر دلیل تعلیق شده باشد حق حضور در جمع دانشجویی را دارد.

عارف ستاره دار کردن دانشجویان را مورد انتقاد قرار داد و گفت: بنده نیز معتقد به ستاره دار کردن دانشجویان هستم اما ستاره خدمت ما باید از تمامی دانشجویانی که ستاره دار شدن یا وقت آنها را به دلیل تعلیق گرفته ایم عذرخواهی کنیم.

وی در پاسخ به سوال دیگری در خصوص فتنه سال 88 به آتش کشیدن عکس امام و نقاط ضعف و قوت احمدی نژاد اظهارداشت: من هم معتقدم در سال 88 فتنه روی داد اما متاسفانه در طول چهار سال گذشته تربیون ها در دست یک جریان خاص بود و جریان دیگری نتوانستند از بیان کوچکترین نظر خود محروم بود حرف بزنند این جریان هم هر چی دلش خواست گفت باید اتفاقات سال 88 به خصوص در دانشگاه ها آسیب سناسی شود سهم تک تک افراد و گروه ها مشخص شود نه برای مچ گیری بلکه برای اینکه دیگر تکرار نشود.

عارف ادامه داد: برای انتخابات پرشور باید مسایل 88 را کنار بگذاریم از آن عبور کنیم بعد از خرداد 92 می توان حرف زد.

وی  در زمینه کاندیداتوری روحانی نیز گفت: هر فردی در خود شرایط رئیس جمهور شدن را می بیند حق شرکت دارد.

معاون اول دولت اصلاحات به سوالی در زمینه دلایل تحصن مجلس ششم گفت: من از تحصن مجلس ششم گله کردم در شرایطی که دو قوه در اختیار اصلاح طلب است صلاح نیست برای یک خواسته این گونه اقدام کرد متاسفانه به دلیل این تحصن هزینه هایی پرداخت کردند کار غیرمنطقی بود ان شاالله تکرار نشود.

عارف به سوال دانشجویی که پرسید چرا هر از گاهی از میان اصلاح طلبان افرادی بیرون می آیند که خط امام راحل را قبول ندارند و عکس امام راآتش می زنند گفت: در خصوص جریانات سیاسی کشور هیچ کدام نه اساسنامه دارند نه مرامنامه یک روز گفتند چپ و راست یک روز گفتند خط امام و رهبری.

وی بیان داشت: در جریان اصولگرا پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی بیرون آمد حالا باید این مسئله به تمام جریان منتسب کرد نه ما حق نداریم این کار را کنیم یک شخصی گروهی خطایی کردند بنابراین من خواهش دارم ما سیاست حذف را اجرا می کنیم خودزنی می کنیم در محافل دانشجویی این مسایل مطرح نشود و آن را به جریان خاص نسبت ندهیم این کار را نکنیم چون کسی در کشور نمی ماند.

در این بین یکی از دانشجویان با بیان اینکه آقای عارف درست گفتید نباید شعار بدهیم چون ما فراموش نکرده ایم شعار سلام بر سه سید فاطمی ، خمینی، خامنه ای خاتمی. شما نظام را تهدید کردید و گفتید امیدواریم حصر آقایان موسوی و کروبی رفع شود سوال من این است برای برگزاری انتخابات پرشور به اینها نیاز نداریم و مطئمن باشید نظام هم به اینها نیاز ندارد خود شما هم از من بهتر می دانید.

اما سوالی که دارم اگر کارتان به جایی رسید که رئیس جمهور شدید در برابر حکم حکومتی حضرت آقا قرار گرفتید تمکین می کنید یا نه؟ در مورد رابطه با آمریکا با حضرت آقا همراه هستید یا نه؟

عارف جواب داد: گفتید به انتخابات پرشور نیازنداریم سرمایه نظام مردم هستند ما همواره افتخارمان بعد از انقلاب حضور مردم در تمامی صحنه هاست چون مردم صاحبان اصلی نظام هستند انتخابات پرشور و حضور مردم ضروری است.

عارف در خصوص حکم حکومتی نیز گفت: قانون اساسی ما بهترین قانون اساسی است ظرفیت های زیادی دارد که تکرار نشده بدترین حالت موضع گیری است در قانون اساسی برای حل مشکل پیش بینی شده و می گوید هرجا در کشور موضع گیری شد مقام معظم رهبری می تواند دخالت کند هر جا مشکل داریم مجمع خبرگان رهبری را داریم اما اگر در برابر حکم حکومتی قرار بگیریم تمکین می کنم.

آخرین تصمیم در خصوص روابط خارجی باید به تایید رهبری برسد
وی در خصوص رابطه با آمریکا نیز گفت: بسیاری از موارد در قانون از وظایف مقام معظم رهبری است به استناد اصل 110  هم به استناد شورای امنیت ملی هر چند رئیس این شورا رئیس جمهور است اما بر اساس قانون کلیه مصوبات شورای امنیت ملی از جمله روابط خارجی به تایید رهبری برسد لذا باید از این موضوع پیروی کنیم نگاه من همدلی است.

وی همچنین به این سوال که  آیا رفع حصر موسوی و کروبی تنها راه حضور پرشور انتخابات است گفت: حل این مشکل می تواند منجر به انتخابات پرشور بشود اما منوط به آن نمی کنم چون منوط کردن ایجاد مشکل می شود.

عارف در بخش دیگری در پاسخ به سوال دانشجویی که انتقاداتی به دولت اصلاحات وارد کرد و پرسید:هشت سال از دولت اصلاحات گذشته اما فراموش نکرده ایم لوایح دوگانه ای که توسط آقای خاتمی به مجلس ارائه شد لوایحی که با وجود مغایریت آشکار توسط مجلس تصویب شد رفت به شورای نگهبان فشارها شروع شد باید لوایح تایید شود عنوان کردید اگر تایید نشود اصلاح طلبان از حاکمیت خارج می شود شورای نگهبان بررسی شد 32 مورد خلاف قانون و هفت مورد خلاف شرع هست تایید نشد شروع کردید به استعفا ما توقف غنی سازی هسته ای را فراموش نکردیم گفتید تا اعتماد سازی متوقف می کنیم جالب اینجاست اجازه بازرسی از تمامی اماکن به خصوص مناطق نظامی به اجنبی داده شد ما خیانت اصلاحات به کشور را فراموش نکردیم ما دروغ بزرگ تقلب در انتخابات سال 88 را فراموش نکردیم.

عارف پاسخ داد: از احساسات خواهر دانشجو تشکر می کنم حق داشتند دولتی را خائن بدانند و دولتی را خدمتگزار ولی بروید قانون اساسی را مطالعه کنید هر دولت حق دارد لایحه به مجلس بدهد سازو کار کسب قانونی دارد.شما بگوید چند نفر استعفا دادند نباید همه موضوع را به هم ربط بدهید.

وی افزود: دستاوردهای هسته ای را بررسی کنید ببینید به چه دوره ای بوده بیشترین دستاورد هسته ای مربوط به دولت اصلاحات است و این هم بدانید هر تصمیمی در مورد مسایل هسته ای گرفته می شود به تایید رهبری نرسد اجرایی نمی شود.
کد خبر: ۱۴۸۳۹۵
۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۴
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری، در پاسخ به سئوالی درباره رفع حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی با تاکید بر این که ریشه همه مسائل به خروج کشور از فضای امنیتی بستگی دارد، گفت: برای این موضوع مقدماتی لازم است.
 
به گزارش مهر، حجت الاسلام حسن روحانی در همایش بانوان که صبح پنجشنبه در مجتمع فرهنگی آدینه برگزار شد  با اشاره به مسائل فرهنگی گفت: ما معتقد نیستم که مسائل فرهنگی از طریق پلیسی قابل حل است و مسائل مربوط به زنان در دولت تدبیر و امید از راه‌های پلیسی دنبال نخواهد شد.
 
وی در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر این که در صورت نامزدی هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی از رقابت انتخاباتی کناره‌گیری خواهید کرد؟ گفت: من با هر دوی این بزرگواران صحبت کرده‌ام و اینها گفتند که ما نمی‌آییم.
 
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری، در پاسخ به سئوالی درباره رفع حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی با تاکید بر این که ریشه همه مسائل به خروج کشور از فضای امنیتی بستگی دارد، گفت: برای این موضوع مقدماتی لازم است.
 
این کاندیدای احتمالی در سخنانی درباره جایگاه زنان نیز اظهار کرد: زنان ما نه نیاز به الگوهای غربی دارند و نه باید بر اساس برخی تفکرات در خانه محفوظ بمانند. زن می‌تواند دارای بالاترین منزلت در جامعه باشد. میان زنان و مردان تفاوتی وجود ندارد و زنان در کنار مردان می‌توانند با رعایت همه اصول اسلام در صحنه‌ها حضور یابند.
 
روحانی با اشاره به شعار حماسه سیاسی گفت: ایجاد حماسه سیاسی تنها وظیفه مردان نیست بلکه در همان حد و نه حتی سر سوزنی کمتر وظیفه زنان نیز هست و 50 درصد حماسه سیاسی بر دوش زنان است.
 
وی با بیان اینکه جایگاه زنان در جامعه ما ارتقا یافته است تصریح کرد: البته مشکلات و مطالبات همچنان وجود دارد. تعبیض در شغل و فعالیت اجتماعی برای زنان و حضور آنان در سطوح مدیریتی و تصمیم‌ساز، افزایش زنان خود سرپرست و سرپرست خانوار و افزایش طلاق از مشکلاتی است که در مورد زنان مطرح است.
 
وی با بیان اینکه جنسیت نمی‌تواند معیاری برای دوری و عدم حضور زنان در سطوح مدیریت باشد، اظهار کرد: اگر زمینه را برای حضور زنان فراهم نکنیم به این معنا است که از بسیاری استعدادها و توانمندی‌ها محروم شده‌ایم ما باید در بخشی از مناطق مدیریتی سهم ویژه‌ای برای زنان قائل شویم.
 
وی در بخشی از اظهارات خود ضمن گرامیداشت روز معلم، معلمان را رکن اصلی و ستون فقرات آموزش و تربیت در جامعه عنوان کرد و گفت: معلمان در آموزش و تربیت باید مشارکت جدی داشته باشند.
 
روحانی با اشاره به مسائل فرهنگی گفت: ما معتقد نیستم که مسائل فرهنگی از طریق پلیسی قابل حل است و مسائل مربوط به زنان در دولت تدبیر و امید از راه‌های پلیسی دنبال نخواهد شد. اقتصاد از شرایط رکود و بی‌رونقی و به ویژه از شرایط اضطراری خارج خواهد شد و بداخلاقی‌ها، به چهره هم پرخاش‌کردن‌ها از جامعه رخت برخواهد بست. فرصت برابر برای زنان و مردان در عرصه‌های مدیریتی و سهم ویژه‌ای برای زنان در نظر گرفته خواهد شد و جنسیت معیار نخواهد بود.
 
روحانی در پایان بر بهبود روابط با جهان اشاره کرد و گفت: در دولت تدبیر و امید تلاش خواهد شد روابط مناسبی با کشورهای مختلف جهان برقرار کنیم. زنده‌باد عظمت و بزرگی زنان، زنده‌باد عقلانیت و اعتدال، زنده‌باد دولت راستگویان و درستکاران، زنده باد اسلام و زنده باد ایران عزیزمان.
کد خبر: ۱۴۸۴۵۲
۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۷
میزگرد مشترک چهار تن از کاندیداهای انتخابات شورای اسلامی شهر تهران با حضور محسن هاشمی رفسنجانی مشاور شهردار تهران، حسن بیادی ‌ نایب رییس شورای شهر تهران، نوروزی مشاور معاون ترافیک شهردار تهران و حبیبی کاندیدای دور چهارم شورا‌ها و عضو شورای مرکزی خانه کارگر در خبرگزاری کار ایران (ایلنا) برگزار شد.
 
محسن هاشمی در این میزگرد با بیان اینکه بر اساس نتایج نظرسنجی مذکور، دغدغه 50 درصد مردم تهران "جابجایی و حمل و نقل" است، افزود: اگر معضل آلودگی هوا را نیز که متاثر از حمل و نقل است، به این موضوع اضافه کنیم، دغدغه بالغ بر 60 درصد پایتخت‌نشینان، این مسئله است.
 
وی با بیان اینکه اولویت نخست شورای شهر چهارم باید داشتن طرح مناسبی برای توسعه حمل و نقل عمومی باشد، اظهار کرد: به اعتقاد من اولویت دوم برنامه‌ریزی‌های شورای شهر چهارم، آسیب‌های اجتماعی و اولویت سوم باید حل مشکل مسکن باشد. کما اینکه دغدغه شهروندان هم به همین ترتیب بوده است.
 
وی درباره مشکل مسکن شهروندان تهرانی، توضیح داد: آثار نقدینگی زیادی که دولت تزریق می‌کند، اگر در شهر رفسنجان 10 واحد باشد، در ابرشهر تهران 1000 واحد مخرب است و شهروندان تهرانی به مراتب بیشتر از سایر هموطنان، از این سیاست‌ها آسیب می‌بینند.
 
به گفته هاشمی، پس از مسکن، مسئله اشتغال برای تهرانی‌ها مشکل جدی به شمار می‌رود که شورای شهر باید به این موضوع هم بپردازد؛ چرا که دولت مرکزی با واردات بی‌رویه، زمینه تولید و اشتغال را از بین برده و باید برای این موضوع چاره‌ای اندیشیده شود.
 
این نامزد انتخابات شورای شهر تهران که پیش از این مدیرعامل شرکت متروی تهران هم بوده است، نخستین دغدغه در شهر تهران را "کاهش سفر" برشمرده و معتقد است که این امر تنها با ابزار شهر هوشمند و الکترونیک محقق می‌شود. بنابراین این موضوع حتی نسبت به توسعه مترو و حمل و نقل عمومی در اولویت بیشتری قرار دارد که البته برای تحقق آن، به همکاری سایر دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها نیز نیاز است تا شهروندان ناچار نباشند که برای یک کار اداری کوچک، دهها بار در سطح شهر تردد کنند.
 
هاشمی تاکید کرد: برای ابرشهر تهران باید مطالعات مبدا و مقصدی انجام و کریدورهای پرظرفیت پایتخت احصاء شود، تا بتوان با کمترین طول مسافت و بهترین روش، این مسیرها را پوشش داد. در حالی که این مطالعات تنها یکبار و در سال 75 در تهران صورت گرفته است.
 
وی معتقد است که در مسیرهای پرظرفیت باید از حمل و نقل ریلی انبوه‌بر استفاده کرد و در شرایطی که در تهران روزانه 10 میلیون سفر رخ می‌دهد، باید حداقل هشت میلیون سفر توسط این ناوگان انجام شود.
 
وی با بیان اینکه حمل و نقل ریلی انبوه‌بر، جابجایی 40 تا 50 هزار نفر در ساعت در مسیر را محقق می‌کند و مترو از این دست به شمار می‌رود، افزود: اگر روزانه 15 میلیون سفر در تهران به وسیله حمل و نقل عمومی انجام شود، هفت میلیون لیتر صرفه‌جویی در سوخت محقق شده و در نتیجه به میزان قابل توجهی از آلودگی هوا کاسته خواهد شد.
 
هاشمی در پاسخ به سوالی درباره تحقق مدیریت یکپارچه شهری در شورای شهر چهارم، توضیح داد: برابر بندی از قانون اساسی، شورای عالی استان‌ها می‌تواند مستقیما به مجلس لایحه ارسال کند، اما در طول سال‌های گذشته هیچ‌گاه شورای عالی لایحه‌ای برای یکپارچه شدن مدیریت شهری ارائه نداد که این موضوع می‌تواند در دوره بعدی شوراها دنبال شود. در مورد توسعه مترو و تامین نقدینگی حمل و نقل عمومی درون شهری نیز طرح‌هایی از سوی نمایندگان مجلس ارائه و مصوب شد، اما در این مورد هم شورای عالی استان‌ها مستقیما لایحه‌ای به مجلس ارائه نداد.
 
وی در پاسخ به سوالی درباره مونوریل اظهار کرد: مونوریل جزو وسایل حمل و نقل عمومی غیر انبوه به شمار می‌رود و حداکثر 15 هزار نفر در ساعت در مسیر جابجا می‌کند.
 
وی ادامه داد: در دنیا 10 هزار کیلومتر ریل شهری وجود دارد که از این رقم تنها 300 کیلومتر مونوریل است و از این میزان هم 200 کیلومتر شامل خطوط منوریل فانتزی و تفریحی است و تنها بخش اندکی از مونوریل جهان، کارکرد حمل و نقل عمومی دارد.
 
هاشمی در پاسخ به ایسنا درباره انتخاب مستقیم شهردار با رای مردم ابراز عقیده کرد: اگر روزی به مرحله‌ای برسیم که همه اختیاراتی که باید، به شوراها داده شود، آن زمان می‌توان شهردار را با رای مستقیم مردم انتخاب کرد، اما به نظر می‌رسد که در شرایط فعلی هنوز زمینه این موضوع محقق نشده و این کار صحیح نیست.
 
وی در پاسخ به سوالی در این باره که آیا شورای شهر چهارم سیاسی خواهد بود؟ با خنده گفت: حداقل من قسم می‌خورم که شورا را سیاسی نکنم.
 
وی همچنین درباره اینکه کرسی‌های شورای شهر چهارم بیشتر به کدام گروه اختصاص خواهد یافت؟ تنها به گفتن این عبارت بسنده کرد که «امیدوارم متخصصان شهری در حوزه‌های مختلف در شورای چهارم حضور داشته باشند».
 
هاشمی در پاسخ به سوالی درباره واکنش خود در صورت رای نیاوردن در انتخابات شورای شهر، به شوخی گفت: اصلا خیال حصر ندارم و حتما نتیجه را قبول می‌کنم! البته از کسی نمی‌ترسیم و فقط از خدا می‌ترسیم.
 
وی سپس توضیح داد: نظام جمهوری اسلامی به دنبال تقلب در انتخابات نیست، اما ممکن است برخی از کارگزاران دست به کارهایی بزنند که مورد تایید نظام نباشد و اگر نظام به این باور برسد که چنین تقلبی رخ داده، قطعا با آن برخورد خواهد کرد. امیدواریم انتخابات به گونه‌ای برنامه‌ریزی شود که ابزار تخریب و زورمداری در اختیار هیچ‌کس نباشد و حین رای‌گیری هم سلامت کامل صندوق‌ها حفظ شود و اگر هم احیانا نظام به تخلفی رسید، آن صندوق‌ها را باطل کند و اجازه ندهد که شائبه انتخاباتی برای مردم پیش بیاید.
 
وی با ذکر حکایتی در این باره تاکید کرد: نظام باید مراقب باشد که اگر هم کسی توهم تقلب و تخلف دارد، این توهم برطرف شود و باید با شایعات به درستی برخورد کنند، کما اینکه این مشکل برای خانواده هاشمی رخ داد. به هر حال مردم باید باور کنند که انتخابات سالم برگزار شده است.
کد خبر: ۱۴۸۴۸۹
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۳:۴۴
">علی مطهری، نماینده مجلس تاکید دارد که وضعیت موضعگیری تمام مسوولان تا روزهای منتهی به انتخابات باید به سمت‌وسویی هدایت شود که ما در 24 خرداد شاهد مشارکت حداکثری شهروندان پای صندوق‌های رای باشیم و سخنانی که شایبه تهدید و تعیین‌تکلیف از آن استنباط می‌شود،  خلاف  سخنان نوروزی مقام معظم رهبری است که حاوی تاکید بر حضور طیف‌های گسترده در انتخابات پیش رو است. او همچنین معتقد است که سخنان اخیر وزیر اطلاعات اظهارنظر شخصی بوده و امیدوار است که از این‌دست اظهارنظرها در آستانه انتخابات کمتر به گوش رسد.

‌سخنان وزیر اطلاعات را خوانده‌اید؟ 
بله، اول اینکه حرف‌های وزیر اطلاعات، شایبه تشویش اذهان عمومی و تنش‌زایی را به وجود می‌آورد. همین‌که مقام دولتی به‌ویژه وزیر اطلاعات هشدار داده‌اند، که فتنه‌ای در راه است، ناخواسته می‌تواند بسترساز ایجاد فتنه شود. وزیر اطلاعات باید با تدبیر بیشتری حرف بزند. این‌طور صحبت کردن درباره آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی که از ذخایر نظام و انقلاب هستند، امر پسندیده‌ای نیست.

‌البته ایشان در سخنانشان به‌طور مشخص به نام کسی اشاره نکرده‌‌اند؟ 
خب گاهی نشانه‌ها خیلی واضح است و نیازی به نام بردن نیست. هر فردی که این متن را بخواند می‌فهمد که منظورشان آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی است. در مورد جمله‌ای که گفته‌اند آن کسی که حوادث امروز را پیش‌بینی کرده در فتنه دست داشته، باید بگویم که بهتر است وزیر اطلاعات به این مطلب بپردازند که آیا پیش‌بینی درست از کار درآمده یا نه؟

‌شما چه پاسخی به همین سوال می‌دهید؟
به نظرم پیش‌بینی‌ها درست از کار درآمده و اتفاقا نامه آقای هاشمی به مقام معظم رهبری نامه‌ای تاریخی بود.

‌در جایی از سخنان، حجت‌الاسلام مصلحی گفته‌اند که «یک فردی که جزو سران فتنه بوده و انقلاب و نظام به دلیل یکسری مسایل او را همانند دو نفر دیگر محصور نکرده، برای او امر اشتباه نشود که انقلاب فراموش کرده این آقا چه نقشی در فتنه ایفا کرده است.» 
در چارچوب وظایف قانونی وزیر اطلاعات، حصر برخی افراد، موضوعی نیست که ایشان مجاز باشند در سخنانشان به‌صراحت به آن اشاره و شخصیت دیگری را تهدید به حصر کنند. آقای مصلحی با سخنان اخیرشان طوری درباره حصر حرف زده‌اند که انگار با نوعی لطف به آقای خاتمی گفته‌اند که تا به حال حصرشان نکرده‌ایم این در حالی است که «حصر» نیازمند مقدمات قضایی و حکم رسمی و قانونی نهادهای مسوول است.

‌اما ایشان اشاره‌ای به نام آقای خاتمی هم نداشته‌اند؟ 
ببینید مصداق سخنان وزیر اطلاعات برای همه مشخص است.

‌آیا فکر می‌کنید این حرف‌ها تاثیری بر افکار عمومی داشته باشد؟ 
وزیر اطلاعات باید توجه داشته باشند که این حرف‌ها را خطاب به شخصیتی مطرح کرده‌اند که از جانب مقام معظم رهبری به ریاست مجمع‌تشخیص مصلحت نظام برگزیده شده‌اند و مجمع مصحلت نیز نهادی حساس و تاثیرگذار در روند انقلاب و نظام بوده و صلاح نیست که در آستانه انتخابات بخواهیم اتهامی درباره رییس‌مجمع آن مطرح کنیم. رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها تاکید کرده‌اند که نباید به مسوولان کشور توهین شود و چه کسی از هاشمی‌رفسنجانی دلسوزتر و قدیمی‌تر برای نظام بوده است؟

‌‌برداشت افکار عمومی را از این وضعیت چگونه می‌بینید؟
حماسه سیاسی جایی شکل می‌گیرد که شور و هیجان انتخاباتی به وجود بیاید و مردم از گروه‌های مختلف فکری بدانند که می‌توانند به نامزد مورد نظرشان رای دهند و احساس کنند که در میان کاندیداها افرادی هستند که در چارچوب قانون اساسی وضعیت امیدوارکننده‌ای در جامعه به وجود می‌آورند و حضورشان موجب تغییر و تحول می‌شود. اگر این‌طور نباشد شاید گروهی از مردم هم در تصمیم‌شان برای مشارکت مردد شوند و این اصلا خواسته مقام معظم رهبری نیست. به‌عنوان یک نماینده مجلس باید تاکید کنم که سخنان اخیر وزارت اطلاعات در مجلس را پیگیری خواهیم کرد تا مشخص شود منظور ایشان از این حرف‌ها چه بوده است؟

کد خبر: ۱۴۸۵۴۱
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۳
علی مطهری، نماینده مجلس تاکید دارد که وضعیت موضعگیری تمام مسوولان تا روزهای منتهی به انتخابات باید به سمت‌وسویی هدایت شود که ما در 24 خرداد شاهد مشارکت حداکثری شهروندان پای صندوق‌های رای باشیم و سخنانی که شایبه تهدید و تعیین‌تکلیف از آن استنباط می‌شود، خلاف  سخنان نوروزی مقام معظم رهبری است که حاوی تاکید بر حضور طیف‌های گسترده در انتخابات پیش رو است.
 
او همچنین معتقد است که سخنان اخیر وزیر اطلاعات اظهارنظر شخصی بوده و امیدوار است که از این‌دست اظهارنظرها در آستانه انتخابات کمتر به گوش رسد.
 
در ادامه گفتگوی "شرق" با علی مطهری را می‌خوانیم:
 
‌سخنان وزیر اطلاعات را خوانده‌اید؟ 
بله، اول اینکه حرف‌های وزیر اطلاعات، شایبه تشویش اذهان عمومی و تنش‌زایی را به وجود می‌آورد. همین‌که مقام دولتی به‌ویژه وزیر اطلاعات هشدار داده‌اند، که فتنه‌ای در راه است، ناخواسته می‌تواند بسترساز ایجاد فتنه شود. وزیر اطلاعات باید با تدبیر بیشتری حرف بزند. این‌طور صحبت کردن درباره آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی که از ذخایر نظام و انقلاب هستند، امر پسندیده‌ای نیست. 
 
‌البته ایشان در سخنانشان به‌طور مشخص به نام کسی اشاره نکرده‌‌اند؟ 
خب گاهی نشانه‌ها خیلی واضح است و نیازی به نام بردن نیست. هر فردی که این متن را بخواند می‌فهمد که منظورشان آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی است. در مورد جمله‌ای که گفته‌اند آن کسی که حوادث امروز را پیش‌بینی کرده در فتنه دست داشته، باید بگویم که بهتر است وزیر اطلاعات به این مطلب بپردازند که آیا پیش‌بینی درست از کار درآمده یا نه؟ 
 
‌شما چه پاسخی به همین سوال می‌دهید؟
به نظرم پیش‌بینی‌ها درست از کار درآمده و اتفاقا نامه آقای هاشمی به مقام معظم رهبری نامه‌ای تاریخی بود. 
در جایی از سخنان، حجت‌الاسلام مصلحی گفته‌اند که «یک فردی که جزو سران فتنه بوده و انقلاب و نظام به دلیل یکسری مسایل او را همانند دو نفر دیگر محصور نکرده، برای او امر اشتباه نشود که انقلاب فراموش کرده این آقا چه نقشی در فتنه ایفا کرده است.» 
در چارچوب وظایف قانونی وزیر اطلاعات، حصر برخی افراد، موضوعی نیست که ایشان مجاز باشند در سخنانشان به‌صراحت به آن اشاره و شخصیت دیگری را تهدید به حصر کنند. آقای مصلحی با سخنان اخیرشان طوری درباره حصر حرف زده‌اند که انگار با نوعی لطف به آقای خاتمی گفته‌اند که تا به حال حصرشان نکرده‌ایم این در حالی است که «حصر» نیازمند مقدمات قضایی و حکم رسمی و قانونی نهادهای مسوول است.
 
‌اما ایشان اشاره‌ای به نام آقای خاتمی هم نداشته‌اند؟ 
ببینید مصداق سخنان وزیر اطلاعات برای همه مشخص است. 
 
‌آیا فکر می‌کنید این حرف‌ها تاثیری بر افکار عمومی داشته باشد؟ 
وزیر اطلاعات باید توجه داشته باشند که این حرف‌ها را خطاب به شخصیتی مطرح کرده‌اند که از جانب مقام معظم رهبری به ریاست مجمع‌تشخیص مصلحت نظام برگزیده شده‌اند و مجمع مصحلت نیز نهادی حساس و تاثیرگذار در روند انقلاب و نظام بوده و صلاح نیست که در آستانه انتخابات بخواهیم اتهامی درباره رییس‌مجمع آن مطرح کنیم. رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها تاکید کرده‌اند که نباید به مسوولان کشور توهین شود و چه کسی از هاشمی‌رفسنجانی دلسوزتر و قدیمی‌تر برای نظام بوده است؟ 
 
‌آیا این سخنان تاثیری بر تصمیم‌گیری رای‌دهندگان خواهد داشت؟
در برگزاری انتخابات، ملاک نظر و رای مردم است. واقعیت آمار و نظرسنجی‌های صورت‌گرفته نشان می‌دهد که با وجود همه تخریب‌هایی که علیه هاشمی و خاتمی مطرح شده، این دو شخصیت، در راس نظرسنجی‌ها بوده و از اقبال مردمی خوبی برخوردار هستند. حال سوال من این است که وقتی مقام معظم رهبری سال 92 را سال حماسه سیاسی نامگذاری می‌کند، مگر چیزی جز حضور مردم می‌تواند تولید حماسه کند؟ وقتی شواهد و دلایل مستند نشان می‌دهد که این افراد جایگاه مردمی دارند، نمی‌شود به این سادگی آنها را با این ادبیات که از بار سیاسی معناداری برخوردار است، مورد خطاب قرار داد. 
شما بر این باورید که این سخنان پیامی برای این دو نفر دارد؟ 
این سخنان نظرات شخصی ایشان است. توصیه من به آقای خاتمی و هاشمی‌رفسنجانی هم این است که برای مردم و ایجاد حماسه سیاسی و تاکید مقام معظم رهبری بر حضور تمام جناح‌های سیاسی در انتخابات، به صحنه آمده و گزینش اصلح را به رای مردم واگذار کنند و به این قبیل موضع‌گیری‌ها اعتنایی نکرده و به آنچه مصلحت جامعه است عمل کنند. نباید این شایبه نزد افکار عمومی شکل بگیرد که گویی قرار است برخی کاندیداهای احتمالی مورد شماتت قرار گیرند. تا از نامزدی منصرف شوند و رقیب، از زحمت رقابت با آرای آنان، رها شود.

‌برداشت افکار عمومی را از این وضعیت چگونه می‌بینید؟
حماسه سیاسی جایی شکل می‌گیرد که شور و هیجان انتخاباتی به وجود بیاید و مردم از گروه‌های مختلف فکری بدانند که می‌توانند به نامزد مورد نظرشان رای دهند و احساس کنند که در میان کاندیداها افرادی هستند که در چارچوب قانون اساسی وضعیت امیدوارکننده‌ای در جامعه به وجود می‌آورند و حضورشان موجب تغییر و تحول می‌شود. اگر این‌طور نباشد شاید گروهی از مردم هم در تصمیم‌شان برای مشارکت مردد شوند و این اصلا خواسته مقام معظم رهبری نیست. به‌عنوان یک نماینده مجلس باید تاکید کنم که سخنان اخیر وزارت اطلاعات در مجلس را پیگیری خواهیم کرد تا مشخص شود منظور ایشان از این حرف‌ها چه بوده است؟
کد خبر: ۱۴۸۵۴۲
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۴
">
اظهار نظر پیرامون وضعیت دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سال 88 که در مخالفت با نتیجه انتخابات، جنجال آفرین شدند، به یکی از سوژه‌‌های سخنان این روزهای کاندیداهای ریاست جمهوری تبدیل شده است.

دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران که با حضور چهار کاندیدا و همراه با استقبال بی نظیر مردم برگزار شد تبدیل به رویدادی ماندگار در تاریخ جمهوری اسلای ایران شد اما پس از اعلام نتایج انتخابات دو تن از نامزدها یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی نتایج انتخابات را نپذیرفتند تنش ها و ناآرامی هایی در سطح کشور بوجود آمد که واکنش ها و اظهارات گروهها و احزاب مختلف کشور را درباره اقدامات این افراد برانگیخت.

در ادامه اظهارات کاندیداهای مختلف این دوره از انتخابات ریاست جمهوری را درباره اقدامات این دو تن و نیز در خصوص عملکرد نامزدهای این دوره در قبال موسوی و کروبی در صورت رای آوری اشان را در زیر می خوانیم:

آل اسحاق: بین فتنه‌گران و اصلاح‌طلبان فرق قائل هستیم
یحیی آل‌اسحاق در نشست مطبوعاتی با اصحاب رسانه در اردبیل با اشاره به وقایع سال 88 گفت: به غیر از گروه‌های فتنه‌انگیز که سال ۸۸ ساختار‌شکنی کرده و اصالت انقلاب را زیر سئوال بردند و ظلم بزرگی را در حق این ملت روا داشتند بقیه احزاب و گروه‌ها از جمله اصلاح‌طلبان می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند.

آل‌اسحاق گفت: جدای محتوای فکری آنها در هر نظامی جریانی که قانون‌شکن و ساختار‌شکن باشد مورد قبول نیست چرا که با فتنه و جریان انحرافی به نظر می‌رسد سنگ روی سنگ بند نشده و نمی‌توان به اهداف مورد نظر دست یافت.

وی در ادامه اظهار داشت: ما قطعاً بین فتنه‌گران و اصلاح‌طلبان فرق قائل هستیم و معتقدیم آنهایی که حرمت‌شکنی کرده‌اند و پا فراتر از خط قرمز نظام گذاشته‌اند نباید در انتخابات حضور داشته باشند.

نماینده بخش خصوصی در اتاق بازرگانی بیان کرد: هیچ کس قصد ندارد تفکر اصلاح‌طلبی را با متر فتنه و گروه‌های انحرافی زیر سئوال ببرد چرا که در انتخابات پیش‌رو باید همه سلایق حاضر باشند تا یک رقابت سالم را شاهد باشیم.

ابوترابی: به لحاظ اخلاقی نمی توان در یک کلام راجع به موسوی و کروبی صحبت کرد
حجت الاسلام سید محمدحسن ابوترابی فرد در نشستی با دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج  در پاسخ به این سوال که نظر شما راجع به عملکرد «مهندس موسوی» و «حجت الاسلام کروبی» بعد از انتخابات ۸۸ ریاست جمهوری چیست؟ تاکید کرد: به لحاظ انسانی، اخلاقی و دینی صحیح نیست راجع به هر فردی در یک کلام صحبت یا اظهارنظر کرد.

باهنر: موسوی و کروبی با توبه نصوح هم راه بازگشت به نظام ندارند
محمدرضا باهنر در مصاحبه با یکی از رسانه ها در خصوص موسوی و کروبی گفت: من امروز سران فتنه را فقط همین دو نفر می‌دانم. البته دیگران نیز مؤثر بودند و خطاهای بزرگی هم کردند و حتماً باید خطاهای خود را جبران کنند، اما این دو نفر هیچ راه بازگشتی به انقلاب و نظام ندارند و حتی اگر توبه نصوح هم بکنند در نهایت می‌توانند مانند دو شهروند زندگی کنند. ولی اگر دیگران جبران خطا کنند می‌توانند بیایند و فعال سیاسی شوند.

وی همچنین در اینباره اظهار داشت: بنده ۱۳ میلیونی که به موسوی رأی داده‌اند را فتنه‌گر نمی‌دانم. حتی موسوی قبل از انتخابات با بعد از انتخابات دو فرد جدا هستند. معتقدم فتنه شروع شد و سران آن موسوی و کروبی بودند، باید تلاش کرد که از این ۱۳ میلیون، ۵.۱۲ میلیون نفر از این افراد اعلام برائت کنند.

باهنر در این زمینه اذعان داشت: وقتی رهبری بحث جذب حداکثری و دفع حداقلی را مطرح می‌کنند باید به آن عمل کنیم. عکس این مسأله نیز جالب است. مثلا سردسته جریان انحرافی می‌گفت ما ۱۳ میلیونی که به موسوی رأی داده که هیچ بلکه ۵ میلیونی که به ما رأی نمی‌دهند نیز جذب می‌کنیم. یعنی در عرصه اجتماعی اینگونه عمل می‌کنند، اما در بحث موضع‌گیری با فتنه صد بار هم طرف بگوید به موسوی رأی نداده‌ام می‌گویند دروغ می‌گویی!

وی در این خصوص گفت: ما بعد از انتخابات با چند نفر به دیدار مهندس موسوی رفتیم و گفتیم که شما ۲۰ سال کنار کشیده بودی و به دنبال زندگی و نقاشی بودی و الان ۱۳ میلیون رأی داری، باید قدر این رأی را بدانی. اگر می‌خواهی اپوزیسیون باشی ولی داخل نظام، می‌توانی حزب تشکیل بدهی و فعال سیاسی هم باشی، اما اگر می‌خواهی اپوزیسیون خارج نظام شوی همه ما نظام هستیم (همینطور به او گفتم) چون موسوی گله می‌کرد که رئیس ستاد من را دستگیر کرده است. گفتم اگر می‌خواهی خارج نظام باشی با تو برخورد می‌شود و دادگاه و زندان هم وجود دارد.بنده به موسوی گفتم قدر این ۱۳ میلیون را بدان چون این افراد به تو و نظام رأی داده‌اند. اما اگر بیرون نظام باشی و خیلی هم تند روی نکنی در بهترین شرایط می‌شوی نهضت آزادی.

پورمحمدی: سهم موسوی و کروبی در فتنه سال 88 بالا بود
مصطفی پورمحمدی در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در پاسخ به سوال دانشجویی مبنی بر اینکه آیا شما موسوی و کروبی را سران فتنه می‌دانید یا خیر، گفت: چگونه امکان دارد  مهر تایید شورای نگهبان بر روی سران فتنه قرار بگیرد، چرا که کسی که سران فتنه باشد که مورد تایید شورای نگهبان قرار نمی‌گیرد..

وی گفت: موسوی و کروبی بازیگر و سرباز میدانی شدند که دیگران صحنه آن را آراسته بودند، چرا که آنان آفریننده فتنه نبودند و قدرت آفرینش فتنه را هم نداشتند، بنابراین معتقدم  دشمنان برای ما نقشه‌های از پیش تعیین شده دارند..

رئیس سازمان بازرسی کل کشور افزود: دو روز بعد از انتخابات تلفنی با موسوی صحبت کردم وبه وی گفتم شما نخست وزیر جنگ و از یاران حضرت امام بودید، دوست ندارم شما در این بلوا گرفتار شوید و این برای شما در کشور خطرناک است.

پورمحمدی همچنین افزود: موسوی و کروبی سران فتنه نبودند ولی سهم آنها در فتنه سال 88 بالا بود، اگرچه طراح اصلی این فتنه قدرتمندان جهانی بودند.

جهانگیری: پایان حصر موسوی و کروبی آرزوی ماست
اسحاق جهانگیری در مصاحبه با یکی از روزنامه های صبح کشور درباره موسوی و کروبی اظهار کرد: این آرزوی قلبی هر چهره انقلابی اصلاح‌طلب و بعضا غیر اصلاح‌طلب است که حصر آقای موسوی و آقای کروبی به پایان برسد. باید پیگیری کنیم. باید دنبال کنیم، مذاکره کنیم و همین طور زندانیانی که مربوط به انتخابات هستند. بالاخره این مساله همواره به عنوان یکی از مطالبات جریان اصلاح‌طلب است.

حدادعادل: محاکمه نکردن موسوی و کروبی تصمیم درستی بوده است
غلامعلی حداد عادل در یزد در پاسخ به سوالی مبنی بر محاکمه نشدن آقایان موسوی و کروبی و امکان نامزد شدن آنان در انتخابات ۹۲ گفت: این حرف نادرستی است. آنان در دادگاه ملت محاکمه شده اند و نیازی به محاکمه آنان نیست. و این تصمیم «عدم محاکمه در دادگاه» تصمیم درستی بوده است.

حدادعادل گفت: مبنای شورای نگهبان اثبات جرم در دادگاه نیست چراکه خیلی ها در دادگاه محکوم نشده اند ولی صلاحیت کاندیداتوری را ندارند.

وی در پاسخ به سولی مبنی بر رای ۷۵ درصدی دانشگاهیان به موسوی بنابر گفته نماینده ولی فقیه در دانشگاه ها، گفت: من از اظهارات ایشان اطلاعی ندارم ولی باید از هر اتفاقی که در گذشته افتاده درس گرفت.

رضایی: موسوی و کروبی را عمله آمریکا می دانم
محسن رضایی که خود یکی از کاندیداهای دوره انتخابات ریاست جمهوری بود در «میز انتخابات» اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل در خصوص دو رقیب خود میرحسین موسوی و مهدی کروبی در گفت: من آن دو را عمله آمریکا می‌دانم و در 25 بهمن 89 اعلام کردم اگر این دو نفر از مردم عذرخواهی نکنند مردم می‌توانند آنها را دستگیر کنند.
 
رضایی همچنین در این باره اظهار داشت: شاید برخی بگویند چنین اظهارنظری دیرهنگام بوده است، اما هیچ کس موضعی مانند من در برابر سران فتنه نداشته است؛ اعتقاد دارم برای اثر بیشتر بایستی مواضعم در این باره را به موقع مطرح می‌کردم و زمانش وقتی بود که به دستگیری آنان منجر شد.

حسن روحانی: اقدام فتنه گران در 25 بهمن اقدامی خطرناک بود
حسن روحانی در مصاحبه با یکی از رسانه ها در خصوص حوادث 25 بهمن سال 1389 اظهار داشت: حرکت 25 بهمن گروهي فريب خورده کاملاً محکوم است و قوه‌قضاييه بايد براساس وظايف ذاتي خود نسبت به اين حرکت ضدانقلابي اقدام کند.

حسن روحاني افزود: حرکت ضداسلامي و ضد ملي 25 بهمن از يک سو مي‌خواست فرياد قاطعانه ملت ايران در روز 22 بهمن را تحت‌الشعاع قرار داد و از سوي ديگر وسيله‌اي براي انحراف افکار مردم منطقه از دشمنان اصلي يعني آمريکا و رژيم صهيونيستي و شکست اخير آنان گردد.

روحانی در اظهار نظر دیگری در نطق خود در مجلس خبرگان رهبری بدون اشاره مستقیم به موسوی و کروبی گفت: اقدام فتنه گران در روز 25 بهمن به بهانه حمایت از مردم تونس و مصر را اقدامی خطرناک و حساب شده برای سوء استفاده دشمنان بود که توسط رهبری معظم و با حضور حماسی مردم خنثی شد.

این کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری همچنین درهمایش بانوان در پاسخ به سئوالی درباره رفع حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی با تاکید بر این که ریشه همه مسائل به خروج کشور از فضای امنیتی بستگی دارد، گفت: برای این موضوع مقدماتی لازم است.

زاکانی: خیانت موسوی و کروبی در فتنه 88 روشن است
علیرضا زاکانی در نشست خبری خود در شیراز، در خصوص با اشاره به وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 اذعان کرد: اعتقاد من بر این است که اتفاقات سال 88 یک حرکت برنامه ریزی شده از قبل بود که نظام سلطه و آمریکا از قبل خود را برای این حرکت آماده کرده بودند.

وی با اشاره به اینکه شب انتخابات، موسوی در یک نشست خبری به خود تبریک گفته بود، یادآور شد: موسوی و کروبی سران داخلی فتنه هستند و خیانت موسوی و کروبی به کشور در فتنه 88 روشن است.

این نماینده مجلس بیان کرد: متاسفانه اطرافیان اینها نیز عدم رعایت تقوای جمعی را پیشه کردند و با اینکه می دانستند تقلبی نشده این موضوع را مطرح نکردند و اخیرا اعلام می کنند که هیچ اتفاقی نیافتده بود.

وی با اعلام اینکه موسوی و کروبی سران داخلی فتنه هستند، بیان کرد: در همان هفته بعد از انتخابات به روشنی دریافتم که اینها هیچ استدلالی برای اعتراضات خودشان نداشتند.

وی با بیان اینکه تحلیل بنده، از جرم آنها نمی کاهد بلکه ابعاد فتنه را معلوم می کند، بیان کرد: تحلیلی که از فتنه دارم این است که موضوع فراجغرافیایی است و اصل آن در خارج طراحی شد.

سعیدی کیا: دادگاه باید در مورد سران فتنه بودن موسوی و کروبی قضاوت کند
محمد سعیدی کیا در نشست پرسش و پاسخی با دانشجویان دانشگاههای ایلام در پاسخ به سوالی در خصوص وقایع سال 88 گفت:انتخابات سال ۸۸ یک حماسه سیاسی بود و شرکت ۴۰ میلیونی مردم در این انتخابات نیز تایید کننده این حماسه است.

سعیدی کیا ادامه داد: بستر فتنه در خارج از کشور شکل گرفت و الان هم دشمن در حال توطئه چینی برای انتخابات ۹۲ است.
وی اضافه کرد: با اشتباهاتی که هم برنده و هم بازنده انتخابات در سال ۸۸ داشتند فتنه شکل گرفت و خوشبختانه با رهبری هوشمندانه مقام معظم رهبری و حضور گسترده مردم این فتنه تمام شد.
وزیر سابق مسکن در دولت نهم بیان کرد: وضعیت سران فتنه را دادگاه باید روشن کند که آیا اینها سران فتنه هستند و یا خیر.

شریعتمداری: رئیس جمهور شوم  گام های موثری در خصوص وضعیت کروبی و موسوی برخواهم داشت
محمد شریعتمداری در حاشیه دیدار مردمی‌اش در شهرستان یاسوج در جمع خبرنگاران در پاسخ به سئوالی در مورد آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی از حصر خانگی در صورت موفقیت در انتخابات بیان کرد: اکنون آنچه از همه مهم‌تر است برگزاری یک انتخابات باشکوه و حداکثری است که در صورت این مهم، فضای امنیتی رنگ می‌بازد و فضای سیاسی پر رنگ‌تر می‌شود و در این صورت است که می‌توان در این مورد تصمیم گرفت.

شریعتمداری، پیگیری این موضوع را وظیفه جانبی رئیس جمهور دانست و تأکید کرد: در صورت رئیس جمهور شدم با همه توان وضعیت میرحسین و کروبی را پیگیری می‌کنم و قطعا گام‌های مؤثری برخواهم داشت.

عارف: با توجه به نامگذاری سال امیدوارم مشکل برادران بزرگوارم موسوی و کروبی برطرف شود
محمدرضا عارف در جمع دانشجویان دانشگاه شریف در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه نظر شخصی تا در خصوص حبس خانگی موسوی و کروبی چیست گفت: هر دوی این بزرگوار را از بزرگان انقلاب می‌دانم. کروبی از یاران نزدیک امام بود و موسوی نیز نخست وزیر زمان جنگ بود. در دوره معاون اولی ام بارها نزد مهندس موسوی رفته و از رهنمودهای او استفاده کرده ام. تعجب می کنم جامعه نمی تواند از حضور این دو استفاده کند و با توجه به نامگذاری امسال امیدواریم این مسئله حل شود.

عارف با بیان اینکه راهکار شرط گذاشتن برای پایان حصر موسوی و کروبی را مناسب نمی دانم گفت: شرط گذاشتن را صلاح نمی دانم اما امیدوارم فضا به سمت همدلی پیش رود.

فلاحیان: اعدام برای موسوی و کروبی کم است
علی فلاحیان در مصاحبه با یکی از رسانه ها در خصوص حادثه 25 بهمن 1389 گفت: محاکمه موسوي و کروبي به دليل بازي کردن در پازل آمريکا و اسرائيل دردي را دوا نمي‌کند، زشتي اين عمل براي مردم و آزادي‌خواهان بايد به نوعي روشن شود؛ بعضي وقت‌ها انسان اقداماتي انجام مي‌دهد که محاکمه، اعدام و زندان مجازات آن نيست.

فلاحيان با بيان اينکه آنها بايد بگويند که ما چنين خيانت و اشتباه بزرگي را کرده‌ايم، گفت: جبران اين اقدامات اين نيست که کسي را بگيرند و زندان ببرند چرا که ما بحث شخصي نداريم، بلکه بحث ما موضوع آرمان‌هاي امام و رهبري، آرمان‌هاي انقلاب و خون شهداست، واقعا اين جرم با اين مجازات تطابق ندارد.

فلاحيان با بيان اينکه چرا مسئله‌اي به اين بديهي را اين آقايان به آن توجه ندارند؛ ملت‌ها بيدار شده و آرمان‌هاي امام(ره) که همواره فرياد مي‌زد که ملت‌ها بايد دولت‌هاي ظالم را برکنار کنند، محقق شده است، گفت: امام راحل و رهبر انقلاب همواره عظمت اسلام و تهاجم استکبار را مورد اشاره قرار مي‌دادند لذا بايد از عظمت خود همواره دفاع کنيم، اين مسائل همه در سايه تبعيت از اسلام، رهبري و حفظ وحدت تحقق پيدا مي‌کند.

وي در پايان اظهار داشت: کسي که مدعي اين آرمان باشد و يک دفعه به اين آرمان خيانت کند، به نظر مي‌رسد مجازات‌هايي مانند محاکمه و اعدام براي اين گونه اقدامات موضوعاتي بسيار سطحي باشند.

قالیباف: سران فتنه با عذرخواهی هم نمی توانند برگردند
محمدباقر قالیباف در همایش میثاق با ولایت با اشاره به جلسه‌ چهارم تیرماه سال 88 در سالن برج میلاد، گفت: در آن جلسه گفتم حواسمان باشد که انحراف و فتنه در دو لبه یک قیچی با شعار مخالف به دنبال بریدن ریشه اسلام هستند و جریان‌هایی در ظاهر شعار انقلابی می‌دهند و حتی داغ‌تر از حزب‌اللهی‌ها هستند و جلوتر از رهبری حرکت می‌کنند در حالی که همیشه تاکید رهبری بر آرام سازی و شفاف سازی بوده است، یعنی حرفی نزنید که باعث ایجاد تهیج و فرصت سازی برای فتنه‌گران شود. پس موضع نگرفتن در این مواقع همین قدر بد است که موضع بگیریم و جلوتر از رهبری بدویم.

شهردار تهران با بیان این که امروز برخی جریانات دیده می‌شوند که اهدافی غیر از اهداف حزب‌اللهی‌های متدین، دل‌داده و بی‌حب و بغض را دارند که جز گوش به فرمان رهبری نیستند، گفت: حزب‌اللهی های متدین معتقدندنه کندتر، نه تندتر و نه جلوتر و عقب‌تر از رهبری باید حرکت کرد و دنبال داد و ستد سیاسی نیستند، بلکه می‌خواهند از دین و انقلاب دفاع کنند.

قالیباف با اشاره به این که برخی می‌پرسند اگر سران فتنه عذرخواهی کنند، می‌توانند به صحنه برگردند، گفت: به طور کل این استدلال را غلط می‌دانم، چون همان طور که در حادثه عاشورا کسانی به عنوان سیاهی لشگر اشتباه کردند و به مراتب با کسانی که سران قضیه بودند و آگاهانه آمدند تفاوت می‌کنند در جریان فتنه نیز سران فتنه که آگاهانه به میدان آمدند بامردم عادی تفاوت می‌کنند.

وی افزود: این سوال را امروز کسانی می‌پرسند که روزی حتی رای برخی از توده مردم را باطل می‌دانستند و امروز سوال می‌کنند آیا سران فتنه با عذرخواهی می‌توانند بیایند در حالی که وقتی سران فتنه با قصد براندازی آمده‌اند در پیشگاه خدا و قانون مجرم هستند. پس این که بگوییم سران فتنه با عذرخواهی برگردند، حرف غلطی است.

کواکبیان: موسوی و کروبی محکومند/ برای آزادی اشان تلاش می کنم
مصطفي كواكبيان طي سخناني در نهمين كنگره حزب مردم سالاری خطاب به موسوی و كروبي گفت: شما اشتباه كرديد كه فراخوان داديد، ما با هر اقدام خلاف قانون مخالفيم.

کواکبیان ادامه داد: من به عمد نام آقاي موسوي و كروبي را مي‌آورم، چرا كه مي‌خواهم بگويم كه ما به عنوان نمايندگان فراكسيون اقليت مجلس و يا خط امام(ره) همانگونه كه سخنگوي فراكسيون اعلام كردند با اقدامات غير قانوني مخالفيم.

دبيركل حزب مردم‌سالاري همچنین اظهار داشت: کروبی و موسوی محکومند چرا که با اشتباه آنان جریان اصلاحات نیز آسیب دید چرا که اقدمات آنان نه به نفع منافع ملی و مصالح کشور و نه به نفع جریان اصلاحات است.

وی تصریح کرد: براساس قانون هر کس در این مملکت جرمی مرتکب شود باید با آن برخورد شود و براساس عدالت استثنا هم وجود ندارد.

وی با حمایت از وزارت کشور برای عدم دادن مجوز برای راهپیمایی 25 بهمن گفت: تنها احزاب رسمی پروانه دار می توانند در خواست مجوز راهپیمایی داشته باشند بنابراین سران فتنه نه تنها حق درخواست مجوز از وزارت کشور را نداشتند؛ وزارت کشور هم نباید به خواسته غیرقانونی آنها پاسخ مثبت می داد.

کواکبیان همچنین در اظهارنظر دیگر در جمع نمازگزاران مسجد حضرت فاطمه زهرا (س) شهرستان ساری در پاسخ به سوالی درباره این دوتن گفت: در صورت رضایت رهبری، برای آزادی موسوی و کروبی از حصر خانگی نیز تلاش خواهم کرد.

لنکرانی: نظام با حبس خانگی موسوی و کروبی درباره آنها اغماض کرد
کامران باقری لنکرانی، در جمع بسیجیان خراسان جنوبی در خصوص وقایع سال 88 گفت: بعضی افراد که نقش پشتیبان فتنه را ایفا کرده بودند و در محضر ملت افشا نشدند در فضای انتخابات آینده افشا خواهند شد.

باقری لنکرانی با حساس دانستن انتخابات آینده گفت: کسی که ادعای دفاع از رهبری می‌کند باید از یکسری آدم‌ها و چیزها تبری بجوید و کسانی که از فتنه حمایت کردند در انتخابات آینده تکلیف نظام با آنها روشن خواهد شد.

وزیر سابق بهداشت و درمان در دولت احمدی نژاد، در مورد موسوی و کروبی نیز اظهار داشت: نظر رهبری راجع به فتنه‌گران ۸۸ حکم مفسد است و حکم مفسد در اسلام کاملا مشخص است و نظام با حبس خانگی در مورد آنها خیلی اغماض کرده است.

وی همچنین در اظهارنظر دیگری در این خصوص در همايش گفتمان پيشرفت اسلامي گفت: موسوي، كروبي و خاتمي آلت دست فتنه‌گران‌ و ضد انقلاب هستند كه به قهقرا كشيده مي‌شوند.

مشایی؛ نامه نگاری جریان منسوب به وی برای آزادی موسوی و کروبی
اگر چه رحیم مشایی تا کنون به صورت صریح درباره موسوی و کروبی اظهار نظر نکرده است، با این وجود حسین فدایی اظهار داشته که جریان منسوب به وی در ایام اتفاقات بعد انتخابات 88 برای آزادی موسوی و کروبی نامه نگاری کرده است.

فدایی در گفتگو با مهر در این خصوص گفته است: جریان انحراف به ظاهر در افکار عمومی ضد فتنه تلقی می شود اما حقیقت این نیست، زیرا در همان روزهای فتنه بعد از 22 خرداد سال 88 این جریان به دنبال آزاد کردن سردمداران جریان فتنه بودند و در این مسیر بیش از 2 بارنامه نگاری کرد، از طرف دیگر هیچ کجا موضع دقیق و شفافی علیه فتنه نداشتند و در برخی موارد اخباری هست که تلاش کردند با هم ارتباطات داشته باشند.

متکی: سران فتنه در امتحان الهی و آزمون دموکراسی مردود شدند
منوچهر متکی در همایش بررسی نقش نهم دی در مناسبت‌های بین المللی در قم، با اشاره به وقایع سال 88 اذعان کرد: متاسفانه حادثه تلخ 88، طعم شیرین حضور بی سابقه مردم در انتخابات را تلخ کرد و تحلیل غلط و ابتصال نامبارک به عرصه توطئه های بیگانگان توسط برخی ها، نگذاشت که در این جشن بزرگ حضور میلیونی مردم که پاسخی کوبنده به دشمنان بود به دلیل حادثه فتنه، احساس خرسندی کنیم.

وی ادامه داد: مدعیان پر روی غرب و سران فتنه در حق این ملت و انتخابات آنان ظلم کردند و با برگزاری بساط سرور و شادمانی از ایجاد فتنه در کشور و توهین به سید الشهداء دشمنان را خشنود ساختند، اما ولایت مداری مردم پاسخی بزرگ به فتنه گران بود به گونه ای که رادیو صهیونیست اعلام کرد که تا وقتی ملت ایران به فرمان رهبر خود هستند، اجازه هیچ اتفاقی را در کشور ایران نمی دهند.

وزیر سابق امور خارجه با اظهار اینکه سران فتنه در امتحان الهی و آزمون دموکراسی مردود شدند، گفت: 9  دی روز بیعت مردم با رهبر معظم انقلاب و ولایت می باشد و مردم حماسه ای را خلق کردند که استکبار جهانی را از اهداف شومشان ناامید شاخت زیرا این انقلاب با خون شهداء و تلاش های امام راحل به ثمر رسیده و مردم قدر این رشادت ها را می دانند.

ولایتی: موسوی و کروبی قدرناشناسی کردند
علی اکبر ولایتی با اذعان به اینکه موسوی و کروبی نسبت به نعمت جمهوری اسلامی ایران ناسپاسی کردند، گفت:  هر آنچه در گذشته در سوابق این آقایان به عنوان خدمت به جمهوری اسلامی ایران بود با این ناسپاسی ها و دنبال کردن نفسانیات عملا به باد رفت.

ولایتی در خصوص سرنوشت موسوی و کروبی تصریح کرد: سرنوشتی که این آقایان به آن مبتلا شدند تاسف بار است اینها در حقیقت قدرناشناسی کردند و نتیجه ناسپاسی به نعمت جمهوری اسلامی ایران این بود که نعمت هدایت از آنها سلب شد.

وی در ادامه بیان کرد: اگر این آقایان در کار سیاسی که شروع کردند و شکست خوردند حد و اندازه نگه می داشتند و در چارچوب منافع ملی و دینی حرکتی می کردند باید نتیجه انتخابات را قبول می کردند و به رای اکثریت تمکین می کردند اما این کار را نکردند و آنچه برسر آقایان آمد نتیجه ناشکری و ناسپاسی به جمهوری اسلامی ایران است.

ولایتی همچنین اظهار داشت: وقتی این آقایان در مواجهه با این نعمت ها ناسپاسی کردند و در تحقق اغراض شخصی شان نفسانیات را در پیش گرفتند تا جایی رفتند که وابستگی و دلبستگی بیگانگان که امری قبیح است را در عمل ممدوح شمردند و به اینجا رسیدند که هر آنچه در گذشته در سوابقشان به عنوان خدمت به جمهوری اسلامی ایران بود با این ناسپاسی ها و دنبال کردن نفسانیات عملا به باد رفت.
کد خبر: ۱۴۸۸۱۸
۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۰
محمد كاظم انبارلويی سردبیر روزنامه رسالت در سرمقاله این روزنامه نوشت:

انتخابات در همه دموكراسي‌هاي جهان؛ ادب،‌ آداب و قوانين و مقررات خاص خود را دارد. كساني‌كه در اين عرصه ظاهر مي‌شوند چه انتخاب كنندگان و چه انتخاب شوندگان حريم قانون را پاس مي‌دارند. اين پاسداري از روي فهم و ادراك حقيقي نسبت به امنيت و مصالح ملي است.

مردم سالاري يعني تعيين حاكم از طريق آراي ملت و اين يك دستاورد بشري براي نظم و نسق حكومت است. همين دستاورد در فرهنگ اسلام و نهضت پيامبر اكرم (ص) از طريق بيعت و عهد و پيمان مومنين با حاكم شكل مي‌گرفت كه فرهنگ خاص خود را داشت.

امام خميني (ره ) بنيانگذار جمهوري اسلامي و رهبر معظم انقلاب اسلامي بارها روي رعايت قانون و پاسداشت نهادهاي قانوني مسئول در انتخابات تأكيد مي‌ورزيدند و خود اول كسي بودند كه حريم راي ملت را پاس مي‌داشتند و در صف اول مبارزه با كساني‌كه در پي باز توليد ديكتاتوري از طريق نفي راي ملت و طرد قانون بودند مي ايستادند.

احزاب و گروه‌ها و افرادي هستند كه هنوز خود را پايبند به قانون و  راي ملت نمي‌دانند. آنها دموكراسي را به شرط چاقو قبول دارند. آنها مي‌گويند اگر ما از صندوق رأي بيرون آمديم  انتخابات صحيح است و اگر غير ما از صندوق بيرون آمد حتما تقلب كرده‌اند. ملت ما اين پديده را در انتخابات سال 84 و 88 به خوبي لمس كرد.

در سال 84 با آنكه مجري انتخابات دولت اصلاحات بود هيچ يك از نامزدهاي اصلاح طلبان رأي نياوردند.

دبير كل سابق مجمع روحانيون مبارز يكي از نامزدها بود و  به محض اينكه شنيد  راي نياورده است مجري انتخابات را كه خود از اعضاي برجسته مجمع روحانيون مبارز بود متهم به دست بردن در آراء كرد و تا آخر هم همين اتهام را تكرار مي‌كرد. با آنكه انتخابات به دور دوم كشيده شد در دور دوم همين اتهام توسط برخي از حاميان نامزدها تكرار شد. اما چون هيچ منطقي دنبال اين اتهام نبود كسي-  حتي خود اتهام زنندگان - نتوانستند آن را باور كنند!

در انتخابات سال 88 همين اتهام تكرار شد و يكي دو نامزد اصلاح طلب تمام قد در برابر آراي ملت ايستادند با آنكه فاصله راي آنها با فرد پيروز  بسيار بالا بود،  " دروغ تقلب " را ساز و فرمان شورش خياباني صادر كردند.

آنها بازشماري آرا را نپذيرفتند،‌ اقدام از طريق سازو كارهاي قانوني را نپذيرفتند، قانون انتخابات را زير پا گذاشتند و راي 6 فقيه و 6 حقوقدان  شوراي نگهبان را در مورد اعلام نتايج ناديده گرفتند حتي به نظر ولي فقيه به عنوان  فصل الخطاب بي‌اعتنايي كردند و به شورش و اغتشاش و جنگ با راي ملت  كه شيپور آن از راديوهاي بيگانه نواخته مي‌شد روي آوردند. از شعارهايي كه در تجمعات غيرقانوني اين جماعت در روزهاي قدس، 13 آبان ،‌16آذر و روز عاشورا داده شد معلوم شد اصلاَ آنها به نتايج اعلام شده معترض نيستند بلكه با اصل انقلاب و آرمانهاي آن مسئله  دارند. لذا راي ، انتخابات ، نتايج آراء و ... را بهانه كردند كه عقده‌هاي دروني خود را بيرون بريزند و با انقلاب  ، امام  ، نظام و حتي با اسلام و اصل ولايت فقيه تصفيه حساب كنند.

دشمن البته براي بازنده‌ها يك بازي تعريف كرده بود. اين بازي درست منطبق بر احساسات، انگيزه‌ها و تمايلات جاه‌طلبانه و متكبرانه آنان بود.

در اوج ناآرامي‌ها رهبر انقلاب و نخبگان دلسوز آنها را نصحيت كردند تا از اين راه برگردند و يا حداقل حساب خود را از حساب مخالفان نظام و منافقين، سلطنت‌‌طلبها و  ماركسيست‌ها جدا كنند اما گوش شنوايي نبود. لذا مردمي كه به آنها راي داده بودند در  9 دي به خيابانها آمدند و از آن همه شرارت و بي‌شرمي تبري جستند و پايبندي خود را به انقلاب و نظام اعلام نمودند. بسياري از نخبگان اصلاح‌طلب هم در گوشه و كنار از اين تبهكاري تبري جستند. اما برخي از آنها با پررويي و
بي‌پروايي ايستادند كه البته مردم و  نظام هم آنها را با چوب قانون ادب كردند.

دشمن در انتخابات سال 88 ثابت كرد؛ انتخابات را يك فرصت براي باز كردن در قلعه امنيت و اقتدار ملي مي‌داند. آنها مشروعيت نظام سياسي و نيز ثبات سياسي كشور را هدف قرار داده‌اند. تصرف اين قلعه و رسيدن به آن اهداف شوم، فقط از طريق نقض قوانين و بي‌اعتبار كردن نهادهاي فيصله‌بخش در انتخابات به دست مي‌آيد.

لذا انتخاب‌كنندگان و انتخاب شوندگان و مسئولان انتخابات اعم از ناظر و مجري بايد بدانند حراست از قلعه امنيت و اقتدار ملي فقط از طريق پايبندي و رعايت قانون امكان‌پذير است.

اكنون در آستانه برگزاري انتخابات دوره يازدهم رياست جمهوري و دوره چهارم انتخابات شوراهاي اسلامي هستيم.

حال همان جماعت كه با عبور از قانون، امنيت ملي را به خطر انداختند و دشمن به آنها  طمع كرد باز راه افتاده‌اند و  سخن از حق و حقوق خود در انتخابات به زبان مي‌آورند.

برخي از آنها با قيافه طلبكاري سخن از  رفع حصر  و آزادي اشراري به زبان مي‌آورند كه نتانياهو  آنها را سربازان خط مقدم نبرد رژيم صهيونيستي در تهران معرفي كرده بود.

سئوال كليدي از اين جماعت و نيز نهادهاي مجري و ناظر اين است كه اگر حتي به " خوش خيم" هاي اين جريان اجازه حضور در انتخابات داده شود چه تضميني وجود دارد كه آنها راي ملت را گردن نهند و به قانون احترام بگذارند و طرفداران خود را به بهانه تقلب به خيابانها نريزند.

اگر بگويند  چنين كاري نخواهند كرد سئوال اين است  كه چه تضميني وجود دارد؟ چون آنها در دو دور انتخابات اخير رياست جمهوري چنين استعداد شگرفي در قانون ستيزي را از خود نشان دادند. اگر هم بگويند تضميني نمي‌دهند، سئوال اين است كه  براساس چه عقلانيتي صلاحيت نامزدهاي اين جريان بايد احراز شود.

به هر حال آنچه كه امروز مردم به آن مي‌انديشند پيشرفت كشور، خدمت بيشتر مسئولان و بسط عدالت علوي در جامعه است. مردم به انتخابات از زاويه گفتمان مقاومت در برابر زياده خواهي‌هاي غرب نگاه مي‌كنند. اينكه نامزد يا جرياني بيايد به بهانه انتخابات امنيت ملي را تهديد كند و يا چراغ سبز به غرب براي فشار بيشتر به ملت نشان دهد، بايد در رد صلاحيت يا عدم احراز صلاحيت او ترديد نكرد. كسي كه قانون را قبول ندارد، قانون هم حق دارد او را قبول نداشته باشد اين حرف اصلي  مردم  در انتخابات آينده است تا حرف نهادهاي مجري و ناظر چه باشد ؟!
کد خبر: ۱۴۸۸۹۰
۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۲
<
حسن روحانی نامزد احتمالی انتخاب یازدهمین دوره ریاست جمهوری امروز به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در جمع دانشجویان حاضر و به پرسش‌های آنان پاسخ گفت.
 
وی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه ممکن است در یک جامعه، مشروعیت دینی، حقوقی، قانونی یا سیاسی یا اجتماعی وجود داشته باشد گفت: نکته مهم‌تر آن است که مشروعیت یک اصل ثابت نیست. مشروعیت ممکن است تقویت و یا تضعیف شود.  ممکن است یک جامعه در آغاز مشروعیت داشته باشد اما در ادامه مسیر از مشروعیت آن کاسته شود و یا دولتی در ابتدای کار خود از مشروعیت ضعیفی برخوردار باشد اما در ادامه مشروعیت خود را تقویت کند.
 
اهم سخنان حسن روحانی در ادامه می‌آید: 
 
  • ممکن است دولتی با آرای مردم دارای مشروعیت باشد و ممکن است یک نظام دارای مشروعیت دینی باشد اما پس از چند سال یک گروه بگویند این نظام دینی نیست و گروهی دیگر بگویند این نظام همراه مردم نیست. بی‌شک یک عامل برای تضعیف و تقویت مشروعیت کار‌آمدی نظام و کار‌آمدی دولت است زمانی که نظام سیاسی و فرهنگی و اقتصادی کار‌آرایی لازم را نداشته باشد مشروعیتش هم زیر سوال می‌رود.
  • یک عامل مشروعیت، انتخابات است. برای هیچ نظامی، بحرانی بالاتر از بحران مشروعیت وجود ندارد و هیچ دست‌آوردی بالاتر از کسب مشروعیت وجود ندارد. انتخابات به معنی مشروعیت نظام است.
  • ممکن است مردم این نظام را قبول کنند اما مشارکت در انتخابات 30 یا 40 درصد بیشتر نباشد. اما مشکل آن موقع است که مردم در انتخابات شرکت نکنند و درباره اصل انتخابات دچار تردید باشند. مردم درباره سلامت انتخابات باید احساس اطمینان داشته باشند اگر مردم احساس اطمینان کنند مهم نیست که به کدام کاندیدا رای بدهند. 
  • چرا تحقیق می‌کنیم که افراد به چه کسی رای داده‌اند و بعد آنها را تنبیه می‌کنیم که چرا به آن فرد رای داده‌اید؟ همه از من می‌پرسند که در انتخابات آزادیم و رای ما شمرده می‌شود؟ حتی اگر یک نفر هم این سوال را بکند به معنای فاجعه برای حکومت است. 
  • اگر به عنوان کاندیدا بگویم رای‌ها مساوی و محترم است، شاید شنیده نشود. اما اگر همه مسئولان به صراحت بگویند که اگر یک مامور اطلاعاتی و امنیتی از افراد بپرسد که به چه کسی رای داده‌اند مورد تنبیه قرار می‌گیرد؛ آن وقت مردم به سلامت انتخابات اطمینان پیدا می‌کنند. 
  • ما باید در این انتخابات کاری کنیم که مردم به صندوق رای اطمینان پیدا کنند. هیچ خیانتی در کشور بالاتر از خیانت به صندوق ملی نیست باید تردید‌ها را برطرف کنیم. 
  • بحث بر سر سلامت انتخابات نیست. بلکه بر سر احساس سلامت است، من در روز رای‌گیری به یک مسجد و یا یک مدرسه می‌روم و رای خود را به داخل صندوق می‌اندازم. وقتی زمان رای‌گیری تمام شد درب مسجد بسته می‌شود و آرا شمرده می‌شود. پیشنهاد من این است که علاوه بر ناظرانی که هستند یک دوربین هم گذاشته شود و یک مانیتور هم بیرون محوطه اخذ رای بگذارند تا همه شمارش آرا را ببینند و بشنوند. 
  • چرا لیست کنار صندوق‌‌ها محرمانه تلقی می‌شود؟ مردم باید از آرای خود آگاه شوند و بعد باید بلافاصله در سایت وزارت کشور منعکس شود. همزمان با وزارت کشور افکار عمومی هم باید بتوانند آرا را جمع بزنند. 
  • آیا دانشگاه کنونی از زمان دانشجویی ما آزاد‌تر است؟ زمان دانشجویی من مربوط به سال 47 و 48 است. باید بگوییم که حتماً دانشگاه پادگان نیست. مگر دانشجوی ما چه می‌کند؟ نقد می‌کند؟ باید بگذاریم نقد کند. بگذاریم دانشگاه پرشور باشد. 
  • مگر رهبری نگفت لعنت بر آنهایی که می‌خواهند دانشگاه را غیر‌ سیاسی کنند؟ آیا به راستی دانشگاه سیاسی است؟
  • می‌گویند مشارکت یعنی سرمایه اجتماعی که حرفی درستی است. اما درباره دانشگاه‌ها چطور؟ چرا اساتید حق نداشته باشند رئیس دانشگاه را انتخاب کنند؟ در اتاق در بسته برای دانشجویان تصمیم نگیریم. 
  • آیا اسلامی کردن دانشگاه‌ها به این معنی است که بعد از سی‌ و چند سال از انقلاب چندین رشته علوم انسانی تعطیل شود؟
 
در ادامه حسن روحانی به پرسش‌های دانشجویان پاسخ داد:
 
وی در پاسخ به سوالی درباره مجازات‌های دانشجویان و حبس و حصر فعالان سیاسی گفت: این مطالباتی که خوانده شد، کاملا با قانون اساسی ما منطبق بود و چیزی فراتر از آن نبود. اینکه نهاد‌های امنیتی باید با مردم چگونه برخورد کنند اینکه هیچ‌کس نباید هیچ اتهامی را تا زمانی که اثبات نشده است در رسانه ملی علیه هیچ کسی دیگری مطرح کند، اینکه هیچ متهمی نباید در دادگاه غیر صالح مواخذه شود. اینها همه اصل سوم قانون اساسی ماست و یکی از وظایف رئیس جمهور اجرای قانون اساسی است.
 
وی در ادامه افزود: فضای کشور را باید از فضای امنیتی خارج کرد. بسیاری از مشکلات به خاطر این است که فضا باید فرهنگی و سیاسی باشد. فضای رابطه با دنیا را هم امنیتی کرده اند، فضای داخل و خارج باید غیر‌امنیتی باشد.
 
روحانی در ادامه تصریح کرد: شما راجع به زندانی‌ها و اخراج‌ها گفتید. رئیس‌جمهور قادر است با اجماع‌سازی این فضای امنیتی را از بین ببرد. یکی از اهداف دولت تدبیر و امید خارج کردن فضای کشور از فضای امنیتی است. 
 
در ادامه این جلسه وی در پاسخ به پرسشی درباره وقایع 25 بهمن 89 و همچنین حصر آیت‌الله منتظری گفت: در یک جامعه ممکن است با نظری مخالفت داشته باشیم و این حق مردم است. اما 22 بهمن یک روز ملی و برای همه مردم ایران است و مربوط به یک حزب خاص نیست. ما باید اصول امنیت ملی‌مان را همه جا مد‌نظر قرار دهیم. هر اقدامی که بخواهد این روز ملی را تضعیف کند قابل قبول نیست. 
 
وی در ادامه افزود: ضمن اینکه هرگونه آزادی بیان را تایید می‌کنیم باید خط‌ قرمز‌های نظام را رعایت کنید. 
 
دبیر سابق شورای امنیت ملی در ادامه درباره حصر آیت‌الله منتظری گفت: رئیس عالی شورای امنیت ملی رئیس جمهور است نه دبیر آن و در آن موقع آقای خاتمی رئیس بودند. من در مورد آیت‌الله منتظری باید بگویم که کسی که به مدت یک سال و نیم جلسات متعدد گذاشت و حصر را از روی ایشان برداشت من بودم و برداشتن حصر با نامه من و از دبیر‌خانه شورای عالی امنیت ملی انجام شد. 
 
این نامزد احتمالی ریاست جمهوری درباره وقایع پس از انتخابات سال 88 نیز گفت: حضور مردم یک اعتراض طبیعی بود. اما ادامه آن را نمی‌پسندیدم چراکه ادامه آن نمی‌توانست مسئله را حل کند. پیشنهاد من این بود که 20 درصد صندوق ها را به صورت تصادفی بشماریم و اگر اختلافات بسیار بود همه صندوق‌ها بازشماری شود.
 
وی در ادامه افزود: فتنه از سال قبل از سال 88 بود ای کاش وقتی حرکت خلاق قانون در صداوسیما انجام گرفت، مسئولین اقدام می‌کردند.
محمد باقر قالیباف
کد خبر: ۱۴۸۹۰۰
۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۷:۱۸
عضو ائتلاف سه گانه اصولگرایان در پاسخ به سئوالی تاکید کرد: جریان انحرافی ریشه در تحجری دارد که امام در پیامشان فرمود خطر متحجران احمق از هرچیزی برای این کشور بیشتر است که اشاره قالیباف به این جمله امام راحل تشویق دانشجویان را به همراه داشت.
 
به گزارش مهر، محمد باقر قالیباف شهردار تهران امروز دوشنبه در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف حضور یافت و در ابتدای مراسم،  با اظهار خرسندی از حضور در جمع دانشجویان، دانشگاه صنعتی شریف را از بهترین دانشگاه های کشور و افتخار ایران توصیف کرد.
 
قالیباف با بیان اینکه یکی از چالشهای عمده امروز کشور که به عنوان زخمی کهنه می توان از آن یاد کرد فاصله عمیق بین عرصه های نظری و علمی با محیط اجرایی است تصریح کرد: من به عنوان یک خدمتگذار که هم در کارهای اجرایی فعالیت داشته ام و هم در عرصه علمی و دانشگاهی حضور داشته ام بر این عقیده ام که استقلال هر کشور ی در گرو موضوعاتی است که اگر رعایت نشود به مخاطره می افتد.
 
وی ادامه داد مولد بودن به معنای تولید قدرت، ثروت، معرفت و منزلت است که اگر اینها در یک کشور تولید نشود آن کشور اگر هم استقلالی هم داشته باشد دیر یا زود آن را از دست می دهد.
 
شهردار تهران نقش علم در استقلال کشورها را مورد تاکید قرار داد و گفت ما برای حفظ استقلال خود نیازمند علم  و تولید علم هستیم و این برای ما قدرت و ثروت می آورد. پیروزی انقلاب اسلامی کار بسیار سخت و مهمی بوده است خاطر نشان کرد سخت تر از پیروزی انقلاب حفظ انقلاب است اما کشورهایی می توانند استقلال خود را حفظ کنند که مولد باشند.
 
قالیباف ادامه داد مولد بودن به معنای تولید قدرت، ثروت، معرفت و منزلت است که اگر اینها در یک کشور تولید نشود آن کشور اگر هم استقلالی هم داشته باشد دیر یا زود آن را از دست می دهد.
 
وی نقش علم در استقلال کشورها را مورد تاکید قرار داد و گفت ما برای حفظ استقلال خود نیازمند علم  و تولید علم هستیم و این برای ما قدرت و ثروت می آورد.
 
قالیباف  با انتقاد از رعایت نشدن عدالت جغرافیایی در حوزه آموزش اظهار داشت: در کنار این ما نباید از محیط دانش در جهان فاصله بگیریم که در این چارچوب دانشگاه شریف یکی از افتخارات کشور است که این رسالت بزرگ را دنبال می کند.
 
وی با تاکید بر اینکه در کاربردی کردن علم در بخشهای مختلف دچار مشکل هستیم گفت: در چالشهای اقتصادی بخشی از این چالشها ریشه در همین مسئله دارد من نمی خواهم به آمارها خدشه وارد کنم اما ما هم اکنون در تولید مقاله در منطقه رتبه اول را داریم در حالیکه در کشورهای پیشرفته مانند ژاپن به ازای هر مقاله باید ببینیم چقدر ثبت اختراع  دارند و ما چقدر ثبت اختراع داریم.
 
وی آمارها در این زمینه را نگران کننده توصیف کرد و گفت : ما به ازای هر 250 مقاله یک ثبت اختراع داریم که در کشورهای صنعتی اگر در ازای هر مقاله دو اختراع نداشته باشند یک ثبت اختراع را دارند باید ببینیم اشکال کجاست؟ که در این زمینه باید تاکید کنم که ما قوانین محکم برای مالکیت علمی را ایجاد نکرده ایم .
 
وی چالش دیگر را تولید ثروت علم عنوان کرد و گفت  ما نیازمند پارکهای فناوری هستیم که در این زمینه نیز دچار اشکال بوده ایم و مراکز فنی ما نیز دچار اشکال است.
 
قالیباف در ادامه با تاکید بر اینکه استقلال دانشگاه ها را باید حفظ کنیم گفت: برخی حوزه ها مانند دانشگاه ها باید به عنوان مرکز تصمیم سازی باشند در حالیکه اگر به عملکردها نگاه کنیم می بینیم آنها را عملا به حاشیه رانده ایم که این باعث شکاف بین حوزه اجرایی و علمی شده است که اگر این چالشها را حل نکنیم دربخشهای عمده نمی توانیم به سامان برسیم.
 
قالیباف در ادامه به سئوالات متعدد دانشجویان پیرامون مسائل مختلف پاسخ داد.
 
وی در پاسخ به سئوال تند یک دانشجو مبنی بر سکوت نسبت به جریان انحرافی با اشاره به اینکه مواضع من در این باره همیشه روشن بوده است گفت: جریان انحرافی ریشه در تحجری دارد که امام در پیامشان فرمود خطر متحجران احمق از هرچیزی برای این کشور بیشتر است.
 
این پاسخ قالیباف تشویق شدید دانشجویان را به همراه داشت.
 
این دانشجو به بیان ادعاهای تندی در رابطه با مواضع قالیباف پرداخت و در خصوص ادعاها پیرامون دخالت شهرداری تهران در فعالیت انتخاباتی در مجلس نهم سوال کرد که شهردار تهران خطاب به وی گفت: دوستانی که مطالب را می شنوند یک بررسی اولیه بکنند و به صرف ادعای یک سایت نپذیرند وزارت کشور در همان مقطع به استانداری تهران دستور داد که علیه شهردرای تهران به دادگاه شکایت کند و دادگاه به این مسئله رسیدگی کند چرا وقتی آن ادعا را مطرح می کنند نمی گویند نتیجه دادگاه چه شد، دادگاه از راهنمایی و رانندگی خواست فیلم دوربینهای معابر در اختیارش قرار گیرد که مشخص شد این خودروی شهرداری که مربوط به بخش خصوصی نیز بوده است اقدام به جمع آوری تبلیغات غیرقانونی می کرده است.
 
این دانشجو مدعی شد من خودم حضور داشته ام و با موبایلم تصویر گرفتم که قالیباف خطاب به وی گفت: اگر سندی داشته اید و نداده اید ظلم کرده اید که این پاسخ قالیباف نیز مورد تشویق دانشجویان قرار گرفت.
 
شهردار تهران همچنین گفت اگر یک سایت بی تقوایی کرد، شما آن سایت را می شناسید یا دادگاه را. علاوه بر این شورای شهر هم بود که طرفداران دولت و اصلاح طلبان در آن حضور دارند و با حساسیت این مسائل را دنبال کردند در مجموع این ادعاها کذب و دروغ است.
 
 قالیباف ادامه داد: هتک حرمت در جامعه اسلامی صحیح نیست ما حق نداریم حرمت یک زندانی را بشکنیم نه زندانی حتی متهم. چه برسد به کسی که حتی متهم هم نیست که تحت عنوان دفاع از دین به او تهمت زده شود این کجایش با مکتب اهل بیت و فرهنگ بسیجی سازگاری دارد.
 
انتقاد قالیباف از پخش مکرر فیلم هتک حرمت امام راحل در جریان وقایع انتخابات 88 موضوع سوال یک دانشجو بود که قالیباف در این رابطه گفت همان زمان هم مصاحبه کردم هم یادداشت نوشتم گفتم خوب نیست تلویزیون مرتب این تصاویر را پخش کند و احساسات مردم را جریحه دار کند این رفتار پسندیده نیست که کسی به عنوان غفلت یا دشمنی کاری کرده و مرتب با نمایش کار او حرمت شکنی کنیم.
 
این دانشجو به بیانات رهبر انقلاب اشاره کرد که قالیباف در پاسخ به وی اظهار داشت: رهبری نفرمود خلاف قانون و اخلاق دفاع صورت بگیرد فرمودند شفاف سازی توام با آرام سازی. اما کسانی که منافع سیاسی خود را دنبال می کردند در راستای گرایش سیاسی خود به ظن خود اقدام به شفاف سازی می کردند بدون اینکه به آرامسازی توجه داشته باشند.
 
وی در پاسخ به سوالی در رابطه با نسبت دادن برخی ارقام و اعداد مبنی بر تعداد شرکت کنندگان در راهپیمایی سال 88 گفت: مردم تهران به یک کاندیدا بیشتر رای دادند و تصور می کردند کل کشور نیز اینگونه بوده در حالیکه کل کشور به فرد دیگری رای داده بودند اما آیا مردمی که 25 خرداد به خیابانها آمده بودند برای حمایت از کارهای ضد انقلابی چند ماه بعد آمده بودند؛ هرگز. 25 خرداد برخی از مردم تهران آمده بودند همان مردمی که همیشه در همه صحنه ها حضور دارند.  22 بهمن سال گذشته نیز با وجود همه مشکلات و تحریم ها مردم تهران برای دفاع از انقلاب خود راهپیمایی کردند.
 
قالیباف تاکید کرد: همان وقت که رقم 5 میلیون نفر از قول من نقل شد بنده تکذیب کردم اما ادعای صدهزارنفر بودن آن ها هم درست نیست.
 
یکی از دانشجویان با اشاره به ائتلاف سه گانه اصولگرایان از قالیباف پرسید آیا ائتلاف شما با آقایان حداد و ولایتی باعث کاهش آرایتان نمی شود که قالیباف در پاسخ با تاکید بر اینکه نگاه های وی با حداد و ولایتی تفاوتهایی دارد گفت: مشروعیت، مقبولیت و کارآمدی ملاک اصلی در ائتلاف سه گانه است که مقبولیت براساس نظرسنجی ها است و کارآمدی به معنای کارنامه عمل و مشروعیت هم شاخص ها را تعیین می کند ما با این کار خواستیم به مردم کمک کنیم که از تعدد کاسته شود که آن را کار عاقلانه ای می دانم اما معنی ائتلاف هم این نیست که اگر یکی به میدان آمد به آن دو نفر دیگر تعهدی داده چون ائتلاف شرکت تعاونی نیست بلکه ملاک شایسته گزینی است.

 وی در پاسخ به سئوالی درباره اینکه نیروهای شهرداری همکاران قالیباف در نیروی انتظامی هستند گفت: یک جایی گفتند قالیباف مشهدی ها را به کار می گیرد من گفتم الان 22 شهردار منطقه داریم ببینید کدام یک مشهدی است و یا اینکه گفتید همکاران من در شهرداری همان همکاران نیروی انتظامی هستند باید بگویم برخی از این عزیزان از پشت میز درس و مدرسه با هم به جبهه ها رفتیم که امروز هم با من هستند اما مگر چند نفر هستند و ایا مدرک ندارند مدیریتشان ضعیف است یا کار بلد نیستند نگاه کنید ببنید در شهرداری چه کسانی رشد کرده اند. من شش معاون دارم که سه نفر از آنها کسانی هستند که تا وقتی که به شهرداری آمدم یک بار هم آنها را ندیده بودم حتی به جهت سیاسی نیز شاید با من همراه نبوده اند اما جوان و متخصص بوده اند و رشد کرده اند.

برای من در حوزه مدیریت و عزل و نصب دو موضوع موضوعیت دارد یکی متدین و انقلابی باشند دیگری مدیر و با عرضه.

وی افزود: بر اساس آمار در مدیریت شهری تهران آذری ها در رتبه نخست هستند بعد لرها و مازندرانی ها و سوم تهرانی ها و جالب است بدانید خراسانی ها رتبه ششم را دارند.

عضو ائتلاف سه گانه در پاسخ به سوالی در خصوص انتخابات 88 گفت: نباید به موضوعات به صورت انتزاعی نگاه کرد.

وی تاکید کرد: کسی نمی‌گوید در فرآیند انتخابات با آن گستردگی و حجم کار تخلف نمی‌شود اما مهم این است که اجازه ندهیم تخلف جزئی در اصل کار اثر بگذارد.

قالیباف افزود: در سال 88 تخلف در انتخابات صورت گرفته اما تقلب نشده است.

وی در پاسخ به سؤالی در خصوص حصر خانگی موسوی و کروبی و ادعای اینکه با نظر رهبری بوده است اظهار داشت: اینکه گفتیم حصر موسوی و کروبی با نظر رهبری صورت گرفته را درست نمی‌دانم.

وی با بیان اینکه در کشور باید بر اساس قانون عمل کرد،‌اظهار داشت: هیچ انسان مسلمانی از اینکه انسانی در زندان باشد لذت نمی‌برد اما بالاخره برای اداره جامعه همیشه نباید نصیحت و با رأفت برخورد کرد.

قالیباف با بیان اینکه با قانون‌شکن بر اساس قانون برخورد می‌شود، ادامه داد: بعد از انتخابات 88 در مقطعی مسائل مسائل امنیتی پیش آمد که شورای عالی امنیت ملی بر اساس قانون تصمیم گیری کرد و آنچه انجام شد، قانونی است.

شهردار تهران اظهار کرد: بنده شنبه بعد از انتخابات با یکی از دوستان خدمت آقایان موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی و حاج حسن آقا رسیدیم و شرایط و وضعیت کشور را تشریح کردیم.

وی ادامه داد: مقام معظم رهبری نیز شخصا همه اقدامات لازم را برای حل و فصل موضوع انجام دادند و در حرکتی پدرانه با مسئولان ستاد انتخابات نامزدها جلسات صریح برگزار کردند.

قالیباف تصریح کرد: انصافا مقام معظم رهبری برای حل موضوع هیچ کم نگذاشتند اما شما دیدید روشی که آنها در پیش گرفتند که بخشی از آن شاید در کنترل خودشان هم نبود، شرایطی را بوجود آورد که خلاف امنیت ملی بود.

وی ابراز امیدواری کرد که این موضوع حل و فصل شود تا کارها در آینده به صورت منسجم پیش رود.
 
کد خبر: ۱۴۸۹۰۹
۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۹
نماینده دولت در دانشگاه تهران خطاب به دانشجویان گفت: من از اصلاح طلبان تعجب می کنم که به شیوه و عملکرد احمدی نژاد دقت نکرده و شعارهای دفاع از هاشمی را سر می دهند، احمدی نژاد برای آنچه که شما مطالبه می کردید و می خواهید، جهاد کرده است و مقابل تفکر غلط اصولگرایی ایستاده است، مشایی هم به این خاطر تکفیر می شود اما باز هم بدنبال هاشمی هستید.

 به گزارش مهر، بعدازظهر امروز علی شکوری راد به نمایندگی از اصلاح طلبان، بهمن شریف زاده از نزدیکان دولت، حسین قربان زاده مدیر مسئول روزنامه تهران امروز و نزدیک به شهردار تهران و غلامحسین بلندیان از نزدیکان پورمحمدی در مناظره ای که به میزبانی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و در دانشکده فنی برگزار شد به بیان دیدگاههای خود در آستانه انتخابات ریاست جمهوری پرداختند.

 در ابتدای این مناظره مجری برنامه با طرح سئوالی از شکوری راد گفت: چه می شود که امروز دانشگاه و دانشجو متهم است، چه باید اندیشید که چنین فضایی در ذهن حاکمیت وجود نداشته باشد. آیا با حضور فرضی اصلاح طلبان امیدی به تغییر دراین نگاه است یا نه. نماینده اصلاح طلب مجلس ششم پاسخ داد: درود می فرستم به دانشجویان عزیز که در این مجلس حاضر هستند. بعد از یک وقفه 2 ساله و نیمه که ما را از تریبون های دانشگاهی محروم کرده بودند و اجازه نمی دادند در هیچ جمع دانشگاهی سخنرانی کنیم امروز در جایی پشت تریبون قرار می گیرم که برای من بسیار پرخاطره است.

 
شکوری راد: روزگاری دانشجوی مارکسیست کنار دکتر مطهری مناظره می کرد

شکوی راد با اشاره به بیانیه ای که در ابتدای برنامه از سوی دبیر انجمن اسلامی قرائت شد، افزود: متنی که دوستان درباره اختلاف طبقاتی خواندند من را به یاد شهید رجب بیگی انداخت که دانشجوی همین جا و یک دانشجوی در تراز جمهوری اسلامی بود و عدالت و آزادی را توام با هم می دید.

 این چهره اصلاح طلب گفت: دانشجوی امروز بازداشته شده از این است که تراز آرمانهای انقلاب  و تراز نقشی باشد که در طول تاریخ انقلاب، دانشجویان ایفا کردند.

 شکوری راد گفت: من تاسف می خورم که انجمن اسلامی دانشگاه تهران به عنوان قدیمی ترین انجمن اسلامی برای گرفتن مجوز برگزاری مراسم شهید چمران اینقدر دردسر داشته باشد.

 در این قسمت از سخنرانی شکوری راد، دانشجویان حاضر در سالن شهید چمران با تایید سخنان وی شروع به تشویق های مکرر کردند. که البته مجری برنامه از دانشجویان خواست برای جلوگیری از اتلاف زمان 10 دقیقه ای که به میهمانان داده شده از تشویق های مکرر خودداری کنند.

 
شکوری راد گفت: از وزیر علومی که مسئول ستاد انتخابات سال 88 بود و از رئیس دانشگاهی که معاون وزیر اطلاعات بود انتظاری بیش از این نمی رود، طبیعی است وقتی اینها مسئول دانشگاه باشند دانشجو هم باید برای گرفتن مجوز مکافات بکشد.

 وی عنوان کرد: در سال 73 مقام معظم رهبری پیامی دادند و گفتند خدا لعنت کند کسی را که دانشگاههای ما را غیر سیاسی کرد. من هم امروز می گویم خدا لعنت کند آنهایی که برای مجوز برنامه ها دانشجویان ما را زجر می دهند، سر و کارهای آنها را به کمیته های انضباطی و دادگاه انقلاب می اندازند.

 این چهره اصلاح طلب ادامه داد: دانشجوی نخبه دانشگاه شریف امروز در بند 350 زندان اوین است. دانشجویانی که افتخار این کشور هستند در محبس هستند و از تحصیل محروم شده اند و ما در شرایطی قرار داریم که آه و افسوس از نهادمان بر می آید وقتی در این سالن خاطراتمان را مرور می کنیم.

 شکوری راد افزود: در زمان استاد شهید مطهری یک دانشجوی مارکسیست اجازه داشت که در کنار استاد مطهری بنشیند و مناظره کند اما امروز رئیس قوه قضائیه کجاست که از کنار دانشگاه ما عبور کند؟ کجاست که بیاید و برای دانشجو سخنرانی کند؟ بر اساس این گزارش دانشجویان در این قسمت از سخنرانی شکوری راد به تشویق مکرر او پرداختند.

 وی ادامه داد: حاضر نیستند حتی به سئوال های ساده دانشجویان هم جواب دهند البته  دانشجویان ما انسانهای شریفی هستند. جمعی که اینجا هستند علیرغم  اینکه از ورود به عرصه سیاسی باز داشته شده اند، در این سالن جمع شده اند تا حرف خود را بزنند.

شکوری راد به جمعیت کم حاضر در سالن اشاره کرد و گفت: صندلی های خالی این سالن به عملکرد آن لعنتی ها بر می گردد که دانشگاه ما را غیر سیاسی کرد و الا همیشه دانشگاه ما برای مناظره ها مملو از جمعیت بود.

 وی افزود: در شرایطی در آستانه انتخابات هستیم که هنوز پرونده  ظهر قبل از انتخابات بسته نشده و دو نفر از نامزدهای آن دوره در حبس هستند. بسیاری از فرهیختگان دانشگاهی ما در زندان و بسیاری از اساتید بازنشسته شده اند.

 
چهره اصلاح طلب ادامه داد: در سال 88 اساتید برای حمایت از دانشجویان در مسجد دانشگاه تحصن کردند و رئیس دانشگاه هم برای اینکه کاری کرده باشد به این جمع پیوست ولی بسیاری از گردانندگان آن تحصن به اجبار بازنشسته شدند.

 شکوری راد گفت: جا دارد اینجا از اصغر خدایاری یاد کنم که به خاطر دفاع از حق شما اخراج شد و اخراج او در دوره ریاست فعلی دانشگاه بود.

 وی گفت: در کشور ما هرگاه حزبی پا گرفت آن را به شکل نامناسبی منحل کردند و بار آن بر دوش دانشجویان افتاد. دانشجویان هم با مشکلاتی که امروز شما مواجه هستید مواجه شده اند.

سئوال از نماینده دولت درباره تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها و برکناری روسای دانشگاه

در ادامه این مناظره بهمن شریف زاده روحانی نزدیک به دولت مورد سئوال مجری قرار گرفت، مجری پرسید: چند سالی است بین دانشجویان مسئله تفکیک جنسیتی مطرح است، در برخی رشته ها اجرا شده و در برخی دانشگاهها دانشجویان را از هم جدا می کنند. معلوم نیست که تصورشان این است که قرار است در دانشگاه چه اتفاقی بیفتد، دانشجویان این کار را توهین تلقی می کنند؛ یا بازنشسته کردن نابهنگام اساتید مثل استاد خدایاری و یا اینکه اسلامی شدن علوم در دانشگاهها به چه معنا است؟

 مجری ادامه داد: یکی از نزدیکان دولت یعنی آقای مشایی بحث مکتب  ایرانی را مطرح می کند و از سوی دیگر دولت به دنبال اسلامی کردن دانشگاهها است. بالاخره دولت کدام طرفی است؟ چندی پیش از دکتر احمدی نژاد نامه ای منتشر شد که باید برخی اساتید برکنار شوند. چند بعد وزیر علوم گفت قرار نبود این نامه رسانه ای شود و بعد از آن رئیس دانشگاه تهران گفت که من سر جایم هستم. این اختلاف ها چه دلیلی دارد؟

  شریف زاده پاسخ داد: ابتدا خرده می گیرم بر گردانندگان این مراسم که از ساعت یک و نیم ما را احضار کرده اند و نگفتند که نزدیک یک ساعت و ربع بیانیه و سخنرانی انجمن اسلامی قرائت می شود البته این بیانیه و سخنرانی حاوی 80 درصد از مطالبات بود.

 
وی گفت: ابراز خوشبختی می کنم که تمام مطالبات گویای آرمانهای انسانی و بشری است. از مطالبه امنیت تا تکریم شأن دانش و دانشجویان و همچنین حریت و آزادگی در قشر دانشگاهی است و عواملی که این حریت را تحت الشعاع قرار می دهد. شکر خدا مطالبات چیزی است که ما را دلگرم می کند.

 
شریف زاده: دولت خاتمی دولت قانون بود

شریف زاده  ادامه داد: پاسخ های گوناگونی در دولت های مختلف برای تحقق این وعده ها داده شده است؛ دولت آقای خاتمی دولت قانون بود و معتقد بود تثبیت قانون می تواند احقاق حقوق نادیده گرفته شده انسانها را دربر داشته باشد. البته برای آن تلاش های بسیاری هم صورت گرفت یا برخی معتقدند حل این مشکلات نیازمند تشکیل احزاب است اما به عقیده من راه حل این نیست چون همه این راه حل ها در دنیا تجربه شده است.

 مدیر مرکز ملی جهانی شدن عنوان کرد: تمام دنیا با چنین مشکلاتی مواجه است و این مشکلات در دنیا حل نشده است، هنوز فضای امنیتی در همه دنیا وجود دارد و اعتراض دانشجویی نیز در هم جا هست. ممکن است در یک کشور شرقی بیشتر از یک کشور غربی باشد اما هیچ کشور شرقی نمی تواند ادعا کند که برای آن راه حلی پیدا کرده است.

 وی گفت: باید به این بحث عمیق تر نگاه کرد. متفکران ما باید به این مسئله بهتر بیاندیشند. تمام مشکلات و تدابیری که برای حل آن صدها سال است که اندیشیده شده حول محور نگاه به انسان شکل گرفته است. ما باید انسان را به عنوان عصر نخست بهتر نگاه کنیم.

 وی افزود: در دنیا یک دو ضلعی بین انسان و خدا ایجاد کردند و راه حل مورد نیاز رفع تعارض بین انسان و خداست. انسان در پای شریعت نباید ذبح شود بلکه شریعت آمده است  بلکه شریعت آمده است که انسان را به سعادت برساند.

 شریف زاده درباره اسلامی شدن علوم گفت: این دعوا بین متفکران ما بوده و هنوز هم هست. برخی فیلسوفان ما می گویند علم ماهیت فراملی و فرامذهبی دارد و ما دانش غیر مذهبی و غیر دینی نداریم اما در برابر این تفکر، تفکر دیگری هم است که می گوید علم می تواند به غیر دین متوسل باشد.

 وی عنوان کرد: آنچه ما در دانشگاههایمان داریم ترجمه هایی از علوم غربی است که باید آن را اسلامی کنیم. بومی سازی علوم از فرمایشات رهبری بوده و آقای احمدی نژاد هم می گوید علم ذاتش خیر مطلق است از هر کجای دنیا که باشد خیر است اما حقیقت این است که علم یعنی کشف واقعیت و در علوم انسانی بر معیار میزان شناخت انسان سنجیده می شود.

 
شریف زاده افزود: نگاه آقای احمدی نژاد این است که باید انسان را برگرفته از دنیای انسان بازتعریف کنیم. انسان می تواند بی اندازه بیاموزد. بی اندازه عشق بیافریند و بی اندازه بیافریند. وقتی تعریف بی اندازه مطرح می شود مفهوم علوم بی اندازه می شود.

 

بلندیان: احمدی نژاد کاندیدای اصولگرایان نبود

درادامه  برگزاری مناظره بین نماینده برخی کاندیداها انتخابات ریاست جمهوری که امروز بعدازظهر در دانشکده فنی دانشگاه تهران با حضور حسین قربان زاده نماینده قالیباف، شکوری نماینده اصلاح طلبان، بهمن شریف زاده نماینده دولت و بلندیان نماینده پورمحمدی برگزار شد دانشجویی از بلندیان نماینده پورمحمدی پرسید چرا در سال84 برخی اطاعت از رئیس جمهور را اطاعت از خدا می دانستند و تا سال 88 احمدی نژاد را منتصب به امام زمان (عج)می دانستند اما امروز در مقابل وی ایستاده اند البته از شما می خواهم از این جمله امام که فرمود ملاک حال افراد استفاده نکنید چرا که پاسخ کلیشه ای است. چه تضمینی وجود دارد که بار دیگر شاهد معجزه هزاره سوم نباشیم و از دل جریان اصولگرا، احمدی نژاد دیگری بوجود نیایید که بخواهید مقابل آن صف بکشید.

 
بلندیان در پاسخ اظهار داشت: از سال 54 که ماموریت تاسیس تشکل های دانشجویی را در دانشگاهها داشتیم مطالبات ما همان مطالبات مردم بود. شعار ضد استبدادی و استعماری می دادیم و خیل عظیمی از دانشجویان به این شعارها پافشاری می کردند و سعی می کردند خودشان را در تراز این شعارها قرار دهند.

 
وی افزود: همین دانشجویان بودند که با تلاش خود نظام سازی کردند، جهاد سازی و سپاه زایده تفکر دانشجویان و مدیران عالی کشور بود.

 
نماینده پورمحمدی در ادامه افزود: اینکه از من می پرسید 8 سال قبل به چه کسی رای دادید مگر شما از تفکر من در 8 سال پیش خبر داشتید. احمدی نژاد زایده تفکر اصولگرایی به معنای امروز نیست. اصولگرایان کاندیدایشان احمدی نژاد نبود. اگر من و امثال بنده جزو تفکرات اصولگرایی هستیم چرا وقتی احمدی نژاد در سال 84 رئیس جمهور شد افرادی مانند بنده را اخراج کرد. به همین خاطر من نباید پاسخ دهم چرا دیروز فردی را تایید کردم که امروز  تغییر کرده است. ما این فرد را همان روز اول نیز تایید نکردیم.

 وی با بیان اینکه در وضعیت موجود کشور در شرایطی است که باید با یک وسعت نظر به اتفاقات آن نگاه کنیم، گفت: دولت آینده باید بتواند چنین ظرفیتی را از خودش بروز بدهد که مردم ایران را در جایگاه و شان خودشان در دنیا قرار دهد.

 
نماینده پورمحمدی گفت: مشکل اول مردم ما معیشت است که باید حل شود و تعریف ما از امنیت ملی این است که هر چقدر ملتی در نزد دنیا احترام داشته باشد از امنیت بالایی برخوردار است.

 
قربان زاده: امروز چاوز بسیجی می شود و قالیباف تکنوکرات غربزده!

در ادامه این نشست دانشجویی از قربان زاده نماینده قالیباف در خصوص نامه شهردار تهران در سال 78 به خاتمی پرسید و گفت: آن زمان آقای قالیباف فرمانده نیروی انتظامی بود و نامه ای نسبتا تند در خصوص ختم قائله 18 تیر 78 به  رئیس جمهور وقت نوشته بود آیا آقای قالیباف در صورت رئیس جمهور شدن باز هم با دانشگاه برخورد نظامی خواهد کرد؟

 
 قربانزاده پاسخ داد: مطالبی که دانشجویان در این جلسه مطرح کردند در خصوص بازنشستگی اجباری اساتید و یا ستاره دار کردن دانشجویان اقدام غلطی است و معتقدم اگر دولت ما سیاست زده باشد سیاست زدگی به دانشگاه هم سرایت می کند و این جدای از سیاسی بودن دانشگاه است.

 
وی ادامه داد: حماقت است که به انجمن اسلامی دانشجویان مجوز برگزاری چنین نشست هایی داده نشود. دانشگاه جای نخبگان است و حاشیه نشین کردن نخبگان به ضرر کشور است، ما از آقای شریف زاده توقع داریم که در خصوص 8 سال عملکرد دولت پاسخگو باشد نه اینکه اینجا نظریه پردازی کند.

 
مدیرمسوول روزنامه تهران امروز تصریح کرد: اعتقاد داریم احمدی نژاد و مشایی به جای بحث در مورد مدیریت جهانی به وضعیت معیشتی و اوضاع داخلی کشور بپردازند. رئیس جمهور در تلویزیون بجز نتیجه تیم کشتی فرنگی حاضر نشد که هیچ معضلی را برعهده بگیرد.

وی افزود: شعار اصیل انقلاب در دوران احمدی نژاد زنده شد اما به برخی از همین شعارها نیز خیانت صورت گرفت.

وی گفت: بنده به ایشان می گویم آقای احمدی نژاد! مملکت در این 8 سال چیز دیگری جز کشتی فرنگی نداشت. بیچارگی در استانها بیداد می کند و ما از رجعت چاوز حرف می زنیم. فارغ از موضوع اصولگرایی و اصلاح طلبی و بیداری اسلامی و انسانی آیا 8 سال برای پاسخگویی کافی نیست؟ امروز چاوز بسیجی می شود و قالیباف تکنوکرات غربزده؛ قالیباف از طرفی به خاطر سکوت در فتنه متهم می شود و از طرفی به خاطر نامه به خاتمی.

نماینده قالیباف گفت: درباره سوال شما که به نامه اشاره داشتید اولا آن زمان اصلا آقای قالیباف فرمانده نیروی انتظامی نبودند ایشان سال 1379 به فرماندهی نیروی انتظامی انتصاب یافتند. ولی نامه را امضاء کردند کجای نامه آقای قالیباف به آقای خاتمی توهین آمیز و خارج از انقلابی گری بود؟ مگر همه اتفاقات در سال 78 درست بود؟ اشتباهاتی از سوی برخی لباس شخصی ها صورت گرفت و برخی دیگر نیز از این نمد برای خودشان کلاه دوختند. اما در زمانی که قالیباف فرمانده نیروی انتظامی بود پلیس از اینکه مقابل مردم باشد به کنار مردم آمد و در همین دوران پلیس اجتماعی شکل گرفت.

وی گفت: هیچ گاه آقای قالیباف برخورد نظامی با دانشگاه نخواهد کرد.

 
دانشجویی از شکوری راد نماینده اصلاح طلبان سئوال کرد به نظر شما رئیس جمهور آینده باید چه اولویت هایی را اتخاذ کند و بایسته های یک رئیس جمهور ایده آل چیست که وی پاسخ داد: هر کس در شرایطی که 8 سال تمام کشور به هم ریخته شد، منابع مالی هدر رفت و فرصت ها سوخته شد بخواهد رئیس جمهور شود کار سختی را برعهده دارد و به تعبیر آقای خاتمی باید سالها کار کنیم تا به نقطه صفر برنامه چهارم برسیم.

 وی گفت: خواست مردم اجرای قانون در همه زمینه ها است و طوری نباشد که حقوق مردم نادیده گرفته شود و حقوق حاکمیت به عرش برسد. امروز شورای نگهبان نظرش را می دهد و بعد کسی نیست که چیزی بخواهد و یا اعتراضی بکند. نیروهای نظامی امروز در چارچوب خود خارج شده و مملکت را اداره می کنند. آنها باید به پادگانها برگردند. وزارت اطلاعات باید فقط سرویس بدهد اما امروز حکومت می کند و به هیچ کس هم پاسخگو نیست. اگر همین نکات حل شود بقیه موضوعات قابل حل است.

 نماینده اصلاح طلب سابق مجلس گفت: باید در دل جوانان امید ایجاد کرد تا از مملکت فرار نکنند. استعدادهای زیادی به تباهی کشیده شده است و علت آن است که حاکمیت به چارچوب تمکین نمی کند. به همین خاطر حقوق مردم ضایع شده است. دولت احمدی نژاد هم که آمد بدتر شد.

 
شریف زاده: دلیل منحرف خواندن احمدی نژاد مخالفت با گشت ارشاد است

در ادامه این مناظره بهمن شریف زاده درباره عملکرد دولت اظهار داشت: من از شما یک سئوال می کنم چرا اصولگرایان به احمدی نژاد بی میل شده اند و مشایی را منحرف نامیده اند. اول احمدی نژاد را اصولگرا نامیدند ، از وی حمایت کردند بعد نسبت به وی بی مهر شده  و امروز او را منحرف می خوانند. دلیل انحراف احمدی نژاد به این خاطر است که وی با گشت ارشاد مخالفت کرد. احمدی نژاد با عملیاتی کردن تئوری که برای شما گفتم در مقابل مشی اصولگرایان ترمز کرد.

 شریف زاده گفت: احمدی نژاد موافق برخورد عملیاتی گشت ارشاد با بی حجابی نیست. شریعت باید رشد کند اما نه با برخوردهای عملیاتی گشت ارشاد، شریعت باید در جامعه رشد کند و با باتوم این امر محقق نمی شود. مورد دیگری که اصولگرایان به این خاطر احمدی نژاد را منحرف می دانند نوع نگاه وی نسبت به ایران است. مشایی گفت ایرانیان بهترین شناخت را از اسلام دارند. اسلام ایران یک اسلام دلنشین است اما تاکنون این اسلام اجرا نشده است.

 وی افزود: احمدی نژاد با برخوردهای امنیتی مخالف کرده است، دولت او مانند دولت خاتمی و هاشمی نیست، چند وزیر از دولت احمدی نژاد خارج شدند به همین خاطر وی را منحرف می نامند. احمدی نژاد بارها اظهار داشت که وزارت اطلاعات نباید برخورد پلیسی کند بلکه مردم باید احساس امنیت کنند. ما تاکنون در طول این 34 سال حتی در خصوص مسائل فرهنگی اتاق فکری نداشته ایم و برای حل معضلات فرهنگی برخورد کرده ایم.

 شریف زاده گفت: من از اصلاح طلبان تعجب می کنم که به شیوه و عملکرد احمدی نژاد دقت نکرده و شعارهای دفاع از هاشمی را سر می دهند.  احمدی نژاد  برای آنچه که شما مطالبه می کردید  و می خواهید، جهاد کرده است و مقابل تفکر غلط اصولگرایی ایستاده است. مشایی هم به این خاطر تکفیر می شود اما باز هم بدنبال هاشمی هستید.

 
سوال دانشجویان: احمدی نژاد زاییده کدام جریان بود

یکی از دانشجویان از بلندیان پرسید: گفتید احمدی نژاد زاییده اصولگرایی نبوده پس در سال 88 اصولگرایان از کدام کاندیدا حمایت کردند و چرا از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنید، بگویید 8 سال پیش احمدی نژاد زاییده کدام جریان بود.

 
نماینده پور محمدی گفت: من تعجب می کنم از آقای شریف زاده که مطالبی در وادی تئوریک مطرح می کنند که در صحنه عمل نه تنها محقق نشده بلکه عکس آن عملی شده است.

 وی افزود: اینکه اصولگرایان در چه سالی به چه کسی رأی داده اند چیزی نیست که بخواهم آن را باز کنم چون در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری شرایطی در کشور ایجاد شد که فضا را تیره کرد، شرایط از شفافیتی که بتوان یک انتخاب اصلح انجام داد خارج شد و در جامعه نوعی دو دستگی ایجاد شد.

 وی ادامه داد: در شرایطی که فضای جامعه تاریک بود دلسوزان کشور باید تمام تلاش خود را می کردند تا کشور بتواند یک شرایط عادی پیدا کند. زیرا در شرایط غیرعادی کسی سود نخواهد برد و تنها نفع به کسانی که آن طرف آب نشسته اند می رسد.

بلندیان ادامه داد: شاید خیلی فضای اینکه من بخواهم از اصولگرایان حمایت بکنم در اینجا  فراهم نباشد چون من نماینده یک کاندیدای خاص هستم اما به تعبیر خودم اصولگرایان تلاش کرده اند که شرایط مملکت را تثبیت کنند تا منافع عمومی حاصل شود. سوال من این است که آیا فردی که کرسی ریاست جمهوری را به دست می گیرد مسئولیتی جز اجرای برنامه ها دارد برنامه چهارم و پنجم توسعه چگونه عملی شده است.

 بلندیان گفت: شرایطی پیش آمده که به یکباره می بینیم ارزش پول ما به یک سوم آن تقلیل یافته است. چه کسی از فرهنگ عمومی کشور حمایت کرده است. فرهنگ عمومی که همواره مورد ضربه قرار گرفته است.
 

قربان زاده: قالیباف سال 88 اصلاً از احمدی نژاد حمایت نکرد/ نوار اطرافیان رئیس جمهور درباره قالیباف

در ادامه این مناظره قربانزاده در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آقای قالیباف در سال 88 از آقای احمدی نژاد حمایت کرد در حالی که شما در این جلسه انتقادات بسیاری را از نماینده دولت مطرح می کنید. آقای قالیباف در سال 88 کجا بود که از آقای احمدی نژاد انتقاد کند عنوان کرد خط غلط، دفتر غلط، انشاء غلط، املاء غلط آقای قالیباف سال 88 اصلاً از احمدی نژاد حمایت نکرد .

وی گفت: نواری موجود است که ثابت می کند روز سوم بعد از تشکیل دولت اطرافیان رئیس جمهور پیگیر این هستند که چرا پرونده شکایت از قالیباف رسیدگی نمی شود. آقای قالیباف بعد از اینکه در سال 88 پیش بینی هوشمندانه ای کرد و وارد عرصه انتخابات نشد بیانیه ای داد که در آن بیانه روشن است هیچ حمایتی از احمدی نژاد و موسوی نکرده است. آقای قالیباف دائم متهم است که علیه دولت انتقاد می کند و البته هزینه این انتقاد را هم پرداخت کرده است.

قربانزاده ادامه داد: من در ستاد آقای قالیباف بودم هیچ وقت آقای قالیباف شیوه مدیریتی آقای احمدی نژاد را قبول نداشتند. دعوای رییس جمهور با طیف آقای هاشمی هم بیشتر جنگ زرگری بود تا جنگ گفتمانی. آقای احمدی نژاد در مناظره های تلویزیونی گفتند" پسران آقای هاشمی کجا هستند و چه می کنند" اگر همه کارگزاران را بچلانید دو نفر از آن بیرون می آید که یکی از آنها حتما آقای محمدرضا رحیمی معاون اول آقای احمدی نژاد است. امثال آقای محمدشریف ملک زاده تفکر همسو با آقای هاشمی دارند و الان در دولت آقای احمدی نژاد هستند.

وی ادامه داد: مدعی مبارزه با مفاسد اقتصادی بودند و حرف از دولت پاک زدند اما بزرگترین فساد مالی تاریخ ایران در همین دولت اتفاق افتاد. در این قسمت از سخنرانی قربانزاده دانشجویان وی را تشویق کردند. ادامه این مناظره در حالی برگزار شد که مجری برنامه عنوان کرد: هر کدام از مهمانان می توانند در سه دقیقه از یکدیگر سوال بپرسند.

 
شکوری راد : عنوان اصولگرایی را احمدی نژاد به جناح راست هدیه کرد

 در ادامه برنامه شکوری راد گفت: عنوان اصولگرایی را احمدی نژاد به جناح راست هدیه کرد، اصولگرایی برخلاف لفظ، خیلی هم اصولگرایی نیست. اما چون اینها از جناح راست خوششان نمی آمد و می خواستند بار منفی آنرا از بین ببرند از این لفظ استفاده کردند.

 وی افزود: همه طیف اصولگرایی در برابر تفکر اصلاح طلبی هستند و سوال من از هر سه نماینده حاضر در این جلسه این است که شما چقدر خود را اصلاح طلب می دانید و چقدر اصولگرا؟ من معتقدم اصولگراترین افراد همان اصلاح طلبان هستند.

 شکوری راد افزود: اصولگرایی ما یعنی اصلاح جمهوری به ما هو جمهوری و به ما هو اسلام. همان چیزی که موردنظر انقلاب کنندگان سال 57 بود . وقتی ما می گوییم اصلاح طلب هستیم یعنی جمهوری اسلامی از چارچوب خود خارج شده و ما می خواستیم آن را اصلاح کنیم.

شکوری راد عنوان کرد: تئوری پردازی های آقای شریف زاده همانند تئوری پردازی احمدی نژاد است. که در هر بحران، بحران بزرگتری را آفریده است. حرف های خوشگل تر مثل اینکه دوره اسلام گرایی تمام شده می زنند اما این حرف ها، حرف های نوعی نیست و در راستای عوام فریبی است.

شکوری راد ادامه داد: آقای احمدی نژاد که امروز دیگر می گوید اصولگرا نیستم ، بگویید وجه تمایز شما با اصلاح طلبان چیست که خود را اصولگرا می دانید.

 نماینده دولت خطاب به نماینده اصلاح طلبان: اگر نمی خواهی با من دوست باشی ایرادی ندارد

 در ادامه این مناظره بلندیان در طرح یک سوال از سه نماینده دیگر  گفت: اصلاح طلبی در ادبیات دینی ما یک واژه معروف است. امام حسین وقتی قیام کردند، فرمودند: من برای اصلاح امت جدم قیام کردم.

 وی ادامه داد: در دولت آقای خاتمی یک روز تمام اعضای دولت خدمت رهبری رفتند. ایشان فرمودند: اصلاح طلبی مورد مطالبه ماست اما باید معلوم باشد که ذیل این اصلاح طلبی چیست. اگر ریشه در دل مردم و داخل کشور داشته باشد مورد قبول است اما اگر بخواهند اصلاح طلبی را از خارج کشور هدایت کنند ما با آن مخالف هستیم یعنی اگر ریشه در خارج از کشور داشته باشد مورد تأیید ما نیست.

 بهمن شریف زاده هم در این بخش از مناظره که اختصاص به طرح یک سوال از طرفین مناظره داشت گفت: ما برای گفتگوی دوستانه آمدیم از آقای شکوری راد بعید است که اینگونه حمله کند.  در این بین شکوری راد پاسخ داد: ما اصلاً با شما دوست نیستیم و در این لحظه دانشجویان حاضر در سالن شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران با کف و سوت زدن برای دقایقی شکوری راد را تشویق کردند.

 شریف زاده ادامه داد: خودم را پروراندم که با تمام ارباب ادیان گفتگو کنم شما هموطن من و هم دین من هستید. اگر خودت نمی خواهی با من دوست باشی ایرادی ندارد اما نمی توانید انگیزه من را عوض کنید.

 
شریف زاده : بهترین اصلاح طلبان دوستان من بوده اند

وی ادامه داد: بهترین اصلاح طلبان دوستان من بوده اند کسانی که شما مصلحان عرصه مطبوعات می دانید دوستان من بودند. من به مسائل تئوریک پرداختم و علت آن این بود که مطالبه انجمن اسلامی دانشگاه تهران اقتصادی نبود بلکه انسانی بود اما وقتی از ترمزهای مشایی و احمدی نژاد در برابر تحقیرهای انسانی که در جامعه صحبت کردم که به خاطر آن انحرافی شناخته شده اند آقایان در مسائل اقتصادی مانور دادند.

 وی ادامه داد: شما باید به گود بیایید و در موضوع بحث کنید. در حوزه اقتصاد آقای احمدی نژاد بسیار عملگرا بود. مطالبات انجمن اسلامی از مسئله امنیت و تفکیک جنسیتی بود و من گفتم که آقای احمدی نژاد مخالف تفکیک جنسیتی است.

 شریف زاده عنوان کرد: من با بزرگان اصلاحات از دکتر سروش تا دکتر ملکیان بحث کردم و با آنها مقاله رد و بدل نمودم، اصلاح طلبی یک تفکر است و اصولگرایی هم یک تفکر اما من نه اصولگرایی را با این نگاه بسته و نه اصلاح طلبی را که تعریف خاص از انسان دارد و با شیوه مدرنیزم همخوانی دارد را قبول ندارم.

 در این بخش از مناظره مجری برنامه عنوان کرد که منبع خبری که عنوان کردیم براساس آن آقای قالیباف اعلام کرده که در سال 88 به آقای احمدی نژاد رأی داده است خبرگزاری ایسنا است.

قربانزاده در پاسخ به مجری گفت: همه دوست دارند مسائل و موضوعات به سال 88 ارتباط پیدا کند خبرنگار ایسنا هم این خبر را اینگونه تنظیم کرده است که آقای قالیباف در سال 88 به آقای احمدی نژاد رأی داده است.

 وی در طرح یک سوال از طرفین مناظره عنوان کرد: اگر بخواهید از افراد مختلف که قرار است در مسند اجرایی قرار گیرند فرد مناسبی را انتخاب کنید، باید به سابقه و کارنامه آن فرد نگاه کنید آیا اگر سال 84 و سال 88 و یا سال های قبل از آن براساس این میزان، افراد و کسانی که در معرض کاندیداتوری بوده اند را ارزیابی می کردیم باز به همین روسای دولت فعلی می رسیدیم یا نه.

 
شکوری راد : گر بگویید جریان اصلاح طلب کوچکترین ارتباطی را با خارج از کشور داشته خطاست

 
در ادامه مناظره، مناظره کنندگان فرصت یافتند که پاسخ سوال طرف مقابل را بدهند.

 در این بخش شکوری راد گفت: تبار اصلاحات روشن است و با رأیی که مردم در دوم خرداد 1376 داده اند آقای خاتمی انتخاب شد و هدفش نوسازی جمهوری اسلامی بود که شعارهایش را تبیین کرد.

 وی افزود: آقای خاتمی معتقد بود همه مسئولان باید در خدمت مردم باشند. به نظرات مردم توجه کنند و این گونه نباشد که نظرات خود را تحمیل کند، اصلاح طلبی بازگشت به قانون اساسی و خواست مردم است.

 وی عنوان کرد: بسیاری از اصولگراها از جمله سردمدار روزنامه کیهان که اصلاح طلبان و جنبش سبز را منتصب به خارج کردند نتوانستند یک سند برای آن جور کنند، آقای شریعتمداری ، آقای خاتمی را به وطن فروشی متهم می کند و هیچ احدی به این کاری که روزنامه کیهان انجام داده اعتراض نکرد؛ کسی سوال نکرد که براساس چه سندی این کار را می کنید. در حالی که اگر علیه هر کدام از این اصلاح طلبان که در زندان هستند و خاتمی هم که بیرون است و در بین مردم عزت دارد وجود داشت آنها اجازه نمی دادند کسی زنده بماند.

وی گفت: اگر بگویید جریان اصلاح طلب کوچکترین ارتباطی را با خارج از کشور داشته خطاست و این خطا کمتر از کارهای احمدی نژاد نیست.

 شکوری راد گفت: اگر می گویم در دولت اصلاحات فسادی انجام نشد نشانه اش  این است که نتوانستند چیزی پیدا کنند، پرونده شهرام جزایری هم هیچ ربطی به اصلاحات نداشت و بعد از طرح کردند دیدند که بیشتر از مدیران اصلاحات، مدیران خودشان  گرفتار آن شده اند.

وی عنوان کرد: اینکه مدیران اصلاحات فسادی نداشتند به خاطر گزینش درست بود اما در دوره آقای احمدی نژاد چشم ناظران را بستند و همه دریچه ها را کور کردند در این شرایط اگر احمدی نژاد هم سالم بود خود به خود فاسد می شد.

شکوری راد گفت: 700 میلیارد دلار درآمد نفتی اگر در هر جای این مملکت هزینه می شد آبادانی به بار می آورد. اگر اصلاحات کوچکترین فسادی داشت قوه قضائیه و وزارت اطلاعات تمام قد ایستاده بودند که مچ بگیرند. تمام پرونده ها را شخم زدند ولی یقه یکدیگر را گرفتند.

 شکوری راد افزود: چرا آقای احمدی نژاد این همه تحمل می شود به خاطر این است که از همدیگر چیزهایی دارند.

 وی خطاب به شریف زاده گفت: آقای شریف زاده سایت بازتاب چندی پیش درباره آقای احمدی نژاد ادعایی کرد که این ادعا از طرف دفتر رئیس جمهور تکذیب شد. آیا این تکذیبیه را آقای احمدی نژاد صادر کرده بود ؟ چون ادبیات آن تکذیبه با ادبیات آقای احمدی نژاد یکی نبود.

 شکوری راد گفت: ادعای سایت بازتاب این بود که یکی از حامیان مشایی مدعی شده که احمدی نژاد نواری از مکالمه با دست اندرکاران دارد که به او می گویند شما فقط 16 میلیون رأی دارید اما ما می خواهیم 24 میلیون اعلام کنیم. البته آقای احمدی نژاد این را قبول نکرده است.
 

بلندیان :  اصلاح طلبی یک اصل و ارزش است اگر ریشه در داخل داشته باشد پایدار است

 در ادامه این مناظره بلندیان گفت: من یکی از مدیران آقای خاتمی بوده ام و در 8 سال در حساس ترین مسئولیت ها خدمت کرده ام من معاون امنیتی وزارت کشور بودم به همین خاطر دیدگاه من به آقای خاتمی روشن است.

 وی افزود: اصلاح طلبی یک اصل و ارزش است اگر ریشه در داخل داشته باشد پایدار است اما اگر از بیرون از مرزها توسط دشمنان مردم حمایت شود مورد قبول نیست ما هزینه زیادی دادیم تا بیگانگان بر ما مسلط نباشند. اینجاست که بین اصلاح طلب و اصولگرا خط کشیده می شود.

 بلندیان ادامه داد: کسی که کاندیدای ریاست جمهوری می شود باید خود را در حوزه عملگرا بررسی کند و ببیند آیا فسادی که مدعی هستیم می خواهیم با آن مبارزه کنیم در سیستم ما رسوخ کرده یا نه. کشور ما شرایطی دارد که باید به فردی رای داده شود که هم تجربیات قوی داشته و هم اصل و نسب دار باشد.

 شریف زاده: نیروهای خاتمی چندان اهل اندیشه نیستند

در بخش دیگر این مناظره شریف زاده گفت: یکی از کارهایی که خاتمی انجام داده بحث گفتگوی تمدنها است که آقای شکوری راد یا آن را نمی شناسد و یا می شناسد و از آن دم نمی زند. شما یک بار خدمت آقای خاتمی برسید و از ضرورت گفتگوی تمدنها سئوال کنید تا نگویید آقای احمدی نژاد به جای گفتگوی ادیان به مسائل داخل بپردازد.

وی افزود: کار خاتمی در گفتگوی تمدنها کافی نبود چون نیروهای خاتمی چندان اهل اندیشه نیستند. خاتمی مسئله مدنیت را که یک مسئله تئوریک است در جامعه مطرح کرد و در ذیل آن آزادی مطبوعات را عنوان کرد اما سئوال من این است که چرا اصلاح طلبان هاشمی را که آزادی مطبوعات در دوره خاتمی در مقابله با جو خاص دوره هاشمی بود ، مطرح می کنند. من از خبرنگار روزنامه شرق پرسیدم که شما چرا می گویید هاشمی ، پاسخ داد : آقای هاشمی معتدل شده است؛ آیا هاشمی عوض شده است؟! به این ، عوام فریبی می گویند.

 وی افزود: در سال 91 و آخرین سال دولت آقای احمدی نژاد وقتی رئیس جمهور به سازمان ملل سفر کرده بود از سوی یک وزارتخانه که در تطابق کامل آن با آقای احمدی نژاد بحث وجوددارد روزنامه شرق تعطیل شد که آقای احمدی نژاد بعد از بازگشت در حضور همه خبرنگاران وزیر ارشاد را توبیخ کرد.

 شریف زاده عنوان کرد: خاتمی درباره بدنه مدیریت کشور چه کاری کرد؟ در حالی که یکی از اعتراضات جدی اصولگراها و اصلاح طلبان به آقای احمدی نژاد در همین رابطه است؛ احمدی نژاد بدنه مدیریتی کشور را تغییر داد و انقلابی انجام داد که مورد اعتراض قرار گرفت به این بهانه که شما قدیمی ها را برداشتید و جدیدی ها را گذاشتید.

وی درباره تکذیبیه ریاست جمهوری نسبت به سایت بازتاب نیز عنوان کرد: نهاد ریاست جمهوری در این مسائل بدون نظر آقای احمدی نژاد هیچ تکذیبیه ای را نمی تواند صادر کند.

 قربان زاده :  قالیباف کسی است که 34 سال نظام برای وی زحمت کشید

 در ادامه این مناظره قربان زاده گفت: من هم موافقم که آقای احمدی نژاد انقلاب کرد ولی اینکه قلب چه چیزی را به چه چیز، مسئله ای است که باید در آن تامل کرد. ما نمی توانیم با شعار ولایت سرکار بیاییم و بعد در فضای جدید روی موج جدید سوار شویم و رفتار دوگانه انجام دهیم، رفتار دوگانه مذموم است . مثل اینکه وقتی مشاور رئیس جمهور دستگیر می شود، یاد بازدید از بازداشتگاه اوین می افتیم یا موضوع خانه نشینی (یازده سپتامبر!). اینها ریشه در سیاست زدگی دارد البته این نقد را به اصلاح طلبان هم دارم چون آنجا هم این اتفاق افتاد و دولت گرفتار سیاست زدگی شد.

 قربان زاده خطاب به شریف زاده گفت: شما می گویید در دوران این دولت فقط شرق تعطیل شد؟ آن هم وقتی که ایشان در نیویورک بود؟ آقای احمدی نژاد در پاستور نشسته بود که همشهری تعطیل شد . ما را تهدید کردند که خودتان تعطیل کنید ، ما این مسئله را به آقای قالیباف گفتیم اما آقای قالیباف گفتند شما خودتان تعطیل نکنید ، روز بعد از آن روزنامه توقیف شد. ما با بدبختی توانستیم روزنامه را دوباره راه بیاندازیم. روزنامه تهران امروز به خاطر ویژه نامه ای که از عملکرد احمدی نژاد منتشر کرده بود توقیف شد؛ آقای شریف زاده لطفا نگویید فقط شرق  توقیف شد.

 وی افزود: عملکرد افراد را عادلانه مقایسه کنیم و ببینیم در فضای فعلی کدامیک از کاندیداها به حرفی که می زنند پایبند هستند؛ قالیباف را معجزه هزاره سوم و پیامبر بعد از خاتم نمی دانم اما قالیباف کسی است که 34 سال نظام برای وی زحمت کشید و حالا نظام باید از این ظرفیت استفاده کند، مدیریت ایشان در جاهای مختلف و از جمله شهرداری ثابت کرده که مدیریت کارآمدی است آن هم با تحریم مضاعف دولت و تحریم بین المللی همه شهرداری ها در طول تاریخ حدود 33 درصد به شهرداری ها کمک کرده اند ولی آقای احمدی نژاد زیر 5 درصد به شهرداری تهران کمک کرده است. این تحولات فعلی شهر تهران در اوج این تحریم ها به وقوع پیوسته است.

شکوری راد نماینده جریان اصلاحات در این برنامه اظهار داشت: آقای شریف زاده می خواهد به نوعی فرافکنی کند همه از مشکلات اقتصادی کشور می‌گویند اما ایشان از علوم انسانی حرف می زند؛ حتی علوم انسانی هم در دوره شما به قهقرا رفته است.

 وی اظهار داشت: امروز یک نظر سنجی توسط نهادهای مستقل انجام نمی گیرد یا وزارت اطلاعات یا صداوسیما و یا نهادهای حکومتی باید این کار را انجام دهند به همین خاطر آماها به هم ریخته و شفافیت دیده نمی شود.

 شکوری راد در ادامه افزود: در دوره شما اساتید توسط وزیر علوم بازنشسته شدند و بسیاری از دانشجویان از دانشگاه آزاد اخراج شدند این ثمره مدیریت مدیر احمدی نژاد بر دانشگاه است .

 وی تصریح کرد: در دوران شما احضارهای بی حد و حصر و غیر قانونی افزایش یافته است همین حصر آقای کروبی و موسوی غیر قانونی است. آقای مجیدی در وزارت اطلاعات مسوول این حصر است.

 شکوری راد در ادامه افزود: حصر این دو کاندیدا یا باید با حکم قوه قضاییه انجام شده باشد یا دبیر شورای امنیت ملی در این خصوص حکمی را بدهد و رئیس جمهور آن را به امضای رهبری رسانده باشد.

 وی در ادامه گفت: چرا آقای احمدی نژاد در طی این 2 سال یک بار نسبت به حصر این دو کاندیدا اعتراض نکرد؛ همایش شورای هماهنگی اصلاحات را وزارت اطلاعات نگذاشت برگزار شود. همین ها نمی گذارند رفت و آمدی با خاتمی انجام شود حتی نیمه شب مطالب را ازداخل صفحات روزنامه بیرون می آورند.

 نماینده جریان اصلاحات اظهار داشت: در چنین شرایطی اگر خاتمی بیاید می توانیم از این موانع و مشکلات عبور کنیم چون مردم خاتمی را قبول دارند.

 شکوری راد با بیان اینکه مردم انتظار دارند اصلاح طلبان در این انتخابات با کاندیداهای اصلی خودشان بیایند گفت: به عنوان یک اصلاح طلب از خاتمی و هاشمی می خواهم بروند ثبت نام کنند تا ببینیم بعد چه می شود.

 در ادامه این برنامه بلندیان نماینده پورمحمدی گفت: قانون می گوید رئیس جمهور باید رجل سیاسی و مذهبی باشد و غیر از اجرایی بودن درک درستی از مسائل سیاسی، امنیتی و بین المللی داشته باشد و بتواند در صحنه بین المللی از کشور ما حمایت کند.

 وی تصریح کرد: پور محمدی در دولت نهم سه سال وزیر کشور بود و احمدی نژاد در همان سال اول به وی گفته بود شما استعفای خود را بنویس و برو.

 بلندیان در ادامه اظهار داشت: پورمحمدی به احمدی نژاد گفته بود من توانمندی این کار را دارم استعفا هم نمی دهم مگر اینکه مرا عزل کنید.

 همچنین شریف زاده به عنوان نماینده دولت در این برنامه با بیان اینکه من نماینده دولت نیستم بلکه نماینده فکری آنها هستم گفت: از آقای شکوری ممنونم که این طور از هاشمی دفاع می کند. در زمان ایشان فاصله طبقاتی زیاد شد و هرچه دولت خاتمی برای کاهش این طبقات تلاش کرد موفقیتی حاصل نگردید.

وی گفت: احمدی نژاد خود ضربه خورده فضای امنیتی است چطور می تواند فضای امنیتی ایجاد کند او حتی حق ورود به زندان و بازدید از آنجا را هم نداشت. با اینکه جرم اقتصادی آاقای ملک زاده مشخص نشده نبود وی را به انفرادی انداختند.

وی در ادامه افزود: هنوز تهمتهایی که به دولت در خصوص فساد 3 هزار میلیاردی می زنند اثبات نشده است.

 وی خاطر نشان کرد: با اینکه اجرای هدفمندی یارانه یکی از بهترین اقدامات این دولت بود اما هیچ وقت اصلاح طلبان حاضر نشدند از آن دفاع کنند بلکه می گویند با 20 ساعت کار در شبانه روز شرایط را برای رئیس جمهور بعدی سخت تر کرده اید.

 همچنین در ادامه این برنامه قربانزاده نماینده قالیباف اظهار داشت: به نظر من برای شناخت کاندیداها باید سوابق آنها در حوزه های مختلف مورد بررسی قرار گیرد.

 وی خاطر نشان کرد: قالیباف چند سال قبل به عنوان سومین شهردار نمونه دنیا معرفی شد. از قالیباف انتظار نیست که بخواهد مشکلات دیپلماسی دولت احمدی نژاد را حل کند بلکه او در حوزه دیپلماسی شهری موفق بوده است.

 وی در ادامه افزود: مقام معظم رهبری در طول چند سال اخیر در حالی که موضوعاتی مثل فتنه و بیداری اسلامی اتفاق افتاده عناوین سالها را به حوزه اداره امور جامعه و مشکلات اقتصادی اختصاص دادند که نشان از اولویت این موضوع دارد اما حتی بسیاری از مدعیان ولایتمداری به مسائل دیگر پرداختند .

 نماینده قالیباف در ادامه ضمن انتقاد از افزایش مبلغ یارانه ها گفت: چه خرابکاری اقتصادی قرار است که دراین مملکت انجام شود که شما می خواهید 250 هزار تومان به مردم اختصاص دهید.

 وی در ادامه افزود: معتقدم نقطه مقابل اصول گرایی، لاابالی گری و نقطه مقابل اصلاح طلبی نیز فساد است. این دو مقابل هم نیستند.

در ادامه این برنامه نظر از هر کدام از نمایندگان کاندیداها در خصوص حصر خانگی موسوی و کروبی پرسیده شد که در این خصوص شکوری راد گفت: جدای از بحث انتخابات سال 88 که به خاطر ملاحظاتی از گفتن آن معذورم باید بگویم که موسوی و کروبی هیچ کار خلافی انجام نداده اند.

 وی اظهار داشت: اگر آنها جرمی مرتکب شده بودند دستگاه قضایی می بایست به جرم آنها رسیدگی و آنها را محکوم می کرد اما این کار انجام نشده است.

بلندیان نماینده پور محمدی در خصوص حصر خانگی موسوی و کروبی گفت: به نظر من مصالح عمومی کشور ادامه حصر را ایجاد نمی کند.

 دانشجویی از وی پرسید نظر خود را صریح بگویید آیا موافق حصر هستید یا خیر؟

 
 بلندیان اظهار داشت: آنها با اجازه من به حصر نرفتند که اکنون من نظرم را بگویم شما وقتی به مسائل امنیتی وارد می شوید راه کارهای مختلفی که بتوان یک معضل امنیتی را از بین برد می توان از راههای دیگر غیر از حصراستفاده کرد.

درادامه شریف زاده نماینده دولت در پاسخ به همین سوال گفت: پیش از اینکه پاسخ بدهم 2 سوال را مطرح می کنم اول اینکه موسوی و کروبی باید در خصوص حمایتهای امریکا و اسرائیل ازاقدامات آنها پاسخگو باشند دوم اینکه: آیا با مجموع تحرکاتی که در سال 88 اتفاق افتاد موافق هستند یا نه چرا که این تحرکات دو بخش داشت بخش مطالبه دانشجویان و مردم بود و بخشی نیز توسط منافقین انجام شد.

 سوال دیگر اینکه موسوی و کروبی نسبت به شمارش آرا اعتراض داشتند در حالیکه رهبری فرمودند از مسیر قانونی می توان این موضوع را پیگیری کرد چرا که آنها ادعای قانون مداری داشتند به قانون تمکین نکردند.

 وی در پایان اظهار داشت: من نمی خواهم بگویم که حصر اقدام درستی است یا خیر اما افرادی که بنده از آنها حمایت می کنم مخالف حصر هستند.

 در پایان نیز قربانزاده نماینده قالیباف در خصوص حصر خانگی موسوی و کروبی گفت: باید با این دو مطابق قوانین مصرحه جمهوری اسلامی ایران رفتار می شد و در یک دادگاه صالحه محاکمه می شدند.
کد خبر: ۱۴۹۰۲۶
۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۸:۲۴
نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با بیان اینکه 60 درصد از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تاکتیک‌های سینوسی است، گفت:‌ البته دولت بسیار پرکار بوده و برای اقشار مردم دلسوزی داشته اما از دیدگاه رقت به مردم توجه کرده است.
 
به گزارش فارس، محمدرضا باهنر کاندیدای ائتلاف پنجگانه ظهر امروز سه‌شنبه با حضور‌ در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی به همزمانی انتخابات شوراها و انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد و اظهار داشت: ما باید توجه کنیم که این انتخابات هم‌افزایی داشته باشد و برای یکدیگر تزاحم ایجاد نکند. چرا که سرنوشت تحولات شهری در انتخابات شوراها رقم می‌خورد.
 
باهنر ادامه داد: بنده تعدد کاندیداهای فعلی را یک فرصت ارزیابی می‌کنم اما افراد باید در عین حال کارنامه خود را ارائه دهند تا بتوانیم یک انتخابات باشکوهی داشته باشیم.
 
نائب رئیس مجلس با اشاره به لزوم تفکیک نقاط قوت و ضعف دولت از یکدیگر تصریح کرد: در همه حکومت‌های دنیا چند شاخص کلان وجود دارد که نسبت به آنها حساسیت و دغدغه است که در این زمینه باید به رشد اقتصادی، سطح عمومی قیمت‌ها یا گرانی، نرخ اشتغال و ضریب جینی توجه کرد. البته در حال حاضر توسعه انسانی جانشین رشد اقتصادی شده است.
 
وی در ادامه شاخص امنیت ملی کشورمان را بسیار خوب ارزیابی کرد و خاطرنشان کرد: ما در هیچ کجای کشور نقطه نارنجی و قرمز نداریم و از نظر امنیتی همه کشورمان سبز است. درحالی که کشورهای اطراف ایران همچون افغانستان و عراق با مشکلات ناامنی و ترور دست و پنجه نرم می‌کنند.
 
باهنر به اقدامات غیر انسانی تکفیری‌ها و معارضان دولت سوریه اشاره کرد و یادآور شد: آنها آرزو دارند در ایران خراب‌کاری کنند اما به فضل الهی و با قدرت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی این کار شدنی نیست.
 
این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به مشکلات اقتصادی در کشور تصریح کرد: ما سال گذشته شاهد تورم نقطه به نقطه 38 درصد بودیم که در 20 سال گذشته یک رکورد محسوب می‌شود.
 
وی نرخ فعلی بیکاران کشور را خجالت آور توصیف کرد و گفت: برخورداری از کار شرافتمندانه حق هر شهروندی است.
 
باهنر در عین حال شاخص‌های رو به رشد را امیدوار کننده ارزیابی کرد و افزود:‌ شاید برخی‌ها بخواهند تحریم‌ها را دلیل اصلی مشکلات اقتصادی بدانند هر چند ما نیز به تحریم و جنگ اقتصادی توجه داریم اما بیش از 60 درصد از مشکلات فعلی ناشی از سیاست‌های اشتباه و تاکتیک‌های سینوسی پرهزینه است.
 
دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در ادامه به پرکاری دولت احمدی‌نژاد اشاره کرد و یادآور شد: البته دولت هاشمی نیز پرکار بوده اما در این دولت دلسوزی برای اقشار مختلف مردم موج می‌زند. هر چند دولت بیشتر از دیدگاه رقت به مردم نگریسته است و می‌خواست کشور را به کمیته امداد تبدیل کند. درحالی که مدیریت باید بر اساس حکمت صورت گیرد.
 
وی در ادامه 20 درصد از تورم فعلی را ناشی از ساختار معیوب اقتصادی کشور عنوان کرد و افزود: به سرعت می‌توان 20 درصد باقیمانده سیاست‌های اشتباه را جبران کرد هر چند رشد اقتصادی در 8 سال اخیر 4 درصد و نقدینگی بیش از 20 درصد رشد داشته است که این در واقع سیل بنیان‌ کن است.
 
باهنر در بخش پرسش و پاسخ دانشجویی، در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چرا شما خود را استاد لابی‌گری می‌دانید، خاطرنشان کرد: در واژه لابی تفاوت وجود دارد و بنده تعریف علمی آن را نمی‌دانم اما منظورم از لابی‌گری تلاش برای همفکر کردن نیروهای اطراف خود است تا آنها قانع شوند و با فکر یک نفر همراهی کنند. از این رو اگر این تعریف را بپذیریم باید بگوییم لابی‌گری کار همه افراد است.
 
عضو ائتلاف پنجگانه اصولگرایان بر همین اساس با بیان اینکه ما نمی‌توانیم بگوییم که آقایان مراجع نیز برای عمل به امر به معروف و نهی از منکر لابی می‌کنند، تصریح کرد: اگر کسی قدرت نفوذ کلام داشته باشد از فضل پروردگار است اما اگر لابی‌گری به معنای معامله‌گری و کلاهبرداری باشد قطعا مذموم خواهد بود.
 
وی در ادامه در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان که او را ساکت فتنه خوانده بود، گفت: موضع‌گیری بنده علیه فتنه بعد از 3 سال نیست از این رو اگر شما دو کلمه باهنر و فتنه را سرچ کنید می‌بینید که چه طور و چه زمان موضع‌گیری کرده‌ام.
 
باهنر فتنه 88 را ظلم بزرگی علیه نظام دانست و گفت: دو کاندیدا توهم خود را به اتهام تبدیل کردند اما از سوی دیگر برخی نیز می‌خواهند سران فتنه را به هاشمی و خاتمی توسعه دهند که ما این را قبول نداریم. البته درست است که آنها در فتنه عملکرد مناسبی نداشته و به آنها کمک کردند ولی نمی‌توانیم اسم آن را سران فتنه بگذاریم.
 
کاندیدای ریاست جمهوری یازدهم با بیان اینکه اگر کسی فکر کند که حماسه 9 دی باید در 30 خرداد 88 رقم می‌خورد در اشتباه است چرا که باید به حرمت عاشورا توهین می‌شد تا حماسه 9 دی خلق شود افزود: بنده در فتنه وظیفه خود را انجام دادم همانطور که سلمان و ابوذر نیز برای پیامبر (ص) دو نقش متفاوت داشتند. و البته بنده خود را با آن بزرگواران قیاس نمی‌کنم.
 
وی با تاکید بر اینکه محور کار یک رئیس‌جمهور قانون است، یادآور شد: رئیس جمهور برای تبعیت از رهبری باید تمام قوانین کشور را اجرا کند.
 
باهنر در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا حضور 11 نفر معتمد در هیئت اجرایی انتخابات از یک طیف مشکل‌ساز نیست؟ توضیح داد: اینکه چرا وزیر کشور معتمدین را از یک جناح انتخاب کرده از حقوق وی محسوب می‌شود. آنها در طی یک فرایند انتخاب شده‌اند.
 
این فعال سیاسی اصولگرا با تاکید بر اینکه هیچ حکومتی در دنیا اجازه نمی‌دهد اصل نظامش با روش انتخابات تغییر کند، خاطرنشان کرد: بنده یک هفته بعد از انتخابات در دیدارم با موسوی به وی گفتم اگر شما اپوزیسیون دولت و نه نظام باقی بمانید بنده نیز دفاع می‌کنم که این طور نشد.
 
وی تاکید کرد: اگر موسوی بخواهد محاکمه شود مجازاتش بسیار سنگین‌تر از حصر خانگی است. از این رو به نفع اوست که محاکمه نشود.
 
باهنر در ادامه در خصوص کمک به مردم سوریه و فلسطین تصریح کرد: ما مرزهای دفاعی و امنیتی خود را به هزار کیلومتر دورتر از کشور خود برده‌ایم و این بسیار خوب است. البته ما معتقدیم که باید به مظلومیت مسلمین توجه کرد اما به هر حال این موضوع یک معامله پرسود است که مرز امنیتی ما در سیستان و بلوچستان و یا خوزستان قرار ندارد.
 
عضو ائتلاف پنجگانه در تشریح راهکارهای خود برای اقتصاد گفت: دولت سیاست پولی را در خدمت سیاست مالی گرفت در حالی که این موضوع باید در خدمت اقتصاد ملی باشد؛ دولت برای بسیاری از چادرنشینان مناطق محروم مسکن ساخت. فقط بانک مسکن 40 هزار میلیارد تومان به بانک مرکزی بدهکار شد لذا باید مسکن مهر را جمع کنیم و البته این به معنای تعطیلی این طرح نیست.
 
وی در ادامه اجرای طرح بنگاه‌های زودبازده را عامل تبدیل شدن بیکاران به افرادی بدهکار عنوان کرد وگفت: دولت به همین دلیل دیگر این سیاست را در دولت دهم ادامه نداد.
 
باهنر در ادامه با اشاره به ضرر بخش تولید از اجرای هدفمندی یارانه‌ها در عین حال تاکید کرد: ادامه هدفمندی ضروری است و باید آن را اجرایی کرد.
 
عضو ائتلاف پنجگانه در خصوص سیاست خارجی خود توضیح داد:‌ معتقدم سیاست خارجی باید 90درصدش دیپلماسی لبخند و 10 درصدش دیپلماسی اخم باشد. اما به نظر من کل دنیا ونزوئلا و جنوب لبنان نیست و ما می‌توانیم بر اساس منافع ملی خود با 200 کشور دنیا ارتباط برقرار کنیم.
 
باهنر در پایان تاکید کرد: اگر انشاءالله کلک صهیونیست‌ها کنده شود مشکل ما نیز با آمریکا حل می‌شود واز این رو ما مادامی‌که مذاکره با آمریکا منافع ملی‌مان را تهدید کند با آمریکا وارد مذاکره نخواهیم شد و آنها باید ابتدا اعتمادسازی کنند.
کد خبر: ۱۴۹۰۷۱
۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۷
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری یازدهم در مورد دلیل نیامدن خاتمی گفت: آنچه که ایشان در بحثها مطرح می کنند این است که اعتقاد دارند ممکن است "آتش تهیه" هایی که از الان شروع شده بخواهد منجر به این موضوع شود که خدای ناکرده آقای خاتمی تبدیل به چالشی در مقابل نظام شود.
 
به گزارش مهر، مصطفی کواکبیان در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه لرستان با تاکید بر ضرورت ورود دانشجویان به حوزه سیاست اظهار داشت: رهبری بارها در سخنان خود بر ضرورت حضور دانشجویان در این حوزه تاکید کرده اند.
 
وی جلوگیری از ورود دانشجویان به حوزه سیاست را توطئه ای بزرگ دانست و بیان داشت: دانشجویان علاوه بر اینکه باید خود در صحنه باشند باید به مردم نیز روشنگری بدهند.
 
هدفمندی یارانه ها به اقتصاد کشور ضربه زد
کواکبیان همچنین به نقد طرح هدفمندی یارانه ها پرداخت و پیشنهاد کرد که برای مهار نقدینگی در جامعه به جای پرداخت نقدی یارانه ها در قالب کارتهای اعتباری یارانه ها به مردم داده شود.
 
وی با بیان اینکه هدفمندی یارانه ها به اقتصاد کشور ضربه زد، ادامه داد: از سوی دیگر واردات بی رویه کالاها از دیگر مسائلی است که اقتصاد کشور با آن درگیر است که باید جلوی آن گرفته شود.
 
وی همچنین از برنامه های خود برای کاهش تورم و نرخ بیکاری خبر داد و بیان داشت: یکی از برنامه های من این است که در پایان دوره چهارساله ریاست جمهوری نرخ بیکاری را به زیر 10 درصد برسانم که این امر با یک رویکرد عالمانه و اقتصادی امکان پذیر است.
 
کواکبیان همچنین با تاکید بر اینکه در بحث اشتغال باید ابتدا اشتغال موجود را حفظ کنیم بعد به سراغ اشتغال جدید برویم، ادامه داد: همین که تلاش کنیم نرخ بیکاری اضافه نشود خودش "هنر" است.
 
وی ادامه داد: راه اساسی برای توسعه اشتغال در کشور تقویت تولید داخلی و همچنین ایجاد امنیت برای سرمایه گذاری است.
 
ضرورت یکپارچه سازی نهادهای فرهنگی
کواکبیان با بیان اینکه من معتقد هستم مباحثی که در حال حاضر به عنوان برنامه ذکر می شود سرفصل هاست و باید آدم وارد گود شود تا برنامه های عملیاتی را مطرح کند، افزود: همچنین در حوزه فرهنگ نیز برنامه هایی را در دستور کار داریم.
 
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری با بیان اینکه بیش از 60 نهاد در این حوزه دست اندرکار هستند، ادامه داد: یکپارچه سازی نهادهایی که موازی کاری دارند از جمله این برنامه هاست.
 
کواکبیان با بیان اینکه آموزه های دینی و مذهبی ما در حوزه فرهنگی مشخص است ولی در عمل ناهماهنگی هایی وجود دارد، ادامه داد: باید در هر کاری پیوست فرهنگی دیده شود.
 
وی با بیان اینکه در حوزه فرهنگ عمومی ما بد فرهنگ را ترویج می دهیم، افزود: تصور می کنیم با بگیر و ببند و گشت ارشاد و امثال اینها می شود جامعه ای با فرهنگ بالای اسلامی داشت.
 
کواکببان با تاکید بر اینکه باید با کسانی که به صورت باندی و توطئه ای می خواهند فرهنگ جامعه را تخریب کنند برخورد شود، افزود: با این حال من اعتقاد دارم اکثر جامعه به مبانی دینی و مذهبی اعتقاد دارند ولی گاهی دیده می شود که بی توجهی هایی صورت می گیرد که برای رفع آنها نیز چاره اندیشی شود.
 
امر به معروف و نهی از منکر تعطیل است
وی با تاکید بر اینکه یکی از راههای اصلاح فرهنگ در این حوزه احیای اصل هشتم قانون اساسی است، افزود: متاسفانه مدتهاست این اصل قانون اساسی که به امر به معروف و نهی از منکر اختصاص دارد تعطیل است.
 
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری شعار خود در انتخابات را "زنده باد اصلاحات" اعلام کرد و بیان داشت: برخی فکر می کنند که شعار زنده باد اصلاحات به معنی براندازی است در صورتیکه اصلاحات یعنی امر به معروف و نهی از منکر و یک نظارت جمعی و همگانی بر همه دستگاههای حکومتی.
 
وی با بیان اینکه اگر واقعا امر به معروف و نهی از منکر در جامعه شکل بگیرد بسیاری از مشکلات حل می شود ادامه داد: اگر واقعا امر به معروف شکل بگیرد، روزنامه های ما در چارچوب قانون می توانند قلم بزنند، احزاب سیاسی و تشکلها در چارچوب قانون حرف بزنند، تشکلها می توانند بیانیه بدهند و نماینده ما ترسی از رد صلاحیت شدن ندارد.
 
غلط می کنند سه هزار میلیارد تومان دزدی می کنند!
وی با تاکید بر اینکه نظارت جمعی ما متاسفانه ضعیف است، ادامه داد: غلط می کنند سه هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی دزدی می کنند که همه این موارد ناشی از ضعف در نظارت جمعی است.
 
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری ادامه داد: امر به معروف و نهی از منکر یعنی "ابوذر" که در مقابل خلیفه وقت ایستاد و گفت که با شمشیر کج راستت می کنیم اگر بخواهی کج قدم بگذاری!
 
کواکبیان با تاکید بر اینکه باید شرایط به گونه ای فراهم شود که ضعیف ترین فرد در جامعه نیز بتواند راحت انتقاد کند و یقه رئیس جمهور را بگیرد، افزود: در این صورت است که هیچ کسی نمی تواند در هیچ زمینه ای تخلف داشته باشد.
 
راه اندازی رادیو و تلویزیون خصوصی
وی همچنین راه اندازی رادیو و تلویزیون خصوصی را از دیگر برنامه های خود برشمرد و بیان داشت: چرا باید ما در کشور تنها یک صدا و سیما داشته باشم در صورتیکه در بسیاری از کشورهای همجوار دهها رادیو و تلویزیون خصوصی وجود دارد.
 
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری با تاکید بر اینکه به دنبال احیای رادیو و تلویزیون خصوصی در کشور هستم ادامه داد: اگر در این زمینه مشکل قانون اساسی وجود دارد باید از طریق مجمع تشخیص مصلحت آن را حل کرد.
 
کواکبیان با تاکید بر اینکه ما باید فیلترینگ بی جهت سایت ها و مطبوعات را برداریم، ادامه داد: همچنین با توجه به تاکیدات رهبر معظم انقلاب باید در دانشگاهها کرسیهای آزاداندیشی و نظریه پردازی برگزار شود.
 
وی با تاکید بر اینکه باید اساتید بدون لکنت زبان نقادی کنند و حرف بزنند ادامه داد: ما در اثر آزادی، رشد فکری خواهیم داشت؛ البته آزادی که در چارچوب مقررات و معیارها باشد چرا که ما نیز موافق بی بند و باری و ولنگاری نیستیم.
 
هر کسی در دولت خاتمی خطا و تخلف کرده محکوم است
وی در پاسخ به سوالی در مورد فساد و تخلفات صورت گرفته در دولت خاتمی که با شعار اصلاحات روی کار آمد نیز گفت: اگر بحث نقد دولت ها است که در این زمینه بحث می کنیم، چرا فقط بحث دولت خاتمی را پیش می کشید. بحث ما این است که هر کسی در دولت خاتمی خطا و تخلف کرده محکوم است و ما هم این موضوع را محکوم می کنیم ولی این موضوع چه ربطی به الان دارد؟!
 
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری ادامه داد: بارها رئیس فراکسیون روحانیون مجلس اعلام کرده است فسادی که در دولت احمدی نژاد بوده به مراتب بیشتر از دولتهای قبلی است. بگویید چکار کنیم این موضوع را حل کنیم.
 
کواکبیان خطاب به مجری برنامه با بیان اینکه برخی حرفها کینه های تاریخی است که الان شما به رخ من می کشید بخاطر اینکه من گفتم زنده باد اصلاحات، عنوان کرد: من بازهم می گویم زنده باد اصلاحات!
 
خاتمی که قطعا نمی آید، البته دارند هاشمی را تشویق می کنند
وی همچنین در پاسخ به سخنان یکی از دانشجویان مبنی بر اینکه همه اصلاح طلبان باید معتقد به کار تشکیلاتی باشند و بر اساس نظر شورای مرکزی جبهه اصلاح طلبان کاندیدای واحد بدهند تا دست کم شاهد کسب آرای 25 میلیونی در انتخابات باشیم و در این راستا کواکبیان نیز باید تابع باشد، گفت: خود من بنیانگذار جبهه اصلاح طلبان و بنیانگذار شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بودم و نصیحت شما را هم قبول می کنم.
 
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری ادامه داد: با این وجود علی رغم پیگیری ها نه خاتمی و نه هاشمی هیچ کدام به صحنه نمی آیند. من با هر دو این افراد ارتباط دارم. خاتمی که قطعا نمی آید، البته دارند هاشمی را تشویق می کنند که به صحنه بیاید که آخرین خبر من این است که خیلی بعید است ایشان ثبت نام کنند. با این تفاسیر ما بر سر موضع خودمان هستیم و تا آخر ایستاده ایم.
 
کواکبیان البته تصریح کرد که با توجه به حضورش در انتخابات آرای وی اگر 25 میلیون نباشد "دور و ور" همین حدود خواهد بود و نگرانی شما را در می آورد.
 
چارچوبهای آزادی از نظر کواکبیان
وی همچنین در پاسخ به سوالی در مورد چارچوبهای آزادی نیز بیان داشت: آزادی در چهرچوب معیارهای قانونی و موازین شرعی مورد نظر ماست. خط قرمز ما شریعت و قانون اساسی است و هیچ خط قرمز دیگری برای ما وجود ندارد.
 
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری با تاکید بر اینکه باید همه جور آزادی در کشور داشته باشیم و هیچ کسی حق ندارد منعی برای موضوع داشته باشد، افزود: البته منظور ما از آزادی همانطور که اشاره کردم "ول انگاری" و بی بندوباری نیست.
 
وی با بیان اینکه در حوزه سیاست من قائل به آزادی بیان و مطبوعات، جمعیت ها و تشکلهای سیاسی و اجتماعات و میتینگهای سیاسی هستیم، عنوان کرد: این سه حوزه شاخص ترین آزادی هاست که ما در هر سه بخش مشکل داریم.
 
کواکبیان با بیان اینکه آزادی عقیده، مذهب و اندیشه فردی است و کسی نمی تواند جلوی آن را بگیرد، عنوان کرد: به اعتقاد من همه صداها در جامعه باید وجود داشته باشد و مردم خود بهترین را انتخاب کنند.
 
می خواهم روابط ایران و آمریکا را 6 ماهه ترمیم کنم
وی همچنین در مورد رابطه با آمریکا نیز گفت: مطابق اصل 176 قانون اساسی تصمیمات مهم دفاعی، امنیتی، اطلاعاتی، بین المللی و ... در شورای عالی امنیت ملی اتخاذ می شود که ریاست آن بر عهده رئیس جمهور است، البته باید مصوبات این شورا به تایید رهبری نیز برسد.
 
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری با بیان اینکه ما هم به این رویه اعتقاد داریم افزود: من می خواهم روابط ایران و آمریکا را 6 ماهه ترمیم کنم؛ البته در چارچوب خطوط قرمز مورد نظر رهبری مذاکره می کنیم و باید منافع و عزت ملی ما لحاظ شود.
 
کواکبیان با بیان اینکه تنها کاندیدایی که دکترای علوم سیاسی و دانش آموخته روابط بین الملل است من هستم، ادامه داد: ما دو راه حل داریم؛ یکی اینکه تا روز قیامت این رابطه قطع باشد و یا اینکه در چارچوب عزت نظام این رابطه را برقرار کنیم که ما معتقد به این نگاه دوم هستیم.
 
وی با بیان اینکه اگر بخواهیم تحریم ها رفع و موضوع هسته ای ایران حل شود باید وارد این مذاکره شویم، عنوان کرد: زمانی آقای احمدی نژاد می گفت تحریم ها کاغذ پاره است ولی تازه فهمیده است که تاثیر دارد.
 
مذاکرات هسته ای وقت تلف کردن است
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری با بیان اینکه 30 درصد مشکلات کشور مربوط به تحریم هاست، افزود: تا زمانی که رابطه ما با آمریکا این گونه است نه تحریم ها رفع می شود و نه مشکل هسته ای رفع خواهد شد. به نظر من مذاکرات هسته ای نیز وقت تلف کردن است چرا که در این مذاکرات بحث چیز دیگری است. دعوا جای دیگری است. البته مذاکرات هم ادامه پیدا کند ولی مذاکراتی اثر بخش است که برد - برد باشد و طرف مقابل بعد از مذاکره علیه ما توطئه نکند.این هنر می خواهد، فن دیپلماسی و تخصص می خواهد.
 
کواکبیان در مورد شکستن حصر خانگی موسوی و کروبی نیز گفت: یکی دو جا این موضوع را از من پرسیدند و من هم گفتم که با اجازه رهبری این کار را خواهم کرد. تلاش این است که آزادی کروبی و موسوی صورت گیرد البته با نظر رهبری.
 
من پاک دست ترین دولت بعد از انقلاب را روی کار خواهم آورد
وی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه در صورت رئیس جمهور شدن شجاعت برخورد و افشای تخلفات را دارید یا خیر؟ نیز گفت: من پاک دست ترین دولت بعد از انقلاب را روی کار خواهم آورد چرا که خود من در زندگی شخصی خودم از جمله افراد پاک دست بودم و حتی هیچ وقت حقوقم را از مجلس نگرفتم و به همان حقوق معلمی که از دانشگاه می گرفتم اکتفا کردم.
 
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری با بیان اینکه دولتی که هم اکنون سر کار است اعضای کابینه را خط قرمز خود می داند افزود: اعضای کابینه من هیچ خط قرمزی نخواهند داشت. اگر تخلفی صورت گیرد به دستگاه قضایی ارجاع داده خواهد شد.
 
کواکبیان ادامه داد: اگر واقعا کسی که 300 تا اسم افراد خلافکار را در جیب کوچکش دارد جرم است که این اسامی را داشته باشد و بیان نکند. من تصور می کنم واقعیتش گروکشی های اینطوری نمونه بداخلاقی است.
 
وی با بیان اینکه سرسوزنی اگر در سیستم اجرایی کشور خلاف بیینم حتما با مردم مطرح و پیگیری می کنم، افزود: برای همین هم به دنبال ایجاد دولت اخلاق در کشور هستیم.
 
اینکه چند سال قبل یک دانشجو اخراج شده به من چه ربطی دارد
کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری در مورد نیامدن خاتمی نیز گفت: دلیل نیامدن را از خود ایشان سوال کنید. البته آنچه که ایشان در بحثها مطرح می کنند این است که اعتقاد دارند ممکن است "آتش تهیه" هایی که از الان شروع شده بخواهد منجر به این موضوع شود که خدای ناکرده آقای خاتمی تبدیل به چالشی در مقابل نظام شود. ایشان اصلا به این موضوع راضی نیستند که در مقابل نظام و انقلاب تبدیل به چالش شوند.
 
کواکبیان همچنین در پاسخ به سوال دانشجویی در مورد برخورد اصلاح طلبان با منتقدان خود و اخراج یکی از دانشجویان استان در زمان اصلاحات گفت: من تنها کاندیدایی هستم که در این دو ماه 60 تا دانشگاه رفته و چنین سوالاتی را تحمل کرده ام.
 
وی با بیان اینکه کاندیداهای اصولگرا تاکنون در چند دانشگاه سخنرانی داشته اند، گفت: اینکه چند سال قبل یک دانشجو اخراج شده به من چه ربطی دارد.
کد خبر: ۱۴۹۱۴۸
۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۴:۲۳
کیهان نوشت:

اختلاف در محافل ضدانقلاب بر سر دخيل بستن هميشگي به خاتمي و هاشمي بالا گرفته است.

در اين‌باره پايگاه اينترنتي اخبار روز با حمايت از هاشمي و خاتمي نوشت: ترديد و دودلي و وحشتي که بر حلقه اصلي جريان اصلاح‌طلبي سايه انداخته باعث دلسردي مخالفان است. امثال کيهان اکنون خاتمي را مفسد في‌الارض و ستون پنجم و وطن‌فروشي که بايد رد صلاحيت شود، معرفي مي‌کنند اما بايد از فرصت انتخابات استفاده کرد.

نويسنده اين پايگاه وابسته به اپوزيسيون ادامه مي‌دهد: طبيعي است که در صورت نامزدي اين افراد، اعتراض‌ها و فشارها شديدتر خواهد شد. من شخصا تمايلي به پيروزي آقاي هاشمي ندارم. اما اين سليقه شخصي من است در زمان راي دادن. اگر ميان ايشان و خاتمي و ديگران قرار بر انتخاب باشد، به ايشان راي نخواهم داد. اما از حضور ايشان در انتخابات دفاع مي‌کنم. ايشان و صدالبته آقاي خاتمي نبايد به چانه‌زني با حاکميت ادامه دهند و حضور خود را مشروط به موافقت ايشان کنند.

اخبار روز با اشاره به موضوع بازداشت‌شدگان فتنه‌سبز و حصر موسوي و کروبي، خواستار صرف‌نظر از آنها در موضوع انتخابات شد و نوشت: مگر در دوران اصلاحات که آيت‌الله منتظري در حبس خانگي بودند، آقايان در حکومت نبودند؟ مگر مجلس ششم را اصلاح‌طلبان در قبضه نداشتند و رياست آن در دست آقاي کروبي نبود؟ مگر شما آقاي خاتمي رئيس‌جمهور نبوديد؟ ولي همان موقع آقاي منتظري در حبس خانگي بود.‌ حالا هم شرط شرکت شما نبايد آزادي زندانيان باشد. شما (آقاي خاتمي) و آقاي هاشمي بايد بياييد. شرط و شروط هم ندارد، نه با رهبري و نه با هيچ‌کس ديگري.

اما در مقابل پايگاه اينترنتي گويانيوز نسبت به دخيل بستن محافل اپوزيسيون- به رسم هميشه- به خاتمي و هاشمي نوشت: 34 سال است که به انتخاب بد و بدتر عادت کرده و معتاد شده‌ايم. آيا در سال 88 نگفتيم رأي ما را دزديدند و مخالفان ما را دستگير کردند؟

حالا هم معتادان هميشگي بين دو مهره خاتمي و هاشمي به عنوان بد و بدتر سرمايه‌گذاري کرده‌اند. اگر به خاتمي مجال بدهند تازه مي‌خواهد 8 سال وقت بگيرد تا برگردد به 8 سال قبل! راستي سقوط در وادي اوهام و خيالات بي‌پايه تا کجا؟ آيا اينها ساده‌لوحي و خيالپردازي نيست؟ انسان بايد چه قدر ساده انديش يا عوام‌فريب باشد که از اين قبيل سخنان بزند. آنها آگاهانه چشم خود را به جنبش سبز و قربانيان آن مي‌بندند. کسي نيست بپرسد آقاي خاتمي شما تصور مي‌کنيد که فرداي پيروزي، ما در خانه مي‌نشينيم و به شما فرصت دولت‌داري مي‌دهيم و از مبارزه و اعتراض صرف‌نظر مي‌کنيم!

هرچند در اين دو طيف تحليل‌ها، تعارض‌هايي ديده مي‌شود اما قدر مشترک چنين تحليل‌هايي در دو سوي اپوزيسيون تأکيد بر معارضه با جمهوري اسلامي است و اينکه خاتمي و هاشمي چه‌قدر مي‌توانند به اعتبار کارنامه قانون‌شکني‌هاي خود در خدمت جريان‌هاي ضدانقلاب و ساختارشکن قرار گيرند.
کد خبر: ۱۴۹۱۷۹
۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۵
غلامعلی حدادعادل در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه شیراز به دفاع از عملکرد محمد باقر قالیباف پرداخت. این عضو ائتلاف پیشرفت اصولگرایان درباره انتخاب کاندیدای نهایی ائتلاف گفت که  هز سه عضو ائتلاف (قالیباف، ولایتی و حداد عادل) ثبت نام می کنند و پس از اعلام نظر شورای نگهبان دو نفر کناره گیری خواهند کرد.

به گزارش رسانه های اصولگرا، وی با اشاره به اینکه از سال 74 مدیر‌ عامل بنیاد دایره‌المعارف اسلامی بوده افزود: در تاریخ خون‌بار ایران، انتقال قدرت خشن، بی‌رحمانه، بی‌منطق و خونین بوده است.»

گزیده سخنان حداد عادل به این شرح است:

  • از زمان مشروطه تا اکنون، من تنها فردی هستم که بعد از اینکه دوره‌ای رئیس مجلس بوده در دوره بعد رای نیاورده، اما در مجلس به عنوان نماینده حضور یافتم و تابع قانون باقی ماندم؛ چرا که به انتقال نرم قدرت اعتقاد دارم و خواستم به عده‌ای نشان دهم که اگر رای نیاوردید باید به خدمت خود به جامعه ادامه بدهید.
  • چرا برخی هشت سال حضور قالیباف در جبهه‌های جنگ و جان بر کفی‌های او برای اسلام و ایران را به یاد نمی‌آورند.
  • صد‌ها نفر از دوستان و هم‌رزمان قالیباف در کنارش شهید شدند و آیا این در کارنامه قالیباف نیست.
  • اگر چه ممکن است قالیباف سرعت واکنش بالایی نداشته باشد و من نیزبه وی انتقاداتی داشته باشم که باید واکنش بیشتری نشان می‌داد، اما عملکرد وی این‌گونه نبوده که آب به آسیاب دشمن ریخته باشد؛ چرا که من دقت بسیار داشتم و این چنین نبوده است.
  • صحبت کسانی را که دو‌پهلو سخن گفته‌اند را از یاد نمی‌بریم، ممکن است که ما انتظار بیشتری داشتیم اما قالیباف سکوت نکرده بود.
  • بعد از فتنه 88 من جزء کسانی بودم که از طرف شورای نگهبان دعوت شدم که به اعتراضات موسوی و کروبی رسیدگی کنم.
  • موسوی و کروبی جزء نظام بودند؛ چرا که از طرف شورای نگهبان تائیدصلاحیت شدند و موسوی 13 میلیون رای آورد و در کنار آن، نظام با  تمام قوا امنیت انتخابات را حفظ کرد و با حرکتی که این افراد داشتند، حبس خانگی حداقل پاسخ به آنان بود.
  • 18 بیانیه‌ای را که موسوی صادر و کروبی آن‌ها را تائیدکرد را بخوانید که اگر این اقدامات ادامه می‌یافت، معلوم نبود چه بلایی بر سر مملکت می‌آمد، این حصر خانگی هم به نفع این آقایان بود و هم به نفع نظام.
  • فعلا ثبت نام می‌کنیم و بعد از اعلام نظر شورای نگهبان تا زمان رای‌گیری، یک نفر از ائتلاف سه نفره، معرفی می‌شود و دو نفر کنار می‌روند و آن یک نفر هنوز مشخص نیست.
گفت‌وگو با علی مطهری پیرامون یک‌دهه تحول
کد خبر: ۱۴۹۲۹۹
۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۲:۲۴
«علی مطهری» آن‌طور که خودش می‏گوید، تغییر نکرده، نه مواضعش و نه ایده‌هایش. آنچه تغییر کرده، شرایط است. ظهور گروهی به نام اصولگرا در قدرت و کارنامه ضعیف آن، فرزند شهید مطهری را به جایی رسانده که تاکید می‌کند «اوضاع فرهنگی این روزها نسبت به دوران خاتمی لیبرال‏تر شده و نقد ما به خاتمی بيشتر در حوزه فرهنگ بود. حالا که این‌طور است، خود خاتمی می‌تواند نامزد بعدی ریاست‌جمهوری شود، چون اصولگرایان هم آن‌طور که ما فکر می‌کردیم، کارشان را درست انجام ندادند. البته آقاي خاتمي امروز پخته‌تر است.» نام علی مطهری در دوران اصلاحات به‌عنوان منتقدی سرسخت به ذهن متبادر می‌شد. نویسنده‏ای که مقاله «صدای پای استبداد می‏آید» را در «کیهان» نوشت و از چپ و راست نقدهای جانانه‏ای بر جریان اصلاح‏طلبی نوشت. حتی روزی به شورای نگهبان نهیب زد که چرا در ردصلاحیت‏ها تساهل به خرج می‌دهد. اما او چه بپذیرد یا نپذیرد، در گذر زمان و تاریخ یک دهه اخیر ایران تغییر کرده و حالا با ملایمت بیشتری از گذار کشور به توسعه و پیشرفت سخن می‏گوید. نسبت علی مطهری با کیهان آن‌طور که خودش روایت می‌کند، تنها محدود به ارسال مطلب بوده، مطالبی که گاه به مذاق گردانندگان روزنامه خوش نیامده و از انتشار آن خودداری می‌کردند، نمونه‌اش هم مقاله‏ای در تقدیر از پیگیری دولت خاتمی برای مقابله با قتل‏های زنجیره‏ای است که هیچ‌گاه در کیهان منتشر نشد.

علی مطهری این سال‌ها با علی مطهری سال‌های پیش تفاوتی کرده؟ دست‌کم در این یک‌دهه اخیر. به لحاظ فکری از کجا حرکت کرده‌اید و به کجا رسیدید و آیا اصولا قایل به تغییر هستید؟
خیر، قایل به تغییر نیستم. من همان فرد قبلی هستم، ضمن اینکه تغییر در روش و نوع رفتار در افراد مي‌تواند اتفاق مثبتی بوده و بد نباشد. گاهی افرادی بر حسب تغییر شرایط جامعه، تغییرات در روش پیدا می‌کنند. حالا منظور شما از تغییر، تغییر چیست؟

منظورم خط فکری شماست؟ اینکه شما در این سال‏ها به چه افرادی نزدیک‌تر بوده‌اید و از چه افرادی دورتر شده‌اید. بیشتر تغییر در مختصات اندیشه سیاسی‌تان مدنظر است.

این‌طور احساس می‌کنم که یک سلسله اصول ثابت دارم و تلاش می‌کنم که به آنها پایبند باشم؛ ولی مطلب جدیدی که برای من در طول چند سال اخیر و تجربه دوران نمایندگی روشن شده، این است که کاستی‏های زیادی در جریان اصولگرایی وجود دارد. همان‌طور که می‌دانید، در دوران اصلاحات من یکی از افرادی بودم که بیشترین انتقادها را به جریان اصلاحات و شخص آقای خاتمی داشتم؛ انتقاداتی در حوزه فرهنگ و گاهی هم سیاست خارجي.

یعنی برداشتتان از اصولگرایان در این سال‌ها تغییر کرده؟

بله، اصولگرایان تا آن موقع چندان در قدرت حاضر نبودند و ابعاد پیدا و پنهان خود را نشان نداده بودند، اما پس از حضور اصولگرایان در قدرت احساس کردم که نقص‏های قابل‌توجهی در بینش، رفتار و عملکرد اصولگرایان وجود دارد.

یعنی حضورتان در مجلس، رویکردتان به مسایل سیاسی را واقع‌گرایانه‏‌تر کرد؟

بله درست همین‌طور است. پس از ورودم به مجلس انتقاداتی به دولت و برخی همکارانم در مجلس و به‌طور کلی جریان اصولگرایی مطرح کردم. به همین جهت، شاید این رفتار به نظر تغییر در افکار و رفتار بیاید اما به نظر من این‌طور نیست و من همان مبانی و اصول ثابت را داشتم و عملکرد اصولگرایان در چند سال اخیر بروز و ظهور یافته و به تبع، رای و دیدگاه من نسبت به آنها تغییر یافته است.

خب به هر حال این‌طور که شما می‏گویید تغییر در اندیشه سیاسی شما حاصل شده. حالا اینکه ساختار تغییر کرده یا فرد، خیلی مهم نیست، مهم تغییر است.

البته این‌جور که شما می‏فرمایید، این همان تغییر است، نه این‌طور نیست، چون حقایق جدیدی برای من آشکار شده و اصولگرایان رفتارهایی داشتند که مغایر با ادعای پیشین بوده و از جانب من قابل‌تامل و نقد است. شاید تغییر فضای سیاسی و ظهور حقايقي موجب شده از منتقد جریان اصلاحات به منتقد جریان اصولگرایی تبدیل شود، اما تاکید دارم که من با همان معیارهای ثابت خودم انتقاد می‌کنم و تغییر نکرده‌ام.

روزگاری «طه هاشمی» روزنامه «انتخاب» بنا داشت تا «جریان سومی» در کشور راه بیندازد که نه چپ است و نه راست. شما همیشه می‌گویید که نه چپ هستید و نه راست. شاید شما هم می‌خواهید جریان سوم باشید.

به باور من ظهور «جریان سوم» تا همین حالا هم در کشور محقق شده است، اگرچه الان رسما جریانی به عنوان «جریان سوم» اعلام موجودیت نکرده، این تفکر و خط‌مشی در جامعه مورداقبال واقع شده.

پس با این حساب فهرست‏ «صدای ملت» در آستانه انتخابات مجلس نهم، نوعی شکل دادن به همان «جریان سوم» بود؟

بله، درست است. در آستانه مجلس نهم که فهرست «صدای ملت» را ارایه کردیم، نوعی نگاه و روش میانه مدنظرمان بود. در طول دو، سه سال اخیر به‌ نظر من جریان فکری و سیاسی «جریان سوم» در عمل وجود داشته است جرياني كه بر برداشت درست از اصل ولايت فقيه و آزادي‌بيان و دفاع از حقوق شهروندي، نظارت بر امور فرهنگي تاكيد داشته است.

اما خب سرنوشت «صدای ملت» را هم دیدیم. فکر نمی‌کنید که فضای سیاسی خیلی پذیرای این جریان سوم نیست؟

به هر شکل ایجاد جریان جدید فکری و سیاسی کار مشکلی است. این دو جریان اصلاح‏طلبی و اصولگرایی در جامعه ما نهادینه شده و هر کدام پشتوانه‌هایی دارند.

یعنی برای پایه‌گذاری چنین جریانی ایده خاصی دارید؟ چه‌بسا همین جریان سوم هم روزی از مسیر اصلی‌اش منحرف شود.

تولید «جریان سوم» به منابع انسانی، مالی و سرمایه اجتماعی نیازمند است و معتقدم که مهم‌ترین منبع چنین جریانی «سرمایه اجتماعی» آن است و اینکه چنین جریانی بتواند بر اساس خواست و اراده مردم شکل گرفته و از پایگاه مردمی برخوردار باشد.

شما این روزها به شکل جدی از آمدن آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی حمایت می‌کنید. اما مرور موضع‌گیری‌های پیشین شما نشان می‌دهد که پیش از این چندان تمایلی به حضور هاشمی‌رفسنجانی در قدرت نداشتید. جایی هم گفته بودید که اگر هاشمی نیاید بهتر است، با این استناد که اکثر فرزندان ایشان در مدارج و پست‌های اقتصادی قرار گرفته‌اند.

سال 84 را می‌فرمایید؟

بله.

بله، آن موقع آقای بنایی، نماینده قم در مجلس هشتم هم واکنش نشان دادند.

خب چرا علی مطهری برخلاف نقدهای صریح به آیت‌الله هاشمی، امروز از او می‌خواهد تا به کارزار انتخاباتی وارد شود و دست‌کم چهارسالی سکاندار این میدان باشد؟

مواضع دیروز و امروز من هیچ تناقض و تفاوتی با هم ندارد.

یعنی بر مواضعتان درباره مسایل خانوادگی آقای هاشمی هم استوار هستید؟ اینکه فرزندانشان را در قدرت قرار داده‌اند. اگر خاطرتان باشد، این سخنان شما موجب شد تا مهدی خزعلی و قدیری‌ابیانه، سفیر ایران در ایتالیا در نامه‌ای شما را خطاب قرار داده و از شما بخواهند که اگر مساله و مستنداتی درباره مسایل مالی آقای هاشمی می‌دانید برای افکار عمومی بازگو کنید.

چند ماه قبل از انتخابات سال 84 بر اساس تزی که شهیدمطهری مطرح کردند که نظریه امام خميني (ره) هم همین بود، در نامه‏ای تاکید کردم که روحانیون پست‏های اجرایی دولتی را اشغال نکنند، مگر اضطراراً امروز آن اضطرار را می‏بینم و همان اضطرار تاکیدی می‌شود برای اصرار بر حضور هاشمی در انتخابات سال 92. بدون تردید هر عقل سلیمی می‌داند که کشور امروز در شرایط اضطراری قرار دارد.

درباره اموال آقای هاشمی چطور؟ متن نامه آقایان این بود که اگر مستنداتی از مسایل مالی آقای هاشمی در دست دارید، منتشر کنید.

من چنین ادعایی نداشتم و اصلا درباره اموال ایشان هیچ‌وقت صحبتی نکردم. منظور اين بود که ایشان فرزندانشان را در پست‏های اقتصادی قرار ندهند؛ چراکه این امر باعث بدبینی و شایعه‌پراکنی می‌شود و مصداق آیه قرآن كه از «مواضع تهمت بپرهیزید» است.

اما فامیل‌سالاری و یا انتصاب‏های فامیلی در کشور ما یکی، دو تا نیست. همین حالا برادران دانشجو در سمت‏های ریاست دانشگاه آزاد، وزارت و نمایندگی شورای شهر حضور دارند، هیچ‌گاه در این زمینه روشنگری کردید؟

صرف اینکه اعضای یک خانواده چند پست مهم داشته باشند، نمی‌تواند مورد ایراد باشد، بلکه شاید در یک خانواده‌ای چند نفر افراد توانمند و شایسته باشند. اشکالی ندارد که از اینها استفاده شود.

شما بارها در مقالات سال‏های دور به لزوم دوری روحانیون از قدرت اشاره می‌کردید. این اتفاق امروز تا چه میزان محقق شده است؟

نمی‌دانم چنین عنوانی را استفاده کرده‌ام یا نه.

البته من از روی مقاله شما می‌خوانم؛ یک‌جا هم گفته بودید که ضرورتی ندارد بعد از جنگ دیگر فرد روحانی رییس‌جمهور شود. روزی هم اشاره داشتید که رفته بودید مدرسه علوی دنبال پدرتان و آقای هاشمی هم بودند و ایشان درباره موضوع عدم حضور روحانیت تاکید داشتند که اگر ما نیاییم و صحنه را ترک کنیم، امثال «داریوش فروهر» سر کار می‏آیند.

مطالبی که گفته‌ام همه برگرفته از تفکر شهید مطهری است. استقلال روحانیت شیعه باید حفظ شود. نقطه قوت روحانیت شیعه این بوده که همیشه مستقل از دولت‌ها بوده‌اند. لذا همیشه نهضت‏های اجتماعی را شکل داده و تاکید شهید مطهری هم بر استقلال روحانیت است. این امتیاز روحانیت شیعه باید حفظ شود و دولتي نشود. قدرت در دولت متمرکز شده و به يك اعتبار در مفهوم عامه دولت در برابر مردم قرار می‏گیرد. اما روحانیت باید کنار مردم باشد تا نفوذ كلام خود را حفظ كند، البته شرايط اضطراري متفاوت است.

چرا با وجود تاکید امام(ره) و پدرتان در برهه‌هایی از تاریخ بعد از انقلاب شاهد حضور روحانیت در قدرت‌های اجرایی کشور بودیم؟

بله، نظر امام همین بود که روحانیت وارد قدرت اجرایی نشود اما آقای «بازرگان» آزمایش خوبی ندادند و نتوانستند خودشان را با امام هماهنگ کنند. تجربه «بنی‌صدر» هم تجربه خوبی نبود. بعد از تجربه ناموفق افراد غیرروحانی این ایده به میان آ‌مد که حالا بهتر است افراد روحانی وارد شوند و بعد کم‌کم وارد شدند و متاسفانه ما در دوره «احمدی‏نژاد» رییس‌جمهور غیرروحانی داشتیم که باز تجربه موفقی نبود.

دوباره برگردیم به نوشته‌های قدیم‌تان در کیهان. یک‌بار «مصطفی تاجزاده» در نامه‏ای به شما نوشته بود که آنها اخیرا جنابعالی را برای حضور در روزنامه کیهان تحریک می‌کنند و در روزنامه خود برای نقد و نفی اصلاحات و شعار علیه رییس‌جمهور، این روزنامه را در اختیار شما قرار داده‌اند که شما هم در پاسخ به ایشان گفته بودید که قضاوتتان شتابزده است. ارتباط علی مطهری با کیهان چه بوده و هست؟

این‌طور نبود که آنها بخواهند تحریک کنند. من خودم مطالب را برای کیهان و دیگر روزنامه‌ها می‌فرستادم.

خب آیا آن سال‏ها اصراری داشتید که مطلبتان در کیهان چاپ شود؟

اصلا این‌طور نبود. من هر روزنامه‏ای که مطالبم را کار می‌کرد، برایم فرقی نداشت.

حتی روزنامه‌های اصلاح‌طلب؟

آنها اصلا مطالب من را کار نمی‌کردند. مثل امروز که کیهان مطالب مرا چاپ نمی‌کند. ارتباط من با آقای «حسین شریعتمداری» و روزنامه کیهان مشخص است. گاهی هم برخوردهایی پیش آمده که می‌دانید. گاهی کیهان در پوشش گزارش از مجلس انتقاد به من را منعکس می‌کند اما پاسخ من را نمی‏نویسد. نمونه‏اش تذکر آقای «اسماعیل کوثری» درباره سوال من در خصوص مرگ «ستار بهشتی» بود که سخنان کوثری را منعکس کردند و حرف‌های من را نه. آن روزها کیهان در اکثر موارد مطالب من را چاپ می‌کرد اما در برخی موارد چاپ نمی‌کرد.


مثلا کدام مطالبتان را برای کیهان فرستادید و منتشر نشد؟

 من در همان دوره گاهی برخورد دولت اصلاحات با قتل‏های زنجیره‏ای را تمجید می‌کردم اما کیهان آن مقاله را چاپ نمی‌کرد، یا از وجود فضای آزادی بیان و تفکر اظهاررضایت می‌کردم. وقتی در این فضا می‏نوشتم، کیهان چاپ نمی‌کرد.

چند مقاله‌تان چاپ نشد؟

عددی یادم نیست اما موارد، متعدد بود. طبعاً به روزنامه‌های دیگر می‏دادیم.

شما فرد رسانه‏ای هستید. هیچ‌وقت به ذهنتان نرسید که برای خودتان رسانه‏ای داشته باشید؟

من خیلی هم رسانه‏ای نیستم و ذوق این کار را ندارم. از اینها گذشته مدیریت رسانه واقعا مسوولیت‌پذيري می‌خواهد و زمان.

پس شما هیچ‌وقت دفتر تحریریه کیهان نمی‌رفتید؟ مقاله‌ها را ارسال می‌کردید؟

بله، ارتباط نزدیکی با آقای شریعتمداری نداشتم و ندارم. گاهي هم ما پاسخ ایشان را دادیم و ایشان هم پاسخ ما را، که در مواردی هم تند بوده. قبل از ورود من به مجلس هشتم و ردصلاحیت‏های گسترده، یادداشتی در نقد ردصلاحیت نامزدها نوشتم که اگر به کیهان می‏دادیم، اصلا چاپ نمی‌کرد. من آن یادداشت را به روزنامه «اعتماد ملی» دادم. دوستان ما که اسم ما را در فهرست انتخاباتی خود قرار داده بودند، اعتراض کردند که شما چرا این کار را کردید. اول اینکه چرا این مقاله را نوشتید و دوم چرا به اعتماد ملی دادید. من آن موقع گفتم که روش من همین است و اگر به مجلس هم بروم، این رویه ادامه پیدا خواهد کرد و اگر شما ناراحت هستید اسم مرا حذف کنید، که نکردند. به آن دوستان گفتم اگر کیهان مطلب مرا چاپ می‌کرد، حرفی نبود، اما کیهان چاپ نمی‌کند.

مطالبتان در کیهان سانسور هم می‏شد؟

گاهی می‌خواستند مطالب را تغییر بدهند که مخالفت می‌کردم و اجازه نمی‌دادم هیچ تغییری در مطلب ایجاد شود. ولي گاهي تغيير جزیي می‌دادند. به طور كلي ارتباط ما با كيهان ارتباطي دورادور بود.

شما برای ردصلاحیت‏های مجلس هشتم مقاله اعتراضی نوشتید اما در دوره اصلاحات خودتان یکی از منتقدان شورای نگهبان بودید و می‏گفتید که شورای نگهبان در ردصلاحیت‏ها تساهل به خرج می‌دهد.

یادم نمی‏آید. بعید می‌دانم که آن موقع چنین نظری داشته باشم.

البته مرحوم پدرتان هم جایی درباره دولت بازرگان اظهارنظر تندی داشتند. خاطره‌اش را هم خودتان نقل کردید. ظهر همان روزی که شبش به شهادت رسیدند. گفته بودند که این دولت (دولت بازرگان) انقلابی نیست و من باید همین روزها درباره دولت با امام حرف بزنم تا تکلیف دولت یکسره شود.

اشکال در مورد بازرگان ناهماهنگی با امام بود. بله، خاطره من هم در سر سفره ناهار آخرین روز زندگی ایشان بود. من مطرح کردم که بازرگان در مصاحبه‌های اخیر به امام گوشه‌وکنایه مي‌زند، که ایشان پرسیدند خودت شنیدی یا از دیگران شنیدی گفتم خودم شنيدم، ایشان نگران شدند و گفتند امام هم از او راضی نیست و تصمیم داریم ظرف چند روز آینده دولت را تغییر دهیم و دولت انقلابی روی کار بیاوریم.

و اگر شهیدمطهری زنده می‏ماندند، هم فکر می‌کنید همین مسایل برای مهندس بازرگان و دولت موقت پیش می‎آمد؟

 البته بدون شک وجود شهیدمطهری در رفتار مهندس بازرگان موثر بود. چون شهیدمطهری رفتار حزبی نداشت و رفتارش ایدئولوژیک و فکری بود و بازرگان هم پدرم را قبول داشت. ارادت  مهندس بازرگان به شهیدمطهری زیاد بود. اگر ایشان بود، دو حالت پیش می‌آمد: یا دولت موقت را تغییر می‏دادند یا موفق می‏شدند بین رفتار بازرگان و امام هماهنگی ایجاد کنند.

گاهی می‌شود یکسری چیزها را تصور کرد. مثل اینکه شهیدمطهری زنده بودند و برخی وقایع تاریخی و سیاسی ایران را از نزدیک تجربه می‌کردند. فکر می‌کنید اگر شهیدمطهری زنده می‏ماند و این وضعیت را تجربه می‌کرد، مسایل را یک‌جور دیگر می‌دیدند و یا اینکه تصویرشان از برخی گروه‌ها تغییر پیدا می‌کرد؟

خب، انتخاب آقای بازرگان به‌عنوان نخست‌وزیر دولت موقت با شرط حضور شهیدمطهری بود. وقتی ایشان شهید شدند، شرایط تغییر کرد. شهید مطهری هم با فرض وجود خودش آقای بازرگان را معرفی کرد. با این حقیقت که خود ایشان بازرگان را کنترل خواهد کرد اما جور دیگری شد.اما درباره اینکه اگر ایشان زنده بودند چه می‌شد، باید بگویم همان چند ماهی که ایشان زنده بود بسياري از كارهاي اساسي، از انتخاب نخست‌وزیر دولت موقت گرفته تا تامین نفت داخلی طرح ایشان بود. معرفي فرمانده کمیته‌های انقلاب اسلامی نیز از طرف شهیدمطهری بود. نخست قرار بود مرحوم لاهوتی باشند و ایشان مخالفت کردند. حتی امام حکمش را نوشته بودند اما شهیدمطهری آقای مهدوی‌کنی را معرفی و امام را قانع کردند.

فکر می‌کنید شهیدمطهری می‌توانست جلوی وقوع چه مسایل و رخدادهای سیاسی را بگیرد؟

اگر ایشان زنده بودند، داستان سفارت آمریکا پیش نمی‏آمد، چراکه دیگر ضرورتی برای این کار نبود و فرض کنیم پیش می‏آمد، بدون تردید با طولانی شدن این گروگان‏گیری مخالفت می‌کردند. بالاخره تدبیری می‌کردند که این اقدام به ضرر انقلاب تمام نشود و 444 روز علیه انقلاب نوپای ما تبلیغ نشود. متاسفانه تسخیر سفارت آمریکا به این منجر شد که انقلاب ما از همان ابتدا به‌عنوان انقلابی خشن در جهان معرفی شود؛ یا در داستان بنی‌صدر، بدون‌شک موثر بودند. چون ایشان بنی صدر را می‏شناختند و در کتاب «نهضت‏های اسلامی در صدسال اخیر» نظر بنی‌صدر درباره رهبری نهضت را نقد کردند. او بهتر از هرکس دیگری تفکر بنی‌صدر را می‏شناخت و امام را قانع می‌کردند که بنی‌صدر رییس‌جمهور نشود. حتی در مساله جنگ می‌توانست موثر باشد.

اما جنگ که تحمیلی بود و ناگزیر؛ یعنی با حضور ایشان جنگ کوتاه‌تر می‏شد؟

از این جهت می‌گویم که امام به ایشان اطمینان داشت و ایشان به‌صراحت مسایل را می‏گفت و علاقه شدیدی به امام داشت و خیر امام و کشور را می‏خواست. اگر احساس می‌کرد اشتباهی رخ می‌دهد، می‌گفت، نه اینکه ملاحظه کند و بخواهد گزارش‏هایی بدهد که صرفا امام خوشحال شود. ایشان به فکر مصلحت امام و انقلاب بود. یاران امام هم هر حرفی داشتند به شهیدمطهری می‏گفتند، چون امام از ایشان می‏پذیرفت.در داستان قائم‌مقامی آقای منتظری هم اگر ایشان زنده بودند، صورت مساله عوض می‌شد. ‌ای بسا دیگر آقای منتظری قائم‌مقام نمی‏شد. نظر خیلی‏ها این بود که ایشان بر آقاي منتظری اولی و اصلح بود. اگر شهیدمطهری زنده بود، بحث قائم‌مقامی جور دیگری می‌شد. و به هر حال اجازه نمي‌داد كه آنگونه مسایل براي آيت‌الله منتظري به وجود آيد. بالاخره آقاي منتظري عالمي بزرگ و مرجع تقليد بود.ایشان به جایگاه مرجعیت حساس بودند و به برخی انقلابیونی که فقط از امام تقدیر و تمجید می‌کردند و سایر مراجع را تحقیر می‌کردند، اعتراض داشتند.تاکید داشتند که درست نیست به مراجع بی‌احترامی ‏شود، باید جایگاه روحانیت به‌طور کلی حفظ شود. خطاب به برخي افراد افراطي می‌گفتند به بهانه احترام به امام نباید دیگر روحانیون را پایین بیاورید. این‌طور نشود که حرف برخی مخالفان راست دربیاید که می‏گفتند امام در بین روحانیت استثناست، و روحانیت اساسا انقلابی نیست. ایشان تاکید داشتند که باید کل روحانیت را تکریم و حفظ کنیم.

با وجود همه تاکیدها درباره تکریم جایگاه روحانیت، می‌بینیم که این روزها بیت برخی از مراجع مورد حمله لباس‌شخصی‌ها قرار می‌گیرد.

چه حمله به بیت مراجع و چه حصر، با هر دو اینها مخالفم. ما بدون محاکمه نمی‌توانیم کسی را حصر و زندانی کنیم. این روش درست نیست.
چه رسد به اینکه فرد، مرجع تقلید باشد. ما بی‏جهت از اظهارنظر منتقدان می‏ترسیم. نباید مانع انتشار سخن مخالف  شد، مردم خودشان تشخیص می‌دهند. مراجعی داریم و رهبری داریم و آنچه فصل‏الخطاب است، نظر رهبری است. اما بدون تردید برخی نظر دیگری دارند و نمی‌شود جلوی آرای منتقدان را گرفت.

از نقدهای صریحتان به هاشمی رفسنجانی که بگذریم، شما در دوره اصلاحات بیشترین نقدها را نثار اصلاح‌طلبان کردید و مدام در مقاله‌هایتان آن را جریان موسوم به اصلاح‌طلبی می‌نامیدید. حالا از افرادی هستید که به‌طور مستقیم از خاتمی خواسته‌اید حتی در صورت ردصلاحیت هم در کارزار انتخاباتی حاضر شود. دلیل این تغییر رویکرد در شما چه بوده؟

این نقدها را در جای خودش درست می‏بینم.

یک زمان هم گفت‌وگوی تمدن‌ها را نژادپرستانه خوانده بودید؟

از نقدی که در آن زمان به گفت‌وگوی تمدن‏ها داشتم، دفاع می‌کنم. این موضوع در ذات خودش می‌توانست خوب و مفید باشد اما به جای اینکه از گفت‌وگوی تمدن اسلامی با ساير تمدن‌ها سخن به میان‌ آید، این گفتمان به گفت‌وگوی تمدن ایران باستان و چین و مصر تنزل یافت و درست به همین خاطر تذکر دادم.

جایی هم گفته بودید که شورای نگهبان در تایید صلاحیت‏ها تساهل به خرج داده اما نزدیک بود ردصلاحیت دامنگیرتان شود.

یادم نمی‌آید، چنین حرفی گفته باشم.

و اینکه مدام تاکید داشتید، گروه موسوم به اصلاح‌طلب. دلیلش چه بود؟

آنها را اصلاح‌طلب واقعی نمی‌دانستم.

خب، اگر این‌طور بوده و آنها را اصلاح‌طلب نمی‌دانید، چه دلیلی دارد که از چنین افرادی برای حضور در فضای سیاسی کشور دعوت دوباره شود؟

منظورم این نیست که هیچ‌کدام اصلاح‌طلب نبودند. همین حالا هم در جریان اصولگرایی برخی نقدپذیر‌ند و برخی تنها حرف خودشان را می‌شنوند. آقای خاتمی با انتقادها با روی باز برخورد می‌کرد و سختگیری نمی‌کرد ولی هواداران ایشان حمله‌های سختی به منتقدان می‌کردند. اینگونه ایرادها بود که نگاه من را به اصلاح‌طلبی شکل‌گرفته در ایران بدبین کرد. یا فرض کنید ما به نقطه‏نظرات و رفتار فرهنگی این جریان انتقاد داشتیم. آنها گاهی به‌صراحت می‏گفتند که دولت نسبت به عقاید و اخلاق مردم وظيفه‌اي ندارد. در واقع مانند دولت سکولار رفتار می‌کردند و ما درست همین‌جاها انتقاد داشتیم. اما بعد از تجربه دولت اصولگرای احمدی‏نژاد دیدیم که از همه آنچه ما در حوزه‌های فرهنگی انتقاد مي‌كرديم، مصاديق آن به مراتب بدتر از دوره خاتمي شد و ما شاهد انحراف و انحطاط فرهنگی در کشور بودیم و دیگر انتقادهای ما به دوره آقای خاتمی تقریبا به چشم نمی‏آید. انتقاد اساسی ما به خاتمی همین مسایل فرهنگی بود اما آقای احمدی‏نژاد اصولگرا در این حوزه‌ها به مراتب بازتر و لیبرال‏تر عمل کرده، حالا به این نتیجه رسیده‏ایم که اگر وضعیت این‌طور پیش برود، چرا خود آقای خاتمی نیاید؟ با توجه به اينكه ايشان پخته‌تر شده است

و حالا چطور؟

توصیه و تاکید من برای حضور آقای خاتمی، براي ايجاد شور و هيجان حماسه سياسي و البته به اين معنا نيست كه ايشان را اصلح نمي‌دانم، اگر نامزدهاي مردمي در انتخابات حاضر شوند شور و اشتياق شهروندان برای حضور مضاعف خواهد شد. باز هم تاکید دارم که اگر می‌خواهید مشارکت بالا و شور و شوق زیادی در انتخابات 24 خرداد 92 داشته باشیم، باید نامزد حداکثری اصلاح‌طلبان وارد انتخابات شود. البته هم آقای خاتمی و هم اصلاح‌طلبان نسبت به هشت‌سال پیش بسیار تغییر کرده‏اند.

چه تغییری؟

ایشان نسبت به گذشته، پخته تر و باتجربه‌تر شده است. در این سال‌ها ایشان بارها از برخی اطرافیان تندرو گله کردند. خلاصه اینکه خاتمی امروز، با خاتمی هشت‌سال پیش متفاوت است چه در تنظیم روابطش با رهبری و چه در ایده‏پردازی‏های فرهنگی و اجتماعی.  

آیا به‌ نظرتان آیت‏الله هاشمی‌رفسنجانی هم تغییر کرده‏اند؟

بله، بدون شک ایشان در انتقادپذیری تغییر کرده‏اند. در آن دوره فضا به ‌گونه‏ای بود که کمتر انتقاد می‌شد و ایشان هم کمتر انتقاد می‌پذیرفت اما هاشمی امروز شخص انتقادپذیری است.

هفتم مهر 81 نوشته بودید که صدای پای استبداد می‏آید. الان چه صدایی می‏شنوید؟

درست یادم نیست که چه بوده، احتمالا مربوط به لوایح دوقلویی بوده که دولت خاتمی به مجلس ارایه کرده بود.

و حالا این روزها صدای پای چه می‏شنوید؟

شبیه همین تعبیر را درباره آقای احمدی‏نژاد هم بارها به کار بردم. البته چنین جمله‌ای برای ایشان مصداق کامل‌تری دارد. ایشان به‌صراحت می‏گوید که قانون را اجرا نمی‌کند و اینکه قانونی را که شخصا منطبق با قانون اساسی تشخیص بدهد اجرایی می‌کند و الا نه، این یعنی استبداد. در اینکه احمدی‏نژاد تمایل شدیدی به استبداد دارد، هیچ شکی نیست.

این روزها دیگر نقد احمدی‏نژاد کار سختی نیست. به نظرتان این نقد دیرهنگام نیست؟ گویی احمدی‏نژاد یک‌شبه به نظام سیاسی ایران تحمیل شده و هیچ‌کدام از شخصیت‌ها و نهادهای سیاسی هیچ حمایتی از او و گفتمان موردپذیرش او نداشته‌اند.

زمانی که آقایان باید نسبت به قانون‌گریزی و انحراف دولت هشدار می‌دادند، سکوت اختیار کردند و حتی در مقابل امثال بنده نیز می‌ایستادند که انتقاد نکن. یادم هست در روز رای اعتماد به وزرا به‌عنوان مخالف با کابینه درباره نگاه فرهنگی لیبرال کابینه حرف‌هایی زدم و چند نماینده هم برای پاسخ وقت گرفتند و به حرف‌های من اعتراض کردند. بارها از ایده مکتب ایرانی گله می‌کردم و نمایندگان به من اعتراض می‌کردند که اینها از مسایل فرعی است و رهبری گفته‌اند که مسایل را اصلی و فرعی کنید.
تمام حمایت پی‌درپی افراد و گروه‌ها از دولت، مشوق قانون‌گریزی‏های آن بود و در نهایت به پدید آمدن جریان موسوم به «انحرافی» منجر شد. آنهایی که امروز خیلی با جریان انحرافی مخالفت می‌کنند به‌طور ناخودآگاه پدیدآورنده جریان انحرافی بوده‌اند. اگر نمایندگان به موقع حرفشان را می‌زدند و به وظایف قانونی‌شان عمل می‌کردند و مدام سخنان رهبری را تاویل نمی‌کردند، این جریان تا این میزان رشد پیدا نمی‌کرد. به همین دلیل  تاکید دارم که انتقاد امروز اصولگرایان به احمدی‏نژاد پذیرفتنی نیست و بسیار دیرهنگام و بی‌اثر بوده و نوعی شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت است. حتی افرادی مانند آقای مصباح دیر به روشنگری و آگاهی بخشی پرداختند.

به تفسیر سخنان مقام معظم رهبری اشاره کردید. این مساله به ویژه در مجلس نهم هم اتفاق افتاده، این‌گونه رفتار نمایندگان به نظرتان چه آسیب‌هایی به دنبال دارد؟

اجازه دهید برای این مساله یک روایت تاریخی را یادآوری کنم: ماجرای 99نفر در سال 64. روز رای‏گیری برای نخست‏وزیری میرحسین موسوی بود و امام (ره) هم موافق رای به نخست‌وزیر بودند. احمدآقا آن روز به آقای هاشمی‌رفسنجانی پیغام دادند که امام موافق رای مثبت هستند و آقای هاشمی هم در ابتدای جلسه رای به نخست‌وزیر، نظر امام را گفتند. اما آن روز در مجلس 99 نماینده به ایشان رای ندادند. امام(ره) بعد از آن جلسه از رفتار نمایندگان تقدیر کردند. اینکه آنها به‌خوبی به وظیفه نمایندگی‌شان عمل کردند و رای خودشان را دادند. همه نماینده‌ها باید این اتفاق را الگوی خود کنند و در واقع معنای درست ولایت‌فقیه را از همین اتفاق دریابند، اگرنه مجلس بی‏معنا می‌شود. اگر بناست بگوییم نظر ولی‌فقیه چیست، چه نیازی به مجلس و پارلمان است؟ امام هیچ‌گاه نمی‏خواستند مجلس تحقیر شود.

و آخرین سوال: می‌شود این‌طور گفت که نگاه فراجناحی در خانواده شما موروثی است؟ برادرتان محمدآقا هم بعد از وقایع 88 به‌صراحت از برخی برخوردها انتقاد کرده بودند.

به یک تعبیر چنین روحیه‏ای در اغلب اعضای خانواده است. بخشی از آن ناشی از تربیت خانوادگی است. رفتار و روشی بوده که آن را در زندگی عملی پدر دیدیم و به‌طور طبیعی ما هم همین‌طور رفتار می‌کنیم. امثال ما که منتسب به شخصیت‏ها و سران انقلاب هستند و افرادی که برای تولد انقلاب زحمت کشیده‌اند، دلمان بیشتر برای نظام می‏سوزد.وقتی شهیدمطهری جان خودش را از دست داده نمی‌توانیم سکوت کنیم. مردم هم از ما انتظار دارند. انتظار از ما بیشتر از افراد عادی است. البته من نمی‌توانم بگویم مواضع من را همه اعضای خانواده قبول دارند، ولی خب در مجموع مواضع فکری ما به هم نزدیک است و اختلاف اساسی بین ما وجود ندارد.
کد خبر: ۱۴۹۳۵۰
۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۰
کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت در سال 88 تجربه ناموفقی داشتیم، علت شکست اصلاح طلبان عدم اجماع بود آنها با 4 کاندیدا آمدند و باعث شد مردم به ما رای ندهند.
 
به گزارش مهر، محمدرضا عارف کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پیش از ظهر امروز در جمع دانشجویان دانشگاه الزهرا با اشاره به ضرورت وجود یک دانشگاه تک جنسیتی گفت: بعد از انقلاب فرهنگی نظرات مختلفی درباره ایجاد دانشگاه خاص دختران مطرح شد.
 
وی افزود: نقش پیشتازی زنان در صحنه های انقلاب به خصوص در سال های 57 و 58 بسیار چشمگیر بود به طوری که خارجی ها را تحت الشعاع قرار داده بود.
 
وی با بیان این که در حال حاضر 55% ظرفیت دانشگاه ها در اختیار دختران است عنوان کرد: متاسفانه سهم فعالیت آن ها در حوزه اقتصاد 12%، درصد زنان شاغل نسبت به کل شاغلاً 4.9 نسبت زنان به پست های مدیریتی 9/2 سهم زنان در شوراهای شهر و روستا 5.1 و البته در کلان شهرها 15% است.
 
این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ادامه داد: اگر از نیا نسرمایه استفاده نکنیم خودمان را از این سرمایه گذاری بزرگی که صورت گرفته محروم کرده ایم بنابراین دولت آینده به طور جدی باید بر روی این مسئله سرمایه گذاری کند.
 
عارف گفت: جایگاه زنان در چینش مدیریتی کشور باید مشخص شود؛ نظام اداری کشور مردسالاری است که باید این تشکیلات به جای مرد سالاری به شایسته سالاری تبدیل شود و قطعاً در این صورت زنان سهم بالایی خواهند داشت.
 
عارف گفت: باید در قوانین مدنی و قانون خانواده بازنگری انجام شود؛ نباید توقع داشته باشیم که همه مشکلات یک شبه یا در عرض چند ماه حل شود، باید روند منطقی را انجام دهیم و به این باور برسیم که حضور زنان در سطح اجتماع یک ضرورت است. این کاندیدای ریاست جمهوری عنوان کرد نظام ما یک نظام مردمی است و در همه امور اجرایی کشور حرف آخر را مردم می زنند؛ شرایط کشور و فضای حاکم در دانشگاه ها یک فضای رکود و بی نشاطی بوده باید اتفاقی بیفتد تا مردم و جوانان با انگیزه در این انتخابات حضور پیدا کنند از این رو امسال سال حماسه سیاسی نام گذاری شده است.
 
وی عنوان کرد: اقشار تاثیرگذار جامعه از جمله دانشگاهیان و دانشجویان باید تلاش کنند که با نگاه به آینده مردم برای حضور در انتخابات تشویق شوند؛ انقلاب ما با نگاه به آینده و انگیزه معنوی مشکلات را پشت سر گذاشته بنابراین اولین بخش حماسه، حماسه حضور و دومین بخش آن اخلاق مداری و رعایت قانون است.
 
عارف خاطرنشان کرد: کشور ما دچار مشکلات اقتصادی بسیاری است، مشکلات فرهنگی و سیاسی را هم خودتان می بینید بنابراین نمی توان در دهه چهارم انقلاب کشور را به دست افراد کم تجربه سپرد، باید فردی عنان اجرایی کشور را در اختیار بگیرد که بر تجربه او اطمینان کامل وجود داشته باشد البته این اطمینان با انتخاب مردم به وجود می آید. کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری عنوان کرد در سه دهه گذشته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هر دولتی که بعد از انتخابات روی کار آمده به حذف جریان های دیگر یا تصویه حساب با آنها پرداخته و به هیچ وجه نتوانسته مطالبات به حق مردم را تامین کند از این رو در دولت بعدی هیچ راهی جز رفاقت و همدلی نداریم فعلاً مرحله رقابت است اما از اول تیرماه کشور باید وارد فضای رفاقت شود و جریان پیروز همه توانایی های موجود در کشور را به کار بگیرد.
 
در ادامه این نشست عارف در پاسخ به سوالی در خصوص ارزیابی خود از مدیریت زهرا رهنورد در دانشگاه الزهرا گفت: در زمان خانم رهنورد در توسعه کیفی دانشگاه و ایجاد رشته های تحصیلات تکمیلی در این دانشگاه گام های موثری برداشته شد که باید از زحمات ذیل در این خصوص تقدیر کرد.
 
وی درباره رد صلاحیت برخی چهره های ثبت نام کننده در انتخابات شورای شهر از جمله معصومه ابتکار عنوان کرد: هنوز در این باره اطلاعات رسمی ندارم و این اخبار فعلاً در حد شایعه است، انتظارم این است که دست اندرکاران انتخابات رعایت قانون را بکنند زیرا در این صورت است که نگرانی مردم برطرف می شود، دست اندرکاران شرایط حساسی که در آن قرار داریم را در نظر بگیرند، بنا است که حماسه حضور داشته باشیم؛ درباره خانم ابتکار هم هنوز گزارشی ندارم.
 
این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در پاسخ به سوالی پیرامون ارزیابی خود از دانشگاه تک جنسیتی و جذب دانشجوی پسر در دانشگاه الزهرا گفت: با دانشگاه خاص مردان مخالف هستیم اما بعد از شکل گیری انقلاب فرهنگی درباره دانشگاه خاص زنان نظرات متعددی وجود داشت؛ براساس این نظرات معتقد بودیم که اشکالی ندارد بخشی از ظرفیت موجود در آموزش عالی در اختیار دختران قرار گیرد از این رو با دانشگاه خاص دختران به طور جدی موافقم.
 
وی ادامه داد: البته یک تجربه ناموفق در قم داشتیم که این دانشگاه تک جنسیتی بسته شد اما باید بدون توجه به شعار اگر امکان ایجاد دانشگاه خاص دختران وجود داشت از ان حمایت کنیم من با این که در دانشگاه الزهرا دانشجوی پسر جذب شود مخالفم و اگر در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم این طرح مطرح شود به آن رای نمی دهم.
 
عارف در پاسخ به سوالی مبنی بر این که موضع خود را درباره انتخابات 88 و حصر موسوی و کروبی اعلام کنید گفت: قبل از انتخابات و بعد از انتخابات اتفاقاتی افتاد که در شأن کشور نبود و درباره آن یک سویه قضاوت شد؛ فعلاً باید پرونده 88 را مسکوت بگذاریم و با نگاه به آینده انتخابات 92 را در دستور کار قرار دهیم تا در فرصتی مناسب در فضایی آرام و در قالب کرسی های آزاد اندیشی اعلام وقوع اتفاقات 88 را ریشه یابی کنیم که آیا این اتفاقات از مناظره ها شروع شد و این که سهم افراد مختلف و دروغ های متعدد مشخص شود به هرحال امیدوارم هر چه سریعتر مسئله حصر حل شود تا مردم با آرامش در انتخابات شرکت کنند و بعد از آنکه فردی با رای بالا انتخاب شد زمینه برطرف شدن حصر فراهم شود.
 
عارف در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این که دیدگاه شما در خصوص پرونده هسته ای کشور چگونه است گفت: دیدگاه ما دیدگاه نظام است حق استفاده از فن آوری هسته ای را برای خود قائلیم اما مسئله هسته ای ما به یک مسئله سیاسی تبدیل شده که امیدواریم با راه کارهای سیاسی و تأمل جدی با دنیا بتوانیم آن را حل کنیم؛ استمرار این وضعیت به ضرر ماست زیرا غرب دوست دارد از طریق پرونده هسته ای نمدمال کند.
 
این کاندیدای ریاست جمهوری درباره برنامه های خود در حوزه اقتصاد و ادامه دادن پرداخت یارانه ها و برقراری رابطه با آمریکا ادامه داد: در بخش اقتصاد شعار معیشت مطرح کردیم، کنترل تورم و ایجاد اشتغال در ذیل برنامه های ماست، یکی از دغدغه های جوانان مسئله مسکن و ازدواج است حتی ازدواج هایی که انجام می شود متاسفانه در سال اول به طلاق ختم می شود و ریشه آن مشکلات اقتصادی است باید با برنامه ریزی امکان حداقلی را برای زوج های جوان فراهم کنیم وی همچنین درباره اجرای هدف مندی یارانه ها و پرداخته یارانه گفت باید فاز اول این طرح به طور کامل اجرا و بعد از یک جمع بندی روشن از عملکرد آن با همکاری مجلس و توجه به اولویت های فاز بعدی را اجرا کنیم.
 
عارف درباره برقراری ارتباط با آمریکا گفت: سیاست کلی ما درباره مذاکره با همه کشورها مشخص است؛ حفظ خصوص قرمز نظام و رهبری در مذاکره با همه کشور ها باید رعایت شود و نباید از موضع ضعیف وارد مذاکره شویم بلکه باید در چارچوب رعایت حقوق خودمان حقوق طرف مقابل را در نظر بگیریم، باید نظارت امور خارجه را تقویت کرده و از دیپلمات هایی که به مسائل بین المللی اشراف دارند استفاده کنیم.
 
این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه نظرتان درباره چرخش سیاسی اصولگرایان چیست، اصولگرایان در سال 88 از احمدی نژاد حمایت کردند اما الان می گویند که احمدی نژاد اصولگرا نیست پاسخ داد جریان اصولگرا با تمام توان پشت سر دولت قرار گرفت درباره اجرای هدفمندی یارانه ها که نگرانی هایی برای افزایش قیمت ها وجود داشت هیچ ساز مخالفی زده نشد بنابراین این دولت اصولگرا بود، اصولگراها باید مسئولیت خود را بپذیرند درست نیست که دولت را از جریان اصولگرا جدا بدانیم.
 
عارف در پاسخ به سوالی مبنی بر این که در صورت حضور آقای هاشمی آیا از انتخابات کنار می روید یا نه گفت: در چند ساعت آینده همه چیز روشن می شود، نگاه ما یک نگاه اجماعی بود، من در موضع گیری هایم در تجربه 88 استفاده کرده ام هاشمی و خاتمی بزرگان کشور هستند اگر تصمیم گرفتند در انتخابات حضور پیدا کنند باید به انتخابات پرشور کمک کنیم اگر در چند ساعت اعلام حضور کردند ما نیز موضع خود را اعلام می کنیم.
 
عارف در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه برنامه شما برای فعالیت های دانشجویی چیست و آیا اتفاقاتی که در سال 88 برای دانشجویان رخ داد باز هم تکرار خواهد شد گفت: باید شرایط طوری باشد که دانشجو احساس نکند برای فعالیت های سیاسی هزینه می دهد، نباید نگران کمیته انضباتی و جریمه باشد.
 
وی درباره نقاط مثبت و منفی دولت فعلی  اظهار کرد: در هدفمندی یارانه ها دولت از خود شجاعت به خرج داد اگرچه متاسفانه این طرح خوب اجرا نشد و یک تورم ناخواسته به کشور تحمیل شد وی افزود در برنامه چهارم توسعه قرار بود رشد اقتصادی 8 درصدی داشته باشیم، بنا بود تورم یک رقمی داشته باشیم که این موارد باید تحلیل شود، شاید بیشترین ضعف دولت کنار گذاشتن ساختارهایی بود می توانست نقش مهمی در مدیریت اجرایی کشور داشته باشد از جمله تضعیف شورای پول و اعتبار و انحلال سازمان برنامه و بودجه، بی انضباتی مالی بخش دیگری از نقاط ضعف دولت، بانک مرکزی قلک دولت نیست وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه برنامه شما درباره اقتصاد مقاومتی چیست عنوان کرد باید تلاش کنیم آثار تحریم ها را به حداقل برسانیم، با یک همدلی و ثبات نسبی می توان این آثار را کاهش داد؛ رمز پایداری و استمرار انقلاب مقاومت در برابر هرگونه زورگویی است.
 
عارف در پاسخ به سوالی درباره گشت ارشاد و نوع برخورد با پوشش های جامعه گفت: ترجمه نشان داده با برخوردهای فیزیکی جواب نمی گیریم متاسفانه ما به ساده ترین کار پرداخته ایم ناهنجاری های اجتماعی متعددی در جامعه وجود دارد و خوشبختانه در دو سال گذشته در شورای عالی انقلاب فرهنگی نقشه مهندسی فرهنگی کشور طراحی شد و در آن جهت گیری خوبی برای برخورد با ناهنجاری ها صورت گرفت که هر دولتی می تواند از آن استفاده کند اگر ما دولت آینده را داشته باشیم از این برنامه استفاده می کنیم. وی درباره آموزش عالی در 8 سال گذشته گفت تمرکز گرایی حاکم بر آموزش عالی مشکل این بخش در 8 سال قبل بوده است این تمرکزگرایی باید از بین برود و دانشگاهیان در سرنوشت کشور سهیم باشند، دانشگاهی که در سرنوشت خود هیچ تاثیری ندارد نمی تواند در سرنوشت کشور سهیم باشد
 
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا خاتمی از شما حمایت می کند یا نه و این که چون چهره  شناخته شده ای نیستید فکر می کنید در انتخابات رای بیاورید یا نه پاسخ داد همیشه کار اصلی من معلمی بوده و ترجیح داشتم که رسانه ای نباشم ولی در 30 سال گذشته همیشه یک پست مهم داشتم.
 
عارف افزود: یک تحربه ناموفق در سال 88 داشتیم بین ما و اصلاح طلبان اختلاف نظر وجود دارد به نظر من علت شکست ما در سال 88 عدم اجماع بود اصلاح طلبان با 4 کاندیدا آمدند و این باعث شد که مردم به ما رای ندادند؛ اگر قرار باشد اعتماد مردم را دوباره جلب بکنیم باید اجماع کنیم.
 
وی گفت: ما این روند را دنبال کردیم و شورایی به نام اجماع تشکیل شد که تا ساعت های بعدی یا روزهای آینده و شاید هم در انتخابات بعد نظر نهایی درباره اجماع که حول محور خاتمی است اعلام شود.
 
این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری درباره ارزیابی خود از اخراج زهرا رهنورد گفت امیدوارم حذف موسوی و کروبی حل شود، در سال های اخیر درباره اساتید تندروی شد اساتید برجسته ای بهانه های مختلف بازداشت یا اخراج شدند که اولین ظربه این امر به دانشگاه می خورند امیدواریم مسئله اساتید بازنشسته و اخراجی دوباره بازنگری شود.
 
عارف در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه تا چه حد به ولایت فقیه پایبند هستید و اگر بر سر مسئله ای اختلاف نظر به وجود بیاید چه می کنید گفت: به ولایت فقیه صدرصد پایبند هستم برای حاکمیت ولی فقیه تلاش کردیم، امیدوارم اختلاف نظر پیش نیاید اگر اختلاف نظری وجود نداشته باشد اما اگر اختلاف نظری بود نظر نهایی فصل الخطاب رهبری است.
 
این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در پاسخ به سوالی مبنی بر این که شما گفته بودید اگر قرار است اصلاح طلبان به خاطر فتنه عذر خواهی کنند اصول گرایان هم به خاطر جریان انحرافی باید عذرخواهی کنند آیا شما برای عذرخواهی اتفاقات 88 شرط گذاری می کنید عنوان کرد: پرونده اصلاح طلبان به عنوان خط امام روشن است در هر جریانی هر کس خطا کرده باید مجازات شود اما این که تریبون در دست یک جناح باشد و آن جناح خودش محکوم شده و اجرا کند درست نیست؛ در چهار سال گذشته چه تریبونی در دست اصلاح طلبان بود در انتخابات 88 هر کس خطا کرده بر اساس قانون باید محاکمه شود، در سال 88 اتفاقاتی افتاد که باید ریشه یابی شود ما نمی خواستیم بر این اتفاقات موج سواری کنیم اما باید کاری کنیم که این حوادث تکرار نشود وی ادامه داد احمدی نژاد برای فرافکنی و فرار از زیر بار مسئولیت قبول نمی کند که جریان انحرافی وجود دارد کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در پاسخ به سوالی مبنی بر این که آیا در دولت شما دانشجوی ستاره دار وجود دارد یا نه و برنامه هشتم برای آزادی زندانیان سیاسی و آزادی مطبوعات چیست گفت امیدوارم دانشجوی ستاره دار دانشجویی باشد که در کشور اشتغال زایی می کند و این ستاره داری به معنایی که برای شما وجود دارد از بین برود من از دانشجویان ستاره دار عذرخواهی می کنم.
 
وی عنوان کرد : آزادی بیان و مطبوعات در قانون آمده است که باید براساس آن عمل شود درباره آزادی زندانیان سیاسی هم امیدوارم این مسئله بعد از انتخابات حل و فصل شود.
 
عارف در پاسخی به سوالی مبنی بر اینکه برنامه شما برای مواجه با تندروهای اصلاح طلب و اصولگرا چیست گفت: زورم به تندروها نمی رسد اما امیدوارم تندروها به اعتدال برسند تا با اعتدال کشور را اداره کنیم.
کد خبر: ۱۴۹۳۶۱
۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۸
ابراهیم اصغرزاده با بیان اینکه نتیجه حذف اصلاح طلبان دولت فعلی است گفت: مشکلات کشور ناشی از تصمیمات یک بچه لوس حاجی بازاری است که اعتقادی به کار کارشناسی ندارد.
 
به گزارش مهر، ابراهیم اصغرزاده در نشست خبری بعد از ثبت نام در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری گفت: وجود اصلاح طلبان برای کشور ضروری است چراکه تا جاییکه اصلاح طلبان باشند در کنار آنها خواهم بود و اگر هاشمی و خاتمی ثبت نام کنند به آنها خواهم پیوست.
 
اصغرزاده ادامه داد: اگر اجماع صورت نگیرد و افراد متفرقه در انتخابات شرکت کنند تا آخر باقی خواهم ماند.
 
وی خاطر نشان کرد: احتیاجی نیست از حقوق هسته ای خودمان که دستاورد ارزشمندی بود عقب نشینی کنیم ولی با دیپلماسی مبتکرانه می توان همه مسائل را حل کرد.
 
به گفته اصغرزاده سیاست های بی تدبیرانه دولت ما را در موقعیتی قرار داده که باید توانمندی های هسته‌ای خودمان را مبادله کنیم.
 
اصغرزاده تصریح کرد: سیاست های خارجی و دیپلماسی دولت خاتمی کشور را به وضعیت بهتری نسبت به گذشته کشاند. اکنون ما باید خودمان را از این وضعیت نجات دهیم.
 
کاندیدای اصلاح طلب یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: نیروهای مسلح نباید در حوزه های اقتصادی دخالت کنند. در سال 80 که رد صلاحیت شدم، اعلام کردم که نظامیان باید به پادگان ها بازگردند. قداست و احترام نیروهای مسلح بخاطر دخالت در اقتصاد از کف می رود.
 
وی تاکید کرد: در حوزه داخلی و سیاسی وضعیت موجود و میزان آزادی ها به هیچ وجه شایسته انقلاب نیست.
 
به گفته اصغرزاده بی توجهی به امکانات ملی باعث می شود در راه اشتباه برویم.
 
وی گفت: با وجود آنکه معتقدم صلاحیت دارم، اما به نظر شورای نگهبان احترام می گذارم. من می توانم گفتمان خط امام(ره) یا چپ عدالتخواه را به جامعه بازگردانم.
 
وی با اشاره به اینکه بخشی از هزینه اقتصاد مقاومتی را باید دولت بپردازد، اظهار داشت: یک جایی باید هزینه فایده را محاسبه کنیم. ما می توانیم ایران را قدرتمندانه به جهان مطرح کنیم.
 
اصغرزاده تصریح کرد: دولت احمدی نژاد را دولتی فرقه گرا می دانم، دولتی که نظریه جدیدی راجع به دین و امام زمان(عج) مطرح کرد. دولت احمدی نژاد محصول برخورد اصولگرایان و محافظه گرایان با اصلاح طلبان است که اکنون هزینه آن را نیز می پردازند.
 
وی تاکید کرد: نتیجه حذف اصلاح طلبان دولت فعلی است و مشکلات کشور ناشی از تصمیمات یک بچه لوس حاجی بازاری است که اعتقادی به کار کارشناسی ندارد.
 
وی در پاسخ به سوالی که در صورت رئیس جمهور شدن برای آزادی موسوی و کروبی از حصر چه کاری می توانید انجام دهید، خاطر نشان کرد: رئیس جمهور یعنی رئیس جمهوری. سازمان اداره کشور در اختیار او قرار می گیرد و او می تواند شرایط آزادی های بیشتری را ایجاد کند.
 
کاندیدای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری افزود: در آینده باید تکلیف حصرها مشخص شود برای ایران جایز نیست که بهترین فرزندانش اینطور باشند اگر از موسوی و کروبی سوال کنید حتما می گویند در انتخابات شرکت کنید چون نمی توانند از گذشته انقلابی خود جدا شوند.
 
اصغرزاده درباره اجماع اصلاح طلبان گفت: امیدوارم دوستان اصلاح طلبان به اجماع برسند و اگر هم مایل نباشند من در صحنه حضور داشته باشم، حرف های من را بپذیرند.
 
وی تصریح کرد: حاضرم در کنار آنها باشم مشروط بر اینکه از اصلاح طلبی دفاع کنند. رفتن اصلاح‌طلبان و حضور اصولگرایان و فتنه گرایان مثل تولید مثل در رحم اجاره ای است.
 
کاندیدای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری خاطر نشان کرد: بازگشت اصلاح طلبان با خودش اخلاق و مداراطلبی را به همراه خواهد داشت.
 
خبرنگاری در این باره که باید پاسخگوی تحریم ها پس از حادثه لانه جاسوسی باشید، سوال کرد و اصغرزاده گفت: حرکت دانشجویان خط امام(ره) در آن زمان حرکت دانشجویی غیرحرفه ای و آماتوری بود. ما برای 48 ساعت سفارت آمریکا را گرفتیم اما بعد در بیرون امام(ره) رهبری کردند و تصمیمات بیرون باعث شد ما به گروگانگیر تبدیل شدیم.
 
وی گفت: بسیاری از مردم دنیا در آن زمان با ما احساس همدلی کردند و معتقد بودند ملتی که انقلاب کرده نباید شاهش به دست آمریکا از کشور بیرون برود.
 
کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خاطر نشان کرد: آن زمان شرایط انقلابی تصور سفارت آمریکا بود و اکنون باید پای میز مذاکره منافع مردم را تامین کرد.
 
وی در پاسخ به سوالی درباره پرونده هسته ای ایران گفت: اصلاح طلبان به هیچ وجه از حقوق هسته ای که اکنون به آن رسیده ایم عقب نشینی نخواهند کرد.
 
خبرنگاری درباره رد صلاحیت نامزدهای اصلاح طلب در انتخابات شورای شهر سوال کرد و اصغرزاده گفت: به من هم خبر داده اند امیدوارم در مورد ریاست جمهوری و شورای شهر اصلاح طلبان حضور یابند چراکه اگر اصلاح طلبان بتوانند از فضای انتخاباتی استفاده کنند قطعا پیروز می شوند.
 
وی افزود: اشتباه است که فکر کنید اصلاح طلبان پایگاه  خود را از دست داده اند. هنوز تا آخرین ساعت‌ها امیدوارم که هاشمی و خاتمی در انتخابات حاضر شوند.
کد خبر: ۱۴۹۶۳۶
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۵
نامزد انتخابات یازدهم با بیان اینکه هاشمی قاطعانه به من گفته بود که کاندیدای انتخابات نمی‌شود، تاکید کرد: بنده و آقای هاشمی با هماهنگی مسیر را ادامه می‌دهیم اما در ۲۴ خرداد یک نفر از ما در لیست رای می‌مانیم.
 
به گزارش فارس، حسن روحانی نامزد انتخابات یازدهم و رئیس مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام بعد از ظهر امروز دوشنبه با حضور در جمع دانشجویان دانشگاه شریف و در برنامه‌ای که از سوی بسیج دانشجویی این دانشگاه برگزار شد، با بیان اینکه امیدوار هستم که دانشگاه شریف به فرودگاهی برای انتقال نخبگان کشورمان تبدیل نشود، اظهار داشت: فضای آزاد و منزلت و فضا برای فعالیت‌های علمی باید برای استاد و دانشجو فراهم شود چرا که یک دانشگاه آزاد منشاء رشد کشور خواهد بود.
 
روحانی ادامه داد: ما برای نجات کشور از شرایط فعلی باید با خیلی چیزها از جمله فرهنگ، دین و طبیعتمان و جامعه آشتی کنیم؛ اولین آشتی باید با دانشمندان و اندیشمندان کشور باشد چرا که بدون استفاده از نظرات کارشناسی آنها نمی‌توان مسیر تعالی را طی کرد.
 
رئیس سابق شورای عالی امنیت ملی کشورمان تاکید کرد که باید آستانه تحمل خود را بالا ببریم و دانشکده‌ای را به خاطر نوشتن نامه دلسوزانه اساتید آن به دولت نبندیم.
 
وی با بیان اینکه شکل امروز ما ناشی از فاصله با عالمان و دانشمندان است و از این رو دانشگاه باید با مراکز صنعتی و تولیدی متصل شود تصریح کرد: اگر شورای پول و اعتبار تعطیل نمی‌شد می‌توانستیم نقدینگی را به سمت تولید هدایت کنیم.
 
روحانی در ادامه با اشاره به اینکه باید با ارتباط با جناح‌ها و گروه‌ها شکاف‌های اجتماعی را کم کرد، افزود: ما در شرایطی هستیم که به وحدت بیشتر نیاز داریم و باید از سیاست تساهل و تسامح استفاده کنیم؛ اگر کسی در کشور ما به بیگانگان وابسته است باید محاکمه و جرمش ثابت شود لذا ادامه این وضع به نفع کشور نیست.
 
نامزد انتخابات یازدهم ریاست جمهوری تاکید کرد: همه مردم و جناح‌ها باید در برابر منشور قانون اساسی سر فرود آورند و آن را فصل‌الخطاب بدانند چرا که فعالیت سیاسی بدون قواعد سیاسی راه به جایی نمی‌برد و ما نمی‌توانیم در مسیر توسعه سیاسی قرار گیریم و اکنون که ما حزب فعال و سراسری نداریم و اهداف فعالیت فصلی دارند، شایسته است حداقل در برابر قانون همه سر فرود آورند.
 
وی ادامه داد: در انتخابات 24 خرداد باید زمینه را برای وحدت ملی فراهم شود و از اینکه بخواهیم انتخابات موجب شکاف شود باید پرهیز کرد؛ چرا به محض اینکه کسی کاندیدا می‌شود صرفا به خاطر اینکه قدش بلند‌تر است همه می‌ترسند بنابراین باید یک مقدار تسامح داشت.
 
روحانی آشتی سوم را آشتی با جهان و دنیا عنوان کرد و افزود: برخی فکر می‌کنند باید با دنیا جنگید یا تسلیم شد در حالی که راه سومی نیز وجود دارد و آن تعامل سازنده با جهان است.
 
نامزد انتخابات یازدهم با بیان اینکه ما هرگاه که تعامل سازنده با جهان داشتیم و با صبر و حوصله رفتار کردیم دچار ضرر نشدیم، خاطرنشان کرد: کار سیاسی و راه کم‌هزینه و استفاده از عقلانیت و درایت به معنای سازش نیست.
 
وی با اشاره به ماجرای هسته‌ای کشورمان در سال 82 تصریح کرد: در سال 82 چند کشور از جمله ایران، کره جنوبی، مصر و لیبی دچار مشکل شده‌اند و به ساخت بمب هسته‌ای متهم شده‌اند که همه آنها در برابر غرب کوتاه آمده و تسلیم شدند و حتی مصر در شورای حکام عذرخواهی کرد و کره جنوبی نیز دانشمندان هسته‌ای را دستگیر و به مراکز قضایی تحویل داد اما جمهوری اسلامی راه تعامل سازنده را برگزید و اعلام کرد آمریکا که می‌گوید مشغول ساخت بمب هسته‌ای هستیم دروغ می‌گوید.
 
روحانی ادامه داد: برخی گفتند مذاکرات با آژانس و اروپا فایده‌ای ندارد و برخی دیگر نیز گفتند که باید فعالیت هسته‌ای خود را تعطیل کنیم و خلاص شویم اما راه تعادل از طریق مذاکره و همکاری برای ثابت کردن صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای صورت می‌گرفت. از این رو ما برای دور کردن کشور از جنگ و شورای امنیت و برای به دست آوردن فرصت برای تکمیل فناوری هسته‌ای راه مذاکره با آژانس و اروپا را برگزیدیم.
 
نامزد انتخابات یازدهم در خصوص مذاکره با آمریکا گفت: هنر این است که ما تهدید را به آسیب و آسیب را به فرصت تبدیل کنیم از این رو مذاکره با آمریکا امکان‌پذیر و شدنی است اما سخت است هرچند بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحت‌تر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپایی‌ها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند. از این رو دولت آینده باید بتواند رابطه ایران و آمریکا را از حالت تخاصم به مرحله تنش که یک مرحله پایین‌تر است برساند.
 
وی در خصوص حصر خانگی سران فتنه پس از قانون‌شکنی سال 88 گفت: اگر بنده رئیس‌جمهور باشم معتقدم که این شکاف به نفع ما نیست هرچند که در حال حاضر آیت‌الله هاشمی به صحنه آمده است اما به هر حال دولت آینده باید یک فضای غیرامنیتی به وجود آورد و می‌توان شرایطی را فراهم کرد که تا در یک سال آینده کسانی که به دلیل وقایع سال 88 در حصر خانگی و زندان هستند آزاد شوند.
 
روحانی در خصوص کاندیداتوری هاشمی اظهار داشت: من از اینکه آقای هاشمی کاندیدا شده خوشحال هستم و از آن استقبال می‌کنم چرا که ایشان از ارکان انقلاب است و از ابتدا در کنار امام بوده و همواره سمت‌های مهمی همچون فرماندهی جنگ و ریاست جمهوری را برعهده داشته است.
 
نامزد انتخابات یازدهم ریاست جمهوری کاندیداتوری هاشمی را فداکاری وی توصیف کرد و در عین حال ادامه داد: آقای هاشمی تا روزهای آخر قاطعانه به بنده گفت که کاندیدا نمی‌شود اما دلایلی پیش آمد که ایشان نامزد شد؛ آقای هاشمی به بنده گفت که ساعت 3 بعد از ظهر روز آخر ثبت‌نام‌ها به تصمیم‌ برای ثبت‌نام رسیده است.
 
وی تاکید کرد: هاشمی و بنده کاندیدا هستیم و با هماهنگی این مسیر را ادامه می‌دهیم اما در روز رای و در 24 خرداد یک نفر از ما در لیست رای قرار خواهد گرفت.
 
روحانی در خصوص وقایع سال 88 اظهار داشت: اگر فتنه هست باید ببینیم از چه کسی و از کجا آغاز شده است؛ چطور درست در شب انتخابات سود سهام عدالت برده می‌شود و در یک مناظره تلویزیونی به افرادی که حضور ندارند تهمت زده می‌شود. البته باید دید که توزیع سیب‌زمینی قانونی بوده است یا خیر.
 
نامزد انتخابات یازدهم با تاکید بر اینکه ما باید قانون را به همه جا تسری دهیم، یادآور شد: می‌توان راهی را از طریق قانونی پیدا کرد که زندانیان سیاسی از طریق اجماع‌سازی آزاد شوند و این شکاف‌های فعلی از بین برود.
 
وی در خصوص نکات مثبت و منفی دولت احمدی نژاد خاطرنشان کرد: نکات منفی آن که خیلی فراوان است؛ نکات مثبت آن را نیز شما بگویید؛ وضعیت اقتصادی، ارزش پول ملی و تورم سالانه و بیکاری وضعیتش مشخص است اما دولت در عین حال در پروژ‌ه‌های ملی و استانی عملکرد مثبتی داشته است.
 
یکی از دانشجویان به روحانی گفت: شما که مدعی هستید نماینده جریان عقلانیت و اعتدال هستید چه تضمینی وجود دارد که پس از پرونده هسته‌ای تمامیت ارزی کشور را از دست ندهید؛ سقف رای شما مشخص است و معین و هاشمی در سال 84 روی هم 11 میلیون و جریان شما در سال 88، 13 میلیون رای داشت بنابراین بهتر است شما خود را جریان اعتماد به نفس بدانید تا جریان اعتدال.
 
 وی پاسخ داد: بنده 8 سال در دفاع مقدس رئیس ستاد جنگ و پدافند هوایی بوده‌ام و تمام نامه‌های مبادله‌ای را انجام داده و اسرا آزاد شدند اما در حال حاضر که پرونده ایران به شورای امنیت رفته هرچند که ظالمانه است اما سال‌ها طول می‌کشد تا دوباره آن را خارج کنیم و این را کسانی که تحریم را کاغذ پاره می‌دانستند باید پاسخ دهند.
 
روحانی در پاسخ به سوال دانشجوی دیگری که از وی پرسید شما چه برنامه‌ای برای نابودی اسرائیل دارید، گفت: اسرائیل کشوری است که سرزمین فلسطین را غصب کرده و رژیم آدم‌کشی است که به طور مرتب در منطقه جنایت می‌کند اما اینکه امام فرمود اسرائیل باید از بین برود یک آرمان بلند‌مدت است که راهش لشکر‌کشی نیست بلکه بهترین راه برای نابودی اسرائیل، دموکراسی و آن چیزی است که مقام معظم رهبری درخصوص رای‌گیری برای حکومت در سرزمین‌های اشغالی فرمودند.
 
نامزد انتخابات یازدهم در پاسخ به سوال دانشجویی که به وی گفت به نظر می‌رسد که شما به دنبال وزارت در دولت آقای هاشمی هستید؟ پاسخ داد: ما وزارت را پشت سر گذاشته‌ایم و تازه به دوران رسیده هم نیستم، از این رو اگر مدیریت فردی را برای کشور قبول داشته باشم از وی حمایت خواهم کرد و در شرایط خطیر فعلی شما نمی‌دانید کشور در کجا قرار دارد؛ یک خطای دیگر کافی است که کشور نابود شود!
 
وی تاکید کرد: رئیس‌جمهور آینده باید عاقل، فهیم و مدبر باشد و به نظر بنده آقای هاشمی این توانایی را دارد لذا من از کسی وزارت نمی‌خواهم بلکه فقط از مردم برای ریاست جمهوری رای می‌خواهم.
کد خبر: ۱۵۰۱۵۶
۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۸:۵۸
المانیتور طی گزارشی عنوان کرده که شواهد از رقابت تنگاتنگ میان هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق ایران و محمد باقر قالیباف شهردار تهران حکایت می‌کند.
 
به گزارش اشراف، «المانیتور» در گزارشی به قلم «شهیر شهیدثالث» تحلیلگر و روزنامه نگار مقیم کانادا به بررسی انتخابات ایران پرداخته و نوشته است: هاشمی رفسنجانی روز شنبه 21 اردیبهشت در دقایق پایانیِ مهلت ثبت نام برای شرکت در انتخابات خرداد ثبت نام نمود. خبر مزبور بلافاصله تیتر اول سایت‌های پر خواننده ایرانی را به خود اختصاص داد. شایعات در داخل و خارج ایران حکایت از آن می‌کرد که علت ورود رفسنجانی در دقایق پایانی به رقابت‌های انتخاباتی، حضور اسفندیار رحیم مشائی، نامزد حمایت شده از طرف احمدی نژاد،  دشمن سر سخت رفسنجانی، در آخرین لحظات بوده است. در ادامه مشروح گزارش "ال مانیتور" را می خوانیم:
 
با ورود هاشمی به صحنه انتخابات، ناظرین داخل ایران رقابت اصلی را بین اسفندیار رحیم مشائی، نامزد ائتلاف 1+2، آیت الله رفسنجانی و سعید جلیلی  می‌دانند. بحث‌های داغی در خصوص تایید و یا رد صلاحیت مشائی در جریان است. گروهی معتقدند که ترس از عکس‌العمل احمدی نژاد به رد صلاحیت مشائی، به خصوص در آستانه انتخابات که کشور نیاز مبرمی به آرامش دارد، باعث خواهد شد که شورای نگهبان صلاحیت وی را تایید کند.
 
اما مخالفان این نظر استدلال محکم تری دارند. آنان به حکم رهبر انقلاب در سال 1388 اشاره می‌کنند. در آن سال بعد از انتصاب مشائی به سمت معاون اولی توسط احمدی نژاد، آیت الله خامنه‌ای طی نامه‌ای خطاب به احمدی نژاد نوشت: «انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت... است و لازم است انتصاب مذبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد». این گروه استدلال می‌کنند که چگونه ممکن است فردی که صلاحیتش برای معاونت ریاست جمهوری توسط رهبری ایران مردود اعلام شده بتواند برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری تایید صلاحیت شود. آنها هم چنین عنوان می‌کنند که احمدی نژاد آنچنان در موضع ضعف است که قادر به نشان دادن عکس‌العمل‌های افراطی نیست و اگر از حدود خود تجاوز کند نظام با او رفتاری جدی، حتی در حد حصر خانگی غیر رسمی را در پیش خواهد گرفت.
 
تا پیش از ورود هاشمی و مشائی به صحنه انتخابات ائتلاف 1+2 شامل محمد باقر قالیباف، غلام علی حداد عادل، و علی اکبر ولایتی تصمیم داشتند که از میان خود یک نفر را برای مبارزه نهایی راهی انتخابات کنند اما تحولات روز آخرِ ثبت نام شرایط جدیدی را به وجود آورد به نحوی که ولایتی و حداد عادل اعلام کرده‌اند که احتمال دارد همه کاندیداهای اصولگرا باید به نفع یک نفر، ترجیحاً سعید جلیلی کناره گیری کنند. نهایتاً اصول‌گرایان باید حول محور کسی جمع شوند که نه تنها با رهبری هماهنگی بالایی داشته باشد بلکه از نظر محبوبیت و جذب آراء نیز قدرت مقابله با رفسنجانی را داشته باشد.
 
دو گزینه قابل ذکر در برابر اصول‌گرایان قرار دارد، قالیباف و جلیلی. اکثر نظر سنجی‌ها حکایت از این دارد که قالیباف قطعاً محبوب‌ترین چهره در میان نامزدهای اصولگرا است. از سوی دیگر سعید جلیلی فردی است که قبلاً رهبری ایران اعتماد کامل خود را به او ابراز داشته است. جلیلی نخستین فردی است که نه تنها به عنوان رئیس هیئت مذاکره کننده هسته‌ای بلکه به عنوان نماینده رهبر ایران در مذاکرات هسته‌ای شرکت می‌کند. اما مشکل جلیلی این است که در هیچ یک از نظر سنجی‌ها جایگاه قابل توجهی را به خود اختصاص نداده است. به عبارت دیگر این فرد از هیچگونه مقبولیت عمومی برخوردار نیست. به این ترتیب اصول‌گرایان بر سر دو راهی قرار گرفته‌اند. این وضعیت ممکن است باعث شود که توافق نهایی بین اصول‌گرایان حاصل نشود و در نتیجه هر دو نفر، یعنی قالیباف و جلیلی با هم وارد صحنه رقابت‌ها شوند.
 
این طور که به نظر می‌رسد رقابت نهایی بین رفسنجانی از یک سو و نامزد و یا نامزدهای اصول‌گرایان از سوی دیگر خواهد بود. از بین قالیباف و جلیلی، قالیباف رقیبی است که اگر کناره گیری نکند می‌تواند تهدیدی برای رفسنجانی باشد.
 
با توجه به اعلام پشتیبانی شورای مشورتی اصلاح طلبان به رهبری محمد خاتمی، و هم چنین مواضعی که رفسنجانی بعد از انتخابات 1388 در جهت حمایت از جنبش سبز اتخاذ کرد وی خواهد توانست آراء بخش عمده‌ای از حامیان اصلاح طلبان را به خود اختصاص دهد. علاوه بر این رفسنجانی قادر خواهد بود بخشی از آراء محافظه کاران میانه رو نیز به خود جلب کند.
 
جلیلی تنها با اتکا به رای محافظه کاران تند رو قادر نیست از عهده رفسنجانی بر آید. صادق زیبا کلام، تحلیلگر و استاد دانشگاه مقیم تهران جمع آراء این گروه را 5 تا 7 میلیون دانسته و می‌گوید تنها شانس اصول‌گرایان در برابر رفسنجانی، قالیباف است. قالیباف به دلیل خصلت تکنوکرات بودنش قادر است بخشی از آراء طبقه متوسط و لیبرال شهری را نیز از آن خود کند.
 
در جمع بندی نهایی می‌توان گفت که اگر قالیباف به نفع جلیلی انصراف دهد شانس رفسنجانی برای پیروزی در انتخابات بسیار بالا می‌رود. اما در صورت حضور قالیباف باید دید سعید جلیلی چه تصمیمی می‌گیرد. اگر وی در صحنه باقی بماند در آن صورت آراء اصول‌گرایان بین آن دو تقسیم شده و احتمال پیروزی رفسنجانی افزایش می‌یابد. اما اگر جلیلی به نفع قالیباف انصراف دهد آن وقت باید منتظر رقابتی نزدیک بین قالیباف و رفسنجانی بود. در این صورت پیش بینی نتیجه آسان نخواهد بود به خصوص که طبق مثل معروف، در ایران همه چیز دقیقه نود رقم می‌خورد.
کد خبر: ۱۵۱۸۷۶
۱۳ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۷
نیم‌ساعت زمان بسیار کمی برای پرسش از کسی است که 16‌سال فرمانده سپاه در زمان جنگ ایران و عراق و پس از آن بوده و سه دوره هم نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری، به علاوه تمامی حواشی این سال‌ها. ساعت که به نیمه می‌رسد، اعلام می‌شود که وقت ما هم تمام شده است.

برای گفت‌وگو در ساختمان شماره یک شهرک شهید دقایقی قرار می‌گذاریم. برای ورود مدتی منتظر می‌شویم تا هماهنگی‌ها انجام شود. هرکسی اجازه ورود ندارد. این ساختمان محل رفت‌وآمد این روزهای هواداران رضایی و مکان برگزاری نشست‌های خبری هم هست. وقتی وارد می‌شویم، در اتاق کناری مشغول صحبت با تلفن است. محافظش وارد می‌شود و می‌گوید که باید وسایل و تلفن همراهمان را همان‌جا بگذاریم و بعد وارد شویم.

یکی از مسوولان رسانه‌ای او هم می‌خواهد از مواضع روزنامه بعد از ردصلاحیت هاشمی مطلع شود و تلویحا ما را به حمایت از رضایی فرامی‌خواند. وقتی با کمی خنده و تعجب می‌گویم چطور چنین تصوری دارد که ممکن است ما به حمایت از رضایی بلند شویم، می‌گوید این چیزها در سیاست عجیب نیست از کجا اینقدر مطمئنید که روزنامه شما نیاید و از ما حمایت نکند؟ در آغاز مصاحبه «داوود دانش‌جعفری» تماس می‌گیرد، گوشی تلفن را به رضایی می‌دهند و او مشغول صحبت می‌شود. در حین گفت‌وگو هم صحبت از این می‌شود که بخش‌هایی از برنامه تلویزیونی شب گذشته‌اش ممیزی شده و امکان پخش پیدا نکرده است...

‌شما سال 84 گفته بودید رای لازم را ندارم و موج اقبال به من به جامعه منتقل نشد برای همین کنار کشیدم. این در حالی است که در فیلم انتخاباتی خود در همان سال گفته بودید که تنها، گلوله شما را از ادامه کار منصرف می‌کند. در سال‌88 هم فقط 240‌هزار‌و678 رای آوردید. چه چیزی باعث شده که برای سومین‌بار وارد رقابت انتخاباتی شوید؟
خیر چنین مساله‌ای نبوده است. از 30 انتخابات که در کشور صورت گرفته است تنها در دو انتخابات شرکت کردم. سال 84 همان‌طور که خودتان گفتید کنار کشیدم و علت عقب کشیدنم هم این بود که می‌خواستم جنبشی شکل بگیرد که نشد، میزان رای مهم نبود، استقبال و جنبشی که باید شکل می‌گرفت مهم بود که ایجاد نشد. کاری که دنبالش هستم این است که با یک بسیج سراسری، همه توان‌های کشور را وارد صحنه کنم که آن زمان، امکان‌پذیر نشد. سال 88 توانستم گفتمانم را منتقل کنم که زمینه‌ای برای امروز شده است. البته اگر آن سال نبود و من امروز می‌خواستم بیایم، باید از زیر‌صفر شروع می‌کردم.

همچنین اگر در سال 88 فضا سه‌قطبی می‌شد و انتخابات به مرحله دوم می‌رسید، دیگر آن درگیری‌ها ایجاد نمی‌شد و حوادث بعدی رخ نمی‌داد اما حداقل با نتیجه‌ای که به دست آمد، خودم را معرفی کردم. بنابراین آمدن من در سال 88 کاملا همراه با پیروزی بود. اینکه چرا من سال 92 آمدم برای این بود که به هشدارهای ما در سال 88 توجه نشد.

‌منظور شما همان بحث منحنی فلاکت و آمار اقتصادی‌ای است که در مناظره ارایه کردید؟
بله بحث تورم و گرانی و مشکلاتی که پیدا کردیم. اگر به اینها توجه و عمل می‌کردند من حتما به صحنه نمی‌آمدم و اجازه می‌دادیم که دیگران بیایند. چون جنس ما جنس دفاع از کشور است و مقابله با خطرات. الان احساس خطر جدی برای مردمم و نظامم کرده‌ام. مردم الان دیگر تحمل بیشتر از این را ندارند.

‌تحمل بیش از چه چیزی را؟
تحمل بیش از این یعنی گرانی و بیکاری و بی‌سامانی و از هم پاشیدن و بی‌نظمی در اقتصاد قابل تحمل نیست. یک نوع به هم ریختگی در کشور وجود دارد و مشکلات اقتصادی شدت‌یافته است. این مجموعه مسایل انگیزه اصلی برای شرکت در انتخابات بوده است.

‌شما گفته‌اید که سپاه نباید در اقتصاد دخالت کند، این درحالی است که ورود سپاه به اقتصاد در زمانی صورت گرفت که شما همچنان فرمانده سپاه بودید. گفته می‌شود که الزامات آن زمان باعث شده بود که سپاه وارد اقتصاد و سازندگی شود. حالا من سوالم از شما این است که آن چیزی که از ورود سپاه به حوزه اقتصاد در آن زمان در نظر شما بود با چیزی که الان شاهدش هستیم چقدر فاصله دارد؟ اصلا دارد؟ پیش‌بینی خود شما مگر همین نبود که حالا از عدم دخالت سپاه در اقتصاد صحبت می‌کنید. چه فاصله‌ای طی شده است که محسن رضایی که در زمان او سپاه وارد کار اقتصادی شد حالا منتقد وضعیت شده است؟ یعنی الان منتقد گذشته خود هستید؟
حضور سپاه یا دولت در اقتصاد تنها باید در شرایط کاملا استثنایی صورت گیرد. آن شرایطی است که بخش خصوصی یا کارآفرینان جامعه یا تعاونی‌ها نتوانند در یک مساله و فعالیتی وارد شوند. وقتی جنگ تمام شد، تقریبا پیمانکاری در ایران مرده بود و بخش خصوصی هم بیرون رفته بود. بخشی در اثر انقلاب ملی شده بود و صاحبان بخش خصوصی که به رژیم شاه وابستگی داشتند از ایران رفته بودند. در چنین شرایطی ورود سپاه و وزارتخانه‌ها و نهادهای دولتی به حوزه اقتصاد ضروری بود ولی پس از آن نیازی به ادامه فعالیت‌های آنها نبود. سال‌84 که سیاست‌های اصل‌44 ابلاغ شد آخرین مهلت حضور دولت یا نیروهای مسلح در اقتصاد بود.

‌پس در واقع می‌شود گفت که الان هشت سال هست که مهلت تمام شده ولی نه‌تنها سپاه و دولت پایش را از اقتصاد بیرون نگذاشته بلکه خیلی هم محکم‌تر از گذشته به کار مشغول‌اند. اما سوال من این است که سپاه که زیر نظر دولت نیست و رییس‌جمهوری اختیاری بر سپاه ندارد. اگر شما رییس‌جمهور شدید چطور و به چه پشتوانه‌ای می‌گویید که می‌توانید سپاه را از اقتصاد خارج کنید؟
نه، ما در این زمینه مشکلی نداریم چون خود رهبرمعظم‌انقلاب هم با ما موافق هستند، خود ایشان سیاست‌های اصل 44 را تبیین کرده است و مشکلی در این زمینه نداریم، ضمن اینکه رییس‌جمهور، رییس شورایعالی امنیت ملی هم هست و همه فرماندهان و وزارت دفاع و ستاد کل نیروهای مسلح، عضو این شورا هستند و رییس‌جمهور می‌تواند از طریق شورایعالی امنیت ملی این کار را انجام دهد. همچنین با تعاملی که بنده با رهبرمعظم‌انقلاب دارم مشکلی در این زمینه ندارم.

‌خب به نظر شما چرا تا به حال این اتفاق نیفتاده است؟ آیا عزمی در کار نبوده؟ تا جایی که ما برخی برخوردهای لفظی هم بین رییس‌جمهوری فعلی و مسوولان سپاه در این مدت را شاهد بوده‌ایم و به نظر می‌رسد که این تعامل که شما از آن صحبت می‌کنید تاکنون نتوانسته ایجاد شود؟
این خود دولت بود که تقاضای ادامه فعالیت‌های سپاه را در اقتصاد داشت. تا جایی که پروژه‌هایی در منطقه عسلویه به درخواست خود دولت به سپاه واگذار شد و همین آقای قاسمی وزیر نفت هم در اثر اصرار و تقاضای دولت بود که وارد دولت شد. حداقل سه‌بار آقای احمدی‌نژاد از رهبرمعظم‌‌انقلاب تقاضا کرده بود که ایشان بروند در وزارت نفت که اگر ایشان نمی‌خواست مشکلی نبود.

‌یعنی شما می‌خواهید کلا برعکس عمل کنید؟
ما کلا اقتصاد را مردمی می‌کنیم. هیچ تبعیضی هم قایل نخواهم بود چه برای وزارتخانه‌ها و چه نیروهای مسلح. همه باید از اقتصاد بیرون روند.

‌این سال‌ها همه محسن رضایی را به طرح‌ها وایده‌های اقتصادی‌اش می‌شناسند و شاکله شعارهای انتخاباتی شما هم بیشتر حول‌و‌حوش اقتصاد است. شما اقتصاد خوانده‌اید اما گویا از خیلی پیش‌تر به این حوزه علاقه‌مند بوده‌اید تا جایی که سال 61 درباره وضعیت اقتصادی گفته بودید که شبکه‌های مرموز صهیونیستی حرکت‌های مذبوحانه‌ای در بالابردن قیمت‌ها و ایجاد تورم دارند یا سال 75 گفته بودید که گرانی و مشکلات اقتصادی زیر سر لیبرال‌هاست الان چطور؟ آیا الان منتقد نگاه گذشته خود هستید یا همچنان چنین اعتقادی دارید؟
تنها در ایران نیست که چنین اتفاقاتی می‌افتد. در بحران آسیای جنوب‌شرقی که رخ داد مهاتیر محمد گفت یک صهیونیستی که 18‌میلیون‌دلار سهامش را در بازار بورس مالزی نقد کرد عامل این بحران بود، من حالا کاری به این صحبت ندارم که عامل همان نقدکردن سهام بورس یک یهودی در بازار مالزی بوده یا خود بازار هم مستعد بوده که این بحران ایجاد شود. صهیونسیت‌ها در زمان جنگ خیلی به اقتصاد ما آسیب زدند. عراق به پایانه‌های نفتی ما حمله می‌کرد. در کوران جنگ تا سال 67 اقداماتی که علیه اقتصاد ایران صورت می‌گرفت همراه بود با تقویت جنگ و صدام و عراق و اینکه ما پیروز نشویم البته الان 30درصد مشکلات زیر سر تحریم‌ها و 70درصد زیر سر سوءمدیریت و مسایل داخلی کشور است.

‌سال 88 گفته بودید که کشور را با عقاید نظامی‌گری نمی‌خواهم اداره کنم و اینکه فرهنگ را باید از دست امنیتی‌ها خارج کرد و به اهالی فرهنگ سپرد. این همه هراس از فضای امنیتی، نظامی از سوی کسی که خودش سابقه نظامی داشته است چیست؟ چه عمدی دارید که از فضای نظامی، امنیتی دوری می‌کنید؟
جامعه ایران وارد عصر و دوران جدیدی شده است. دهه نخست انقلاب، در شرایط و فضای تاسیس یک نظام بودیم. فضا طبعا فضای سیاسی، امنیتی بود. اما الان جنس فضا کاملا فرهنگی، اقتصادی است و من کاملا این جنس را می‌فهمم و متاسفم برای بسیاری از فعالان سیاسی و حتی اپوزیسیون خارج از کشور که در عصر قدیم زندگی می‌کنند، در همان فضای سیاسی، امنیتی هستند. حتی آنها که با نظام جمهوری اسلامی مخالفت می‌کنند از زاویه فرهنگی و اقتصادی نیست. از زاویه سیاسی، امنیتی مخالفت می‌کنند. در همان فضای دهه اول انقلاب مانده‌اند. من این تغییر و عصر جدید را درک کرده‌ام و 20سال است که در حال آماده‌شدن برای ایفای نقش سازنده در آن هستم.

‌این نگاه به اعتقاد شما صرفا در بین منتقدان وجود دارد یا اینکه این نگاه امنیتی به فضا، در خود حاکمیت هم دیده می‌شود؟
فرقی ندارد خیلی‌ها هستند در مجلس یا قوه قضاییه یا دولت یا جاهای دیگر که نگاهشان به قضایا بیشتر سیاسی، امنیتی است درحالی که این نگاه جواب نمی‌دهد و باید فضا را برگردانیم به فضای فرهنگی، اقتصادی. البته شما می‌دانید که بنده بیش از همه این آقایان سابقه فعالیت سیاسی دارم از سال 50 تا سال 59 فعال سیاسی بودم و حزب و گروه داشتم حتی سال 58 ما با دوستان برای ورود به مجلس و انتخابات ریاست جمهوری آماده می‌شدیم و از جمله نزد رهبرمعظم‌‌انقلاب که عضو شورای انقلاب بودند رفتیم و گفتیم شما نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شوید ما و دوستانمان در جمعیت منصورون از شما حمایت می‌کنیم، اما ایشان گفتند آقای بهشتی اصلح است. ولی وقتی من دیدم کشورم درحال جنگ است، دیگر سیاست را رها و لباس رزم به تن کردم در حالی که سابقه فعالیت سیاسی من از خیلی از این آقایان فعلی بیشتر است شاید بسیاری از این آقایان بعد از انقلاب اصولگرا و اصلاح‌طلب شدند و حزب و تشکیلات راه انداختند.

‌خب حالا آقای دکتررضایی که خودش را بیشتر فردی فرهنگی، سیاسی می‌داند تا نظامی، امنیتی و راهکارش هم برای حل مشکلات کشور از راه‌های غیرنظامی و دوری از امنیتی‌سازی فضاست چه برنامه و نگاهی برای آزادی‌های سیاسی در کشور دارد؟ اگر رییس‌جمهور شوید چه دورنمایی برای فضای سیاسی کشور متصور خواهید بود؟
نگاه من به این موضوع شعاری نیست یعنی اینکه آزادی‌خواهی باید زمانی تبدیل به نهال آزادی شود حیف از این همه فریاد و آرزو که به درخت آزادی در جامعه ما بدل نشد، آزادی‌خواهی یک مطالبه است نباید در آن بمانیم بلکه این مطالبه باید به نهال آزادی بدل می‌شد.

‌می‌شود یک مصداق یا مثال هم بیاورید؟ مثلا نگاه شخص شما به مساله حصر چیست؟ اگر شما رییس‌جمهور شوید تعریف «حصر خانگی» در دولت شما چیست؟
نهاد آزادی یک مجموعه مقررات و قوانین و رویه و رفتار است. این مجموعه از آموزش‌وپرورش شروع می‌شود تا قانون مجلس و فعالیت احزاب و... همه باید این رفتار‌ها و قوانین را در خودشان ایجاد کنند تا نهال آزادی در جامعه ما کاشته شود، پلیس تا جایی حق دارد حرکت کند، اگر بیش از آن حرکت کند باید جلو آن گرفته شود. آیا الان فعالان سیاسی و دولتمردان، حق و حد و حدود آزادی در کشور را رعایت می‌کنند؟ فعالان سیاسی از آزادی تا جایی باید استفاده کنند که حقوق دیگران از بین نرود و عدالت رعایت شود. آیا ما قوانین مشخصی در این زمینه داریم؟

‌من می‌خواهم مشخصا بدانم که وضعیت آزادی سیاسی الان در کشور از نظر شما مطلوب است یا خیر؟
من تلاش خواهم کرد نهال آزادی را در کشور بکارم. اول باید یک مجموعه قوانین و مقررات را ایجاد کنم و بعد آموزش آنها را نهادی کنم و جایگاه هر نهاد هم مشخص باشد که مثلا پلیس تا کجا و چطور باید وارد شود و بعد هم یک دستگاه نظارتی درست خواهم کرد که مردم بتوانند از آزادی‌های اساسی خودشان با خیال راحت استفاده کنند تا کسی وارد حریم آنها نشود و بعد هم پلیس را آموزش می‌دهیم که حد و حدود ورودش کجاست و کجا نباید دخالت کند و کجا باید نظم جامعه را حفظ کند. روشنفکران ما بیشتر کتابی بودند و هیچ‌گاه نتوانستند آزادی‌ای که به‌دست آنها آمده را نهادینه کنند بارها آزادی در کشور ما فراهم شده اما چون تبدیل به نهاد نشده است از بین رفته است.

‌ولی در دولت اصلاحات یکسری نهاد‌سازی‌ها آغاز شد.
خیلی ضعیف بود.

‌ولی بالاخره شروع شد. آیا منظور شما هم از نهاد‌سازی همین است؟
من نهال آزادی را انشاءالله در کشور می‌کارم و سعی می‌کنم که همه بتوانند با آزادی، حقوق خود را بشناسند و از حقوقشان بهره‌مند شوند. از شعارهای من این است که حق مردم را به مردم بدهیم، از اداره کشور تا زندگی‌شان، از روشنفکران تا رسانه‌ها و کارگران و کشاورزان و بانوان، حتی حق رهبری هم رعایت نمی‌شود.

‌من یک سوالی درباره بحث حصر از شما داشتم اما پاسخ مشخصی از شما نگرفتم؟ در تعریف شما آزادی‌های سیاسی حصر چه تعریف و جایگاهی دارد؟
حصر سیاسی منظور شماست؟

‌بله
هر حصری که خارج از قانون باشد را قبول ندارم البته باید اول قانون را تنظیم کنیم، قانون باید تعریف کند که محدوده فعالیت سیاسی تا کجاست؟ مثلا آیا درست است که یک نفر به بهانه آزادی قلم، دین مردم را زیر سوال ببرد؟ زمانی که فردی نقدی دارد اما گاهی این نقد، احساسات یک جمع را تحریک می‌کند و یک آسیب اجتماعی به جامعه وارد می‌کند چه باید کرد؟

 اینجا مرزهای ظریفی است من معتقدم اگر افراد در چارچوب قانون از آزادی‌هایشان استفاده کنند حکومت باید از آنها دفاع کند و امنیت آنها را حفظ کند. 

‌به نظر می‌رسد که این بحثی که شما می‌فرمایید خیلی شفاف نیست در قوانین ما آنقدر دایره تفسیر باز است که به برخوردهای سلیقه‌ای می‌انجامد.
بالاخره قانون را مجلس تصویب می‌کند که برآمده از رای مردم است و متولی قانون است. حتی در زمان دوم خرداد چون مجلس ششم متعلق به خودشان بود و از طرق دیگر قبولش داشتند حتی به مجمع اشکال وارد می‌کردند که چرا در قانونگذاری دخالت می‌کند درحالی که مجمع بر اساس قانون اساسی تصمیم می‌گرفت.

‌اخیرا دختر امام نامه‌ای نوشته‌اند و با نقل قولی از امام نسبت به ردصلاحیت آقای هاشمی شکایت داشتند. آقای علم الهدی واکنش تندی نسبت به ایشان نشان داد و تلویحا روایت ایشان را دروغ خواند نظر شما درخصوص نامه دختر امام چیست؟
معتقدم آقای هاشمی با صبوری و رعایت تدبیر این مساله را پشت‌سر گذاشت. نباید افرادی که ردصلاحیت شدند اما رفتاری صبورانه و قانونی داشتند را تخریب کرد.

‌ولی شما هیچ واکنشی نسبت به مساله نداشتید نه به نامه دختر امام و نه صحبت‌های آقای علم‌الهدی؟
معمولا تا زمانی که خود افراد حضور نداشته باشند روی اشخاص نظر نمی‌دهم. اگر آقای علم الهدی یا دختر امام اینجا بودند می‌توانستیم با آنها گفت‌وگویی داشته باشیم.

‌اگر محسن رضایی امسال هم نتواند رای مناسب را کسب کند آیا ما در سال 96 هم برای چهارمین‌بار شاهد حضور دوباره شما در انتخابات خواهیم بود؟
من که از 30 انتخابات ایران تنها در دو‌تای آن شرکت کرده‌ام.
ه نمی‌خواستم به مردم و جامعه‌ام آسیبی وارد شود و برای اینکه بتوانم خدمت موثری بکنم در این
به رای مردم احترام می‌گذارم ولی دفع خطر از آنها یا خدمت به آنها مانع شرکت من نمی‌شود. خودم را سرباز ملت می‌دانم در هر خطری که هر زمان حس کنم حضور پیدا می‌کنم.

زندگی من هم از سال 1350همین‌طور شکل  گرفته است. علت اینکه ابتدا وارد بعد سیاسی سپس وارد بعد نظامی شدم و بعد از 16‌سال دوباره وارد حوزه سیاست و اقتصاد شدم، همین بود کانتخابات شرکت می‌کنم.

کد خبر: ۱۵۲۱۵۵
۱۶ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۶:۱۷
نامزدهای اصلاح طلب یازدهمین دوره ریاست جمهوری گفت: اصلاح طلبان واقعی از انتخابات قهر نمی‌کنند.
 
به گزارش تسنیم، محمدرضا عارف در جمع مردم استان ایلام در مسجد جامع این شهر اظهارکرد: امیدوارم قبل از برگزاری انتخابات موضوع حصر بر طرف شود تا فضای انتخابات پرشور تر و با نشاط تر شود.
 
وی با اشاره به اینکه دولت اصلاحات نشان خواهد داد که می‌توانیم به دغدغه‌های اصلی مردم بپردازیم،افزود: دولت اصلاحات نشان می‌دهد که با اولویت مسایل مردم کشور از جمله مسایل محیط زیستی مردم ایلام و وضعیت گردو غبار و آلودگی ها را پی‌گیری کنیم.
 
این نامزد انتخابات اضافه کرد: باید منزلتی در شان مردم عزیز استان ایلام ایجاد کنیم.
 
عارف گفت: مشکل بیکاری در کشور را به طور کلی بر طرف می‌کنیم، و نشان می دهیم توانایی مقابله با هرگونه گرانی را داریم. می توانیم تورم لجام گسیخته را در کشور کنترل کنیم.
 
این نامزد اصلاح طلب یازدهمین دوره ریاست جمهوری گفت: دولت را کنترل کرده تا تورم کنترل شود، دست دولت در ولخرجی و اصراف در هزینه های جاری کشور کوتاه خواهیم کرد.
 
وی ادامه داد: تا دولت کنترل نشود گرانی و تورم مهار نشدی است و این وعده را به ملت شریف ایران اسلامی خواهم داد.
 
وی افزود: آزادی در قانون اساسی در کنار حاکمیت ملی، استقلال و تمامیت ارضی قرار می دهیم و قانون اساسی می گوید ما تفکیک ناپذیر هستیم.
 
این نامزد انتخابات گفت: هیچ قانونی نمی‌تواند آزادی مردم را محدود و سلب کند. ما به قانون اساسی به عنوان میثاق ملی وفاداریم.
 
عارف تصریح کرد: ما خود را موظف به اجرای قانون اساسی می دانیم.
 
نامزد انتخابات ریاست جمهوری گفت: من نشان می دهم که با عهد خود با شما مردم وفادار هستیم و تا اخر خواهیم ایستاد و انتظار ما از مردم این است که به پای صندوق های رای بشتابند.
کد خبر: ۱۵۳۲۲۵
۲۶ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۹
عباس عبدي، پيروزي حسن روحاني در انتخابات را، تكرار تجربه دوم خرداد سال 76 مي‌داند و معتقد است كه امروز زمان مطرح كردن مطالباتي همچون رفع حصرها نيست. عبدي مي‌گويد اولويت دولت جديد بايد ايجاد وحدت و همبستگي ملي باشد و پس از آن به پشتوانه حمايت مردمي از دولت و انسجام داخلي، به حل مشكلات بين‌المللي پرداخت.

ابتدا بگوييد كه اين راي غيرمنتظره و قاطع با توجه به همه فضاسازي‌هاي قبلي، چه معنايي دارد؟ به ويژه اينكه اين‌بار برخلاف آنچه گفته مي‌شد، سبد راي اصلاح‌طلبان تنها منحصر به طبقه متوسط نبود و همه اقشار جامعه به نامزد اصلاح‌طلبان راي دادند.
ابتدا بايد ببينيم كه مردم در اين ماجرا چه حسي داشتند. من وقتي با اكثر تحليلگران صحبت مي‌كنم، نخستين حس‌شان اين است كه در برابر رفتار مردم باخته‌اند. اين انتخابات نشان داد كه مردم در امور مهم خود نه تحت تاثير رسانه‌هاي خارجي و فضاي مجازي هستند و نه تحت تاثير جو مايوس و نااميد‌كننده برخي از نيروهاي سياسي داخل كشور.

مردم با وجود همه انتقادها به سيستم يك اعتماد نسبي دارند كه باعث مي‌شود راه انتخابات را كم‌هزينه‌ترين و در عين حال پردستاوردترين راه بدانند.

بنابراين مردم براي اينكه ايران را از قرار گرفتن در مسير ديگر كشورهاي منطقه دور كنند، اين راه كم‌هزينه را انتخاب كردند و همين مردم بودند كه بالاخره خواست خود را به سياستمداران تحميل كردند. اين يك طرف قضيه است.

اما طرف ديگر قضيه، حكومت است. بايد گفت كه فارغ از جريان رد صلاحيت‌ها، رفتار حكومت پس از آن ماجرا بسيار عاقلانه و درست بود. من شخصا معتقدم كه رهبري نظام در اين قضيه بيشترين نقش را داشت. وقتي حكومتي چهار سال تحت فشار تبليغاتي درباره مسائلي نظير كودتاي انتخاباتي قرار دارد، اما در نهايت انتخاباتي را برگزار كند كه بيش از 70 درصد مردم در آن شركت كنند و بسيار آرام و قابل اعتماد براي همه طرف‌ها، اين انتخابات برگزار شود، اين يك پيروزي عظيم براي حكومت و كشور ايران و مصداق واقعي حماسه سياسي است و اميدوار بايد بود كه در ادامه با اجراي خواست مردم از خلال اين انتخاب خود اين حماسه تداوم يافته و اقتصادي نيز بشود.

مجموعه اين شرايط موجب شكل‌گيري اين پديده ميمون شد. به عقيده من اين انتخابات از همه انتخابات گذشته ايران، به لحاظ معناي سياسي، عميق‌تر بوده و مي‌توان اميدوار بود كه اين مقطع زماني، آغاز يك روند نوين در جامعه ايران باشد.

شما گفتيد كه مردم تحت تاثير نيروهاي سياسي موجود نبودند. اما تحليل‌هاي زيادي هست كه كناره‌گيري آقاي عارف و دعوت آقاي هاشمي و آقاي خاتمي را علت ايجاد اين موج فراگير بيان مي‌كند. شما اين تحليل‌ها را قبول نداريد؟
اين حرف كاملا درستي است و در گفت‌وگوهاي ديگر هم به آن پرداخته‌ام و آن را مهم‌ترين موفقيت اصلاح‌طلبان و آقاي خاتمي دانسته‌ام. اما در آغاز كار، اصل شركت در انتخابات را مردم به اين نيروها تحميل كردند. افتخار بزرگ اصلاح‌طلبان اين بود كه توانستند نشان دهند كه مي‌توانند پاسخ مناسبي به اين خواسته مردم بدهند. تصميم بزرگي كه اصلاح‌طلبان درباره يكي كردن نامزدشان گرفتند، نشان داد كه تعيين‌كننده سرنوشت انتخابات در ايران، اصلاح‌طلبان هستند.

در واقع اينكه موضوع در چند سال به طور مكرر تكرار مي‌شد كه طرف مقابل، انتخابات را به صورت نهايي مي‌تواند مهندسي كند غلط است. اين يك افسانه است كه بايد براي هميشه كنار گذاشته شود. چون اين انتخابات نشان داد كه اگر اصلاح‌طلبان مانند اين‌بار خودشان درست تصميم بگيرند، هميشه مي‌توانند تعيين‌كننده اصلي انتخابات باشند و كل بازي طرف مقابل را هم تابع بازي خودشان كنند. بنابراين حرفي كه من زدم نافي تاثير اصلاح‌طلبان نيست، بلكه اين دو حرف مكمل هم هستند.

يعني به عقيده شما، اگر اصلاح‌طلبان در اين انتخابات شركت نمي‌كردند و مردم را هم دعوت به حضور نمي‌كردند، مردم خودشان پاي صندوق‌ها مي‌آمدند؟
اصلاح‌طلبان در اين انتخابات، جهت‌گيري راي را مشخص كردند و نه اصل شركت را. اصل مشاركت اگر اصلاح‌طلبان وارد ميدان نمي‌شدند، مقداري كمتر از الان مي‌شد، شايد به 60 تا 65 درصد هم مي‌رسيد، اما نكته مهم در رفتار اصلاح‌طلبان اين بود كه اين‌بار جهت‌گيري راي را مشخص كردند. من معتقدم اگر اصلاح‌طلبان نمي‌آمدند و اين جهت‌گيري را تعيين نمي‌كردند، درست است كه مشاركت در انتخابات كمتر مي‌شد، اما دستاوردي را كه مي‌خواستند به همراه نداشت. در واقع بايد منصف بود و گفت اين‌طور نيست كه اصلاح‌طلبان توانستند همه مردم را پاي صندوق‌ها بياورند، اما بايد گفت كه در جايگاه خود خيلي خوب عمل كردند.

درباره تعيين جهت راي مردم، يك سوال اساسي وجود دارد و آن هم اينكه چرخش راي طبقه متوسط به پايين آن هم به صورت يكپارچه در تمام كشور، آن هم در شرايطي كه گفته مي‌شد همين طبقه در سال 88 تحت تاثير روش‌هاي تيم دولت، از گزينه اصلاح‌طلبان رويگردان شده‌اند، چه تحليلي دارد؟
اين سوال پاسخ روشني دارد. من قبلا هم گفته‌ام كه راه نجات مملكت از انتخابات سال 88 نمي‌گذرد بلكه از تكرار انتخابات سال 76 مي‌گذرد. اين انتخابات به لحاظ همه عوامل، تكرار انتخابات سال 76 است. الگوي انتخابات سال 76 بيش از آنكه به يك طبقه خاص توجه كند، معطوف به نيازهاي كلان، اساسي و فوري همه مردم بود.

الان يك سرمايه‌دار شمال شهري و يك فرد از طبقه متوسط شهري و يك فرد روستايي همه با يك بحران عام مواجه هستند. به همين دليل چون شعارهاي مطرح شده مربوط به يك طبقه خاص نبود و كلان مملكت را نشانه‌گيري كرده بود، پاسخ خودش را گرفت.

اگر در انتخابات قبل هم مي‌توانستند از همين مسير وارد شوند، اساسا نتايج متفاوتي به دست مي‌آمد. ما هنوز به جايي نرسيده‌ايم كه احزاب و گروه‌ها بتوانند طبقات خاصي را نمايندگي كنند. الان در مرحله‌يي هستيم كه مردم حس مي‌كنند تحريم فقط فقرا را نشانه نمي‌گيرد، بلكه سرمايه‌داران و طبقه متوسط را هم نشانه مي‌گيرد. اگر خداي نكرده جنگ از خارج كشور عليه كشور ما آغاز شود، گريبان همه را مي‌گيرد و در اين شرايط اگر مردم حس كنند، نامزدي آمده كه مي‌تواند اين نگراني‌هاي مشترك را پاسخ دهد، همه اقشار جامعه پاسخي يكسان به او خواهند داد.

در نتيجه شما مي‌بينيد كه بنابر اطلاعات موجود، توازن آرا در اكثر نقاط كشور يكسان است. حتي در يك استان بين شهر و روستا‌ها هم تفاوت چنداني نيست. چون شعارهاي مطرح شده، معطوف به نيازهاي كلان همه طبقات و گروه‌هاي اجتماعي است.

با توجه به اينكه انتخابات 92 را تكرار انتخابات سال 76 مي‌دانيد، فكر مي‌كنيد بايد چه كنيم تا سرنوشت دولت جديد مانند سرنوشت دولت اصلاحات نشود؟ به طور مشخص در پاسخ به مطالبات اجتماعي و سياسي موجود در جامعه بايد چه رويه‌يي را پيش گرفت تا نه بدنه اجتماعي دلسرد شود و نه دولت و حاميانش به تندروي متهم شوند؟
اولا همه بدانيم كه دولت قرار نيست با رويكرد مطالبه‌محور وارد تعامل با حاكميت شود. بلكه بايد از موضع حل مشكلات وارد شود. هرچند كه ممكن است اين دو در مواردي يكسان باشند اما واقعيت اين است كه دولت و اصلاح‌طلبان و اين نيروهايي كه قرار است با رييس‌جمهور جديد كار كنند، خودشان را به عنوان راه‌حل مشكلات ارائه كنند نه به عنوان طراح مسائل جديد براي كشور و احيانا نماينده مطالبات عده‌يي خاص.

من فكر مي‌كنم نيروهاي اصلاح‌طلب بايد در چارچوب‌هاي روشن، روابط خود را با دولت و حاكميت و رهبري باز تعريف كنند و براي برطرف شدن مسائل و نقارهاي موجود كوشش كنند. قاعدتا در اين صورت طرف مقابل هم به رفتار اصلاح‌طلبان پاسخ خواهد داد.

اما به عقيده من الان زمان مناسبي براي طرح آن دسته از مطالباتي كه مساله عام مردم نيست، نيست بلكه بهتر است الان ما به درك بهتري از اين انتخابات برسيم و تحليل‌هايمان را تغيير دهيم. نيروهايي كه نااميد بودند ببينند چرا اشتباه مي‌كردند و در موضع و تحليل خود تجديدنظر كنند و ببينند كجاي تحليل‌هايشان ايراد داشت كه امروز با وضعيت جديد مواجه شده‌اند، اگر اين كار را نكنند دوباره همان اشتباهات را به صورت ديگري تكرار خواهند كرد. بعد از اينكه اين سوالات پاسخ داده شد، مي‌توانيم از دو هفته آينده به سوال شما بپردازيم كه البته جواب‌هاي مبسوطي هم خواهد داشت.

اما بلافاصله پس از اعلام نتايج اوليه، نخستين خواسته‌هايي كه مطرح شد، رفع حصر آقايان موسوي و كروبي و آزادي زندانيان و دلجويي از آسيب‌ديدگان سال 88 است و اين مطالبات در فضاي مجازي به سرعت رو به افزايش است. چگونه بايد بين اين مطالبات بدنه اجتماعي و برنامه‌هاي دولت تعادل ايجاد كرد؟
اين همان اشتباهي است كه بايد از آن پرهيز كرد. آقايان كروبي و موسوي هم خواهان بهبود شرايط كشور هستند. اين مسائل تحت تاثير فضاي مجازي است. نخستين كاري كه بايد دولت جديد و اصلاح‌طلبان انجام دهند اين است كه دور اين فضاي مجازي يك خط قرمز بكشند. اين فضا به معناي واقعي «مجازي» است. اگر اين فضا واقعي بود الان هيچ‌كس نبايد در انتخابات شركت مي‌كرد. آنهايي كه تحت تاثير اين فضاي غيرمسوول مجازي هستند، هيچ كاري نمي‌توانند بكنند. افرادي كه تحت تاثير اين فضا بودند تا دو ماه پيش اگر درباره انتخابات حرفي مي‌زديم آنقدر انتقاد مي‌كردند كه حد نداشت.

بنابراين نخستين كار اين است كه تحت تاثير فضاي مجازي نباشند و در فضاي واقعي تصميم‌گيري كنند. آنهايي كه در فضاي مجازي مطالبات را تعيين مي‌كنند، همان‌هايي هستند كه تا قبل از اين تحريمي بودند. اما مردم در سياست داخلي نياز به يك آرامش دارند و انعكاس اين آرامش را در سياست خارجي مي‌خواهند. طبعا اثر اين دو مورد در بهبود وضعيت اقتصادي و معيشتي انعكاس خواهد يافت. اين بدان معنا نيست كه كسي خواهان رفع حصر نباشد اما راهش اين نوع برخورد نيست، اين كارها حصر را طولاني‌تر مي‌كند همچنان كه تاكنون كرده است.

در بعد ديپلماسي و مشكلاتي كه در سطح بين‌المللي با آنها مواجه هستيم، چه انتظارات كوتاه‌مدت و بلندمدتي را مي‌توانيم از دولت جديد داشته باشيم؟
در سياست خارجي، به هيچ هدف موثري دست نخواهيم يافت، مگر اينكه دولت ما قدرتمند و مستحضر به پشتيباني ملت باشد. بنابراين رسيدن به هريك از اهداف دولت در سياست خارجي مستلزم يكپارچگي سياسي در داخل است. الان بهترين وقت است كه دولت نشان دهد كليت ملت ايران حامي سياست‌هايش است. اين براي عقب‌نشيني غرب درباره تحريم‌ها و بحث هسته‌يي و مساله سوريه مي‌تواند موثر و مفيد باشد.

يك دولت موثر و قدرتمند، نخستين اولويتش اين است كه از منافع ملي‌اش دفاع كند. بنابراين الان اشتباه است كه به سرعت به سياست خارجي بپردازيم. ابتدا بايد بنيان‌هاي سياست داخلي تقويت شود و اتحاد و يكپارچگي داخلي شكل بگيرد و همه نيروهاي داخل حكومت اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا در يك چارچوب قابل فهم قرار بگيرند، سياست خارجي هم در مسيري كه تامين‌كننده منافع كشور است قرار خواهد گرفت.

با توجه به تجربه سه دولت گذشته و چالش‌هاي پيش روي اين دولت‌ها، چه چالش‌هايي را پيش روي اين دولت مي‌بينيد؟
چالش‌هاي اين دولت خاص خودش است. مساله اصلي كه مردم با آن درگير هستند، چالش اقتصادي است. اين دولت به محض شكل‌گيري بايد در شش ماه اول وقت خود را صرف حل بودجه امسال كند و بعد هم وارد بودجه سال آينده مي‌شود و اين فاجعه‌يي است كه هيچ دولتي نمي‌تواند آن را حل كند و همه بايد در اين باره حامي دولت باشيم و منصفانه نظر دهيم. اين مساله در كنار چالش‌هاي ديگر نظير بيكاري و تورم مهم‌ترين مساله‌يي است كه دولت جديد با آن درگير است.

در سياست خارجي هم بحث تحريم‌ها وجود دارد ولي به نظر من مهم‌ترين چالش اين دولت، رسيدن به يك وحدت سياسي، براي داشتن يك سياست خارجي عقلاني و با ثبات و برداشتن گام‌هاي موثر اقتصادي است تا بتوانيم در دو سال آينده، اقتصاد را به جايي برسانيم كه به مسير توليد بازگردد. بنابراين مساله اصلي مردم اقتصاد است اما راه‌حل آن ثبات و وحدت سياسي است. من اميدوارم با وحدت نظر همه نيروها و همدلي مردم اين اتفاق بيفتد. حكومت و مقام رهبري هم پالس‌هاي قابل قبولي داده‌اند و اگر اين طرف هم به آن گام‌ها پاسخ مثبت بدهد، فكر مي‌كنم تا پايان تابستان بتوانيم اين مرحله اول را پشت سر بگذاريم.

با توجه به حمايت نمايندگان مجلس از سه نامزد ديگر انتخاباتي، اين احتمال وجود دارد كه باز هم شاهد اختلاف و تنش بين مجلس و دولت جديد باشيم؟
اين بستگي به رفتار ما دارد. اما اين را هم بايد بدانيم كه مقام رهبري اجازه نخواهد داد كه عده‌يي از نمايندگان اين مجلس هر كاري دل‌شان خواست انجام دهند، اين را مطمئن باشيد. به هر حال يك سياست‌هاي كلي وجود دارد و وقتي كسي انتخاباتي به اين پرشوري را مي‌پذيرد و از منافع بسيار آن براي كشور بهره‌مند مي‌شود، بالطبع ديگر نتايج آن را هم مي‌پذيرد و قرار نيست كه دوباره همان وزراي دولت فعلي همان كارها را كنند. ضمن اينكه اين مجلس در مقابل آن رييس‌جمهور كه اظهاراتش فاقد اعتبار علمي بود هميشه حرف‌شنوي داشت و دليلي ندارد كه در مقابل رييس‌جمهور جديدي كه عقلانيت و قانون را سرلوحه خود قرار مي‌دهد ايجاد مشكل كند.

ضمن اينكه آقاي رييس‌جمهور مي‌تواند از بين نامزدهاي ديگر و نيروهاي حامي آنها استفاده كند، چون ما به دنبال يك وحدت ملي هستيم و قرار است كه همه با دولت همراهي كنند. البته طبيعي است كه يك عده تندرو هم وجود دارند، اما فكر نمي‌كنم مجموعه حاكميت رضايت بدهد كه اين اقليت رفتاري كنند كه موجب اختلال شود. ما مي‌توانيم افرادي را كه در مجلس به دنبال چنين رفتارهايي هستند بشناسيم. اما نبايد اجازه دهيم اين كار را بكنند و بايد آنها هم در چارچوب قانون با دولت همكاري كنند. چون اگر مجلس اين كار را نكند، مردم مي‌فهمد كه همان رفتارهاي رييس‌جمهور قبلي شايسته مجلس است.

مرجع: اعتماد
کد خبر: ۱۵۴۰۹۰
۰۴ تير ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۶
هیچ جریانی نباید امتیاز حل این مسائل (ادامه وضعیت زندانیان سیاسی، موسوی، کروبی و رهنورد) را برای خود بداند.

سی و هشتمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات با انتشار گفت و گوی مفصل و خواندنی با دکتر محمدرضا عارف از امروز سه شنبه بر روی کیوسک های مطبوعاتی قرار گرفت.


در بخشی از این گفت و گو که در آن مسائل مختلف انتخاباتی،سیاسی و فرهنگی به چالش کشیده شده است موضوع زندانیان سیاسی، موسوی، کروبی و رهنورد هم مطرح شده است:

... آقای دکتر! آیا ممکن است برخی از مسائل دیگری که شما فرمودید نیاز به ریشه‌یابی هم دارد، با این فضای ایجادشده تعیین تکلیف شود؛ مثلاً جریان آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد سرانجامی بگیرد یا بحث زندانیان سیاسی و...؟
کاملاً. بحث زندانیان و حصر، استخوان لای زخم است، دانشجو از من می‌خواست اینها را به عنوان شرط مطرح کنم ولی کاندیدا که نمی‌تواند شرط بگذارد. الان شرایط خیلی خوب است. امیدوارم این مسأله از وادی هماهنگی و همکاری با نهادهای ذی‌ربط حل شود و حل آن به استمرار روحیه پرشور و با نشاط موجود در جامعه کمک کند و به همدلی و همراهی با دولت جدید در پیگیری مطالبات و حل مشکلات کشور یاری می‌رساند. بدون اینکه کسی یا جریانی بخواهد امتیاز حل شدن این مسائل را برای خودش بداند.

شما در این قضیه نقش‌آفرین خواهید بود؟
من مسؤولیت رسمی ندارم ولی در حد توانم کمک می‌کنم.

خب گاهی مسؤولیت‌های غیررسمی نقش پررنگ‌تری دارند. شما گفتید دو حکم از آقا دارید. تا حالا شده در جلسات خصوصی در این زمینه‌ها صحبت کنید؟

در جلساتی که بر حسب ضرورت با ایشان دارم، نظرات خودم را در مورد مسائل مختلف مطرح می‌کنم.

به نکته ظریفی اشاره کردید که کسی نباید این وسط سودجویی کند.

بله، اما انتظار مردم این است که رئیس‌جمهور منتخب مسائل و دغدغه‌های موجود را پیگیری کنند.

آقای دکتر! می‌شود هم اعتدالگرا بود، هم اصلاح‌طلب؟
خیلی تفاوتی نمی‌کنند.

....
بخش اعظم مطالب سی و هشتمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات به بررسی عملکرد رسانه ها در انتخابات ریاست جمهوری اختصاص داده شده است.

در تیتر اصلی این ماهنامه به نقل از عارف آمده است: خوش بین تر از خاتمی بودم!
کد خبر: ۱۵۴۱۹۳
۰۴ تير ۱۳۹۲ - ۲۳:۳۵
معاون اول دولت اصلاحات با اشاره به اینکه باید دست دولت در انتخاب اعضای کابینه اش باز باشد، تصریح کرد: اگر رئیس دولت احساس کند، نیرویی به او تحمیل می شود باعث ایجاد فتنه و دعوا می شود. باید به رئیس جمهور پیشنهاد کرد اما نباید فردی را به وی تحمیل کرد چرا که حس سهم خواهی به وی القا می شود.

به گزارش خبرگزاری مهر،جمعی از روزنامه نگاران اصلاح طلب در نشستی با معاون اول دولت هشتم به بیان دغدغه‌هایشان در حوزه فعالیتشان از جمله، آزادی روزنامه‌نگاران دربند، آزادی قلم در روزنامه‌ها و بازگشای انجمن صنفی روزنامه‌نگاران و نیز پیشنهاد به عارف برای حضور در دولت پرداختند.

محمدرضا عارف ضمن اظهار تاسف از برخوردهایی که در طی سالیان اخیر با برخی روزنامه نگاران شده است گفت:مشکلاتی که در خصوص رسانه‌ها مطرح شد، در مورد دانشگاه‌ها نیز وجود داشت. یعنی در دانشگاه ها نیز به همان میزان نگاه امنیتی بود و اجازه فعالیت به دانشجویان به صورت محدود داده می شد.

وی با تاکید بر اینکه باید مشکلات در فضایی صمیمی حل شود، یادآور شد: از ابتدا مطمئن بودم که  نتیجه این حماسه حل مشکلات در کوتاه مدت خواهد بود. آزادی زندانیان سیاسی و روزنامه نگاران و مساله حصر نیز باید با همراهی حل و فصل شود. برخی افراد که طی این مدت بازداشت شدند انگیزه ای جز خدمت به کشور نداشتند.

عارف در ادامه با تاکید بر اینکه نباید نقش مردم را در انتخابات نادیده گرفت، گفت: مردم پیروز این صحنه بودند و باید حداکثر استفاده را از شرایط کرد. چرا که مردم مطالباتی دارند که باید پاسخ داده شود ولی درک این را هم دارند که اگر بدانند همه مشکلات در حال برطرف شدن است، با دولت همکاری می ‌کنند.

معاون اول دولت اصلاحات با اشاره به اینکه باید دست دولت در انتخاب اعضای کابینه اش باز باشد، تصریح کرد: اگر رئیس دولت احساس کند، نیرویی به او تحمیل می شود باعث ایجاد فتنه و دعوا می شود.  باید به رئیس جمهور پیشنهاد کرد اما نباید فردی را به وی تحمیل کرد چرا که حس سهم خواهی به وی القا می شود.

عارف با تاکید بر اینکه باید به دولت در هر سطحی کمک کرد، ادامه داد: جریانی وجود دارد که می خواهد، هر اتفاقی را به نفع خود مصادره کند.

وی با اشاره به اینکه باید نگاه ها به سمت سیاست زدایی و امیت زدایی حاکم شود، خاطرنشان کرد: باید تحملمان را بالا ببریم و اختلاف سلیقه‌ها را بپذیریم و ظلم است که این انتخابات را محدود به چند نفر کنیم.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه باشاره به فضای رسانه‌ای کشور نظام یادآور شد: رسانه ای که آلت دست باشد، نبودنش بهتر از بودنش است. مشکل  رسانه‌های ما این است که بسیار آسیب‌پذیرند. شهامت نویسنده را نباید از او گرفت.

وی همچنین درباره تشکیل حزبی فراگیر که مورد پرسش یکی از حاضرین بود گفت:درباره ایجاد یک حزب فراگیر در حال تامل هستم نباید احزاب قائم به فرد باشند.

در این دیدار یکی از روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب در توضیح پاره‌ای از مشکلات صنفی گفت: در دوره هشت سال اصولگرایان از رهبر اصلاحات گرفته تا کوچک‌ترین اعضای یعنی روزنامه‌نگاران مورد تهدید و تهمت قرار گرفتند و روزنامه‌نگارانی که خود را در حاشیه امن می دیدند به هم صنفان خود اتهام‌هایی مانند جاسوسی، اقدام علیه امنیت ملی و... زدند.

روزنامه نگاران اصلاح‌طلب از عارف خواستند تا فضا برای فعالیت برابر رسانه‌ای بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان فراهم شود و نگاه امنیتی از روزنامه‌نگاران برداشته شود.

اما به جز مسائل صنفی ،روزنامه نگاران اصلاح طلب خواستار حضور عارف در کابینه جهت پی‌گیری مطالباتشان شدند.

یکی دیگر از روزنامه نگاران در این خصوص اظهار داشت: حضور یک اصلاح‌طلب در کابینه دولت می‌تواند موجب پی گیری مطالبات اصلاح‌طلبان شود و از آنجایی که این مسئولیت سنگین است بر این باوریم که شما می توانید این مسئولیت را بپذیرید و قبول زحمت کنید.
کد خبر: ۱۵۴۳۱۱
۰۶ تير ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۴
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در جشن‌های مردمی به هیچ‌کس توهینی نشد و مردم با همراهی نیروی انتظامی به شادمانی پرداختند و بلوغ سیاسی خودشان را نشان دادند.

به گزارش تسنیم، محمدرضا عارف معاون اول دولت اصلاحات در دیدار تعدادی از فعالان احزاب اصلاح‌طلب و نواندیشان دینی در سخنانی اظهار امیدواری کرد که روحانی با تفاهم و همراه شدن با جریان‌هایی که تاثیرگذار هستند، مساله زندانیان سیاسی را حل کند.

وی در عین حال تاکید کرد که باید به رئیس جمهور منتخب برای حل این مساله فرصت داد.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به جایگاه و نقش مهدی بازرگان و آیت‌الله سید محمود طالقانی در پیروزی انقلاب که مورد اشاره یکی از حاضرین در جلسه بود گفت: مهندس بازرگان و آیت‌الله طالقانی جزو افتخارات کشور ما محسوب می‌شوند و از افتخارات من بود که در دانشکده‌ای درس خواندم که مهندس بارزگان رئیس آن بود.

عارف در ادامه با اشاره به مساله زندانیان سیاسی که از جمله دغدغه‌های حاضرین در جلسه بود ،افزود: امیدواریم که مساله حصر و زندانیانی‌ که بخشی از آن هیچ توجیهی ندارد حل شود.

وی گناه برخی از افرادی که بازداشت شده‌اند را تنها وفاداری به ارزش‌ها، انقلاب و دلسوزی برای نظام دانست و ادامه داد: محدودیت‌هایی که برای برخی فعالان سیاسی ایجاد شده است، به خاطر کج سلیقگی و تنگ‌نظری‌ است و امیدوارم با توجه به فضای صمیمیتی که ایجاد شده است، به تدریج این مسائل حل شود.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: باید به آقای روحانی فرصت داد که با پشتوانه قوی که ایجاد شده ،بتواند با تفاهم و همراه شدن با جریان‌هایی که تاثیرگذار هستند، این مساله را به خوبی حل کند.

عارف با اشاره به نقش و جایگاه اساتید دانشگاه افزود: باید افرادی مانند غلامعباس توسلی جزو افتخارات باشند نه اینکه دنبال بهانه بگردیم که وی درس ندهد و مقاله ننویسد. با این کار خودمان را محروم می کنیم.

وی در ادامه با اشاره به برگزاری انتخابات ریاست جهوری، مساله پیروزی مردم را یک سرمایه اجتماعی دانست و افزود: در جشن‌های مردمی به هیچکس توهینی نشد و مردم با همراهی نیروی انتظامی به شادمانی پرداختند و بلوغ سیاسی خودشان را نشان داده‌اند.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: بحثی که همواره مطرح کرده‌ام این است که اگر نمی‌توانیم درآمد ملی داشته باشیم هزینه ملی را افزایش ندهیم و این بار هزینه ملی را کاهش دادیم و امیدوارم این الگویی برای انتخابات آینده باشد.
کد خبر: ۱۵۴۳۱۶
۰۶ تير ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۱
روزنامه اعتماد نوشت:

«حسن روحاني چگونه توانست برنده يازدهمين دوره انتخابات رياست‌جمهوري شود؟ آيا گروه‌هاي سياسي حامي روحاني در انتخابات مي‌توانند از او مطالبه‌يي داشته باشند؟ آيا روحاني مي‌تواند مشكلات و مصايبي كه امروز ايران و ايراني با آن مواجه است را حل كند؟ دولت روحاني چه جهت‌گيري‌اي بايد داشته باشد؟»

اينها بخشي از سوالاتي است كه عباس عبدي به آنها پاسخ داده است. عبدي معتقد است كه نه تنها اصلاح‌طلبان كه هيچ گروهي حق سهم خواهي از حسن روحاني را ندارد و او تنها بايد پايبند به مباحثي كه مطرح كرده، باشد.

در بخش ديگري از اين گفت‌وگو عبدي به پرسش‌هايي درباره مخالفتش با فضاي مجازي و چرايي غلط از آب درآمدن برخي تحليل‌هاي پيش از انتخاباتش پاسخ گفته است.

علت پيروزي آقاي روحاني در انتخابات اين روزها با دو دليل حمايت اصلاح‌طلبان و آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني از وي و پذيرش و اعتماد افكار عمومي به مطالب و مسائلي كه او در حين مبارزات انتخاباتي مطرح كرد تحليل مي‌شود. به نظر شما كدام يك از اين دو دليل سهم بيشتري در پيروزي حسن روحاني در انتخابات داشت؟
براي تعيين سهم هر يك، نيازمند مطالعات ميداني هستيم كه ما چنين چيزي در دسترس نداريم. به علاوه در حوزه علوم اجتماعي عوامل با يكديگر ارتباط دارند. اين‌گونه نيست كه متغيرها به‌طور كامل از يكديگر مستقل باشند، مثل اينكه از دو تا لوله به يك حوضي آب ريخته شود وبعد بخواهيم سهم اين لوله‌ها را در پر كردن اين حوض پيدا كنيم، نقش متغيرهاي اجتماعي را اين‌گونه نمي‌شود تحليل كرد. نحوه حرف‌هاي آقاي روحاني منجر به اين مي‌شود كه زمينه براي حمايت آقايان هاشمي و خاتمي و ديگران فراهم شود، حمايت اين گروه منجر به اين مي‌شود كه آقاي روحاني حرف‌هايش را با جديت و انگيزه بهتري از قبل بزند و در نتيجه اصلاح‌طلبان از او حمايت كنند و مردم هم اين عوامل را با هم تلفيق مي‌كنند و به يك جمع‌بندي مي‌رسند.

بنابراين نمي‌توان به‌صورت جداگانه به بررسي و تفسير اين مساله بپردازيم كه سهم قطعي كدام اتفاق و علت بيشتر بوده است. ويژگي‌هاي شخصيتي ايشان اگر نبود قطعا آقاي هاشمي هم از آقاي روحاني حمايت نمي‌كرد و بدون حمايت آقايان هاشمي و خاتمي و اصلاح‌طلبان فكر مي‌كنم كه اين راي براي آقاي روحاني تامين نمي‌شد. از سوي ديگر به نظرم نيازي هم به تفكيك كردن اين مسائل از هم نيست.

اين سوال را به اين جهت پرسيدم كه بحث مطالبات نيروهاي اجتماعي و سياسي از آقاي روحاني مطرح مي‌شود.

به نظرم اين بحث بلاموضوع است. اصلا فرض كنيد يك گروه آمده و رييس‌جمهوري را حمايت همه‌جانبه كرده است و حتي پيروزي وي مرهون حمايت اين گروه است، اما اين گروه حق ندارد مطالبه‌يي الزامي را مطرح كند كه خارج از برنامه‌ها و قول‌هاي داده شده نامزد انتخاباتي است.

يعني معتقديد كه حتي با وجود حمايت همه‌جانبه اصلاح‌طلبان، آقاي روحاني هيچ تعهد رفتاري و برنامه‌يي به اصلاح‌طلبان نبايد داشته باشند؟

آقاي روحاني بايد به آن مطالب و قول‌هايي كه داده‌اند و گفته‌اند متعهد باشند. اصلاح‌طلبان و حتي غير اصلاح‌طلبان و حتي كساني كه راي نداده‌اند در نهايت مي‌توانند بگويند كه آقاي روحاني به آن چيزهايي كه گفته‌يي بايد پايبند باشد. اينها كه قرارداد ننوشته‌اند كه ما از شما حمايت مي‌كنيم كه اگر پيروز شدي بايد اين كارها را براي ما انجام دهي.

اگر صد درصد راي آقاي روحاني منبعث از حمايت من نوعي باشد، حق ندارم از ايشان مطالبه‌يي فراتر ازقول‌هاي داده شده او داشته باشم. آقاي روحاني تنها بايد به قول‌ها و وعده‌هايي كه داده است پايبند باشد ولو اينكه حتي من به او راي نداده باشم چرا كه ايشان رييس‌جمهور همه ملت است و تنها بايد به عملياتي كردن حرف‌هايي كه زده است بپردازد. بنابراين هيچ ارتباطي بين طرح مطالبات جديد و كسي كه از يك كانديداي پيروز در انتخابات حمايت كرده است وجود ندارد. بايد به كساني كه راي داده‌اند و در حال حاضر مطالبه‌يي فراتر از قول‌هاي داده شده دارند اين را گفت كه به شيوه‌هاي ديگري كه صلاح‌مي‌دانند مطالبات خود را پيگيري كنند.

آقاي عبدي قبول نداريد كه بخشي از مطالبات موجود فضاي عمومي اجتماعي با مطالبات نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب، وجه اشتراك دارد كه اين مساله پس از پيروزي آقاي روحاني هم ديده شد. اين مساله را چگونه تحليل مي‌كنيد.

آقاي روحاني در صحبت‌هايشان درباره هر وعده‌اي اگر حرفي زده‌اند بايد انجام دهند اما اگر نگفته است در اين صورت ديگر بايدي وجود ندارد. ولي مي‌توان با ايشان صحبت كرد و توضيح داد كه چرا خوب است اين كار انجام شود. اينها دو موضوع متفاوت از يكديگر است. اما اگر آقاي روحاني حرفي درباره اين مساله داشته‌اند و به خاطر اين شعار، راي گرفته بايد اين مساله را پيگيري كنند. اما وقتي ايشان چنين چيزي نگفته است، آيا مي‌توانم از طرف خودم مطالبه‌يي را بر او بار ساخته و بگويم كه به اين دليل به او راي داده‌ام و بايد آن را انجام دهد؟ طبعا اين‌گونه نيست. ايشان خودش را در سخنان و برنامه‌هايش عرضه كرده است و ما هم به او راي داده‌ايم اما در اين مورد خاص به نظرم بايد از زاويه رسيدن به وحدت ملي و اجماعي كه در اين انتخابات به وجود آمده وارد شد تا اين وحدت ملي استمرار داشته باشد. رفع حصر و آزادي زندانيان سياسي هم يك عنصر بسيار مهم در افزايش ضريب تحكيم وحدت ملي است.

با توجه به انواع و اقسام مطالباتي كه از آقاي روحاني وجود دارد به نظر جنابعالي آقاي روحاني كدام جهت‌گيري را بايد در صدر فعاليت‌هاي خود قرار دهند؟

به نظرم اولويت مردم مسائل اقتصادي است، ولي راه‌حل آن سياسي است. بنابراين دولت بايد سعي كند مسائل سياسي را حل كند. يكي از نتايج اين راه، همين روندي است كه پيش آمده است. مگر هنوز دولت آقاي روحاني سر كار آمده است كه قيمت ارز سير نزولي به خود گرفته است؟ اين دولت كه سر كار نيامده و هنوز كاري نكرده است اما به اين دليل كه يك مساله ديگري (سياست) تا حدي در حال حل شدن است، قيمت ارز پايين مي‌آيد و لزوما هم مرتبط با اقتصاد نيست. اين روند بايد ادامه پيدا كند تا جامعه حس كند كه همه با هم به يك اشتراك دارند مي‌رسند و يك عقلانيتي در حال حاكم شدن است و وحدت ملي‌اي كه در حال شكل گرفتن است ادامه خواهد داشت كه اين مساله خودش نيمي از مشكلات اقتصادي را حل مي‌كند و نيمه ديگر مشكلات را هم نخبگان و كارشناسان اقتصادي مي‌توانند بيايند و با حضور خود آن را به سمت حل شدن ببرند و با كمرنگ‌تر كردن نقش دولت در امور تصدي‌گري اقتصادي مي‌توانند آن را حل كنند.

‌آقاي عبدي، در حوزه مطالباتي كه از دولت بعدي وجود دارد اين سوال وجود دارد كه حتي با فرض اينكه آقاي روحاني درباره بخشي از مطالبات موجود جمعي از نيروهاي اجتماعي و نيروهاي سياسي هرگز حرفي نزده‌اند اما اين نيروها به دليل شباهت دوسومي مطالبات خود با مطالبي كه ايشان مطرح كردند، آمدند و به آقاي روحاني راي دادند. سوال اينجاست كه با اين شرايط مي‌توان مطالبات موجود مطرح نشده پيش از انتخابات را پس از پيروزي ناديده گرفت يا آنها را كنترل كرد؟

دو بحث وجود دارد؛ يكي مبارزه در سطح حوزه عمومي و جامعه است. قبل از اينكه اين رييس‌جمهور هم بيايد اين مطالبات مطرح بوده است همچنان كه بعد از اين هم بايد مطرح باشد. همه افراد و اصناف مي‌توانند مطالبات خود را داشته باشند و قرار نيست كه با رييس‌جمهور شدن كسي كه به او راي داده‌اند اين مطالبات كنار گذاشته شود. در همه جاي دنيا هم پيگيري اين مطالبات وجود دارد. اما يك وقت، انتظار خاصي از رييس‌جمهور داريم كه اگر انجام ندهد مي‌گوييم آقا چرا اين حرف را زدي و انجام ندادي، اضافه بر آن در عرصه اجتماعي نيروها بايد مبارزه كنند تا اهداف و برنامه‌هايشان را پيش ببرند و اين دو مساله هيچ تعارضي با هم ندارد. قرار نيست يك رييس‌جمهور اگر كاري را انجام نداد يا نتوانست انجام دهد همه ساكت شوند و بگويند دنيا به آخر رسيد، نه اين‌گونه نيست و نيروهاي سياسي بايد با رييس‌جمهور و بي‌رييس‌جمهور پيگير مطالباتشان باشند.

آقاي عبدي، اصلاح‌طلبان پس از پيروزي آقاي روحاني گفته‌اند كه سهمي از ايشان نمي‌خواهند اما از آن طرف هم از آمادگي خود براي كمك به ايشان و دولت يازدهم سخن گفته‌اند. به واقع اصلاح‌طلبان در چه حوزه و سطحي مي‌توانند به آقاي روحاني كمك كنند؟
هر كسي در چارچوب خودش مي‌تواند كمك كند. هر دولتي به‌طور كلي در خلأ و انتزاع تصميم‌گيري نمي‌كند، نگاه مي‌كند و مي‌بيند در سطح جامعه چه حامياني دارد و چه كمك‌هايي به او مي‌شود و در اين چارچوب عمل مي‌كند. اگر ببيند حامي دارد يك طرحي را پيش مي‌برد و اگر ببيند حمايتي نيست، سكوت مي‌كند. نه تنها اصلاح‌طلبان كه هر نيروي اجتماعي قرار نيست كه با آمدن يك دولت به خانه‌هايشان بروند كه بالعكس بايد در جامعه فعال باشند، و از مسائل مورد علاقه خود دفاع كنند و اگر به اتفاقي انتقاد دارند انتقاد كنند و راهكار بدهند. اين زمينه‌يي است كه باعث مي‌شود دولت بهتر بتواند كار كند. بنابراين اصلاح‌طلبان مي‌توانند در عرصه عمومي رسمي حضور داشته باشند و نيز كساني از آنها مي‌توانند به دولت كمك كنند و اگر از آنها خواسته شد، بروند در كابينه و كمك كنند و اگر هم نخواستند، برنامه‌هاي سياسي خود را پيگيري كنند و نقش سياسي و اجتماعي خود را فراموش نكنند.

يكي از مسائلي كه حتي اصولگرايان پيش از انتخابات بارها به آن اشاره كرده‌اند اين موضوع بود كه دولت پس از احمدي‌نژاد، كار سختي را پيش روي خواهد داشت. به نظر جنابعالي آقاي روحاني مي‌تواند از پس همه مصايب و مشكلاتي كه در اين سال‌ها پيش روي كشور قرار گرفته است، برآيد و همچنين بيشتر چه مشكلاتي در مقابل دولت آقاي روحاني قرار دارد؟

حل مشكلات بعد از آقاي احمدي‌نژاد، سهل و ممتنع است؛ نه آنقدر سخت است كه بگوييم نشدني است و نه آنچنان ساده كه گفته شود به راحتي حل مي‌شود. سهل بودن آن به اين دليل است كه اگر يكي، دوتا از مشكلات حل شود مردم پس از تصميمات عجيب و غريب گذشته احساس يك گشايش‌هايي خواهند كرد و متوجه مي‌شوند كه فضا خيلي تغيير كرده است اما ممتنع به اين معناست كه اگر آن يكي دو تا مشكل حل نشود اين فضا به وجود مي‌آيد كه هيچ كسي نمي‌تواند مصايب و مشكلاتي كه مردم با آن مواجه هستند را حل بكند و من فكر مي‌كنم اگر آقاي روحاني بتواند كمي از مشكلات سياسي داخل و مشكلات خارجي را حل كند به سرعت بخش عمده‌يي از مسائل نسبت به دوره آقاي احمدي‌نژاد در جهت بهبود خواهد شد و مردم اثرات فوري آن را در كوتاه‌مدت حس خواهند كرد.

در اين ميان به سازمان‌هاي غير سياسي قدرتمندي كه مخالف آقاي روحاني هستند اشاره‌يي نداشتيد. فكر مي‌كنيد اين سازمان‌هاي غير سياسي قدرتمند همسو با دولت بعدي بشوند و آقاي روحاني مي‌توانند با بهره‌گيري از ظرفيت‌هايي كه در اختيار دارند اين سازمان‌ها را به‌كار بگيرند يا آنكه نه بايد انتظار تكرار هر 9 روز يك بحران را داشته باشيم؟
براي پاسخ به اين سوال يا بايد بگوييم بله يا بايد گفت نه. اگر بگوييم نه كه بايد برويم خانه‌هايمان بخوابيم و بگوييم كه هيچ كاري نمي‌شود كرد و پاسخ آري هم تا حدي ساده‌انگارانه است. بايد اميدوار و كوشا باشيم كه اين كار بشود و هيچ كسي هم تضمين قطعي نداده است اما با حضور مردم و رفتار درست آقاي روحاني و نيروهاي سياسي اين مساله حل مي‌شود. بنابراين ما محكوم به اميد هستيم و اينكه همه كوشش كنيم تا آن چيزي كه به نفع مردم و كشور است به منصه ظهور برسد. درباره اين انتخابات هم همين‌طور بود اگر بدبين بوديم و در خانه مي‌نشستيم كاري نمي‌شد ولي وقتي اميدوار باشي و آستين‌ها را به درستي بالا بزني كارها درست مي‌شود.

شما پيش از انتخابات تحليل‌هايي داشتيد كه برخي از آنها تا حدودي اشتباه از آب درآمد، براي مثال تحليل كرده بوديد كه انتخابات دو مرحله‌يي است يا اينكه گفته بوديد اصلاح‌طلبان بايد بيايند در انتخابات شركت كنند اما توقع پيروزي در انتخابات را نداشته باشند يا درباره فضاي مجازي به اين مساله اشاره كرده بوديد كه مباحثي كه در فضاي مجازي مطرح مي‌شود واقعا مجازي است و بايد دور آن يك خط قرمز كشيد كه اتفاقا وقتي آقاي روحاني در نخستين كنفرانس خبري خود از غوغاي فضاي مجازي صحبت كردند گويا به نوعي به اين اظهارنظر شما پاسخ دادند.
اينكه گفتم انتخابات دو مرحله‌يي مي‌شود در مقطعي بود كه اصلاح‌طلبان به يك مرحله‌يي آن هم اعتقادي نداشتند و هنوز نامزدشان يكي نشده بود، كه پيشنهاد دادم بياييد در انتخابات شركت كنيد و انتخابات را دو مرحله‌يي بكنيد. ولي در يكي از آخرين گفت‌وگوي‌هاي خود گفته‌ام «با توجه به ائتلاف صورت گرفته بين اصلاح‌طلبان، ممكن است موجي در ميان طرفداران اين طيف ايجاد شود كه نتيجه انتخابات را در دور اول رقم بزند». با اين حال قرار نيست كه كسي همه اين اتفاقات را پيش‌بيني كند كه اين كانديدا اين مقدار راي مي‌آورد و آن كانديدا راي نمي‌آورد. جرياني كه به اين سرعت شكل مي‌گيرد قاعدتا قابل پيش‌بيني با آن دقت نيست. اما اينكه گفتم اصلاح‌طلبان بيايند و شكست آبرومندانه بخورند را بله گفتم كه بياييد و توقع راي آوري نداشته باشيد كه اين يك بحث ديگري است. به همين علت در اين انتخابات هم مساله اصلي بنده اين نبود و هنوز هم نيست كه آقاي روحاني پيروز شده يا نشده است، اين مساله سوم است. مساله اصلي اين است كه اصلاح‌طلبان در انتخابات حضور پيدا كردند و يك انتخابات خوب برگزار شده و اينها مسائل اصلي است. به عبارت ديگر معتقد بودم كه از ابتدا براي پيروزي قطعي وارد نشويد و عملا هم همين‌طور شد تا روز آخر اميد چنداني نداشتند.

درباره فضاي مجازي چرا اينگونه واكنش نشان داديد كه البته آقاي روحاني به نيكي از غوغاي فضاي مجازي سخن گفتند.

اعتقادم درباره فضاي مجازي همان چيزي است كه گفته‌ام و اطلاعي ندارم كه ايشان درباره فضاي مجازي از چه منظري سخن گفته‌اند اما به نظر من فضاي مجازي، الزامات خاص خود را دارد و به جديت فضاي واقعي نيست نه اينكه در اساس ايرادي به آن وجود داشته باشد. اين ويژگي اين فضاست و نبايد آن را ناديده گرفت.

پس چرا اين‌گونه موضع‌گيري كرده‌ايد؟

آن چيزي كه من گفتم اين است كه سياستمداران نبايد دنباله‌روي اين فضا باشند. فضاي مجازي چه اينكه كمك كرد به انتخاب آقاي روحاني و چه آنكه به تحريم انتخابات كمك مي‌كرد در هر دو حالت يك مبنا دارد كه احساسات در آن غلبه دارد. بايد اين فضا را شكل‌داد نه آنكه تابعش بود. بايد دنبال فضاي اصلي بود كه احساسات در آن حاكم نباشد. حرف بنده در رد فضاي مجازي نيست. فضاي مجازي هميني كه هست، هست. درباره فضاي دانشجويي هم شايد همين حرف را بزنم. درباره كوي دانشگاه هم اعتقاد نداشتم دانشجويان راه اشتباهي را رفته‌اند، گفتم كه اين رفتار دانشجويان، طبيعت رفتار آنهاست و سياستمداران نبايد تابع اين فضاي احساسي شوند و سياستمدار بايد تاثيرگذار بر آن باشد و دنباله‌روي اين فضاها نباشد و فكر نمي‌كنم با اين سخن مخالفت چنداني باشد كه اگر بود حتما آماده شنيدن هستم شايد در اين مورد يادداشتي تفصيلي هم بنويسم. فراموش نشود كه بنده اين نظر خود درباره فضاي مجازي را در چند سال گذشته چندين بار گفته‌ام ولي واكنشي حساسيت‌برانگيز مشاهده نشد ولي اين‌بار به دليل خاصي اين واكنش ايجاد شده است.

فكر نمي‌كنيد كه فضاي مجازي به نوعي بازتاب‌دهنده فضاي واقعي و حقيقي هم هست؟
به هيچ‌وجه. نمونه‌اش تفاوت نتايج نظرسنجي‌هاي موجود درباره اصل شركت يا امكان تقلب انتخاباتي در اين فضا با فضاي واقعي است. ممكن است بازتاب بدهد اما لزوما سازنده فضاي واقعي نيست. به همين دليل است كه مي‌گويم به فضاي واقعي توجه كنيد كه مي‌تواند در فضاي مجازي بازتاب پيدا مي‌كند. اين حرف شما درست است. يعني شما اگر فضاي واقعي را بچسبيد در فضاي مجازي بازتاب پيدا مي‌كند اما فضاي مجازي زماني كه با فضاي حقيقي قطع ارتباط مي‌كند نبايد فريبش را خورد. همه حرفم اين است كه عمق فضاي حقيقي با فضاي مجازي خيلي متفاوت است و سياستمداران بايد تمامي حوا‌س‌شان به فضاي واقعي باشد و كوشش كنند كه فضاي مجازي را با خود همراه كنند، نه آنكه تابع آن شوند. بنده خودم از هشت سال پيش به‌طور مستمر در اين فضا هستم و خيلي هم به آن اهميت مي‌دهم، ولي تابع بودن بحث ديگري است.

به عنوان يك تحليلگر و فعال سياسي چه اشتباهات تحليلي داشته‌ايد؟
اشتباهات را كه شما بايد بگوييد كه البته همين الان دو نمونه از اشتباهاتم را گفتيد كه مشخص شد آن چيزهايي كه گفته‌ام درست نبوده است. (خنده)

اما يقينا خودتان بهتر از هر كسي مي‌دانيد كه در چه مقاطعي تحليل‌هاي غلط داشته‌ايد كه شايد كسي هم به آن اشتباه شما توجه نداشته باشد...

آن چيزي كه باعث اشتباه يك تحليلگر مي‌شود وابسته به چند بحث داده‌ها و تحليل نظري و تلفيق داده‌ها با نظريه است. يك زماني داده‌ها، اطلاعات يا ارزيابي‌ها و تلفيق غلط است و يك وقتي، بنيان نظري غلط است. خيلي اوقات ممكن است كه داده‌هاي تحليلگر سياسي غلط باشد كه اين هم فقط دست خودش نيست اما آنچه براي تحليلگر سياسي مهم است، تحليل و بنيان نظري اوست. تحليل‌هاي بنيادي كه همه‌چيز را به آن ارجاع مي‌دهد و من فكر مي‌كنم اگر تحليل بنيادي‌ام را تغيير دهم منجر به به هم ريختگي كل نظام تحليلي‌ام بشود.

تحليل بنيادي شما منبعث شده از چه مباني‌اي است؟
درآمدهاي نفتي، حاكميت قانون و عوامل موثر بر اصلاحات عناصر اصلي بنيان تحليلي بنده است و خيلي به گزاره‌هاي فرعي كار ندارم. اگر اين بنيان‌ها را تغيير دهم ديگر نمي‌توانم تحليل كنم حتي اگر هزاران داده و فكت هم داشته باشم ديگر بي‌فايده خواهد بود. اين نگاهم تا به امروز در تحليل‌هايم جواب داده و گمان مي‌كنم درست بوده و اما ممكن است جايي اطلاعاتم ناقص بوده يا تلفيقم نادرست بوده كه اين يك بحث تكنيكي است.

بر مدار چه محوري پديده‌هاي سياسي-اجتماعي را تحليل مي‌كنيد؟
بر پايه نظريه و بنيان‌هاي جامعه‌شناسي تحليل مي‌كنم و به اخبار سياسي و داده‌هاي كم‌اعتبار و مخالف چارچوب نظري خود توجه چنداني ندارم.
کد خبر: ۱۵۴۴۵۷
۰۸ تير ۱۳۹۲ - ۰۱:۳۸
کیهان در یادداشت روزش نوشت:


«جمهوري اسلامي ايران» را نمي‌توان ناديده گرفت. اين، مهم‌ترين پيام انتخابات رياست جمهوري ايران در انظار جهاني است. «جمهوري اسلامي» به معناي جلوه‌اي از نظام امت- امامت، در انتخابات 24 خرداد 1392 جلوه‌اي ديگر کرد و براي چندمين‌بار، برگ برنده تازه‌اي در رقابت با غرب مهاجم روي ميز گذاشت. در حالي که برخي تحليل‌گران تصور مي‌کردند ايران به انفعال افتاده، جمهوري اسلامي بار ديگر الهام‌بخش ملت‌ها و نگاه‌هاي کنجکاو شد. 73 درصد مردم در سي و چهارمين سال از پيروزي انقلاب، پاي کار جمهوري اسلامي آمدند و در کمال آرامش و امنيت و ثبات و قانون‌گرايي در جشن مردم‌سالاري ديني شرکت کردند. اين تجلي حيات و روح ملي در پيکره جمهوري اسلامي به رغم همه عداوت‌ها و فشارها و بمباران تبليغاتي دشمن است.

اين حماسه کم‌نظير ملي در حالي که دشمنان اميد و ايمان و انگيزه‌ ملت ايران را از چند سال پيش مورد هجمه قرار داده بودند، موجي از اميد و نشاط را در کشور برانگيخت. اميد و نشاط پديد آمد، يک فرصت بزرگ ملي است که منطقا بايد با حماسه اقتصادي و شکستن حصار تحريم دشمن کامل شود. بي‌ترديد دشمناني که چند هفته مانده به انتخابات و حتي در روزهاي آخر قبل از انتخابات تصريح مي‌کردند انتخابات ايران را به رسميت و مشروعيت نمي‌شناسند، از وقوع حماسه بزرگ غافلگير شدند. آنها ميدانداري خيره‌کننده ملت ايران را نمي‌پسنديدند و حتما پس از خروج از غافلگيري بر فشارها و مزاحمت‌هاي خود خواهند افزود؛ هرچند در اين راه با دشواري‌هايي مواجهند. مسئله کاميابي يا ناکامي‌هاي انتخاباتي را بايد از همين زاويه مورد ارزيابي قرار داد و نه از زاويه قرمز و آبي‌هاي رايج و متعصبانه عرصه سياست. اگر نامزدها يا حاميان آنها با درک شرايط خطير کشور در انتخابات نقش آفريدند، قطعا در پيروزي سهيم‌اند و شکست، چه براي نامزد منتخب و چه براي ديگر نامزدها تنها هنگامي است که در تراز اقتضائات «جمهوري اسلامي»- نظام امت و امامت- و درخشندگي آن ظاهر نشده باشند.

حقيقت اين است که خط تمايز اصلي در کشور بر سر دوگانه اصولگرايي و اصلاح‌طلبي نيست. کدام اصولگراي حقيقي مي‌تواند قائل به اصلاح‌طلبي و تغيير (بهبود) وضع موجود به وضع مطلوب مبتني بر آرمان‌ها و اصول نباشد؟ و از آن سو کدام اصلاح‌طلب حقيقي مي‌تواند از اصلاح‌گري دم بزند اما معتقد به اصول و آرمان‌هاي اصيل اسلامي به عنوان مطلوب‌هايي که بايد به آنها رسيد، نباشد؟ نه امروز و نه در طول 16 سال گذشته، اختلاف مطلقا بر سر اين دو عنوان که در واقع دو روي يک سکه‌اند، نبود. از زماني که ادعاي اصلاح‌طلبي تبديل به نقاب و پوششي براي اباحي‌گري، قانون‌شکني و دين‌ستيزي در کشور شد، تاکيد بر اصولگرايي ضرورت يافت. 14 سال پيش- سال 1378- در حالي که فتنه‌گران به همراه پايگاه مطبوعاتي دشمن و براساس نقشه طراحي شده از سوي سرويس‌هاي جاسوسي بيگانه آشوب تير 78 را به راه انداختند، اين آقاي حسن روحاني بود که در سخنراني راهپيمايي حماسي 23تير تصريح کرد اراذل و اوباش پست‌تر و حقيرتر از آنند که بتوانند براندازي کنند و بايد سرکوب شوند.
چند ماه بعد و در آستانه انتخابات مجلس (بهمن 78) در حالي که جريان فتنه‌گر و ساختارشکن، آقاي هاشمي را عاليجناب سرخپوش خطاب مي‌کرد يا شعار مي‌داد مجلس زوري و ناطق نوري نمي‌خواهيم، اين اصولگرايان بودند که در قالب «ائتلاف پيروان خط امام و رهبري» از آقايان هاشمي و روحاني در کنار چهره‌هايي چون حداد عادل، محسن رضايي، دانش جعفري، احمدي‌نژاد، توکلي، موحدي کرماني، الهام و... حمايت کرده و به آنان راي دادند؛ همان‌گونه که در انتخابات مجالس قبلي راي داده بودند. يک دهه بعد وقتي فتنه سال 88 رخ داد و بعد به خيانت کم‌سابقه دعوت به آشوب در روز 25 بهمن از سوي سران فتنه انجاميد، باز هم حسن روحاني بود که با اشاره به همين خيانت گفت «اين عده با شعارهاي ضد انقلابي، موجبات خوشحالي و بهره‌برداري آمريکا و رژيم صهيونيستي و ضد انقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتي قاطبه مردم شريف شدند. اين حرکت، يک حرکت ضد اسلامي و ضد ملي بود. حرکت 25 بهمن گروهي فريب خورده، کاملا محکوم است و قوه قضاييه بايد براساس وظايف ذاتي خود نسبت به اين حرکت ضد انقلابي اقدام نمايد.» موسوي و کروبي پس از ارتکاب آخرين خيانت در دعوت به اغتشاش 25 بهمن بود که در معرض حصر قرار گرفتند.

با اين اوصاف خيلي وقاحت مي‌خواهد که جريان فعال در فتنه‌هاي 78 و 88 براي مصادره رئيس‌جمهور منتخب و آراي وي خيز بردارد. برخي از همان‌ها البته يکي در ميان در مصاحبه با رسانه‌هاي بيگانه- نظير مصاحبه آقاي «محمد.ن» با دويچه وله- يا در برخي محافل خودماني تصريح مي‌کنند که «متاسفانه مردم به يک آخوند و روحاني مضاعف که سينه چاک ولايت فقيه است و در برابر آن نخواهد ايستاد، راي دادند.» و «خاک بر سر ما که ترقي معکوس کرده‌ايم»! اما براي خروج از انزوا به رسم هميشگي منافقين، مجبورند خود را همرنگ متن مردم و جماعت جا بزنند. آنها اين حقيقت را پنهان مي‌کنند که با وجود تحريم انتخابات مجلس نهم و ادعاي حضور در انتخابات رياست‌جمهوري، تنها 7 درصد در ميزان مشارکت تغيير حاصل شد که آن نيز مربوط به تفاوت هميشگي انتخابات مجلس و رياست‌جمهوري است. حتي اصلاح‌طلبان نيز نمي‌توانند راي رئيس‌جمهور منتخب را به نام خود کنند چرا که رأي نامزد اول آنان در انتخابات شوراي شهر تهران، يک دهم آراء کل شرکت‌کنندگان و يک هجدهم کل واجدين حق راي بوده است. در واقع راي آنها همان 8-7 درصدي است که در آخرين نظرسنجي‌هاي قبل از انتخابات، نصيب نامزد اصلاح‌طلب (آقاي عارف) شد و البته نگارنده تاکيد دارد که حساب اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام (منصوب رهبر معظم انقلاب) را نيز بايد از حساب فتنه‌گران فاقد پايگاه اجتماعي متمايز ديد.

اين نوشته بر آن نيست که از آقاي روحاني، يک قديس اصولگرا بسازد؛ که چنين قديسي- بي‌عيب و نقص و منزه- را در ميان نامزدهاي اصولگرا نيز نمي‌توان پيدا کرد و همچنان که رئيس‌جمهور فعلي داراي نقاط قوت و ضعف است. طبيعتا به کارنامه عملکرد نامزد منتخب چه در مناظره‌ها و تبليغات انتخاباتي و چه در دوره تصدي مسئوليت مذاکرات هسته‌اي مي‌توان نقدهايي وارد کرد. طبعا اگر شروع اعتمادسازي و رفع ابهامات درباره برنامه هسته‌اي ايران اقدام حکيمانه‌اي بود، نادرستي اعتماد و خوش‌بيني بيش از اندازه بعدي به مرور زمان معلوم شد و همين موضوع اکنون تبديل به يک تجربه گران‌قيمت ملي شده، چنان که رئيس‌جمهور منتخب در اولين مصاحبه مطبوعاتي بر حق غني‌سازي ايران تاکيد نموده و تصريح مي‌کند ما هرگز از حق ملت ايران در اين زمينه کوتاه نخواهيم آمد. روحاني امروز يقينا به مراتب کارآزموده‌تر و دشمن‌شناس‌تر از روحاني 10سال پيش است همان‌گونه که محل وثوق و مورد تاييد شوراي نگهبان قرار گرفته و همچنان که جايي تصريح کرده مطمئن باشيد من به نحوي رفتار مي‌کنم که حتي آب در دل نظام و رهبري تکان نخورد. او در اين 15-10 سال شاهد بوده که افراطيون منافق چه معامله دوگانه‌اي ابتدا با هاشمي و سپس خاتمي کردند و به تعبير يکي از عناصر ضدانقلاب نفوذي در دفتر تحکيم وحدت چه «نگاه سانديسي» به سياستمداران داشته‌اند؛ محتوا را مکيده و پاکتش را زير پا گذاشته‌اند!

اصولگرايان وفاداران به اصول و آرمان‌هاي انقلاب، رئيس‌جمهور جديد را از خودشان مي‌دانند حتي اگر در انتخابات به نامزدهاي ديگر راي داده باشند. او قرار است يازدهمين دولت جمهوري اسلامي را تشکيل دهد و سکاندار امور اجرايي کشور باشد. طبعا اصولگرايان دليلي نمي‌بينند اين هماني صددرصدي ميان اصول و رئيس‌جمهور جديد برقرار کنند همان‌گونه که چنين نسبتي نه ميان اصول و نامزدهاي ديگر يا ميان اصول و آقاي احمدي‌نژاد برقرار نبوده است. مسئله اين است که قانون اساسي مسئوليت و تکاليف بزرگي بر دوش رئيس‌جمهور قرار داده که بايد او را به طور همه‌جانبه در اداي اين امانت و مسئوليت بزرگ ياري کرد.

به تعبير رهبر معظم انقلاب «اداره کشور واقعا کار سختي است و همه افراد و همه دستگاه‌ها بايد رئيس‌جمهور برگزيده مردم را ياري کنند.» اين مسئوليت اصلي و راهبرد کلي اصولگرايان خواهد بود. اين مهم، البته مسئوليتي طرفيني است و بايد مراقبت کرد اتفاقاتي نظير ماجراجويي‌هاي جريان فتنه يا حلقه انحراف بر تعامل دولت جديد با ساير دستگاه‌هاي حاکميتي يا نيروهاي وفادار به انقلاب سايه نيندازد. بي‌ترديد همان‌گونه که دولت‌هاي موسوم به سازندگي، اصلاحات و عدالت کم يا زياد در معرض نفوذطلبي فرصت‌طلبان و بدخواهان و معارضان با اصل نظام و انقلاب قرار داشت، دولت موسوم به اعتدال و تدبير نيز نمي‌تواند از اين طمع نفوذطلبي چه در چينش کابينه و چه در تعيين راهبرد و تدوين برنامه‌ها و جهت‌گيري‌ها و اولويت‌بندي‌ها مستثنا باشد. بدين معنا پيروزي حقيقي رئيس‌جمهور منتخب جديد را بايد ان‌شاءالله در مرداد 1396 که پرونده دولت وي به سرانجام نيکو مي‌رسد، به نظاره نشست. سنگ بناي محکم اين پيروزي همان منطق الهي است که «قوا انفسکم و اهليکم. خود و اطرافيان و نزديکان خود را مراقبت کنيد.»

تلک الايام نداولها بين الناس. دست به دست شدن روزگار قدرت ميان مردمان، سنت الهي است. نه بايد سرمست غرور شويم و بالش زير سر خود بگذاريم و نه اينکه مضطرب و متحير شده و قدرت تمرکز و تدبير را از دست بدهيم. دشمن- از جنس اردوگاه طواغيت و مستکبران- دشمن خبيث هميشگي است که اگر دشمني و مزاحمت نکند، بايد ما را شک بيندازد. ملت ايران پشتگرم به وعده‌هاي هدايت و نصرت الهي، بن‌بست‌ها را گشوده و در طوفان و تلاطم به برکت نعمت ولايت فقيه پيش آمده است. فرصت انتخابات در کشور ما- فارغ از پيروزي‌ها و ناکامي‌هاي ظاهري- فرصت گشايش‌هاي مهم براي کشور و نظام است، مشروط بر آن که حماسه ملت به چشم امانت بزرگ نگريسته شود و از معرض شبيخون آنها که با مردم و نظام دل صافي ندارند، مصون بماند. بايد مراقبت بود آنها که در حماسه دوم خرداد 76 و سوم تير 84 و 22خرداد 88 خلل ايجاد کردند و مهمان‌هاي ناخوانده سفره اعتماد و ملت شدند، اين بار نتوانند با نفوذ و امتيازطلبي و غنيمت‌انگاري مسئوليت، به دولت جمهوري اسلامي آسيب بزنند و در چشم ولي‌نعمتان کم‌قدر سازند. چنين مراقبتي است که مي‌تواند دولت جديد را در برابر تيرهاي تهديد و فشار بيگانگان رويين تن کند. در عين حال نبايد رئيس‌جمهور محترم را در برابر وقاحت و فشار و طلبکاري قدرت‌هاي بيگانه يا جريان‌هاي فتنه‌گر و امتيازطلب و قانون‌شکن تنها گذاشت. دولت، خاکريز و خط ‌مقدم جمهوري اسلامي است.
کد خبر: ۱۵۵۱۸۴
۱۴ تير ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۸
سیدمحمد خاتمی با اشاره به اینکه از همان ابتدای دریافت پیشنهاداتی برای نامزدی‌اش در انتخابات ریاست جمهوری، تصمیم داشته که کاندیدا نشود، روند تصمیم‌گیری اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر را تشریح کرد و با انتقاد از برخی روندهای موجود، تاکید کرد که برای تغییر، «رویکرد» مهم‌تر از «فرد» است.
 
به گزارش ایسنا، رییس‌جمهور پیشین کشورمان که از شامگاه چهارشنبه برای دیدار با والده و خانواده خود و نیز حضور در مراسم دومین سالگرد درگذشت مرحوم صدوقی در زادگاهش اردکان بسر می‌برد، ضمن زیارت اهل قبور، حضور در آرامگاه آیت‌الله خاتمی و شهدای جنگ تحمیلی شهرستان اردکان و ادای احترام به آنها، با اعضای منتخب شورای اسلامی شهر اردکان نیز دیدار و گفت‌وگو کرد.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین خاتمی همچنین با اصلاح‌طلبان یزدی (اعضای ستادهای هاشمی رفسنجانی، عارف و روحانی) در بیت شهید صدوقی دیدار و گفت‌وگو کرد.
 
وی در ابتدای این دیدار با اشاره به سالگرد درگذشت مرحوم صدوقی، گفت: در سالروز رحلت برادر عزیزم و امام جمعه خوب و پر تلاش و کسی که وجود او برکات زیادی برای جامعه ما و یزدی‌ها داشت، حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین جناب آقای صدوقی، خدا را شکر می‌کنم این توفیق را پیدا کردم تا در خدمت شما خانم‌ها و آقایان فعال و متعهد باشم؛ کسانیکه حتی در سخت ترین لحظه ها هدف و جهت را گم نکردند و با امید و شور فراوان به صحنه آمدند و دوباره توانستند مسیر را اصلاح کنند؛ مسیری که اگر ادامه می یافت نه تنها جمهوری اسلامی ایران که ایران هم در معرض خطر بزرگی بود. خوشحال هستم که در میان شما هستم. یاد عزیزمان را گرامی می دارم و به روان پاک پدر بزرگوارشان شهید محراب آیت‌الله صدوقی درود می‌فرستم.
 
خاتمی در ادامه با بیان اینکه "در سالهای اخیر با دو وضعیت نگران‌کننده روبرو بودیم"، تشریح کرد: وضعیت اول، یأس روزافزون به خاطر سیاست‌ها و رویکردهای غلط و آثاری که در زندگی مردم گذاشته بود و اینکه احساس کرده بودند وضع جامعه ما قابل برگشت نیست. وضع اقتصادی بسیار ناگوار بود و بخصوص فشارهایی بر طبقات محروم وجود داشت. از بین رفتن بنیادهای اقتصاد مملکت و آشفتگی زیاد در عرصه مدیریت کشور و از بین بردن تجربه و تجربیاتی که ایران در سالهای دراز داشته و جایگزین شدن آنها با روشهای بد و نادرست نیز مساله دیگری بود که لطمه بزرگی به کشور زد، بعلاوه انزوا در عرصه بین‌المللی و افزایش فشارها علیه ایران و افزایش فشارهای روزافزون از بیرون، رفتارهایی که حکومت در این مدت با جامعه داشت نیز این ناراحتی را افزایش می‌داد و این پرسش مطرح می شد که آیا ممکن است ما به وضعیت قابل قبولی برگردیم؟ یا این وضع تا نابودی و از بین رفتن ایران و نظام و جمهوری اسلامی ادامه خواهد یافت؟
 
وی با بیان این اعتقاد که "این اواخر بر این یأس، یک ترس هم اضافه شده بود"، افزود: ترس از تهدیدهای خارجی که به نظر می‌رسید لحظه به لحظه جدی‌تر می‌شود، وجود داشت. یأس و ترس دو عاملی بود که برای جامعه ما خیلی نگران‌کننده بود. آیا می‌توانستیم بر این وضعیت غلبه پیدا کنیم و دوباره روحیه پیدا کنیم!؟ حدود یک سال و نیم پیش فضای جامعه روی کنشگران و نخبگان جامعه اثر گذاشته بود؛ تجربه تلخی که از انتخابات 88 داشتند ذهن‌ها را به آن سود برده بود که تلاش فایده ای ندارد. حالا کسانیکه تندتر بودند صحبت تحریم می‌کردند و گرایش عمومی به سوی عدم شرکت در انتخابات بود.
 
خاتمی اضافه کرد: از طرف دیگر ما به عنوان اصلاح‌طلبان که خودمان را در این نظام می دانستیم، گرچه انتقادهای زیادی داشتیم ولی دلبسته به اصل نظام و انقلاب بودیم، در عین حال رویکردها و رویه های موجود را دشمن این نظام و جامعه می دانستیم و انتقاد داشتیم. ما روشی را جز روش اصلاح‌طلبی در برخورد با مسائل، مناسب نمی‌دانستیم و البته اصلاح‌طلب مثل هر کنشگر سیاسی نگاه به قدرت دارد ولی راهی را جز صندوق رای و انتخابات نمی‌شناسد. ما باید بر این روحیه منفی که "دیگر فایده ندارد در انتخابات شرکت کنیم و دیگر امکان ندارد بگذارند کسانی غیر از کسانیکه رویه‌های موجود را می‌پسندند روی کار بیایند"، غلبه پیدا کنیم.
 
وی با بیان اینکه "جامعه با فشار زیادی از بیرون توسط کسانی که با نظام مخالف بودند و امکانات تبلیغی فراوانی هم داشتند روبرو بود"، خاطرنشان کرد: جامعه ما نگرانی‌های زیادی داشت و خیلی زود می توانست تحت تاثیر آن تبلیغات قرار بگیرد. ما در این فضای دستگیری‌ها، محدودیت‌ها، دروغ‌ها، تحریف‌ها و تبلیغات بد یکجانبه، باید بگوییم می‌شود در این نظام و با این نظام کار کرد و می‌شود روش‌های درست و اصلاح‌طلبانه‌ای را پیدا کرد که اولا جلوی این رویکرد بسیار خطرناک را گرفت و متوقف کرد و بعد هم اگر بشود، رویکرد درستی جانشین آن شود. اصل قضیه شرکت در انتخابات برای این است که انسان با اندیشه ها و رویکردهایی که دارد قدرتش را از رای مردم بگیرد و آنها را اعمال بکند قدرت به همین معنا مطلوب هست که در مبارزات انتخاباتی و فضای دموکراتیک رخ می دهد.
 
رییس‌جمهور پیشین کشورمان با اشاره به اینکه "از یک طرف رویه‌های نادرست امنیتی سیاسی، برخوردهای نادرست و ایجاد محدودیت‌ها و فشارها و از طرف دیگر هم تبلیغات بسیار گسترده‌ای که کسانیکه اصل نظام را نمی‌خواستند انجام می‌دادند، کار را مشکل می‌کرد"، افزود: آنچه در این مدت تدبیر شد و اندک اندک از درون جامعه - نه تحمیل از بالا - ایجاد شد، گرایش شدید به عدم شرکت در انتخابات تبدیل به لزوم شرکت در انتخابات شد.
 
وی ادامه داد: شما ببینید از یکسال پیش کاملا فضا فضای شرکت در انتخابات بود. شما می‌دیدید در انتخابات مجلس نهم در اسفند 90 که ما انتخابات را تحریم نکرده بودیم بلکه شروطی برای آن گذاشته بودیم، در عین حال گفته بودیم هر کسی آزاد است برود در انتخابات شرکت کند ولی فضای تحریم حاکم شد و بویژه از خارج بسیار آن را تبلیغ کردند. ما خودمان می‌گفتیم تحریم نکردیم و آنها می‌گفتند فلانی هم تحریم کرده است؛ پس برای شکستن این فضا در انتخابات شرکت کردم و موجی هم ایجاد شد.
 
خاتمی با اشاره به فضای سال گذشته نیز یادآور شد: در سال 91 که بیشتر فشار از درون جامعه بود، اینکه باید در انتخابات شرکت کرد، مساله مهمی بود. ما آمدیم و گفتیم اگر در انتخابات گذشته شرایطی برای انتخابات گذاشته شده است، آزادی زندانیان سیاسی، تبدیل فضای امنیتی سیاسی به فضای آزاد سیاسی انتخابات و انتخابات آزاد، طبیعی بود که این شرایط را فراهم نکنند. اندک اندک و با ملایمت آمدیم گفتیم آیا می‌توانیم روشی را انتخاب کنیم که نتیجه انتخابات این باشد که ما برویم به سمتی که در جامعه زندانی سیاسی نداشته باشیم، حصر و حبس نباشد، فضای امنیتی وجود نداشته باشد، سرکوب‌ها نباشد و جامعه بپذیرد که ساز و کار انتخابات مطلوب طبیعی‌ترین، کم‌هزینه‌ترین پرفایده‌ترین ساز و کاری است که می‌شود برای جامعه انتخاب کرد.
 
وی افزود: دوم اینکه ما می توانیم کاری بکنیم که این سوءظن‌ها و نفرت‌ها که از سوی تندها و افراطی‌ها از هر دو طرف و آنهایی که در خارج بودند و ندای براندازی می‌دادند و کسانیکه در داخل بودند و انحصارطلبانه انقلاب را در انحصار خود می‌دانستند و آزاد بودند هرکاری می‌خواهند بکنند و هرچه می‌خواهند بگویند و هر تهمتی بزنند و هر دروغی بگویند، هر کسی را با سلیقه های تنگ و تاریک آنها موافق نبود را جاسوس بیگانه، ضدانقلاب، برانداز و هزار عنوان دیگر بنامند این فضایی که دائما تولید نفرت می‌کرد، این فضا کینه‌ها را تشدید می‌کردند، گفتیم آیا می‌توانیم به سمت مسیری برویم که این کینه‌ها کاهش پیدا کند؟
 
خاتمی یادآور شد: در اواسط سال 89 طرحی را مطرح کردم و گفتم البته اثر ریز و بسیار خوبی در جامعه گذاشت ولی نتوانست تغییری در جامعه ایجاد کند؛ یکی این بود که آیا هرکس احساس می کند به او جفا شده است و بدی شده حاضر است از آن بگذرد؟ همه با گذشت جلو برویم و رو به آینده کنیم نه اینکه گذشته را فراموش کنیم بلکه در گذشته نمانیم و به سوی آینده‌ای برویم که برد - برد باشد یعنی هم نظام، هم حاکمیت، هم آنهایی که سرکوب شده‌اند و ناراحت شده‌اند و هم کسانیکه انتقاد دارند برد کنند. آن راه همین بود که بعد از دو سال پیگیری شد و ما به آن رسیدیم.
 
رییس‌جمهور پیشین کشورمان ادامه داد: در این انتخابات شرطی گذاشته نشد، بلکه به آن سو حرکت کردیم که ان‌شاءالله نتیجه انتخابات بهبود اوضاع باشد، فضا تلطیف شود و سوءظن‌ها و کینه ها و دوری های دلها از بین برود یا کاهش یابد و میدان از دست کینه‌توزان و کینه‌پراکن‌ها در جامعه گرفته شود. این هدفی بود که می توانستیم برای آن فکر کنیم؛ البته اگر در انتخابات پیروزی هم بدست می‌آمد مزید بر علت بود ولی برای ما کافی بود که به همان دو هدف اصلی برسیم که حتی اگر انتخابات هم طوری می شد که کسانی غیر از ما و غیر از کسانی که حرف های ما را قبول دارند می‌آمدند و عاقلانه و مدبرانه رفتار می‌کردند، ما به آن دو هدفمان می‌رسیدیم. هدف انتخابات با این دو مساله پیگیری شد و ادامه یافت. خوشبختانه فضا به سویی رفت که زندانیان عزیز و آسیب‌دیدگان انتخابات پیشین هم با شرکت در انتخابات موافقت کردند. جناب آقای کروبی و جناب آقای موسوی هم ما گرچه با آنان ارتباط میسر نبود، ولی بدست آوردیم که دست‌کم مخالفتی با شرکت ندارند.
 
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود اظهار کرد: در یک جمع اصلاح‌طلب وسیع که فراگیرتر از اصلاحات به معنی اصطلاحی‌اش بود، با هم نشستیم و صحبت کردیم و دوستان به این جمع‌بندی رسیدند که در انتخابات شرکت می‌کنیم و بصورت حداکثری هم شرکت می‌کنیم و این اولین تصمیم‌گیری بود. عنایت و لطف کردند به من هم پیشنهاد کردند ولی من از اول تصمیم داشتم که نیایم و مطالبم را گفته بودم و الان هم معتقدم کار درستی کردم ولی به احترام دوستان گفتم اعلام نخواهم کرد که نمی‌آیم ولی مطمئن باشید نخواهم آمد. در ضمن مسائلی که در دو - سه ماه نزدیک به انتخابات مطرح شد کم و بیش مطرح کردم. نمی‌گفتم نمی‌آیم ولی می‌گفتم این سوالات مطرح است معنایش این بود که این سوالات مانع است از اینکه من بتوانم بیایم یا آمدن من نقض غرض است. ما می‌خواهیم فضا را تلطیف کنیم، دلها را به هم نزدیک کنیم، آثار تنش‌های گذشته را بدون اینکه کسی احساس بازندگی بکند از بین ببریم ولی ما نمی‌خواهیم دوباره از نو آنها را تشدید کنیم. در عین حال به دوستان هم گفتم شما می دانید من نخواهم آمد ولی فکر کنیم که چگونه باید باشد.
 
خاتمی با بیان اینکه "نظر من این بود که جناب آقای هاشمی مناسب‌ترین شخص است"، گفت: شخصیت هاشمی شناخته شده است، جایگاه بالا دارد، کسی که هم دنیا روی ایشان حساب می‌کند و هم توانایی فراوانی دارند. البته ایشان هم حاضر نمی‌شدند بیایند و دلایلی هم داشتند که کاملا قابل ملاحظه بود ولی بالاخره مطرح شد و در این اواخر خود من در صحبت‌هایم از ایشان به عنوان کسی که می تواند در این مرحله حساس به داد انقلاب و کشور برسد نام می‌بردم. تا آنجا که آقای هاشمی با فداکاری قبول کردند که در انتخابات شرکت کند. ما اصلا نمی‌توانستیم تصور کنیم ایشان رد صلاحیت شوند. رد صلاحیت بنده خیلی قابل فهم بود و ما نباید به این سادگی این امکان را در اختیار حضرات قرار دهیم.
 
وی با اشاره عدم احراز صلاحیت هاشمی رفسنجانی از سوی شورای نگهبان، اظهار کرد: با کمال تاسف ایشان را رد کردند. آمدن جناب آقای هاشمی موج گسترده‌ای ایجاد کرد که با رد ایشان این موج بصورت نگران‌کننده‌ای به سوی یأس و حتی خشم روی آورد. بنده قبلا هم با دوستان صحبت کرده بودم که بر فرض بنده یا آقای هاشمی هم کاندیدا بشویم و به هر دلیلی نتوانیم ادامه بدهیم، شما باید به فکر جانشین باشید. بعد از این جریان، بالاخره ما دو تن از دوستان را در صحنه داشتیم.
 
خاتمی اضافه کرد: آقایان عارف و روحانی مواضع خوبی گرفتند. در این هشت سال و بویژه این چهار سال آخر این همه به شخصیت‌های ممکلت جفا شد و به اصلاحات دروغ‌ها، تهمت‌ها و جفاهای فراوان نسبت دادند تا حدی که نام بردن از برخی افراد جرم حساب می‌شد و حتی ابلاغ کردند اسم، خبر و عکس از فلانی و فلانی و فلانی در روزنامه‌هایی که دولتی هم نبود زده نشود. جناب آقای عارف آمد و در انتخابات فضایی را باز کرد و باید قدر ایشان را دانست که گفتمان اصلاح‌طلبی را مطرح کرد. در کنار ایشان جناب آقای روحانی - که ایشان واقعا گفتمان اصلاح‌طلبی را قبول دارد و مواضع بسیار خوبی داشتند - آمد و به هر حال این دو نفر کسانی بودند که احساس می‌شد در نهایت یکی از این دو نفر باید در عرصه باشد.
 
وی با اشاره به اینکه "ما میان دو امر، یعنی شکست توامان گفتمان اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان یا تلاش برای پیروزی گفتمان اصلاح‌طلبی مخیر بودیم"، یادآور شد: من جایی گفتم جناب آقای روحانی که مواضعشان را قبول داریم، اگر یک اصولگرای منطقی این گفتمان را داشت و حرف‌هایی که ایشان زد و آقای عارف مطرح کردند عنوان می‌کرد، ما او را هم تایید می‌کردیم، چراکه برای ما بیش از اینکه فرد مطرح باشد، رویکرد مطرح بود. اصلا صحبت باندی و جناحی نبود بلکه گفتمان و سیاست و رفتارهای خطرناکی که در جامعه وجود داشت که همه چیز را داشت از بین می‌برد و معتقدم به رهبری و کشور هم زیان می‌زد، باید با گفتمان دیگری که ما معتقدیم گفتمان اصلاح‌طلبی است و دقیقا در موضع هر دوی این آقایان بود، جایگزین می‌شد. خوشبختانه با راهکارهایی در نظر گرفته شده بود، در جامعه هم بطور گسترده‌ای تقاضای ائتلاف شکل گرفت و مردم کاملا احساس خطر کرده بودند که اگر این دو بزرگوار باشند هم اصلاح‌طلبی شکست می‌خورد و هم گفتمان اصلاح‌طلبی.
 
خاتمی تاکید کرد: برای ما بیش از اینکه فرد مطرح باشد، رویکرد مطرح بود و معتقد بودیم هرکدام از دو عزیز بیایند گفتمان مورد قبول ما موفق خواهد شد و فضای جامعه نیز لطیف‌تر می‌شود. خوشبختانه آقای عارف کار بزرگی کرد و تدبیری که به خرج داده شد نشان داد حتی در ناامیدکننده‌ترین شرایط و تاریک‌ترین شرایط می‌توان تصمیمات عاقلانه‌ای گرفت که نتیجه کار امروز این شد که نوعی رضایت در جامعه حاصل شده است. خیلی از اصولگراهای عاقل و منطقی که احساس خطر می کردند احساس رضایت می کنند، اصلاح‌طلبان احساس رضایت دارند، نخبگان جامعه احساس رضایت می‌کنند و فکر می‌کنم خود نظام هم احساس رضایت دارد. ما نمی‌توانیم از رویکردهای رهبری و مطالبی که گفتند و نقشی که داشتند چشم بپوشیم.
 
وی فراجناحی خواندن حسن روحانی را امری درست دانست و اظهار کرد: برخی از آقای روحانی گله می‌کنند که گفته «فراجناحی» و «رییس‌جمهور همه» است. اتفاقا این درست است. ما کسی می‌خواهیم که رییس‌جمهور همه باشد نه رییس‌جمهور یک گروه خاص. این روش نه به معنی پشت کردن به اصلاحات است و نه پشت کردن به گفتمان اصلاح‌طلبی. ایشان روی همه حرف‌هایی که زده، پافشاری می‌کند. البته این به آن معنا نیست که آنچه گفته شده است به زودی قابل تحقق است، چراکه یک شبه نمی‌توان انتظار حل مسائل را داشت. مشکلات فرارو و موانع هم پیش رو بسیار است. آقای رییس‌جمهور هم امکانات محدودی دارد. مهم این است که روی تعهدی که با مردم کرده بماند که بحمدالله مانده است. آنچه مهم است، اینکه آیا این انتخابات سبب تغییر روکرد در سیاست فرهنگ روابط بین‌الملل خواهد شد یا همان رویکردهای گذشته ادامه پیدا می‌کند؟ همین که مردم احساس کنند رویکردها عوض شده است، راضی خواهند بود.
 
رییس‌جمهور پیشین کشورمان با بیان اینکه "معتقدم الان می‌توانید احساس کنید فضا مطلوب نیست ولی با قبل از انتخابات متفاوت است"، افزود: ما از خدا می‌خواهیم همین امشب و فردا آقای موسوی و آقای کروبی و خانم رهنورد از حصر آزاد شوند. همه زندانیان عزیز ما آزاد شوند و محدودیت‌ها برداشته و فشارها کاسته شود. اصلا چرا زندانیان؟ بروید در دانشگاه‌ها ببینید چه دارد می‌گذرد؛ نه استاد و نه دانشجو یک ذره امنیت ندارد. در کارگاه‌ها چه دارد می‌گذرد؟ این فضای امنیتی و ناکاردانی خیلی مشکلات ایجاد کرده است اما همه کارها دست رییس‌جمهور نیست و باید ببینیم چرا این مشکلات بوجود آمد؟چون رویکردها غلط بود و اگر این رویکردها عوض شود دیگر حصر و حبسی نخواهیم داشت تا بگوییم چه زمان برداشته می‌شود. دیگر آن فشارها نخواهد بود. این رویکرد باید عوض شود؛ البته زمان می‌خواهد تا تحقق پیدا کند.
 
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: می‌دانم آقای روحانی در فشارهای سختی است. وی مطالبی گفته است و متعهد و پایبند به آنهاست و بر آن تاکید هم دارد، پس باید تمام توجه ایشان به این باشد که همکارانی انتخاب کند که با این رویکردها و شعارها و مسائل سازگارند. با ابزار کسی که تنها به سرکوب می‌اندیشد نمی‌توان به ایجاد فضای مطلوب سیاسی باز قانونی مبادرت کرد و باید کسی باشد که این را قبول داشته باشد. کسانی که اقتصاد را به این روز انداخته‌اند، نمی‌توانند همراه مردم و جوابگوی مطالبات باشند.
 
خاتمی با بیان اینکه "اگر فضا باز شد، زمینه برای فعالیت‌های منطقی، قانونی، شرعی و فکری اصلاح‌طلبان و همه فراهم خواهد آمد"، اظهار کرد: اینکه چه کسی از کدام جناح است، اصلا برای ما مهم نیست بلکه مهم این است که سازگار با معیارهایی باشد که عرضه شده و مردم به آن رای داده‌اند. ان‌شاءالله چنین خواهد شد و همه ما هم باید کمک کنیم. در چنین شرایطی شاهد فضایی خواهیم بود که چیزی جز رشد معنوی عقلانی جامعه و پیشرفت همه‌جانبه کشور نخواهد بود و ان‌شاءالله چنین خواهد شد. البته اگر خیلی عجول نباشیم و واقعیت‌ها را در نظر بگیریم.
 
در ابتدای این دیدار نیز برخی از حاضران به بیان دیدگاه‌های خود درباره مسائل روز کشور و توقعات و انتظارات خود از رییس‌جمهور منتخب پرداختند.
 
در این دیدار، مجید انصاری، محمد مقدم، محمدرضا تابش، محمد صدوقی و مریم خاتمی، استاندار اسبق یزد و جمعی از اعضای ستادهای هاشمی رفسنجانی، عارف و روحانی حضور داشتند.
 
شب گذشته نیز حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی با حضور در مسجد حظیره، به آیت‌الله شهید صدوقی و حاج محمدعلی صدوقی ادای احترام کرد و یادشان را گرامی داشت و نیز در مراسم سالگرد ایشان در بیت شهید صدوقی حضور یافت. سخنران این مراسم حجت‌الاسلام والمسلمین مجید انصاری بود.
کد خبر: ۱۵۵۲۰۵
۱۵ تير ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۸
علی مطهری به تحلیل نتایج انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پرداخت.

علی مطهری اعتقاد دارد حسن روحانی نماینده اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل است. او دلایل ناکامی اصولگرایان در انتخابات اخیر را بر شمرد و غفلت از آرایش سیاسی حریف را از اشتباهات آنان خواند.

مشروح گفت و گو با وی را بخوانید:

فکر می‌کردید آقای روحانی در مرحله اول انتخابات پیروز شود؟
دو سه روز آخر قبل از انتخابات حدس می‌زدم که این طور شود چون وضعیت وی در نظرسنجی‌ها به سرعت پیشرفت می‌کرد. شب انتخابات من در جلسه ستاد آقای روحانی شرکت داشتم، وقتی نظرسنجی‌ها را گزارش می‌دادند گفتند که احتمال پیروزی در مرحله اول هست.

این بارنتایج نظرسنجی ها درست از آب در نیامد. اگرچه رای آقای قالیباف در اکثر نظرسنجی‌ها بالاتر از آقای روحانی بود اما نهایتا نتیجه انتخابات چنین نشد. آیا این نشان می‌دهد که نظرسنجی‌ها دقت لازم را ندارد؟
نظرسنجی ها تا حدی وضعیت را روشن و زمینه را برای تصمیم گیری مهیا می کند. ولی نتیجه نظرسنجی‌ها در دو سه روز آخر خیلی مهم است. کما اینکه در دو سه روز آخر، نظرسنجی‌ها نشان می داد که آقای روحانی از آقای قالیباف با فاصله جلو افتاده است.

پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، بحث درباره اینکه جناح پیروز و مغلوب این انتخابات کیست، در فضای سیاسی و رسانهای کشور بسیار مطرح شده است.  از نظر شما کدام جناح در این انتخابات پیروز و کدام جناح مغلوب شد؟
آقای روحانی یک اصلاح طلب اصطلاحی نیست، بلکه یک اصولگرای اصلاح طلب است یعنی فراجناحی و مستقل است. منتها با توجه به اینکه حامیان وی در این انتخابات بیشتر اصلاح طلبان بودند و شخصیتهای اصولگرا کمتر حاضر شدند به طور علنی از ایشان حمایت کنند، ما میتوانیم پیروزی وی را پیروزی اصلاح طلبان و شکست اصولگرایان بنامیم.

اصلاح طلبان می گویند برخی اصولگرایان در حال «مصادره به مطلوب کردن» پیروزی روحانی هستند. مثلا آقای مرعشی گفته که اصولگرایان تازه الان یادشان افتاده که آقای روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز بودهاند.
به نظرم این یک تلاش مذبوحانه است. آنها برای سرپوش گذاشتن بر روی این شکست این گونه تحلیل میکنند. ما که یادمان نرفته همین آقایان، روحانی را از ساکتان فتنه می‌نامیدند و وقتی که من گفتم که رئیس جمهور آینده بهتر است از ساکتان فتنه باشد، اسباب تعجب عده ای و اسباب مزاح برخی شد و این حرف مرا عجیب تلقی کردند در حالی که این پیش بینی به حقیقت پیوست.

بهتر است این افراد به جای سرپوش گذاشتن بر این شکست، به فکر اصلاح ضعفهای تفکر و رفتار خودشان باشند. اتفاقا به عقیده من پیروزی آقای روحانی تا حد زیادی مرهون رفتار چنین افرادی است و ایشان باید از این افراد خیلی ممنون باشند. مثلا آقای خاتمی را وطن‌فروش و ستون پنجم دشمن و مفسد فی‌الارض می‌نامیدند و توهین‌های زیادی هم به آقای هاشمی می‌کرد و اکنون کاندیدای مورد نظر این دو نفر پیروز شده است. معلوم می‌شود که رشد اجتماعی و سیاسی مردم بسیار بالاست خصوصاً اگر حملات و تخریبهای صدا و سیما و برخی رسانه‌های دیگر را نیز به آن اضافه کنیم. در واقع کار مردم شبیه ادبی بود که لقمان آموخت. به لقمان گفتند ادب از که آموختی، گفت از بی‌ادبان، چون زشتی کار آنها را دیدم و دانستم که نباید بی‌ادبی کنم. مردم هم درست برخلاف رفتار این رسانه‌ها عمل کردند.

در شرایطی که هم اصلاح طلبان مدعی پیروزی آقای روحانی هستند و هم اصولگراها، شما ایشان را برآمده از چه خاستگاهی می‌دانید؟
اصولگرایان همه در یک مرتبه و درجه نیستند و مراتب مختلفی را تشکیل می دهند. اصولگرایان «تندرو» و اصولگرایان «معتدل و نزدیک به اصلاح طلبان معتدل» داریم. آقای  روحانی با گفتمان اعتدال وارد عرصه شد و نماینده اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل بود و گفتمان اعتدال در مقابل افراط را مطرح کرد. در هر انتخاباتی شخصیت و کاریزمای کاندیداها هم در انتخاب مردم مؤثر است. شخصیت آقای روحانی هم مؤثر بود. علاوه بر اینها مردم او را منادی تغییر دانستند که خواهان تغییر وضع موجود است و احساس کردند سایر کاندیداها تا حد زیادی ادامه دهنده شرایط فعلی هستند. آقای روحانی در سخنانشان به صراحت از آزادیهای مصرح در قانون اساسی و از مغفول ماندن فصل سوم قانون اساسی که درباره حقوق ملت است سخن راندند و مردم احساس کردند که ایشان مصمم به تغییر وضع موجود و اصلاح امور هستند. مجموع این ویژگیها آقای روحانی را از دیگر کاندیداها متمایز میکرد. البته خیلی از اصولگراهای معتدل هم به او رای دادند.

دلایل متعددی برای موفق نشدن اصولگرایان در انتخابات بیان می شود. شما ناکامی آنها  را چگونه تحلیل میکنید؟

علل مختلفی در کار است. یکی از عوامل شکست اصولگرایان این بود که خیالشان از طرف رقیب راحت بود و فکر میکردند شورای نگهبان رقبای جدی آنها را رد صلاحیت می‌کند و رقابت بین خودشان است. لذا وحدت را خیلی ضروری نمی‌دانستند و آرایشان تقسیم شد. این تفرقه باعث روی برگرداندن بخشی از مردم از آنها نیز شد. شاید عدهای اینطور تصور کردند که اینها بر سر قدرت دعوا دارند. مردم از چنین حالتی خوششان نمیآید و خرسند نیستند.

عامل دیگر شکست اصولگرایان بی‌توجهی آنها به شرایط جامعه و نیازهای جامعه است. به اصطلاح نبض جامعه در دست اصولگرایان نیست و به تعبیر دیگر مقداری انتزاعی و ذهنی و ایده آل فکر می کنند. به تعبیر دیگر اصولگرایان به روان شناسی جامعه اهمیت لازم را نمی‌دهند. فکر نمی‌کنند که باید بین آرمانها و واقعیات تعادل ایجاد کنند.

عامل دیگر تعصب گروهی است. بسیاری از آنها از تخلف همگروه خود چشم‌پوشی می‌کنند ولی همان تخلف را از یک اصلاح‌طلب برنمی‌تابند. شما شاهد بودید که اصول‌گرایان از لیبرالیسم فرهنگی دولت آقای احمدی‌نژاد چشم‌پوشی کردند ولی در مقابل تسامح و تساهل فرهنگی دولت آقای خاتمی که بسیار کمتر از دولت آقای احمدی‌نژاد بود کفن‌پوش می‌شدند. این رفتار دوگانه به آنها آسیب زده است.

مثال دیگر نوع برخورد بسیاری از اصولگرایان با قانون‌شکنی‌های دولت نهم و دهم است. آنها فکر نمی‌کنند که اگر جایی قانون‌شکنی شد و سکوت کردند، در جایگاه اجتماعیشان اثر می‌گذارد و اگر در جامعه ظلمی اتفاق افتاد و سکوت کردند، در نگاه مردم به آنها تاثیر گذار است. خیلی مواقع بود که اصولگرایان باید عکس‌العمل نشان می‌دادند اما به بهانه سوء استفاده کردن اصلاح‌طلبان  سکوت کردند.مثلا رئیسجمهور به صراحت می‌گفت فلان قانون را اجرا نمی‌کنم یا می‌گفت قوانینی را که به تشخیص خودم منطبق بر قانون اساسی است اجرا می‌کنم و بقیه را اجرا نمی‌کنم.

عامل دیگر، برداشت غلط بسیاری از آنها از اصل ولایت فقیه است. در همین موارد قانون‌شکنی، برخی اصولگراها می‌گفتند به دلیل توصیههای رهبری به وحدت و حمایت ایشان از دولت، نباید مجلس اقدامی بکند.در حالی که هر رئیسجمهوری، چه آقای احمدی‌نژاد باشد چه هر فرد دیگری که چنین سخنی بر زبان جاری کند که "قانون را اجرا نمی‌کنم" این امر به معنی استبداد و به توپ بستن مجلس و بر باد رفتن همه دستاوردهای انقلاب اسلامی است و مجلس نمی‌تواند سکوت کند. چنین فردی حتی یک روز هم نباید در جایگاه ریاست جمهوری باشد. در خیلی از این موارد اصولگراها سکوت و توجیه می‌کردند و زمانی که ما می‌خواستیم سوال از رئیسجمهور را مطرح کنیم مخالفت  و کارشکنی میکردند.

در برخورد با برخی وقایع هم همین رفتار را داشتند. به عنوان مثال یک وبلاگ‌نویس منتقد در زندان فوت می شود و من از وزیر کشور در این خصوص سوال می‌کنم. این امر باعث انتقاد برخی اصولگرایان شد که می‌گفتند من باعث تضعیف نظام شدم و نظام را محاکمه کردهام. اگر درنظام ما کسی مرتکب ظلمی شد، باید او را محاکمه کرد. اتفاقا باید خود اصولگرایان پیش از کسانی همچون شیرین عبادی این موارد را مطرح و پیگیری کنند تا اپوزیسیون خارج از کشور میدان دار نشود.

به طور خلاصه باید بگویم که گاهی اصولگرایان فرمایشات رهبری را به نفع خودشان تفسیر می‌کنند و از زیر بار وظایفشان شانه خالی می‌کنند و پشت سر رهبری پنهان می‌شوند به طوری که راه قانون شکنی و انحراف را هموار می کنند و به بهانه حفظ نظام، چشم بر خیلی از تخلفات و انحرافات مسئولان می بندند. اینها عواملی است که در نگاه مردم به اصولگرایان  تاثیرگذار است و اصولگرایان را افرادی معرفی میکند که همواره مدافع وضع موجودند و با هر اصلاح و تغییری مخالفند. مردم از چنین رویکردی راضی نیستند.

اگر نامزدهای اصولگرا اجماع و وحدت میکردند، پیروزی از آن آنها نمی شد؟
نه. به نظر من وحدت اصولگراها هم باعث پیروزی‌شان نمیشد. مشکل اصولگراها گفتمانشان است که چندان بر روی تغییر وضع موجود از منظر «حقوق مردم» تاکید نداشتند و بر مقولاتی همچون «آزادی بیان»، «آزادیهای اجتماعی» و «حقوق ملدت» تاکید نکردند و از این منظر بخت پیروزی‌شان کم بود.

لابد شما هم این حرف را شنیده اید که برخی از اتفاقات مربوط به  انتخابات  از پیش طراحی شده بود. مثلا ردصلاحیت هاشمی. نظرتان درباره این حرف چیست؟

از این حرفها زیاد میزنند از جمله همین که رد صلاحیت آقای هاشمی طراحی شده بود تا مشایی را بتوانند رد صلاحیت کنند. در حالی که من دیدم آقای هاشمی از رد صلاحیتش ناراحت بود و اگر کار طراحی شده ای بود، نباید ایشان از این موضوع ناراحت می‌شد.

حقیقت این است که اصولگراها احتمال نمی‌دادند که آقای روحانی رای بیاورد ولی نوع صحبت‌های ایشان  و شرایط جامعه و نیازهای مردم و نوع عملکرد دولت آقای احمدی نژاد باعث شد که او رای بیاورد.

در خبرها آمده بود که شما در آخرین روز ثبت نامها با آقای هاشمی دیدار داشتید. بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی هم با ایشان دیدار کردید؟
بعد از رد صلاحیت ایشان، و چند روز قبل از انتخابات ملاقات داشتم. ایشان از نظر شخص خودشان ناراحت نبودند و می‌گفتند تکلیفشان بود که آمدند و رد صلاحیتشان هم کار بدی بود و ظلم شده است. ولی  اشاره کردند وجدانم راحت است که به خاطر درخواست فراوان مردم آمدم و در مقابل تاریخ و مردم دارای حجت هستم. اما از اینکه این روند باب شود، ناراحت و نگران بودند.

شما از روند عدم احراز صلاحیت آقای هاشمی خبر دارید؟
بر اساس قانون، شورای نگهبان برای احراز صلاحیتها می تواند با نهادهای مختلف مشورت کند. کما اینکه از نهادهای چهارگانه  استعلام میکند. اما اینکه آقای هاشمی  تلویحا به آن اشاره کرده اندکه  یک مقام امنیتی با اعضای شورای نگهبان مذاکره کرده و گفته  با آمدن هاشمی، امنیت کشور دچار اختلال میشود کار درستی نبود و  این امر را مردم باید تشخیص دهند که آیا با آمدن کسی امنیت کشور به خطر می‌افتد یا نه؟ شورای نگهبان نباید استقلال خودش را در احراز صلاحیت نامزدها از دست بدهد.

اینکه حمایت دقیقه نود آقایان هاشمی و خاتمی از آقای روحانی، باعث پیروزی وی شد را قبول دارید؟

اصلاح‌طلبان در این انتخابات از یک رهبری خوبی برخوردار بودند، برخلاف اصولگرایان که دچار تفرقه شدند و از رهبری واحد برخوردار نبودند. آنها با تدبیر و فکر جلو آمدند و فداکاری هم کردند. آقای عارف با فداکاری کنار رفت. حمایت آقایان خاتمی و هاشمی از آقای روحانی و ترغیب مردم به شرکت در انتخابات بسیار موثر بود، گرچه آقای هاشمی اصلاح‌طلب اصطلاحی نیست و فراجناحی است.

 این رویکرد اصلاح طلبان که از مطالبات آرمانی و ایده‌آل خودشان و از این که بگویند «حتما باید کاندیدای حداکثری ما باشد تا در انتخابات شرکت کنیم» دست برداشتند و به حداکثر ممکن اکتفا و احساس کردند که بسیاری از خواستهها ومنویات آنها به وسیله آقای روحانی قابل تحقق است و به سمت روحانی روی آوردند،یک تدبیر  بود. به عبارت دیگر اصلاح‌طلبان این قاعده عقلی را به کار بستند که «ما لایدرک کله لایترک کله» یعنی آنچه که همه آن را نمی‌توان به دست آورد کل آن را نباید رها کرد بلکه آن مقدار را که ممکن است باید به دست آورد.

اصلاح طلبان تعصب به خرج ندادند که روحانی یک «اصلاح طلب اصطلاحی» نیست که رسما در گروه آنها باشد، بلکه وقتی اهداف اصلاح طلبانه را در آرمانهای روحانی دیدند به سمت او حرکت کردند و یک مقدار عمل گرایانه به موضوع انتخابات نگاه کردند. شاید بتوان گفت که اصلاح طلبان تا حدودی به سمت اصولگرایی میل کردند ولی یک تصمیم عاقلانه و با تدبیر گرفتند. آقای خاتمی در اینجا نقش اساسی داشت، چون از سوی افراطیون اصلاح طلب تحت فشار بود که حتما از یک اصلاح طلب ایده آل حمایت کند نه از یک چهره میانه‌رو مثل آقای روحانی.اما آقای خاتمی کار هوشمندانه‌ای کرد. ایشان احساس کرد که این آخرین فرصت است و اگر آن را از دست بدهد، در آینده اصلاح‌طلبان عاقبت بدی خواهند داشت و  لذا از آقای روحانی حمایت کردند .

آقای هاشمی اگرچه یک «اصلاح طلب اصطلاحی» نیست اما شرایط را خوب درک کرد و از ظلمی که در رد صلاحیتش به او شده بود، گذشت و به عبارتی از حقش گذشت و  تصمیمی گرفت که احساسی نبود.  ایشان مردم را به حضور در انتخابات ترغیب کردند و گفتند من به آقای روحانی رأی می‌دهم. به این ترتیب کسانی که تصمیم به شرکت در انتخابات نداشتند، در دو سه روز آخر آمدند و شرکت کردند. آنها پیام را دریافت و احساس کردند شرایط به گونه‌ای است که باید کمک کرد تا به اهداف درست انقلاب نزدیک شویم.

اگر این آقایان یک تصمیم احساسی میگرفتند و قهر میکردند، بخش وسیعی از مردم در انتخابات شرکت نمی‌کردند. به این ترتیب مدیریت این 8 سال ادامه و افراط ها استمرار مییافت. شرایط خیلی بدی پیش میآمد و شاید آقای هاشمی به سرنوشت آیت الله منتظری دچار میشد و آقای خاتمی شرایط بدی پیدا می‌کرد. ولی الحمدلله مردم آمدند و شرایط را طوری تغییر دادند که پیروزی بزرگی برای انقلاب بود و در واقع انقلاب اسلامی به مسیر اصلی‌اش بازگشت.

بعضی معتقدند کناره گبری آقای عارف به معنای شکست اصلاح طلبان است. شما این تحلیل را قبول دارید؟

اینجا بیش از آنکه شخص نقش داشته باشد، گفتمانی که مطرح می شود نقش دارد. در انتخابات اخیر آنچه به پیروزی رسید گفتمان اصلاح طلبی و گفتمان اصول‌گرایی از جنبه اصلاح‌طلبانه آن بود. لذا اینکه سابقه شخص چه بوده و کسی در دایره اصلاح طلبی یا اصولگرایی بوده، این دیوار کشیها و دسته بندیها اصالت ندارد. مهم گفتمانی است که مردم می پسندند و به آن رای می دهند.

در بین سوالاتی که کاربران مطرح کرده اند، حوادث پس از انتخابات سال 88 است که پرسیده اند شما فکر می کنید فضا به سمت تلطیف شدن پیش خواهد رفت؟

به نظر من بعد از این انتخابات و با توجه به آشتی ملی که در جامعه پیدا شد، ضرورتی برای ادامه برخی تصمیمات و مثلا از جمله حصر برخی افراد وجود ندارد. دلایل امنیتی هم برای ادامه این کار از این پس قانع کننده نیست. چون قبلا می گفتند آزادی اینها ممکن است باعث فعال شدن جنبش سبز و اخلال در امنیت کشور شود ولی الان بخش اعظم جنبش سبز با نظام آشتی کرده است و ضرورتی برای ادامه این حصر نیست هرچند قبلا بارها اعلام کرده‌ام که اساساً حصر بدون محاکمه،نباید انجام می شد. آقایان موسوی و کروبی اگر محاکمه می‌شدند و فرضاً به چند سال زندان محکوم می‌شدند، چون از خود دفاع کرده بودند و حرف‌هایشان را زده بودند و حقایق برای مردم روشن شده بود، وجه حقوقی و قانونی داشت اما به طور کلی مجازات بدون محاکمه از نظر حقوق شهروندی و از نظر قوانین مردود است .

در عین حال این کار باید با تدبیر انجام شود و از روی احساسات و هیجان نباید باشد. با تدبیر و گفت و گوی آقای روحانی با مقامات امنیتی و قضایی باید به مرور این کار انجام شود. خیلی هم نباید عجله کرد بلکه باید سعی کنیم که این کار با کمترین هزینه انجام شود. حتی سایر کسانی که از سال 88 زندانی شدند دیگر ضرورتی ندارد که مورد این سخت گیری‌ها واقع شوند. در این دوره انتخابات، انتقادات زیادی به دولت و نظام شد اما هیچ اتفاقی هم نیفتاد جز اینکه آگاهی مردم و رشد سیاسی و اجتماعی مردم افزایش پیدا کرد. فرض کنیم آقایان تاجزاده و بهزاد نبوی هم آزاد باشند و مقاله بنویسند، اتفاقی در کشور می‌افتد؟ فکر نمی‌کنم. آقای نوری‌زاد آزاد است و مقاله و نامه می‌نویسد و گاهی هم تند می‌نویسد، اما آیا نظام آسیب دیده است؟ به قول آقای افروغ چرا فقط قبل از انتخابات فضا باز می‌شود و بعد از انتخاب رئیس جمهور، بسته می‌شود؟ مگر از این فضای باز  آسیب دیدیم؟ آیا جز این است که با طرح انتقادات در داخل کشور، دشمن خلع سلاح می‌شود؟

در شادی مردم پس از اعلام نتیجه انتخابات، هیچ شعاری علیه  نظام وجود نداشت؛ چون مسئولان نظام تجربه سال 88 را در اختیار داشتند. در سال 88  فضا دو قطبی شد و هیجانی شد. به نظر من سوء استفاده از سخنان رهبری و القای این که نظر ایشان به احمدی‌نژاد است، نقطه آغاز فتنه 88 بود. اما در سال 92 رهبر انقلاب با درایت بارها گفتند کسی نظر من را نمی داند، حتی خانواده‌ام هم نمی‌دانند نظر من کدام نامزد است و راه سوء استفاده را بستند. این راه که بسته شد، راه سوء استفاده‌های بعدی هم بسته شد. همچنین رهبر انقلاب به نهادهای نظامی گوشزد کردند که در انتخابات دخالت نکنند. اینها در سلامت انتخابات بسیار مؤثر بود.

البته بقیه نهادها هم خوب عمل کردند. مثلا خبرگزاری فارس ساعت 9 شب اعلام نکرد که کی پیروز شد. همین که این بار آرام آرام نتیجه انتخابات را اعلام کردند و دیگر نتیجه نهایی زودهنگام و یک باره اعلام نشد، باعث شد که به هیجانها دامن زده نشود.

اشاره کردید که اصلاح طلبان با رهبری واحد وارد عرصه شدند. به نظر شما چرا این رهبری در میان اصولگرایان به وجود نیامد؟

در مورد  رهبری اصولگراها معتقدم که نیازی به این کارها نیست. زمانی این کار لازم است که اصول‌گرایان رقابت سختی با اصلاح طلبان تندرو داشته باشند، اصلاح طلبانی که بخواهند ساختار نظام را تغییر داده و مثلاً اختیارات شورای نگهبان یا رهبری را کم کنند. مثل برخی افرادی که در مجلس ششم بودند. اگر بحث رقابت با چنین افرادی باشد، رهبری واحد در انتخابات‌ می‌تواند مطرح شود. اما با شرایط موجود که کاندیداها در شورای نگهبان تصفیه می‌شوند و اصلاح طلبان تندرو امکان ورود به انتخابات را ندارند، برای چه باید از وحدت اصول‌گراها سخن گفت؟ وحدت در برابر چی؟ این بار یک اصولگرا با اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه در انتخابات پیروز شد. حتی اگر آقای عارف هم پیروز می‌شد، او هم یک اصلاح طلب معتدل و نزدیک به اصولگرایان معتدل بود. دیواری بین اینها و اصولگرایان معتدل وجود ندارد. لذا نیازی به سازوکارهایی مانند 1+2 و 7+8 و محوریت جامعتین نیست. در جامعه هم چنین نیازی حس نمی‌شود.

جایی که خطری کشور را تهدید کند و مردم احساس کنند که یکی از کاندیداها  ساختار شکن است و ممکن است به نظام آسیب برساند، به دنبال نظر مراجعی مانند جامعتین خواهند بود ولی اگر احساس کنند فرق اساسی بین نامزدها نیست - مثل این دوره از انتخابات ریاست جمهوری- نیاز چندانی به رجوع به مراجع فکری و سیاسی نخواهند داشت. به همین دلیل است که سازوکارهایی که گاهی درست می شود، کارکرد خود را تا حد زیادی از دست می دهند و ضرورتی ندارد و مصلحت نیست که مثلا جامعتین در این امور وارد شوند.

اساسا علمای بزرگ متعلق به کل جامعه هستند. این درست نیست که جامعتین یا شخصی مثل آقای مهدوی‌کنی را مخصوص اصول‌گراها معرفی کرده‌اند، اینها متعلق به اصلاح‌طلبان هم هستند و باید فراجناحی باشند همان طور که شهیدمطهری هم فراجناحی بود.

یکی از کاربران پرسیده است:"سال‌هاست که رقابت انتخاباتی میان اصلاح طلبان و اصولگرایان وجود دارد. فکر نمی‌کنید زمان ظهور یک جریان سوم فرا رسیده است؟"

همین طور است، حتی به نظرم همین جریان سوم در انتخابات اخیر پیروز شده است. قبلا هم تاکید داشتم که اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل باید یکی شوند. همین که دیوار بین اصلاح طلب و اصولگرا برداشته شده و بسیاری از اصلاح طلبان تندرو به سمت اعتدال روی آورده‌اند یک پیروزی بزرگ است که باید قدرش را بدانیم و از این فرصت برای اصلاح امور استفاده کنیم.

 هر دو جناح  آقای روحانی را از خودشان می دانند .به نظر شما آقای روحانی چگونه باید از این اقبال استفاده  کند؟

اینکه همه گروه‌ها آقای روحانی را از خودشان می‌دانند و پیروزی او را پیروزی خود می‌دانند، یک نقطه مثبت برای دولت آینده است. باید از این فضا برای وحدت و آشتی ملی استفاده کرد. اما تکرار میکنم که آنچه در این انتخابات پیروز شد، شعارهای اصلاح طلبانه بود و اگرچه آقای روحانی یک اصولگرا به شمار می‌آید، اما حامیان وی بیشتر اصلاح طلبان بودند و بسیاری از اصولگراها جرات نمی‌کردند و یا ملاحظاتی داشتند که طرف وی بیایند. اصولگرایانی که آشکارا و علنی از آقای روحانی حمایت کردند، بسیار محدود هستند.

به نظر شما سرنوشت آقای احمدی‌نژاد پس از پایان ریاست جمهوری‌شان چه می‌شود؟ به دانشگاه باز می‌گردند یا حزب و گروهی تشکیل می‌دهند یا پست حکومتی یا دولتی می‌گیرند؟ و چرا بعد از رد صلاحیت آقای مشائی عکس‌العملی از ایشان ندیدیم؟
به نظرم راه درست، جذب این افراد است تا فردا مورد طمع دشمن برای آسیب رساندن به نظام واقع نشوند. اما این امر بیشتر به عملکرد خودشان بستگی دارد. اینکه آقای احمدی نژاد آن طور که حدس می‌زدیم، بعد از رد صلاحیت مشایی عکس‌العمل تندی نشان نداد، شاید به این دلیل بود که احساس کرد پایگاه اجتماعی لازم را ندارد و نمی‌تواند بدنه جامعه را به حرکت در آورد. وقتی موج شادی بعد از ثبت نام آقای هاشمی را دید که در بسیاری از استان‌ها پایکوبی شد، احساس کردند که فضا به شکل دیگری است.

به نظرتان ایشان به بازگشت به قدرت یا به قول آقای الهام به «رجعت» نمی‌اندیشد؟
حرف آقای الهام خیلی بد بود. اساساً این همه پرداختن اینها به مساله امام زمان سوال برانگیز است. با توجه به حرفهایشان راجع به رجعت و جامعه مهدوی، مسئله از دو حال خارج نیست، یا واقعا اینها ارتباطی با امام زمان دارند و یا خیلی عوامفریب هستند.

بزرگان ما مثل امام(ره) و شهید مطهری و علمای بزرگ ما اینقدر از امام زمان سخن نمی‌گویند و مدعی نیستند. مفهوم انتظار، عمل به تکلیف و تلاش برای گسترش اسلام است تا زمینه ظهور امام فراهم شود. معنی ندارد که هر روز از همراهان امام زمان بگویند که چاوز است یا احمدی نژاد است و الهام.انشاءلله که از روی اشتباه این حرفها را زده‌اند.
د‌‌يد‌‌ار مصلحي با روحاني با تأخير 3 هفته‌اي رسانه‌اي شد‌‌
کد خبر: ۱۵۵۸۳۷
۲۰ تير ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۸
">روزنامه قانون نوشت:

از همان روزهاي اولي كه ديد و بازديدهاي حسن روحاني با وزراي احمدي نژاد آغاز شد همه براي ارائه گزارش نزد رئيس جمهور  منتخب رفتند.  از مصطفي محمد‌نجار كه اولين وزير ديدار كننده بود تا سردار احمد وحيدي ، وزير دفاع كه همين اواخر به ديدار روحاني رفت.

در اين بين خبري از وزير اطلاعات نبود. تا اينكه ديروز طلسم بي خبري از ديدار مصلحي با روحاني شكست. وزير اطلاعات كه از جلسه هيات دولت خارج مي شد در جمع خبرنگاران حاضر شد و در اين باره گفت: من هم با آقای روحانی دیدار کردم و اولین نفر هم بودم.

بايكوت خبري ديدار روحاني و مصلحي
اين درحالي است كه خبر ديدار هر كدام از وزراي دولت احمدي نژاد با رئيس جمهور منتخب   بلافاصله در رسانه هاي عمومي منعكس مي شد و هم در سايت اختصاصي رئيس جمهور  منتخب انتشار مي‌يافت. با اين حال خبر ديدار حيدر مصلحي و رئيس جمهوري منتخب در هيچ رسانه اي نيامد حتي اشاره كوچكي نيز به آن نشد.

چرايي اهميت يك ديدار
ديدار حيدر مصلحي و حسن روحاني از آن جهت مهم است كه وزير اطلاعات دولت احمدي نژاد در اقدامي بي سابقه و قبل از انتخابات هاشمي و خاتمي را مورد حملات تند خود قرار داده بود. اين موضع گيري علني با تحليل ها و تفاسير مختلفي روبه‌رو شد و برخي سخنان مصلحي را پيامي براي اين دو چهره حامي روحاني قلمداد كردند.

گرچه‌مصلحي در زماني هاشمي و خاتمي را مورد هجمه لفظي قرار داد كه هاشمي هنوز در انتخابات ثبت نام نكرده بود ولي روحاني مي گويد كه پيروزي خود در انتخابات را مديون حمايت هاي اين دو چهره مي داند.

مصلحي در سخنان خود با اشاره به اظهارات رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ايام انتخابات گفته بود: کسی که خود را پیشگوی حوادث 88 عنوان مي‌کند و مي‌گوید "من گفتم، من بیانیه دادم" در حقیقت پیشگویی نکرده است، ما اطلاعات دقیقی داریم که این آقا در فتنه دست داشته است.

وي همچنين خطاب به سيد محمد خاتمي با اظهاراتي تند گفت: کسی که جزو سران فتنه بوده و انقلاب و نظام به دلیل یک سری ملاحظات او را مانند آن دو تن دیگر چندان محصور نکرده و به او آزادی عمل داده است امروز امر بر او مشتبه نشود که انقلاب یادش رفته این آقا در فتنه چه نقشی ایفا کرده است.

دفاع منتقد هاشمي از هاشمي
سخنان وزير اطلاعات واكنش هاي مختلفي را در پي داشت ، اما در اين ميان مواضع برخي چهره هاي اصولگرا بيشتر از بقيه مورد توجه قرار گرفت. 

انتقاد احمد توكلي منتقد قديمي هاشمي رفسنجاني از حيدر مصلحي از آن جمله مواضع جالب توجه بود. احمد توکلی درباره سخنان اخیر وزیر اطلاعات گفت: کسی که عهده دار مسئولیت وزارت اطلاعات است حتماً مي‌داند که موضع گیری وزیر این وزارتخانه در خصوص مسائل سیاسی با ماده 2 قانون تاسیس وزارت اطلاعات مصوب سال 1362 مجلس شورای اسلامي‌ناسازگار است.

وی افزود: البته مواضع بنده در قبال آقای هاشمي‌مواضعی تاریخی است و همه آن را مي‌دانند. من همچنان یکی از منتقدان آقای هاشمي‌رفسنجانی هستم و حوادث فتنه 88 بر این انتقادات افزود. اما وزیر اطلاعات وظیفه قانونی اش در خصوص تامین امنیت و آرامش در جامعه است و باید از اظهارنظرها و اتخاذ رویکردهایی که بوی سیاسی مي‌دهد، پرهیز کند.

نماینده مردم تهران تصریح کرد: سخنانی که اخیراً وزیر اطلاعات درباره رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته نوعی برداشت سیاسی را با خود به همراه داشته است و البته با مواضعی که رهبر معظم انقلاب در خصوص آقای هاشمي‌گرفته اند، ناسازگار است.

هشدار به احضار به مجلس
و البته توكلي در اين راه تنها نبود. ديگر همكار اصولگراي وي در مجلس نيز به دفاع از هاشمي و خاتمي برخاست. علي مطهري صريح اللهجه سخنان مصلحي را تنش زا خواند و او را تهديد كرد كه به مجلس احضار مي شود.

اين انتقاد در حالي بيان شد كه وزير اطلاعات در بيلان تذكرهاي مجلس به دولتمردان، كمترين هشدار را گرفته بود.

علي مطهري گفت: حرف‌های وزیر اطلاعات، شائبه تشویش اذهان عمومي‌و تنش‌زایی را به وجود می‌آورد. همین‌ که مقام دولتی به‌ویژه وزیر اطلاعات هشدار داده‌اند که فتنه‌ای در راه است، ناخواسته می‌تواند بسترساز ایجاد فتنه شود. وزیر اطلاعات باید با تدبیر بیشتری حرف بزند. این‌طور صحبت کردن درباره آیت‌ا... هاشمي‌رفسنجانی که از ذخایر نظام و انقلاب هستند، امر پسندیده‌ای نیست. در چارچوب وظایف قانونی وزیر اطلاعات، حصر برخی افراد، موضوعی نیست که ایشان مجاز باشند در سخنانشان به‌ صراحت به آن اشاره و شخصیت دیگری را تهدید به حصر کنند. آقای مصلحی با سخنان اخیرشان طوری درباره حصر حرف زده‌اند که انگار با نوعی لطف به آقای خاتمي‌گفته‌اند که تا به حال حصرشان نکرده‌ایم. این در حالی است که «حصر» نیازمند مقدمات قضایی و حکم رسمي‌و قانونی نهادهای مسئول است.

بازي مصلحي در زمين هاشمي
اظهارات مصلحي در آستانه انتخابات تند بود كه حتي صداي شخصي مثل اسفنديار رحيم مشايي كه رقيب شماره يك هاشمي در انتخابات به حساب مي‌آمد نيز بلند شد.

وی درباره اظهارات وزیر اطلاعات درباره عملکرد و فعالیت‌هاي هاشمي‌در انتخابات پیشین ریاست جمهوری  گفت: من خیلی با نظرات آقای مصلحی، در این برهه از زمان موافق نیستم، چرا که با این اظهارات از آرای احمدی نژاد کاسته و به سبد آرای هاشمي‌افزوده  شد.

در ديدار مصلحي و روحاني چه گذشت؟
در هر صورت حيدر مصلحي زيركي به خرج داد و درست در زماني كه روحاني و اطرافيانش سرگرم شادي‌هاي بعد از پيروزي در انتخابات  بودند به ديدار رئيس‌جمهوري منتخب رفت و با تاخير سه هفته‌اي خبر اين ديدار را رسانه‌اي كرد.  مسلما وزارت اطلاعات يكي از زمينه‌ها و ابزارهاي مهم براي تحقق شعارهاي انتخاباتي روحاني درباره  حقوق ملت است. 

قطعا  انتخاب  گزينه هاي مناسب براي 4 وزارتخانه اطلاعات، كشور، ارشاد و علوم   در كابينه روحاني مي‌تواند  بيانگر نوع نگاه دولت جديد به حقوق قانوني  شهروندان ايراني باشد.از اين رو طبيعي است كه افكار عمومي انتشار هر خبري در اين زمينه را با حساسيت ويژه ‌اي  پيگيري نمايند. در هر صورت جامعه انتظار دارد تا دفتر روحاني در انتشار بهنگام اين قبيل خبرها حساسيت بيشتري نشان دهد.
<
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا